شناسه خبر : 3202 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

آیا رقابت‌پذیری در اقتصاد ایران افزایش می‌یابد؟

نابرابری در جهان

ز بحثبازارها و مکانیسم عرضه و تقاضا که بگذریم، شاید هیچ موضوعی به اندازه «فقر و نابرابری» و تبیین مفهوم عدالت در نظام اقتصادی جامعه، مورد بحثو کنکاش قرار نگرفته است.

index:1|width:45|height:45|align:right عطیه وحیدمنش/ دانشجوی دکترای اقتصاد در دانشگاه ویرجینیا تک
از بحث بازارها و مکانیسم عرضه و تقاضا که بگذریم، شاید هیچ موضوعی به اندازه «فقر و نابرابری» و تبیین مفهوم عدالت در نظام اقتصادی جامعه، مورد بحث و کنکاش قرار نگرفته است. با اینکه تبیین بشر از عدالت و نابرابری طی300 سال گذشته تحول زیادی یافته است اما در حوزه عمل، نابرابری به عنوان مساله‌ای حل‌نشده در جهان باقی مانده است. طبق گزارش مجمع جهانی اقتصاد، نابرابری، تغییرات آب و هوایی و حجم بدهی‌ها از اصلی‌ترین مسائل تهدیدکننده ثبات مالی و اقتصادی جهانی در سال 2014 خواهد بود.
در گزارش آکسفام1 برای سال 2013 آمده است که 85 نفر از ثروتمندترین افراد در جهان، به اندازه نصف پایینی جمعیت جهان (حدود 5/3 میلیارد نفر) ثروت دارند و چیزی حدود نصف ثروت جهان تحت مالکیت یک درصد جمعیت جهان است. از طرفی، ثروت یک درصد ثروتمندترین افراد در جهان حدود 110هزار میلیارد دلار است که حدود 65 برابر کل ثروت نیمه پایینی جمعیت جهان است. این تمرکز ثروت و به تبع آن قدرت در دستان تعداد معدودی از افراد دنیا، تهدیدی جدی برای ساختار اجتماعی، سیاسی و اقتصادی دنیا در آینده‌ای نه‌چندان دور به همراه خواهد داشت.
با این‌ حال، تصویر کامل‌تر از وضعیت نابرابری، نه توسط آمارهای بالا که با اندازه‌گیری وضعیت دسترسی به امکانات اولیه و نابرابری فرصت‌ها در حوزه‌های مختلف (بهداشت، آموزش و...) به دست می‌آید.

شاخص فرصت‌های انسانی، شاخص نابرابری فرصت‌ها
در حالی که امروزه در ادبیات اقتصادی، نابرابری ایجادشده به علت نابرابری در استعداد، تلاش، سختکوشی و پشتکار مورد پذیرش است، وجود نابرابری به خاطر مسائلی که از کنترل فرد خارج است مانند جنسیت، قومیت و نژاد، محل تولد، وضعیت خانوادگی و... عادلانه تلقی نمی‌شود. این نگاه جدید به بحث عدالت در چارچوب نظریه برابری فرصت‌ها که توسط جان رومر در سال 1998 صورت‌بندی شد، بررسی می‌شود. در این بحث، دو شاخص برابری فرصت‌ها و شاخص فرصت‌های انسانی برای اندازه‌گیری نابرابری به‌کار می‌رود. در اولی، اقتضای عدالت این است که زمین بازی افراد، تراز باشد و متغیرهایی مانند نژاد و جنسیت بر روی خروجی فرد موثر نباشد. از طرف دیگر شاخص فرصت‌های انسانی، به معنای سطح دسترسی افراد و به خصوص کودکان به فرصت‌های اولیه مانند آب آشامیدنی سالم، بهداشت، آموزش و... است. شاخص برابری فرصت‌ها به وسیله جدا کردن اثر تلاش و استعداد فرد از عوامل محیطی مثل جنسیت، نژاد، وضعیت خانوادگی و... محاسبه می‌شود در حالی که شاخص فرصت‌های انسانی، نشان‌دهنده این است که فرصت‌های اولیه چگونه و تا چه اندازه‌ای برابر توزیع شده است. نمودار 1، وضعیت نابرابری کل و شاخص نابرابری فرصت‌ها در چند کشور در سال 2013 را نشان می‌دهد.index:2|width:300|height:136|align:left
همان‌طور که در نمودار مشاهده می‌شود، مساله نابرابری در کشورهای توسعه‌یافته و به خصوص در کشورهای اروپایی تا حد خوبی حل شده است. نظام اقتصاد بازار از یک طرف، که رشد پایدار را تضمین می‌کند؛ و ارائه خدماتی مانند آموزش و بهداشت و نظام تامین اجتماعی قوی از سوی دولت از طرف دیگر، جوامعی به نسبت برابر از نظر فرصت‌ها در کشورهای اروپایی پدید آورده است. در مقابل در کشورهای در حال توسعه یا توسعه‌نیافته، معضل نابرابری و به خصوص نابرابری فرصت‌ها، مساله مهم‌تری است. به طور خاص، کشورهای هند و برزیل به عنوان دو مثال از کشورهایی با اقتصاد پیشرو، با معضل نابرابری مواجه هستند که به نوعی می‌توان این پدیده را در تایید فرضیه کوزنت قلمداد کرد. مطابق این فرضیه، کشورها در ابتدای مسیر رشد و توسعه، با افزایش سطح نابرابری مواجه هستند تا اینکه نابرابری به یک حد ماکزیمم رسیده و پس از آن روندی نزولی در پیش می‌گیرد و در واقع رابطه توسعه و نابرابری به صورت یک U معکوس است. نمودار 2، شاخص دسترسی به فرصت‌ها (HOI) و نیز این شاخص در دو حوزه آموزش و دسترسی به آب سالم را در برخی از کشورهای قاره آفریقا و آمریکای لاتین نشان می‌دهد. آمار مربوط به سال‌های 2011-2006 است. همان‌طور که مشاهده می‌شود، کشورهای آمریکای لاتین به نسبت کشورهای آفریقایی از نظر شاخص دسترسی به فرصت‌ها در وضعیت بهتری قرار دارند. وضعیت دسترسی به آب آشامیدنی و همچنین سیستم فاضلاب در کشورهای آفریقایی در سطح نازلی قرار دارد و حتی بهترین کشور آفریقایی از نظر دسترسی به آب آشامیدنی (سنگال) از بدترین کشور آمریکای لاتین در همین زمینه (پرو)، وضعیت نازل‌تری دارد.

شاخص نابرابری فرصت در آموزش در خاورمیانه
طبق داده‌های موجود از دوره پنجم امتحان روند بین‌المللی در مطالعه ریاضیات و علوم (TIMSS) که هر چهار سال یک‌بار با همکاری دانشگاه بوستون کالج و موسسه IEA در کشورهایی از سرتاسر دنیا در مقطع کلاس چهارم دبستان و کلاس هشتم (سوم راهنمایی) برگزار می‌شود، نابرابری فرصت‌های آموزشی در بین کشورهای خاورمیانه بین دوره 2007 تا 2011 برای دانش‌آموزان کلاس هشتم، به استثنای کشورهای لبنان، عربستان و ترکیه، سیری صعودی داشته است. در ایران روند این شاخص برای درس ریاضیات از سال 1995 تا 2011 و برای درس علوم از سال 2003 صعودی بوده است که نشان‌دهنده این واقعیت است که وضعیت فرصت‌های آموزشی در ایران بدتر شده است و نقش عواملی مانند محل تولد، سطح تحصیلات والدین، قومیت، سطح درآمد خانواده و... در موفقیت دانش‌آموزان ایرانی پررنگ‌تر شده است.

نتیجه‌گیری
در حالی که وضعیت فقر در جهان طی دهه‌های اخیر با وجود رشدهای خیره‌کننده کشورهایی مانند هند، برزیل و چین بهبود قابل توجهی یافته است، اما نابرابری در دنیا همچنان در موقعیتی غیرقابل دفاع قرار دارد. به جز معدودی از کشورهای اسکاندیناوی و برخی دیگر از کشورهای توسعه‌یافته، وضعیت توزیع درآمد، توزیع فرصت‌ها و دسترسی به امکانات اولیه در وضعیت غیرقابل قبولی است. امروزه در ادبیات اقتصادی، آنچه بیش از نابرابری درآمد مورد توجه است، برابری فرصت‌هاست و سیاستگذاری‌ها بیشتر معطوف به برابرتر کردن فرصت‌ها و نیز برابرتر کردن توزیع دسترسی به امکانات و منابع در سطح جامعه است.

پی‌نوشت‌ها:
1- آکسفام یک کنفدراسیون بین‌المللی متشکل از 17 سازمان در حدود 90 کشور جهان است که بر روی فقر، نابرابری و بی‌عدالتی در دنیا کار می‌کند و به دنبال پیدا کردن راه‌حلی برای این مشکلات است. هدف نهایی آکسفام، توانمندسازی مردم برای به دست آوردن حقوق خود و مدیریت کردن زندگی‌شان است. آکسفام در سال 1942 در دانشگاه آکسفورد در قالب یک کمیته امدادرسانی برای مبارزه با قحطی توسط فعالان اجتماعی و دانشگاهیان آکسفورد تاسیس شد. (منبع: ویکی‌پدیا)

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها