شناسه خبر : 5234 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

نوع تعامل اصولگرایان و حسن روحانی در گفت‌وگو با عضو شورای سردبیری روزنامه رسالت

دولت میان اصولگرایی و اصلاح‌طلبی بلاتکلیف است

«روحانی و اصولگرایان» هنوز یک رابطه تعریف‌نشده است. برخی از اصولگرایان او را مصادره می‌کنند و برخی دیگر از آنان برای دولت شمشیر را از رو بسته‌اند. در این میان روحانی در بین طیف‌های مختلف اصولگرا سردرگم شده است. با وجود این جلسه اخیرش با اصولگرایان قدم بزرگی بود برای تعریف این رابطه. با ناصر ایمانی فعال سیاسی اصولگرا و عضو شورای سردبیری روزنامه رسالت گفت‌وگویی داشتیم در ارتباط با این روزهای اصولگرایان و دولت روحانی.

مهشید ستوده
«روحانی و اصولگرایان» هنوز یک رابطه تعریف‌نشده است. برخی از اصولگرایان او را مصادره می‌کنند و برخی دیگر از آنان برای دولت شمشیر را از رو بسته‌اند. در این میان روحانی در بین طیف‌های مختلف اصولگرا سردرگم شده است. با وجود این جلسه اخیرش با اصولگرایان قدم بزرگی بود برای تعریف این رابطه. با ناصر ایمانی فعال سیاسی اصولگرا و عضو شورای سردبیری روزنامه رسالت گفت‌وگویی داشتیم در ارتباط با این روزهای اصولگرایان و دولت روحانی.
‌یک سال از آغاز به کار دولت آقای روحانی می‌گذرد، فکر می‌کنید در یک نگاه کلی این دولت چقدر توانست رابطه خوبی با اصولگرایان برقرار کند؟
دولت تاکنون در مجموع یک رابطه تعریف‌شده و مشخص نه با جناح اصلاح‌طلب یا جناح اصولگرا نداشته است. شاید علت این موضوع هم به این برگردد که دولت تلاش داشته است خود را به عنوان یک جریان جدید قلمداد کند و نه وابسته به این طیف سیاسی و نه طیف سیاسی دیگری باشد. تا اینجای کار اشکالی ندارد ولی مشروط بر اینکه رابطه میان دولت با جناح‌های متداول و ملموس سیاسی که تقریباً دو جناح مصطلح است یک رابطه تعریف‌شده باشد که مشخص باشد چه انتظاراتی از آنها دارد یا چقدر به هر کدام از آن جناح‌ها نزدیک است و چقدر از افراد یا برنامه‌های آنها استفاده می‌کند.

‌در مورد اصولگرایان شرایط چطور بود؟
اصولگرایان در اوایل کار دولت آقای روحانی با دو موضوع مواجه شدند. موضوع اول این بود که استفاده دولت آقای روحانی از اصولگرایان در صحنه مدیریت بالای کشور-‌ عمدتاً منظور هیات وزیران است-‌ به حداقل خودش رسید و اگر هم برخی از اصولگرایان به کار گرفته شدند عمدتاً در نقش‌های کلیدی به کار گرفته نشدند که تعدادشان هم کم بود. می‌توان گفت این اولین مواجهه جناح اصولگرا با دولت بود. البته در مورد جریان اصلاح‌طلب این‌گونه نبود و چهره‌های خیلی بیشتری از جریان اصلاح‌طلب در سطوح مدیریت عالی دولت نفوذ پیدا کردند. دومین مواجهه‌ای که اصولگرایان با دولت داشتند این بود که دولت در ماه‌های اول بالاخص شخص آقای رئیس‌جمهور انتقادات تندی با تعابیر بعضاً تند را که البته اخیراً این انتقادات فروکش کرده است، در مورد منتقدان دولت مطرح کردند. به طور طبیعی در افکار عمومی جامعه منتقدان دولت «اصولگرایان» محسوب می‌شوند بنابراین این دومین آسیبی بود که اصولگرایان در رابطه با این دولت متحمل شدند. مجموع این دو آسیب اتفاق خیلی خوبی برای رابطه بین دولت و اصولگرایان نبود. همان‌طور هم که می‌دانید اصولگرایان دارای طیف‌های مختلفی هستند مانند اصلاح‌طلبان. به غیر از برخی جریان‌های رادیکال در جناح اصولگرایان، عموم آنها دارای روش اعتدالی هستند و اساساً از زمان تشکیل جناح اصولگرا و اصلاح‌طلب همواره جناح اصولگرا به اعتدال بیشتر اشتهار داشت تا اصلاح‌طلب. اما در عین حال از این ظرفیت اعتدالی اصولگرایان در جریان‌ها و طیف‌های اصولگرایان نه در سطح مدیریت و نه در سطح ارتباطات پنهانی استفاده‌ای نشد. به نظر من در زمینه «نزدیک شدن به همدیگر» دولت بیشتر کم‌کاری کرد تا اصولگرایان. ظرفیت زیادی در اصولگرایان وجود داشت که دولت می‌توانست با مدیریت از آنها استفاده کند و هم تنش‌ها را کاهش بدهد و هم آنها را در اداره کشور تا حدی که برنامه‌های کلی دولت اجازه می‌دهد سهیم کند. این اتفاق نیفتاد و دولت مدیریت سیاسی خوبی در این زمینه انجام نداد و می‌توانست بهتر از این عمل کند.

‌در مورد جلسه اخیر آقای روحانی با اصولگرایان چطور؟ فکر می‌کنید این جلسه هم نتوانست بهبودی به اوضاع رابطه اصولگرایان با دولت ببخشد؟
جلسه‌ای که اخیراً اصولگرایان با آقای روحانی داشتند نیز بیشتر تشریفاتی بود. این جلسات چه با اصولگرایان و چه با اصلاح‌طلبان تشریفاتی است و نمی‌توان روی آن خیلی حساب کرد. مهم این است که در صحنه عمل ببینیم دولت چقدر از ظرفیت‌های فکری و انسانی هر کدام از جناح‌ها استفاده می‌کند. در این زمینه دولت تا به حال خیلی رابطه خوبی با اصولگرایان نداشته است. تصور می‌کنم که بیشتر اصولگرایان در این زمینه مایه گذاشتند تا دولت.

‌البته موضوعی در این میان وجود دارد که شما نیز به آن اشاره کردید و آن هم همان طیف‌های مختلف اصولگرایان است. فکر نمی‌کنید طیف تندرو اصولگرایان که از ابتدای شروع به کار دولت حملات گسترده‌ای به دولت داشتند مانع اصلی ایجاد رابطه میان دولت آقای روحانی و اصولگرایان معتدل بودند؟
اتفاقاً به همین دلیل است که من می‌گویم دولت مدیریت خوب سیاسی نکرده است. اگر دولت موجود می‌توانست با طیف‌های معتدل و عقلای اصولگرا رابطه برقرار کند قاعدتاً از این طریق با طیف‌های تندرو نیز مقابله می‌شد. دولت اما نه‌تنها این کار را نکرد بلکه مواجهه‌اش با جناح اصولگرا عمدتاً تبدیل به مواجهه با طیف تندرو اصولگرا شد. خطاب خودش را همواره طیف تندرو اصولگرا قرار داد. این یک خطای استراتژیک بود. اتفاقاً دولت برای اینکه زهر جناح تندرو را بگیرد می‌توانست با جناح‌های معتدل اصولگرایان که زیاد هم هستند یک ارتباط خوب برقرار کند. اما دولت نه‌تنها این کار را نکرد بلکه مواجهه خودش را با جناح تندرو قرار داد که انگار کل اصولگرایان این افراد تندرو هستند.

‌فکر نمی‌کنید عدم وجود خط‌کشی‌های روشن در دولت آقای روحانی با جناح‌های سیاسی هم در این امر موثر بوده است؟
بله، به نظر من دولت میان این دو جناح هنوز تکلیف روشنی ندارد. تکلیف معلوم کردن هم به این معنی نیست که الزاماً دولت بیاید و خودش را جزو یکی از جناح‌ها تلقی بکند؛ می‌تواند خودش را جزو هیچ کدام از جناح‌ها تعریف نکند اما یک رابطه تعریف‌شده‌ای میان هر دو طیف بگذارد تا مشخص شود که در جناح اصولگرا این افراد را قبول دارد و با آنها کار می‌کند و از اصلاح‌طلبان هم عده‌ای دیگر از افراد را قبول دارد و با آنها کار می‌کند. البته می‌توان گفت دولت در مورد اصلاح‌طلبان این کار را کرد و تعداد قابل توجهی از اصلاح‌طلبان ولو از طیف‌های خاص در دولت حضور دارند. اما در مورد اصولگرایان این کار صورت نگرفت.

‌در یک جمع‌بندی نهایی به نظر شما مشی آقای روحانی بیشتر اصلاح‌طلبانه است یا اصولگرایانه؟
برای پاسخ به این سوال باید دوباره تعریفی از اصلاح‌طلبی و اصولگرایی بکنیم اما آنچه در اذهان وجود دارد من شاکله شخصیت سیاسی و مدیریتی آقای روحانی را بیشتر گرایش به اصولگرایان می‌دانم. اعتقاد محکم ایشان به مبانی نظام، انقلاب، رهبری و مشی اعتدالی برای اداره کشور بیشتر به اصولگرایان نزدیک است تا اصلاح‌طلبان. البته اصلاح‌طلبان هم که می‌گوییم نه همه اصلاح‌طلبان. چرا که ما در میان اصلاح‌طلبان هم تعداد قابل توجهی از افراد را داریم که به این مبانی نزدیک هستند اما آنچه در افکار عمومی است که عمدتاً اعتقاد به مبانی نظام، انقلاب، رهبری و توجه به دستورات رهبری است که اصولگرایان بیشتر به آن اشتهار دارند آقای روحانی از این جهات بیشتر به طیف اصولگرا نزدیک است. ممکن است در برخی از موضوعات روش‌های مدیریتی اصولگرایان را قبول نداشته باشند و روش‌های اصلاح‌طلبان را بپسندند اما شخصیت کلی ایشان را به این سمت می‌دانم.

‌اما قبول دارید که پایگاه اجتماعی آقای روحانی و پایگاه آرایشان از جانب اصلاح‌طلبان بود؟
من خیلی این حرف را قبول ندارم. اصولاً مردم ما برخلاف آنکه ما سیاسیون می‌گوییم جناحی رای نمی‌دهند. مردم با ملاک‌های دیگری رای می‌دهند؛ نه اینکه الزاماً ببینند چه فردی روی پیشانی‌اش مهر اصلاح‌طلب یا اصولگرا خورده است. در مورد همه دولت‌های قبلی شرایط همین طور است. حتی آقای احمدی‌نژاد و خاتمی. به اعتقاد من رای مردم جناحی به تعابیری که ما داریم نیست. درصدی از رای آقای روحانی به خاطر حمایت جناح‌های مختلف بوده است اما نمی‌توان آن را تعمیم داد. تعمیم دادن این ‌را که کل آرای مردم به دلیل حمایت فلان شخصیت‌های سیاسی بوده است درست نمی‌دانم.

نوع تعامل روحانی با اصولگرایان در ماه‌های اخیر چگونه بوده است؟
آقای روحانی در چند ماه اخیر نقش تعاملی ترمیمی در رابطه با مجلس و سایر اصولگرایان در پیش گرفته است و خیلی بهتر از این هم می‌تواند باشد. به نظر من در تیم دولت افرادی که بنشینند و فکر و برنامه‌ریزی کنند در این گونه امور کم هستند که می‌توانند از ظرفیت اصولگرایان معتدل بهره‌برداری بسیار بهتری انجام دهند.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید