شناسه خبر : 6343 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

در حال نوسان

نظام پولی جهان

۷۰ سال پیش در چنین ماهی، ۷۳۰ نماینده در برتون وودز، نیوهمپشایر گرد هم آمدند تا بحثی قدیمی را دوباره باز کنند.

ترجمه: جواد طهماسبی/اکونومیست

70 سال پیش در چنین ماهی، 730 نماینده در برتون وودز، نیوهمپشایر گرد هم آمدند تا بحثی قدیمی را دوباره باز کنند. از مدت‌ها پیش بازرگانی جهانی با یک تنش بنیادی مواجه بود: هر چه کشورها در مورد نرخ مبادله ارز قطعیت بیشتری به خرج می‌دادند، فضای کمتری داشتند تا بتوانند موضوعات اقتصادی داخلی را مدیریت کنند. 30 سال قبل از برتون وودز، یک جنگ باعث شد اولین اقدام جهانی علیه این معضل -یعنی معیار طلا- با ناکامی مواجه شود و تلاش‌ها برای بازسازی آن در دهه 1920 به رکود و جنگی دیگر انجامید. نظام نرخ ارزی که در برتون وودز مورد توافق قرار گرفت فقط یک نسل طول کشید. اکنون پس از 150 سال آزمایش، جهان هنوز هم نتوانسته است مشکل پولی خود را حل کند.
اکثر نظام‌های پولی محصول حادثه هستند، نه طراحی. معیار کلاسیک طلا در دوران صنعتی‌سازی بریتانیا توسعه یافت. موفقیت اقتصادی این کشور باعث شد کشورهای دیگر در معاملات خود از شرایط آن پیروی کنند. پذیرش معیار طلا توسط آلمان در سال 1871، دو قدرت بزرگ اروپا را در صدر حامیان آن قرار داد و باعث شد کشورهای دیگر به سرعت به این مسیر وارد شوند. اولویت یافتن معیار طلا همانند روغن روان‌کننده تجارت جهانی بود. نرخ‌های مبادله در اقتصادهای مختلف ثابت شد و سرمایه‌ها بدون مانع مقرراتی به جریان افتادند. به خاطر تعهد مستحکم دولت‌ها به طلا و با وجود اینکه جریان آزاد سرمایه برخی پول‌های رایج را آسیب‌پذیر کرده بود، این نظام چند دهه دوام پیدا کرد. عامل دیگر این تداوم نفوذ سیاسی ضعیف طبقه کارگر و قدرت نسبتاً زیاد سرمایه‌داران و صاحبان اعتبارات بود. بانک‌های مرکزی از اقدامات ثبات‌شکن اجتناب کردند و در زمان بحران به یکدیگر وام می‌دادند.
جنگ جهانی اول کلیه شرایط را تغییر داد. کشورهای متخاصم سرمایه‌ها را تحت کنترل درآوردند و برای هزینه‌های جنگ پول چاپ کردند. پس از جنگ اروپا تلاش کرد تا آن نظام را ترمیم کند اما کارایی آن دیگر از بین رفته بود. ذخایر طلا به طور فزاینده‌ای نامتعادل شدند: فرانسه و آمریکا به احتکار طلا روی آوردند، در حالی که ذخایر آلمان و بریتانیا رو به کاهش نهاد. همکاری بین بانک‌های مرکزی نیز کمتر شد. آمریکا که در آن زمان 46 درصد از ذخایر طلای جهان را در اختیار داشت، می‌توانست با توسعه عرضه پول و افزایش قیمت‌ها نظام را دوباره متعادل سازد. اما این کشور به خاطر نگرانی‌های داخلی و تمایل به محدود کردن اوج‌گیری وال‌استریت از انجام این کار امتناع کرد.
نظامی که تازه جان گرفته بود، زیر فشار رکود خرد شد. اقتصادهای ضعیف مجبور بودند بین نجات بانک‌های داخلی و دفاع از اتصال پول خود به طلا تصمیم بگیرند. بانکداران مرکزی مرتب با یکدیگر دیدار می‌کردند تا درباره روش‌های مهار بحران بحث کنند، اما نتوانستند روحیه همکاری قبل از سال 1914 را دوباره برگردانند. اتریش و آلمان در سال 1931 از این نظام خارج شدند و در سال 1939 معیار طلا عملاً از بین رفت.
جهان در برتون وودز ضربه دیگری بر نظام خود را تجربه کرد. با وجود این توافق‌های کنفرانس 1944 باعث شد سیاست‌هایی ترمیمی تدوین شوند. کشورها ارزش پول رایج خود را به دلار پیوند زدند که خود به طلا متصل بود. اما این پیوندها در شرایط غیرعادی دوباره تغییر می‌کرد. صندوق بین‌المللی پول برای مدیریت بحران‌ها تاسیس شد و بانک جهانی برای وام دادن به کشورهای فقیر به وجود آمد. این کنفرانس همچنین راه را برای توافقات کلی بر تعرفه و تجارت هموار کرد که خود همایشی برای گفت‌وگوهای تجاری و مقدمه‌ای برای تاسیس سازمان تجارت جهانی بود.
در سال‌های اول، نهادهای برتون وودز ارتباط زیادی با هم نداشتند. میزان وام‌دهی بانک جهانی به اروپا بین سال‌های 1947 تا 1953 فقط پنج درصد کمک‌هایی بود که آمریکا تحت طرح مارشال ارائه می‌داد. با برداشته شدن کنترل‌ها از سرمایه و تجارت، تنش‌ها آشکار شدند. هنگامی که دولت‌ها به ماجراجویی‌های نظامی و طرح دولت رفاه روی آوردند، عدم تعادل تجاری و تورم افزایش شدیدی پیدا کرد و اعتمادها به پیوندهای پولی کاهش یافت. در اواخر دهه 1960 این تنش‌ها غیرقابل مدیریت شدند. در سال 1967 بریتانیا مجبور شد، ارزش پول خود را کاهش دهد و با این کار اعتماد به نظام رایج را شکننده‌تر سازد. در سال 1971 رئیس‌جمهور ریچارد نیکسون تصمیم گرفت به جای کاهش هزینه‌ها برای توازن بودجه و مهار تورم، وابستگی دلار به طلا را بردارد. به دنبال آن بسیاری از کشورهای بزرگ از نظام رایج خارج شدند و نرخ پول خود را شناور ساختند.
سقوط مجدد رژیم ثابت نرخ ارز باعث نشد که نظریه آن به طور کامل متزلزل شود. در سال 1979 رهبران اروپا نظام پولی اروپایی را معرفی کردند که پیش‌زمینه منطقه یورو کنونی بود. با وجود این، بازارها مرتب شاهد آن بودند که کشورهای حاشیه اروپا تمایلی ندارند سیاست داخلی خود را مطیع تقاضاهای سیستم بدانند. بدبینی‌ها باعث شد حملاتی علیه پیوند با بریتانیا و ایتالیا صورت گیرد و این دو کشور در سال 1992 از نظام خارج شدند. هر چند ایتالیا بعدها به انسجام پولی منطقه یورو پیوست. بحران کنونی یورو در واقع یک نمونه تحول‌یافته از یک رویداد قدیمی است. علاوه بر این کشورهای در حال توسعه نیز متوجه شدند پیوندهای پولی الزامی هستند. ثبات نرخ ارز می‌تواند انضباط پولی و کنترل تورم را به همراه داشته باشد -مشکلی که کشورهای نوظهور تلاش داشتند آن را برطرف سازند- و هزینه‌های بدهی را نیز کاهش دهد. اما این پیوندها اغلب پایانی دردناک داشتند، چرا که اقتصادهای بیش از حد بدهکار نمی‌توانستند انضباط لازم برای حفظ آن پیوندها را رعایت کنند. بازارها آشفته شدند و با آغاز بحران ارزش پول‌ها به اجبار کاهش یافت. این وضعیت به ویژه در بحران مالی آسیا در 1978-1977 به چشم می‌خورد.
با وجود این سابقه تاریخی، نرخ شناور ارز باز هم مطلوبیت زیادی ندارد. اقتصادهای نوظهور به سمت نرخ‌های مدیریت‌شده از طریق دخالت در بازار روی آورده‌اند. چین، دومین اقتصاد بزرگ جهان، به طور مرتب ارزش پول خود را دستکاری می‌کند و گاهی اوقات نیز آن را مستقیماً به دلار پیوند می‌زند. در نتیجه بیش از نیمی از فعالیت‌های اقتصادی جهان بین دو بلوک بزرگ دارای پول واحد متمرکز شده است. کمتر از یک‌دهم اقتصادهای نوظهور به بازار اجازه می‌دهند تا نرخ ارز را تعیین کند.
بازگشت به نرخ شناور معمایی پیچیده است. نرخ‌های ثابت می‌توانند هزینه‌های وام را کاهش دهند، اما نتیجه آن غرق شدن در بدهی و بحران است. فناوری‌های نوین هزینه تراکنش پولی را کاهش می‌دهند. پژوهش‌های صندوق بین‌المللی پول نشان می‌دهد نرخ‌های انعطاف‌پذیر ارز میزان آسیب‌پذیری در مقابل بحران‌های مالی و بحران‌های اقتصاد کلان را کاهش می‌دهد و جوزف گاگنون از اتاق فکر موسسه مطالعات اقتصاد بین‌الملل پیترسون اعتقاد دارد که اقتصادهای دارای نرخ شناور در زمان بحران مالی جهانی و پس‌لرزه‌های آن عملکرد بهتری از خود نشان داده‌اند.
تاریخ نشان می‌دهد تمهیدات پولی فقط به اندازه همان اقتصاد سیاسی پشتیبان خود دوام می‌آورند. با توجه به تحولات چشمگیر اقتصاد جهان و اوج‌گیری جهان نوظهور، نمی‌توان انتظار داشت که هماهنگی‌های پولی کنونی دوام داشته باشند. به نظر می‌رسد چین به تدریج در حال آزاد ساختن حساب سرمایه خود و تشویق تجارت با یوان باشد. این کار می‌تواند به عنوان پایانی بر دوره دلار که از برتون‌وودز آغاز شد، باشد. با وجود این در عمل به نظر می‌رسد چین تمایلی ندارد که امنیت ظاهری نظام نرخ ارز مدیریت‌شده را رها کند. عادت به داشتن طلا به این آسانی از بین نمی‌رود.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید