شناسه خبر : 5251 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

نگاهی مقایسه‌ای در مورد امکانات نابینایان در شهرهای کمبریج و تهران

شهر ستیزه‌جو

«معلولیت جسمی نباید دلیلی بر خانه‌نشینی‌ات باشد.» این نگرش غالب در شهر کمبریج واقع در ایالت ماساچوست آمریکاست. یکی از ویژگی‌های ساختار شهری این منطقه، برخورداری از امکانات مورد نیاز معلولان به ویژه نابینایان است.

عطیه وحیدمنش: «معلولیت جسمی نباید دلیلی بر خانه‌نشینی‌ات باشد.» این نگرش غالب در شهر کمبریج واقع در ایالت ماساچوست آمریکاست. یکی از ویژگی‌های ساختار شهری این منطقه، برخورداری از امکانات مورد نیاز معلولان به ویژه نابینایان است. امکاناتی ساده، که زندگی در شهر را برای این گروه از افراد جامعه امن‌تر و مطلوب‌تر می‌کند و آنان به این واسطه امکان مشارکت و رشد می‌یابند. تقریباً در طول سه سال گذشته که برای ادامه تحصیل به آمریکا آمده‌ام، جز مواردی معدود با ساختمانی مواجه نشده‌ام که مسیر عبور افراد با صندلی چرخدار و معلولان در آن تعبیه نشده باشد. ساختمان‌های چند‌طبقه به طور حتم مجهز به مسیر ویژه عبور افراد با صندلی چرخدار بوده و از آسانسور هم برخوردار است. حتی در سرویس‌های بهداشتی عمومی نیز، قسمتی برای افراد با صندلی چرخدار در نظر گرفته شده است.

من حدود یک ماه و نیم است که در کمبریج اقامت دارم و یکی از نخستین مواردی که در این شهر برایم قابل توجه به نظر می‌رسید، درج شماره طبقات در آسانسور به خط بریل است تا هنگامی که نابینایان وارد آسانسور می‌شوند، به راحتی بتوانند با لمس حروف، دکمه طبقه مورد نظر خود را انتخاب کنند. از این گذشته، در اغلب پارکینگ‌های موجود در این شهر، نزدیک‌ترین پارکینگ به در ورودی، متعلق به معلولان است. جالب اینکه چنانچه افراد معمولی خودرو خود را در این پارکینگ‌ها پارک کنند باید جریمه بپردازند. رقم جریمه پارک خودرو در پارکینگ‌های ویژه معلولان، حدود 500 دلار تعیین شده و رقم این جریمه چنان بازدارنده است که افراد عادی، وسوسه نخواهند شد، به حقوق معلولان تعدی کنند. در کمبریج امکان دیگری نیز برای معلولان و به طور مشخص برای نابینایان در نظر گرفته شده که جالب توجه است؛ در چهار‌راه‌ها و تقاطع‌های اصلی شهر و نیز در خیابان‌های شلوغ، -‌مانند خیابان‌های اطراف هاروارد اسکوئر- به محض آنکه چراغ عابر پیاده سبز می‌شود، صدایی شبیه صدای طبل به گوش می‌رسد. در روزهای نخست ورود به این شهر، دلیل نواخته شدن و پخش این نوا برایم مبهم بود. اما بعدها دریافتم که این صدا، سبز شدن چراغ‌ راهنما را به نابینایان اطلاع می‌دهد. امکانی ساده و ارزان که آمد و شد در شهر را برای این دسته از معلولان آسان می‌کند. در نهایت چندی پیش هم مشاهده کردم که همین صدای برخاسته از طبل، چگونه به کار نابینایان می‌آید و آنان با اطمینان از اینکه چراغ‌ راهنما قرمز است و خودرویی از چهار‌راه عبور نمی‌کند، به راحتی از عرض خیابان عبور کردند. از دیگر امکانات مربوط به سالمندان، معلولان و نابینایان این است که سطح اتوبوس‌ها با فشردن دکمه‌ای پایین می‌آید تا این گروه از شهروندان به راحتی بتوانند از اتوبوس پیاده شوند. همچنین، اتوبوس‌ها همه به سیستمی مجهز هستند که معلولان با صندلی چرخدار نیز می‌توانند وارد آن شوند. صندلی قسمت جلوی اتوبوس‌ها مخصوص سالمندان و معلولان است، اگر سالمند یا معلولی وارد اتوبوس شود و صندلی‌های مخصوص آنها توسط سایرین اشغال شده باشد، افراد موظف هستند که جای خود را به این افراد بدهند. چندین بار شاهد سوار شدن افراد با صندلی چرخدار در اتوبوس بوده‌ام، راننده ابتدا با فشردن دکمه‌ای سطح اتوبوس را پایین می‌آورد و سپس سطح شیبدار باز می‌شود، فرد معلول به راحتی سوار اتوبوس می‌شود. در این مرحله راننده او را کمک می‌کند تا صندلی چرخدارش را در قسمت تعبیه‌شده قرار دهد و با بستن کمربندهای ایمنی برای فرد معلول، مانع حرکت صندلی چرخدار می‌شود. کل این فرآیند ممکن است 7 تا 10 دقیقه طول بکشد، اما مسافران و مردم عادی هرگز به خود اجازه نمی‌دهند که اعتراضی کنند یا نارضایتی خود را از طولانی شدن زمان سفرشان نشان دهند. انگار که در فرهنگ مردم این شهر احترام به حقوق افراد با ناتوانمندی جسمی نهادینه شده است. چندی پیش، دو نابینا از اتوبوس پیاده شده و در ابتدا در انتخاب مسیر دچار اشتباه شدند. راننده اتوبوس که متوجه این اشتباه شد، از صندلی خود برخاست به سمت در اتوبوس رفت و آنها را در مورد اینکه باید به سمت چپ بروند نه راست راهنمایی کرد. آنان نیز مسیر خود را تغییر دادند و خود را به چهار‌راه سنترال‌اسکوئر رساندند. این چهار‌راه از نظر اندازه به چهار‌راه ولیعصر تهران شبیه است اما از نظر تعداد عابران و خودروهای عبوری، به مراتب کم‌ازدحام‌تر به نظر می‌رسد.

با وجود این در دو سوی این چهار‌راه، چراغ‌های عابر پیاده‌ای تعبیه شده که با پخش آهنگ خاص سبز و قرمز شدن چراغ را به عابران خبر می‌دهد. جالب اینکه، تم آهنگ دو سوی چهارراه با یکدیگر متفاوت است و افراد می‌توانند به راحتی تشخیص دهند که چراغ کدام سمت چهارراه برای عابران سبز است. این دو فرد نابینا نیز بدون نیاز به کمک دیگران با آسودگی و در شرایط ایمن از چهار‌راه عبور کردند. وضعیت معلولان در کمبریج برای افرادی چون من که از تهران به این شهر سفر کرده‌ام قابل تامل است؛ از این منظر که فراهم آوردن این امکانات ساده و البته کم‌هزینه چگونه می‌تواند، شرایط زندگی را برای این شهروندان تسهیل کند. البته این امکانات و به تعبیر دیگر، توجه به حقوق معلولان تنها به کمبریج محدود نمی‌شود؛ برای مثال تمام ایستگاه‌های مترو بوستون که یکی از قدیمی‌ترین متروهای آمریکا -‌و احتمالاً دنیا- محسوب می‌شود، مجهز به پله‌برقی و آسانسور است. در عین حال، قدیمی‌ترین ساختمان‌ها در این شهر متناسب با شرایط معلولان ساخته شده و این موضوع در معماری این شهرها کاملاً مشهود است. برای مثال، حتی ساختمان کتابخانه هاروارد که امسال 98‌سالگی خود را پشت سر گذاشت، مجهز به سطح شیب‌دار و آسانسور است. این امکانات، همه و همه فضای شهری را برای رفت‌وآمد افرادی که به ناتوانی جسمی دچار هستند قابل استفاده می‌کند و وجود این امکانات سبب می‌شود افراد به دلیل معلولیت از سایر شئون زندگی بازنمانند. معلولان در این شهرها بی‌نیاز از سایرین هستند و با حفظ عزت‌نفس خویش به راحتی و مانند سایر شهروندان از امکانات شهر بهره می‌گیرند و امور روزمره خود را به انجام می‌رسانند. اما چنانچه شرایط نابینایان در این کشورها را با شرایط این شهروندان در ایران مقایسه کنیم، درمی‌یابیم که فضاهای شهری در ایران تا چه حد خودخواهانه و بی‌رحمانه ساخته شده است. در مترو تهران که عمر آن هنوز به 20 سال نیز نمی‌رسد بسیاری از ایستگاه‌ها فاقد آسانسور یا پله‌برقی است و البته اگر پله‌برقی هم در کار باشد، اغلب در دست تعمیر است. البته نه‌تنها فضای شهری که ساختمان‌های به ظاهر عمومی نیز کمتر به امکانات مربوط به معلولان تجهیز شده است؛ برای مثال، شاید هنوز هم برخی دانشکده‌های دانشگاه شریف فاقد آسانسور باشد. خاطرم هست که در زمان تحصیل در این دانشگاه اگر دانشجویی دچار معلولیت بود و قصد رفتن به طبقات بالاتر را داشت، باید از دیگران درخواست کمک می‌کرد.

یک فرد نابینا برای عبور از چهار‌راه‌های تهران باید مدام از افراد بینا کمک بخواهد، میله‌های تعبیه‌شده در پیاده‌روها هم که برای جلوگیری از تردد موتور‌سواران در پیاده‌روها قرار داده شده، پیاده‌روها را برای کسانی که روی صندلی چرخدار می‌نشینند و البته برای سایر معلولان غیر‌قابل استفاده می‌کند. همچنین بسیاری از ساختمان‌ها فاقد سطح شیب‌دار در بخش ورودی هستند و گاه به دلیل وجود پله در ورودی ساختمان‌ها گویی به معلولان گفته می‌شود که حق ورود به این ساختمان را ندارند. در عین حال، پارکینگ مخصوص معلولان و امکاناتی از این دست، امکانات لوکس تلقی می‌شود. چند سال پیش که به آمریکا سفر کردیم و در منطقه‌ای به نام بلکسبرگ ساکن شدیم با وجود جمعیت اندک این منطقه، جمعیت معلولان، بزرگ به نظر می‌رسید و تعداد معلولانی که در سطح شهر تردد می‌کردند این تصور را ایجاد می‌کرد که آمریکا معلولان بسیاری دارد. در آن زمان به این اندیشیدم که ایران با وجود وقوع جنگ تحمیلی و جانبازان به‌جا مانده از این جنگ با این تعداد معلول مواجه نیست. اما بعدها متوجه شدم که این قضاوت نادرست بوده است. مساله این است معماری و فضای شهر تهران اجازه مشارکت و زندگی آزادانه شهری به معلولان و به ویژه نابینایان را نمی‌دهد و آنها را در خانه‌هایشان زندانی می‌کند. یک معلول اگر جرات کند و وارد کوچه و خیابان شود، با هزار خطر و محدودیت مواجه می‌شود و به طور کلی شرایط به گونه‌ای است که معلولان قادر به حضور در جامعه نیستند.

ما با ساخت شهری که با معلولان جسمی سر ستیز دارد، عملاً آنها را خانه‌نشین کرده و خود را از ایده‌ها و فعالیت‌هایی که آنان می‌توانند در جامعه به ثمر بنشانند، محروم کرده‌ایم. در سایر کشورها اما ساخت فضای شهری به گونه‌ای است که گویی به معلولان القا می‌کند، زندگی کنند، استقلال خود را حفظ کرده و برای جامعه خود مفید باشند. به آنها این‌گونه القا می‌شود که به رغم نقص‌هایی که ممکن است در اندام خود داشته باشند، اغلب دارای ذهن خلاق هستند و باید از ایده‌های خود استفاده کنند و در حرکت رو به جلوی جامعه نیز سهیم شوند.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها