شناسه خبر : 10802 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

چرا صنعت فولاد ایران پا نمی‌گیرد؟

فولاد نرم

در خصوص کارخانجاتی که در حال حاضر تولید می‌کنند می‌توان گفت طرح‌هایی که فولاد مبارکه می‌سازد در مقایسه با آن محصولی که در آمریکا، ژاپن یا چین تولید می‌شود عقب نمانده‌ایم منتها از نظر کمی از آنها عقب افتاده‌ایم.

index:1|width:50|height:50|align:left بهرام سبحانی، مدیرعامل فولاد مبارکه
اگر بخواهم توسعه یک صنعت را در چند کلمه به صورت مختصر تعریف کنم، می‌گویم تولید و صنعتگری بر اساس تکنولوژی روز. در خصوص کارخانجاتی که در حال حاضر تولید می‌کنند می‌توان گفت طرح‌هایی که فولاد مبارکه می‌سازد در مقایسه با آن محصولی که در آمریکا، ژاپن یا چین تولید می‌شود عقب نمانده‌ایم منتها از نظر کمی از آنها عقب افتاده‌ایم. بالاخره کشوری که انرژی و سنگ‌آهن دارد حق رشد بیشتری را دارد. بنابراین اگر در برنامه‌هایمان در افق سال 1404 به 55 میلیون تن تولید دست یابیم برنامه‌ای خوش‌بینانه و در عین حال واقعی است. معتقدم اگر در زمان تدوین برنامه از فعالان عرصه فولاد نظرخواهی شده بود، برنامه‌های بهتر و واقع‌بینانه‌تری نوشته می‌شد. منتها حال که این برنامه 55 میلیون تنی، در نظر گرفته شده، بهتر است شرایط را برایش فراهم کنیم. اگر از من پرسیده شود که چرا در صنعت فولاد عقب افتاده‌ایم، در وهله اول باید چرایی این عقب‌ماندگی را بگویم. در همسایگی ما ترکیه واقع شده که تاریخ صنعت فولادش تقریباً با شروع تاریخ فولاد ما همزمان است. سال 1346 زمانی که ذوب‌آهن شروع به فعالیت کرد، ترکیه هم به فولادسازی روی آورد و پا به این عرصه گذاشت. امروز 36 میلیون تن تولید فولاد خام دارد و برای تولید 50 میلیون تن هم برنامه‌ریزی کرده است در صورتی که گاز و سنگ‌آهن هم ندارد. اما این برنامه را تدوین کرده و قصد دارد آن را اجرایی کند. اگر وضعیت صنعت خودمان را با کشور ترکیه مقایسه کنیم باید بگویم که صنعت فولاد ما باید بیشتر از اینها توسعه می‌یافت و با برخورداری از وسعت و جمعیت گسترده بر روی تولید 80 میلیون تن برنامه‌ریزی می‌کردیم.
در حقیقت ترکیه نزدیک به 50 میلیون تن تولید فولاد می‌کند در صورتی که فاقد مواد اولیه است. فاجعه این است که ما تولید امسال‌مان به تازگی به 15 میلیون تن رسیده است. بنابراین واقعاً از صنعت فولاد عقب افتادیم و به آن توسعه‌یافتگی که مد نظرمان بود دست نیافتیم. در اواسط دهه 40 وارد عرصه فولاد که شدیم، ذوب‌آهن اصفهان، فولاد خوزستان و فولاد خراسان (دارای بخش خصوصی بود) برنامه‌ریزی شده بود در منطقه سه، چهارتا قطب برای فولاد احداث شود، اول در خوزستان، دوم در خراسان، سوم در اصفهان و چهارم در هرمزگان. در واقع این چهار قطب در صنعت فولاد تعریف شده بود و درباره طرح‌هایشان بحث شد بود حتی تا یک جایی پروژه‌ها پیش رفته بود اما تقویت این قطب‌ها با انقلاب مصادف شد. پیش از انقلاب در نظر گرفته شده بود در هرمزگان کارخانه دیگری احداث شود. از سویی بخش خصوصی قرار بود در خراسان و خوزستان فولادسازی احداث کند. در شرف فعالیت پروژه‌های احداث بود که وقوع انقلاب تمامی پروژه‌ها را متوقف کرد. پس از انقلاب گفته شد صنعت فولاد ملی است و بخش خصوصی دیگر حق ورود به صنعت فولاد را ندارد و فقط دولت در اداره این صنعت مجاز شد. دولت هم از همان سال اول و سال بعد درگیر جنگ شد. یعنی تا اواخر دهه 60 دولت درگیر جنگ شد و در همان دوره فولاد مبارکه ساخته شد و تقریباً فولاد خوزستان راه‌اندازی شد. ذوب‌آهن اصفهان هم که با همان کارخانه‌ای که داشت تقریباً به ظرفیت نسبی رسید و مشکلات‌اش را رفع کرد. این حاصل کار آن دهه‌ای است که خیلی هم نباید از آن انتظار داشت. در هر صورت آن موقع اولویت‌های دولت مدیریت جبهه‌ها بود و باید از مرزهای کشور دفاع می‌کردند و به همین دلیل نمی‌توان نقدی به این موضوع داشت. چرا که در همان زمان فولاد مبارکه ساخته شد و این به نوبه خود شاهکاری بزرگ بود زیرا من شاهد هستم و در آن شرایط حضور داشتم که فولاد مبارکه با چه مشکلاتی احداث شد.

از دهه بازسازی تا دوران طلایی
از سویی دهه دوم را می‌توان دهه بازسازی و دوران سازندگی نامید. در سال 60 تا 70، یکسری پروژه در فولاد مبارکه تعریف شد که باز دولت آنجا متولی بود چون هنوز صنعت فولاد خصوصی نشده بود. در آن حیطه زمانی هم می‌بایست طرح‌های پنج‌گانه فولاد طراحی می‌شد که فولاد خراسان، میانه، توسعه خوزستان، ورق قلع‌اندود مبارکه جزو آن طرح‌ها بود. از این دوره بهتر است به عنوان «دوران طلایی» یاد کنم. به هر حال پروژه‌ای بود که فاینانس داشت و از طرفی در آن زمان برنامه فولادسازی خوب تعریف شد و در برنامه سوم توسعه گنجانده شده بود و قرار بود به 7/14 میلیون تن برسد. بالاخره ظرفیت تولیدی که داشتیم با افزایش مواجه شد و یک جهش را تجربه کرد. دهه بعدی (دهه 80) به جایی رسیدیم که بحث اصل 44 را مقام معظم رهبری مطرح کردند و ورود بخش خصوصی به صنعت فولاد را آزاد اعلام کردند. در نتیجه در اواخر دهه 70 و اوایل دهه 80 بخش خصوصی در نوردها سرمایه‌گذاری کرد. بخش خصوصی تا زمانی که طبق قانون به او اجازه نمی‌داد، وارد سرمایه‌گذاری در فولاد نشد. اما به تدریج در سال 85، اصل 44 به این بخش اجازه داد وارد صنعت فولاد شود.

ریتم کند بخش خصوصی
اما آهنگ فعالیت بخش خصوصی ریتم کندی داشت. این کندی ریتم سه دلیل عمده داشت. علت نخست نبود نقدینگی هنگفت در بخش خصوصی بود، در صورتی که فولادسازی نقدینگی‌اش بسیار سنگین است. در بخش نوردها هم سرمایه‌گذاری زیادی وجود ندارد، یک نورد 100 هزار تن یا 200 هزار تن از نقدینگی زیادی برخوردار نیست. در واقع نقدینگی‌اش در حدی نیست که یک سرمایه‌گذار به خاطر احداث کارخانه‌ای از بانک مقداری تسهیلات اخذ کند. چنین کارخانه‌ای احداث کند چون در وهله اول نقدینگی زیاد نمی‌خواهد، ثانیاً زمان ساخت نورد کوتاه است، دلیل سوم هم این است که امکانات زیربنایی سنگینی نمی‌خواهد، یک بخش خصوصی از پس احداث تولید آن برمی‌آید. متاسفانه بخش خصوصی تولید نورد را کلید زد و بعدها گرفتار تامین مواد شد. بخش خصوصی هم به همین دلایل وارد عرصه فولاد نشد. چرا که سرمایه سنگین و زیربناهای سنگین می‌خواهد. در حوزه انرژی هم برق وگاز در محدوده شهر نیست و باید برای دسترسی به آنها از شهر بیرون رود. به دنبال انرژی از شهر بیرون‌ هم که می‌رود چون حریم زیست‌محیطی دارد باید فاصله‌اش را با شهرها حفظ کند. از شهر هم که فاصله می‌گیرد دیگر امکانات زیربنایی ندارد و امکانات زیربنایی که نباشد، خودش می‌ماند و طرحش دیگر توجیه ندارد. به طور مثال بگویم، اتفاقی که برای طرح‌های هشت‌گانه افتاد و قرار شد طرح‌های هشت‌گانه به مناطق محروم منتقل شوند که باعث آبادانی شوند. قصد از این آبادانی هم این بود که با انتقال این طرح به جایی دیگر آب، برق، راه، جاده و گاز ردی از خود به جا می‌گذاشت که همین روزنه‌های آبادانی بود. از طرفی هم بخش خصوصی از پس چنین هزینه‌های سنگینی برنمی‌آید و کارخانه فولادی که می‌خواهد احداث کند باید کیلومترها برق 400 ولت، جاده و راه‌آهن بکشد، این اقدامات از بودجه‌ای که در نظر گرفته است بالاتر است. پس مطمئناً به همین دلایل مورد استقبال بخش خصوصی قرار نمی‌گیرد. بنابراین با وجود این نقدینگی سنگین و مسدود شدن تسهیلات خارجی و نقش منفی تحریم نمی‌توانست فاینانس کند و منابع مالی بانک‌ها هم آنقدر سنگین نبود که بتواند فولاد را ساپورت کند.
بخش خصوصی مهم‌تر از همه اینها یک مشکل اساسی‌تر داشت. در واقع نگاه بخش خصوصی حاکی از این بود که اگر یک واحد نورد احداث کنم، نهایتاً 100 هزار تن شمش لازم است. در حقیقت نوردهای کوچک که این‌طرف و آن‌طرف پراکنده بودند نگاه‌شان به همین شکل واردات‌محور بود. بالاخره این کار را هم کردند. منتهی زمانی که به تولیدکننده‌های نوردهای کوچک گفته می‌شود به فولادسازی بپرداز، می‌گویند اگر برای تولیدات ما سنگ‌آهن ندادند چه؟ باز هم در اینجا نگاه واردات‌محور وجود دارد و واقعاً هم واردات می‌کنند. من معتقدم به دلیل همین نگرانی‌هاست که فولاد را به‌عنوان صنعت ویژه خود انتخاب نکردند. به همین جهت بعد از اصل 44 یک مرحله به جلو رفتند و گفتند واحدهای کوچکی می‌زنیم و می‌رویم با آهن‌قراضه کار می‌کنیم. این نشانگر این است که نگرانی سرمایه‌گذار بر روی تامین سرمایه‌اش است. زمانی که می‌گوییم باید به تولید 80 میلیون تن، 70 میلیون تن یا 50 میلیون تن برسیم یعنی واحدهایمان پنج میلیون تنی باشند آن هم در 10 نقطه.

مصائب یک سرمایه‌گذار
در حال حاضر ممکن است اشخاصی به عنوان سرمایه‌گذار خارجی وارد کشور شوند و بیایند سراغ‌مان برای سرمایه‌گذاری و تجارت ولی باید بدانیم آنها به دنبال چیز دیگری هستند. سرمایه‌گذاران خارجی تنها هدف‌شان از تمایل به سرمایه‌گذاری با ما استفاده از معادن موجود در کشور است. زیاد دنبال سرمایه‌گذاری در صنعت فولاد ما نیستند. غربی‌ها فکر می‌کنند که اگر در ایران بر روی معدن تمرکز کنند به دلیل وجود دو مزیت سنگ و انرژی تولید برایشان ارزان تمام می‌شود و مسائل به خوبی حل می‌شود؛ و این خود فی‌نفسه مدل بدی به نظر نمی‌آید؛ لذا بالاخره یکسری مشکلات است که باید رفع شود. در واقع یعنی اگر الان کسی بخواهد در ایران سرمایه‌گذاری کند در زنجیره باید از سنگ‌آهن به تولید فولاد برسد. در واقع یعنی هم کنسانتره‌اش را در نظر بگیرد و هم گنداله‌سازی‌اش را. هم باید احیا کند و هم فولاد تولید کند. همچنین تامین سنگ‌آهن این تولید مشخص شود و فکری به حال مواد اولیه کرد. بعد از تعیین تکلیف تامین مواد اولیه باید دید آب، برق و گاز را با چه قیمتی می‌توان تهیه کرد و اجرای این فرآیند را آیا می‌توان در یک دوره زمانی پنج‌ساله یا 10ساله نهایی کرد یا خیر؟ این مسائلی است که یک سرمایه‌گذار خارجی با آن روبه‌روست و بعد از صفر شدن ریسک سرمایه‌گذاری‌ها امیدوار هستم مسائل بین‌المللی ما حل شود و این شرایطی که بر جامعه حاکم است با مذاکراتی که انجام می‌دهند بهبود یابد.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها