شناسه خبر : 17528 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

دلیل واژگونی مینی‌بوس در دریاچه سد کارون ۳ چه بود؟

غرق شدن در توسعه نامتوازن

در مردادماه سال ۱۳۹۲، یک مینی‌بوس که به وسیله «بارج»(وسیله جابه‌جایی در فواصل کوتاه دریایی) حمل می‌شد، در آب‌های پشت سد کارون ۳ غرق شد و مرگ غم‌انگیز هفت کودک و پنج زن را رقم زد.

علیرضا دهقان/نماینده ایذه در مجلس هشتم

در مردادماه سال 1392، یک مینی‌بوس که به وسیله «بارج» (وسیله جابه‌جایی در فواصل کوتاه دریایی) حمل می‌شد، در آب‌های پشت سد کارون 3 غرق شد و مرگ غم‌انگیز هفت کودک و پنج زن را رقم زد. این اتفاق، که متاسفانه در رسانه‌ها آن گونه که باید، مورد نقد و بررسی قرار نگرفت و منعکس نشد، اولین رخداد این حوزه نبود و آخرین نیز نخواهد بود. سد کارون 3، در منطقه‌ای ساخته شد که چندین هزار نفر سکنه روستایی داشت که پس از برنامه‌ریزی اولیه برای ساخت این سد، مقدمات لازم برای جابه‌جایی و کوچ اجباری آنها فراهم شد. اما نکته مهم پس از تکمیل نهایی این سد، قطع راه ارتباطی میان 15 روستا با جمعیتی بالغ بر 12 هزارنفر بود. روستاهایی مانند «سادات حسینی» یا «شیبند» و «ده غریبی» که خالی از سکنه نیست و مردم در آن به رتق و فتق امور روزانه خود مشغول‌اند و نیازهای روزمره‌ای دارند. حوادث گوناگونی از قبیل مرگ بر اثر زایمان، عقرب‌زدگی، حمله قلبی و... به دلیل نبود لنج و «بارج» برای جابه‌جایی در این مناطق رخ داده که علت مشترک آنها، نبود وسیله جابه‌جایی بوده است. مردم این روستاها برای تامین نیازهای روزانه خود، مجبور به رفت‌وآمد از روستا به نزدیک‌ترین شهر، یعنی «ایذه» هستند. اما خارج شدن از روستا برای آنها میسر نیست؛ چه، مقابل آنها دریاچه‌ای است عظیم و عمیق که برای عبور از آن نیاز به وسیله‌ای به نام «بارج» است. هنگام ساخت سد کارون 3، بودجه‌ای نزدیک به هزار میلیارد تومان صرف شد و نمی‌توان پذیرفت که در مطالعات اولیه و شکل‌گیری این سد عظیم، ساخت یک «پل» ساده برای عبور روستاییان این مناطق، دیده نشده باشد. فکر بکر مسوولان این پروژه، منحصر به یدک‌کشی شده که فقط از ساعت 8 صبح تا 8 شب مشغول به کار است و در ساعات دیگر، مردم روستاها باید به نظاره بنشینند و صبوری پیشه کنند تا زمان بگذرد. در این فاصله اگر اتفاق پیش‌بینی نشده‌ای برای مردم بیفتد، تا زمان راه افتادن دوباره کاری نمی‌توان کرد؛ چون یدک‌کش‌ها، به پیمانکاران غیربومی خوزستان، اجاره داده شده است و افراد غیربومی با فرا رسیدن شب پی کار خود می‌روند. بنابراین مردم این مناطق، اگر دچار سکته قلبی شوند باید با قلب‌شان سخن بگویند که «الان وقت این چیزها نیست». فقط کافی است چنین چیزی را تصور کنید.
وقتی مینی‌بوس حامل برخی از این ساکنان روستای «سادات حسینی» به داخل دریاچه سقوط کرد؛ دولتمردان در تشییع جنازه شرکت کردند و روزنامه‌ها هم خبر این اتفاق را منعکس کردند؛ اما چندی نگذشت که «بارج»‌ها به روال گذشته بازگشتند و همین الان هم کسی به داد این مردم نمی‌رسد. من از تمامی رسانه‌ها درخواست می‌کنم به کارون 3 و منطقه‌ای بروند که راه ارتباطی روستاها با شهرستان‌ها قطع شده و از نزدیک ببینند که مردم با چه مرارت‌هایی روبه‌رو هستند، و کاش این همه ماجرایی بود که در کارون 3 می‌گذرد. مردم این روستاها برای تامین آب آشامیدنی خود، در کنار یکی از عظیم‌ترین دریاچه‌های پشت سد خاورمیانه، کیلومترها راه می‌پیمایند و سر سوزنی از آب سالم و بهداشتی سهم ندارند. آن هم در سال‌هایی که بارها از وزارت نیرو درخواست شده به تعهدات خود برای احداث پل ارتباطی بر روی دریاچه اقدام کند؛ اما سهم مردم این روستاها، جاده نیمه‌کاره‌ای است که به دلیل نبود بودجه، به حال خود رها شده است. تمام سخن بر سر این است که «توسعه» یک موضوع «فراگیر» است و نمی‌توان بخشی از کشور را به صورت فیزیکی توسعه داد و از بخش دیگر غافل شد. توسعه فرآیندی «انسانی» است و در ایجاد آن، ابتدا باید به فکر مردمی بود که در منطقه‌ای توسعه‌نیافته زندگی می‌کنند و از کمترین امکانات برخوردارند. توسعه غیرانسانی و حریصانه راه به جایی نمی‌برد، به جز ویرانی خانه و کاشانه مردم بومی. مردمی که در بالادست سدها، مجبور به ترک روستاها می‌شوند؛ مثل همه مردم از حقوقی برخوردارند که هیچ‌گاه رعایت نشده است. یک سد ساخته می‌شود، روبانی بریده می‌شود و دستاوردی به دست می‌آید که حاصل سال‌ها مطالعه و تجهیز منابع است. اما زندگی مردم اطراف آن چه می‌شود؟ کسی برای این سوال پاسخی دارد؟

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها