شناسه خبر : 18454 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

وضعیت منابع آبی در گفت‌وگو با جمال محمدولی‌سامانی

کالای بی‌ارزشی به نام آب

نداشتن برنامه استرتژیک در سطح ملی برای رفع بحران آب از جمله مواردی است که دکتر جمال محمدولی برآن تاکید می‌کند.

نداشتن برنامه استرتژیک در سطح ملی برای رفع بحران آب از جمله مواردی است که دکتر جمال محمدولی برآن تاکید می‌کند. سند ملی آب، تشکیل شورای عالی آب و هماهنگی در میان دستگاه‌های مختلف از مصادیق این برنامه استرتژیک است. استاد تمام رشته مهندسی آب در دانشگاه تربیت مدرس به شدت بر افزایش بهره‌وری در بخش کشاورزی تاکید می‌کند و راهکار اساسی در رفع چالش آب را در اقتصادی دیدن کالایی به نام آب می‌داند و معتقد است تا زمانی که آب نزد ایرانیان مانند نفت با‌ارزش محسوب نشود راه به جایی نخواهیم برد.
وضعیت آب و منابع آبی را در کشور چگونه ارزیابی می‌کنید؟
به طور کلی اگر بخواهیم دو مقطع تاریخی را با هم مقایسه کنیم مثلاً 30 سال پیش و موقعیت حاضر را، باید ببینیم در آن زمان چه داشتیم و در چه وضعی بودیم و الان چگونه‌ایم؟ بارندگی به طور متوسط 250 میلیمتر در یک سال برآورد شده است. اگر این میزان را در مساحت سرزمین‌مان ضرب کنیم به عددی حدود 400 میلیارد مترمکعب آب می‌رسیم. این آمار در درازمدت است. حدود 70 درصد از این بارش بر اساس تبخیر تلف می‌شود. 270 میلیارد از 400 مترمکعب تلف می‌شود. حدود 130 میلیارد مترمکعب آب در سال باید داشته باشیم. در نهایت 85 میلیارد مترمکعب روان‌آب داریم. آمار و اطلاعات در این سال‌ها نشان می‌دهد که 40 میلیارد مترمکعب در روان‌آب‌ها کاهش داشته‌ایم.
40 میلیارد یعنی نزدیک به 40 درصد کل روان‌آب کشور. ما باید دنبال دلایل این کاهش بگردیم و ببینیم چرا و از کجا آمده است؟ در چهار سال اخیر این شاخص بارز بوده است. اطلاعاتی که مسوولان وزارت نیرو دارند، به چند دسته اشاره می‌کند و می‌گوید افزایش در برداشت‌های بالادست. عامل دوم تغییر کاربری اراضی است. مثلاً فرض کنید، الگوی کشت تغییر کند، این هم باعث افزایش و تغییر میزان مصرف آب می‌شود، سوم بحث برداشت‌های آب‌های زیرزمینی است. یکی از عوامل دیگری که باز اشاره داشتم، تغییرات الگوی کشت در حوزه است.index:2|width:200|height:133|align:left عامل مهم دیگری که بیشتر مسوولان ما بر آن تاکید دارند تغییر اقلیم است. تغییر اقلیم به چه معنی است؟ تغییر اقلیم به معنی افزایش دمای کره زمین، تغییر نظام بارش، ذوب شدن برف‌ها در قطب و مسائل دیگر است. این تغییر اقلیم باعث می‌شود مثلاً مباحث خشکسالی افزایش پیدا کند، در بعضی جاها سیل می‌بارد و در بعضی جاها خشکسالی اتفاق می‌افتد. ظاهراً در منطقه خاورمیانه از جمله ایران مباحث تغییر اقلیم از نوع خشکسالی حاکم است. اینجا بیشتر با کاهش بارش، تغییر پترن بارش مواجه هستیم. منظور از پترن نوع شکل بارش است، مثلاً به جای برف، باران ببارد. یعنی پترن بارش و توزیع آن در مناطق مختلف تغییر کند. بنابراین پترن شامل این عوامل است، یکی میزان بارش و دوم نحوه توزیع بارش در منطقه و سوم نوع بارش. ظاهراً مسوولان روی این قسمت‌ها بحث دارند و مدعی‌اند که تغییرات اقلیم در بحث کاهش روان‌آب سطحی بسیار موثر هستند. به عنوان یک استاد دانشگاه من روی این موضع مسوولان علامت سوال می‌گذارم و می‌گویم عوامل برداشت‌های بالادست، تغییر کاربری اراضی، برداشت‌های آب زیرزمینی و تغییرات الگویی کشت و تاثیر هر کدام از اینها چقدر است؟ آیا تغییر اقلیم تاثیر اصلی را دارد یا برداشت‌های بالادست؟ هر کدام اینها یک بحث علمی است و مستلزم این است که ما وارد حوزه شویم و یک سال بیلان ببندیم. بیلان یعنی در حقیقت جرم را ببینیم، شرایط ورودی و خروجی را ببینیم و اینکه چقدر آمده و چقدر رفته است. مصارف و منابع. اینها را باید بررسی کنیم و دقیقاً بیلان ببندیم.
بحث 40 میلیارد مترمکعب، یک میلیارد مترمکعب نیست که بگوییم رفت، باید دقیق ببینیم کجا می‌رود. در قبالش محصولاتی به دست می‌آوریم، در تولید محصولات‌مان چه تغییراتی حاصل شده است. از این مجموعه محاسبات و روابط ریاضی متوجه شویم که آب کجا رفته و تا چه اندازه کاهش پیدا کرده است. نزولات ما این کاهش را نشان نمی‌دهد. یعنی الان کاهش حدود هفت درصد بارش را در کل کشور داریم، اما این مستوجب کاهش 40 میلیارد مترمکعبی نیست. این میزان کجا رفته است؟ باید دقیق بررسی شود. بنابراین ما در این نکته مشکل داریم، باید در حوزه‌های مختلف این بحث صورت گیرد و دقیقاً وزن هر کدام و تاثیر هر کدام را مشخص کنیم. چرا در شرایط فعلی دریاچه‌ها و مخازن سدها کاهش پیدا کرده و با مشکل جدی و بحران آب مواجه شده‌ایم.

پژوهشی تا به حال در این مورد صورت نگرفته است، که دلیل این بحران مشخص شود؟
من در یکی از جلسات با وزارت نیرو این بحث را عنوان کردم که باعث شد، معاون وزیر نیرو در امور آب گزارش کند و آنجا در حقیقت این بحث مطرح شد و گفتم اینکه ما بگوییم 40 میلیارد مترمکعب کاهش روان‌‌آب، در کشور داریم، بحث ساده‌ای به نظر نمی‌رسد. 40 میلیارد مترمکعب عدد کمی نیست، یعنی ما هرچه تا به امروز در کشور سد ساختیم عملاً هیچ و پوچ بوده است. دقیقاً در حال حاضر، ظرفیت ذخایر مخزنی به مراتب بیشتر از میزان آبی است که از طریق این سدها استفاده می‌کنیم. دلیل این امر این است که 40 میلیارد مترمکعب در این سه، چهار سال اخیر کاهش داشته‌ایم. 85 میلیارد مترمکعب کجا، 45 میلیارد مترمکعب کجا. 40 میلیارد مترمکعب کاهش در بارش داریم، این موضوع در تمام برآوردهایمان ایجاد اختلال می‌کند. گفتیم اینجا یا آنجا سد بزنیم، اینجا اینقدر آب می‌آید، به یکباره و با محاسبات غلط، پیش‌بینی‌هایمان را کرده‌ایم و در حقیقت بیهوده سرمایه‌گذاری کردیم. در اینجا بحث جدی وجود دارد و باید اینجا پاسخ دهند. الان در حوزه‌ای که تهران جزو آن است باید بگوییم چه اتفاقی، رخ داده است، مثلاً سد امیرکبیر، یا حوزه سد لار یا حوزه سد ماملو یا حوزه سد طالقان،‌ این سدهایی که آب تهران را تامین می‌کنند، اینها کلاً شرایط‌شان در چه وضع است؟ چقدر بوده است؟ چه شده که این جریان روان‌آب به این میزان کاهش پیدا کرده و کجاها این آب رفته است.‌ این موضوع باید از طریق بحث و پژوهش صورت گیرد. این کار یکی از مطالبات جدی دانشگاهیان از وزارت نیرو است.

اگر با لحاظ مصادیق موضوع را قدری بیشتر موشکافی کنید به نظر تاثیر بیشتری خواهد داشت؟
در هر کشوری که پیشرفت حاصل شده و برنامه توسعه متعادل، پایدار و متوازن دارد یک سند ملی تحت عنوان سند ملی آمایش سرزمین وجود دارد. این سند ملی آمایش سرزمین به ما می‌گوید که ما در کدام منطقه و با چه پتانسیلی چه انجام دهیم و به چه سمتی حرکت کنیم. مثلاً در فلان منطقه قطب صنعتی ایجاد می‌کنیم، در فلان منطقه قطب کشاورزی با محوریت فلان محصول را احداث می‌کنیم، در فلان منطقه، تاکید روی آبزیان می‌شود یا در فلان منطقه روی پتروشیمی یا نفت تاکید می‌شود. بنابراین سند ملی آمایش سرزمین می‌گوید که کدام استان و کدام شهر چه ماموریتی در قالب توسعه کل کشور دارد. این سند ملی آمایش سرزمین بحثی است که مدت‌ها کار شده، اما به شکل یک چیز رسمی الان از آن استفاده نمی‌شود. سند دیگری به دلیل اینکه آب محور توسعه است و همه چیز از آب به دست می‌آید، وجود دارد و آن سند ملی آب است. سند ملی آب به شما می‌گوید کجا و چقدر آب دارید و چه میزان می‌توانید برای توسعه بخش‌های مختلف روی آن حساب کنید. با چه الگویی باید در مقولاتی این‌چنین حرکت کنیم؟ این را در نظر داشته باشیم که مصرف اول‌مان در کشور از منابع آب، برای مصارف کشاورزی است. بین 90 تا 93 درصد از مصرف کل آب متعلق به کشاورزی است. یعنی هر چه آب داریم 90 تا 93 درصدش برای کشاورزی به مصرف می‌رسد. مصارف خانگی و صنعتی بر اساس آمار کل کشور حدود هفت درصد است.
حدود 90 تا 92 درصد مصرف آب برای کشاورزی داریم، بقیه مصارف آب برای شرب، صنعت و بهداشت است. بنابراین این فرمول کلی حاکم بر کشور است و اصلی‌ترین داستان این است که مصرف‌کننده اصلی در کشور بخش کشاورزی است.
آخرین سند ملی مربوط به آب که داشتیم به 16 سال پیش برمی‌گردد. این سند ملی توسط وزارت نیرو تهیه شده و آنجا مشخص می‌کرد پتانسیل‌ها کجاست، چقدر آب داریم و منابع آب در کشور چقدر است. یک شرکت مشاور داخلی در آن زمان گزارش‌هایی در این زمینه تهیه کرده و الان مدتی است که سند ملی جدیدی منتشر نشده است. به هر ترتیب یک حرکت توسعه‌ای در صنعت، علم، کشاورزی، شهرسازی و همه این محورها در حال انجام است. محوریت این برنامه‌ها آب است. به هر حال و با توجه به اهمیت ماجرا سندی می‌خواهد که بدانیم کجا، چه کاری باید انجام دهیم که به توسعه همه‌جانبه دست یابیم. حالا سند هم داشته باشیم، بحث جدی دیگری وجود دارد. نداشتن هماهنگی بین بخشی یکی دیگر از موضوعاتی است که از سوی دولتمردان باید مورد توجه قرار گیرد. بخش کشاورزی با بخش صنعت، مسکن، آب، وزارت نیرو و محیط زیست همه این مجموعه‌ها باید در موضوع آب به یک هماهنگی جدی دست یابند تا آن سند ملی و برنامه‌های ملی مقابله با بحران آب نتیجه‌بخش باشد. در قانون، شورای عالی آب مطرح است، شورای آب متشکل از رئیس‌جمهور و وزرای مربوطه، از جمله وزیر محیط زیست، وزیر راه و شهرسازی، وزیر کشاورزی، وزیر نیرو، وزرای دیگر هم در این مجموعه هستند که هر کدام به شکلی در موضوع آب دخالتی دارند. این شورا وظیفه‌اش چیست؟ هماهنگی بین‌بخشی برای حل معضلات آب کشور. این بخش تا به حال مغفول مانده بود و تقریباً طی سال‌های گذشته فعال نبود. در این یک سال و نیم اخیر که بحران آب شدیدتر شده، اهمیت این تشکل یا این شورای عالی خیلی واضح‌تر و بارزتر شده است. مباحث آب دریاچه ارومیه، مباحث توسعه‌ای، مباحث آب شرب تهران و... در این مجامع در حال مطرح شدن است.
بنابراین عدم هماهنگی در سال‌های گذشته بین بخش‌های مختلف یکی از عوامل است که به توسعه قارچ‌گونه و بدون انضباط مصرف آب در بخش کشاورزی منجر شده است.
داستان دریاچه ارومیه داستان عجیبی است. حداقل، توسعه سطح زیر کشت در 30 سال اخیر در حوزه دریاچه ارومیه سه برابر شده است. یعنی این سطح زیر کشت از حدود 150 هزار هکتار به نزدیک 500 هزار هکتار یا شاید هم بیشتر رسیده است. سفره‌های آب زیرزمینی به شدت در آنجا تهدید شده است. بنابراین مصرف آب در بخش کشاورزی به شدت افزایش پیدا کرده و عامل اصلی خشک شدن دریاچه این موضوع است. حالا ممکن است یک عده‌ای بیایند بگویند که آقا سدسازی یا تغییر اقلیم دلیل اصلی است.

در مورد بهره‌وری از منابع آب چه می‌توان گفت؟
عوامل جدی که در بحران آب موثر بوده‌اند به دو بخش تقسیم می‌شود. یکی سند ملی و دوم شورای عالی آب. بحث سوم بهره‌وری در بخش کشاورزی و بخش‌های دیگر است که به طور جدی با آن مواجه هستیم. ما نه در بخش کشاورزی بهره‌وری‌مان خوب است و نه در بخش آب شرب. در بخش آب کشاورزی بهره‌وری‌مان حول‌وحوش 30 درصد است. در صورتی که در بسیاری از کشورها این شاخص به 60 درصد می‌رسد.

متوسط جهانی بهره‌وری منابع آب چقدر است؟
متوسط جهانی بالای 60 درصد است. 60 درصد رقم مطلوبی است. میزان بهره‌وری از منابع آب در عربستان 55 درصد است. در هند بالاتر از ماست، در مصر بالاتر است، در اردن بالاتر است. بنابراین اگر یک درصد افزایش بهره‌وری در میزان آب کشاورزی داشته باشیم معادل یک میلیارد آب است. اگر به میزان بهره‌وری بخواهیم پنج درصد اضافه کنیم، پنج میلیارد مترمکعب صرفه‌جویی می‌شود.

آیا این اتفاقات را مثبت می‌بینید؟ ما مسیر را برای افزایش بازدهی یا بهره‌وری آب شروع کرده‌ایم؟
در برنامه‌های سوم، چهارم و پنجم در همه اینها افزایش بهره‌وری آمده است.

خروجی در طول این برنامه‌ها چه بوده است؟
خروجی موفقیت‌آمیزی نداشته‌ایم. البته در افزایش بهره‌وری یکی از عوامل مهم روش‌های آبیاری است که باید تغییر یابد. به چه شکل این اتفاق ممکن است انجام پذیرد؟
مثلاً آبیاری از حالت سنتی به سمت روش‌های مدرن انتقال یابد. آبیاری قطره‌ای، آبیاری بارانی و غیره. دولت‌های مختلف در این زمینه گام‌هایی برداشته‌اند. به هر حال این مقولات بودجه می‌خواهد، بخش خصوصی کمتر حضور داشته و این پروژه‌ها عمدتاً متکی به دولت بوده است. این بودجه‌های دولتی، وام‌های بلاعوض، دخالت‌های بودجه‌ای خود دولت و شرایط تحریم و شرایط اقتصادی که در مملکت داشتیم به هر حال چالش‌آفرین است. آن زمانی که ما فرصت داشتیم، که ارز و بودجه داشتیم، خوب عمل نکردیم، بعد هم که مباحث بحران اقتصادی و تحریم‌ها و کاهش بودجه‌های عمومی را داشتیم. برای رفع بحران آب راهی جز افزایش بهره‌وری و افزایش راندمان در بخش کشاورزی نمی‌بینم. باید این کار را انجام داد، باید یکسری سرمایه‌گذاری‌هایی در این زمینه کرد، باید بانک‌ها و دولت به هر قیمتی که شده به این بحث وارد شوند و به هر طریقی چاره‌ای بیندیشند. شما کاری کنید که بتوان در همه بخش‌ها از آب موجود به نحو احسن و بهینه استفاده کرد. در بحث آب شرب هم همین بحث را داریم. تلفات آب چقدر است، شبکه‌هایمان چقدر مصارف دارد، فشار آب چگونه است، شبکه داخل خانه‌ها آیا بهینه است یا خیر، مصرف آب شرب با آب بهداشت جدا شود، آب بسته‌بندی شود یا نشود، اینها مباحث مختلفی است که در تلفات آب شرب و آب صنعت با آن مواجه هستیم. وقتی می‌گویم آمایش سرزمین برای رفع چنین چالش‌هایی است. فرض کنید که پتروشیمی را در جایی که منطقه کم‌آب است احداث کنیم، اینها مسائل جدی در بحث برنامه‌ریزی آب به عنوان محور توسعه است.
در خصوص بهره‌وری باید در این جهت حرکت کنیم، حالا مرحله‌به‌مرحله یا گام‌به‌گام تا اینکه راندمان آبیاری‌مان افزایش یابد. در حال حاضر بسیاری از سدهایمان فاقد شبکه آبیاری است، چون پایین‌دست هر سدی یکسری شبکه هست. شبکه‌ها کانال‌های اصلی آبیاری دارند و در این زمینه کمبود داریم. یعنی همیشه در برنامه‌های چهارم و پنجم این به عنوان تکلیف به دولت ارائه شده تا عمل شود. منتها چون مباحث بودجه‌ای دخالت می‌کند، دولت نتوانسته به شکل جدی برنامه‌ریزی کند و گام موثری بردارد.
از آن طرف بحث آبخیزداری است که باید از سوی مسوولان جدی تلقی شود. در حوزه‌های بالادستی باید آبخیزداری کنیم. آبخیزداری یعنی حفظ آب در حوزه به شکلی که واقعاً منجر به هدف شود. بحث شیب‌ها، بحث فرسایش و بحث رسوب از جنس همین موضوعات مهمی است که در چالش آب باید جدی گرفته شود. مسائل مختلفی باید انجام شود تا به شکل متعادل بتوانیم آب‌مان را مدیریت کنیم. این عدم تعادل جزو مسائل و معضلاتی است که در بحث مدیریت آب وجود دارد. پس بحث آمایش سرزمین، سند ملی آب، بحث شورای عالی آب، بحث توسعه نامتعادل و نامتوازن کشاورزی باید مورد توجه قرار گیرد. بحث آب‌های زیرزمینی تحت تاثیر این بحث می‌شود. ما 604 دشت داریم، 50 درصد این دشت ممنوعه و بحرانی است و تعداد زیادی از چاه‌های غیرمجاز هم در آنجا موجود است. چاه‌های غیرمجاز اعداد و ارقامش نجومی است، ولی آمار و ارقام جدید به بالای 35 رسیده است. از مجموع چاه‌های کشور 35 درصد غیرقانونی است.

برخورد با این چاه‌های غیرقانونی وظیفه شهرداری‌هاست یا وزارت نیرو؟ چه نهادی باید با اینها مقابله کند؟
وزارت نیرو به عنوان ناظر در استان‌ها و شهرهای مختلف موظف است که با متخلفان برخورد کند. سال‌ها پیش بحثی در خصوص نظارت بر بهره‌برداری از آب‌های زیرزمینی، در خصوص حذف حق‌النظاره داشتیم. این را حذف کردند. بنابراین قانونی که وزارت نیرو را در این باب الزام کند، نداریم.
بحث‌های مختلفی که در کنار این مسائل به وجود می‌آید، به هر حال با یک همت همه‌جانبه، باید ارکان دولت و قوه قضائیه با هم بسیج شوند تا اینکه بتوانند جلوی این بحران را بگیرند. از آن طرف هم باید یک فکری برای آن فردی که در حال استفاده غیرقانونی از چاه است کرد.
موضوع دیگر آب‌های مرزی است که باید فکری برای مهار آنها بکنیم. در این زمینه پروژه‌های تعریف‌شده تا 30 درصد پیشرفت داشته است.
نکته اصلی که باید روی آن تاکید شود این است که آب در کشور ما بی‌ارزش است. در واقع اقتصاد آب موضوع مهمی است. اگر توانستیم آب را به عنوان یک کالای اقتصادی معرفی کنیم مشکل تا اندازه زیادی حل خواهد شد. آب اگر ارزش خودش را مانند نفت پیدا نکند ما کاری نمی‌توانیم انجام دهیم.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها