شناسه خبر : 19560 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

آسیب‌شناسی نهاد دولت ایران در گفت‌وگو با علی‌اصغر پورعزت استاد مدیریت دولتی دانشگاه تهران

مردم در دولت مقتدر احساس کامیابی ملی دارند

علی‌اصغر پور‌عزت استاد تمام مدیریت دولتی دانشگاه تهران بر این باور است که احساس کامیابی ملی مهم‌ترین شاخصی است که با آن می‌توان یک دولت را مقتدر دانست. نویسنده کتاب‌های «مبانی مدیریت دولتی»، «مدیریت ما و مبانی دانش اداره دولت و حکومت»، تصریح دارد دولت در صورتی که اطلاعات را به صورت واضح و شفاف در اختیار مردم قرار ندهد به هیچ عنوان دولت مقتدری محسوب نمی‌شود.

معصومه ستوده
علی‌اصغر پور‌عزت استاد تمام مدیریت دولتی دانشگاه تهران بر این باور است که احساس کامیابی ملی مهم‌ترین شاخصی است که با آن می‌توان یک دولت را مقتدر دانست. نویسنده کتاب‌های «مبانی مدیریت دولتی»، «مدیریت ما و مبانی دانش اداره دولت و حکومت»، تصریح دارد دولت در صورتی که اطلاعات را به صورت واضح و شفاف در اختیار مردم قرار ندهد به هیچ عنوان دولت مقتدری محسوب نمی‌شود.
برای آغاز بحث می‌خواستم این پرسش را طرح کنم که در دانش مدیریت می‌توان دولت را به چند دسته تقسیم‌بندی کرد؟
دولت‌ها را می‌توان به دولت‌های ایدئولوژیک و غیرایدئولوژیک، مردمی و غیر‌مردمی، وابسته و مستقل، متمایل به بخش خصوصی و دولتی متمرکز و نظایر آن تقسیم کرد؛ هرچند نمی‌توان به سهولت یک دسته‌بندی و چارچوب جامع و فراگیر در این خصوص ارائه کرد.

به‌طور کلی از نظر آکادمیک چه دولتی را می‌توان ضعیف و چه دولتی را می‌توان مقتدر دانست؟
شما به واژه دولت ضعیف و قوی اشاره کردید؛ به‌طور قراردادی می‌توان از دولت تعالی‌گرا و دولت متمایل به ابتذال و فساد یاد کرد. دولت‌های تعالی‌گرا نماینده مردم‌اند؛ در غیر این صورت هیچ حجتی وجود ندارد که سیستمی بتواند به نمایندگی از مردم به‌جای آنها تصمیم گرفته و در عین حال شأن و جایگاه مردم را رعایت کند. هیچ‌کس حق ندارد به‌جای مردم درباره سرنوشت آنها تصمیم بگیرد؛ اگر کسی چنین حقی را برای خود قائل است باید مبانی مشروعیت این حق را ذکر کند. اگر رئیس‌جمهور خود را نماینده مردم می‌داند باید بپذیرد که این نمایندگی مشروط و مقید به رعایت قانون و اخلاق است.

انتقال قدرت از مردم به دولت چگونه باید صورت بگیرد تا یک دولت تعالی‌گرا یا به قولی مقتدر باشد و بتواند به نمایندگی از مردم تصمیم‌گیری کند.
در باب انتقال صحیح قدرت از مردم به دولت، می‌توان به چهار ویژگی اشاره کرد. اگر این چهار ویژگی رعایت شود، دولت می‌تواند به نمایندگی از مردم تصمیم‌گیری کند. اول اینکه مردم برای انتخاب باید از استقلال کافی برخوردار باشند، بنابراین مردمی فقیر که تحت شرایطی خاص ناچار می‌شوند برای گذران زندگی خود طبقه‌ای ثروتمند را به نمایندگی از خود انتخاب کنند یا اینکه موافقت می‌کنند تا قدرت در دست یک طبقه باقی بماند تا از رفاه نسبی برخوردار شوند، قطعاً از استقلال کافی برخوردار نیستند. دومین ویژگی آگاهی است، مردم باید بتوانند از مزایای گروه رقیب اطلاع پیدا کرده و گروه‌ها را با هم مقایسه کنند. در صورت تحقق چنین امری دولت منتخب قوی‌تر است زیرا بر مبنای شعور و آگاهی مردم انتخاب شده است. سومین ویژگی جدیت است، مردم برای انتخاب یک سیستم حکمرانی باید جدیت داشته باشند. استمرار در انتخاب چهارمین ویژگی مهم است. این درست نیست که دولتی به نمایندگی از مردم، طی چهار سال مداوم تصمیم‌گیری کرده و خودمختار عمل کند. دولت باید مرتب پاسخگو باشد و ملت حق دارد که از وی سوال کند. به همین دلیل سیستم‌های پارلمانی به مدل دولت مقتدر نزدیک‌ترند چون در این سیستم‌ها، قوه مجریه ناچار است مرتب پاسخگو باشد بنابراین بنیه استدلالی اعمال خود را تقویت می‌کند.

فارغ از مولفه‌های لازم برای انتقال قدرت، یک دولت را در چه صورتی می‌توان مقتدر دانست؟
یک دولت در صورتی مطلوب است که مردم در دوران اقتدار آن، از احساس کامیابی ملی برخوردار شوند. احساس کامیابی ملی از کسب وجاهت بین‌المللی، رفاه اقتصادی، امنیت، احساس اقتدار ملی و دستیابی به اطلاعات آزاد حاصل می‌شود. در صورت تامین این مولفه‌ها می‌توان یک دولت را مطلوب و مقتدر دانست. در دولت سالم، اگر یک کارگزار دولت یا قوه مقننه، متوجه خطایی شود، باید آن را به اطلاع مردم برساند. همه اطلاعات به‌جز امور مربوط به امنیت ملی، باید مستقیماً در دسترس مردم قرار بگیرد. این همان چیزی است که در نهج‌البلاغه از آن به‌عنوان اسرار جنگ یاد شده است یعنی به‌جز اسرار جنگ باید همه اطلاعات واضح و شفاف به مردم ارائه شود. در دولت‌های گذشته بخشی از اطلاعات به مردم ارائه می‌شود و بخشی ارائه نمی‌شد. در چنین شرایطی می‌توان گفت که کارگزاران قوه مجریه به شعور مردم توهین می‌کنند. واضح است که چنین دولتی را نمی‌توان مقتدر نامید. توجه کنید که انگاره‌های ذهنی دولت خوب در فرهنگ نهج‌البلاغه با مولفه‌های یک دولت قوی و دولتی که بعد از ۱۳۰۰ سال، هنوز الگوی حکومتداری خوب است، همچنان مورد توجه ملت‌های خردمند است.

شما به این مساله اشاره کردید که دولت قوی باید مرتب پاسخگو باشد، به نظر شما با توجه به سیستم حکومتی ایران که نیمه‌پارلمانی و نیمه‌ریاستی است آیا امکان ایجاد دولت مقتدر وجود دارد.
در قانون اساسی بر ضرورت سیستم موازنه و مراقبه تاکید شده است و قوای سه‌گانه باید ناظر بر فعالیت یکدیگر باشند. دولتی که مبنای تشکیل خود را قانون می‌داند در صورتی که اقدامی خلاف قانون انجام دهد، باید توسط قوه قضائیه مورد بازخواست قرار بگیرد. شما توجه کنید که مجلس، مبنای قوانین خود را احکام و باورهای مذهبی دانسته و در صورت عدم تطابق یک مصوبه با احکام شریعت، شورای نگهبان که قدرت قابل توجهی در حراست از قانون اساسی دارد، آن مصوبه را تایید نمی‌کند. در صورتی که مصوبات دولت با قوانین مصوب هماهنگی نداشته باشد، مجلس می‌تواند آن را ابطال کند. این امر در صورتی محقق می‌شود که قوه مقننه از اقتدار کافی برخوردار باشد. حال اگر هر یک از قوا از چارچوب قانون خارج شود، می‌توان با آن برخورد کرد. این مراقبت به این دلیل انجام می‌شود تا مبادا یک قوه نوعی منش دیکتاتوری را بر روابط خود و جامعه حاکم کند. نکته ظریف استمرار در انتخاب نیز به همین مساله برمی‌گردد. این درست نیست که شما چهار سال قدرت مطلق را به دست یک دولت بدهید که با انگاره‌ای از صلاحیت و اقتدار خود، نبض همه برنامه‌های اقتصادی و سیاسی را در دست داشته باشد در حالی که هیچ سازوکاری برای مهار گستاخی و قانون‌گریزی‌های آن وجود نداشته باشد.

شما در سخنان خود به این مساله اشاره کردید که اقدامات علیه باید توسط یک دولت تعالی‌گرا اطلاع‌رسانی شود. البته در مواردی ما شاهد این مساله بودیم اما بعد از مدتی به فراموشی سپرده می‌شود، تصور می‌کنید مهم‌ترین دلیل این رویکرد چیست؟
هر گونه خطا و گریز از قانون باید به اطلاع مردم رسانده شود، زیرا مردم باید بدانند که چه کسی خادم مردم بوده و چه کسی خائن است. اسناد به دست آمده دال بر هر گونه تضییع قانون باید در اسرع وقت اطلاع‌رسانی شود. هر زمانی که کارگزار دولت یا قوه مقننه یا قضائیه به این اسناد دسترسی پیدا می‌کند باید آن را به اطلاع مردم برساند اما متاسفانه به‌جای اطلاع‌رسانی گاهی آن را به عاملی برای مستاصل ساختن قوه دیگر و «آتو گرفتن» تبدیل می‌کنند. البته واضح است که اگر مسوولان قوا سالم‌تر زندگی کنند حربه‌ای به دست قوه دیگر نمی‌دهند.

آیا شما دولت‌هایی را که در قدرت بودند ارزیابی کردید که مشخص شود چقدر این دولت‌ها قوی بوده و توانسته‌اند برنامه‌های خود را اجرا کنند.
متاسفانه آمار و اطلاعاتی که ما در دست داریم همان آماری است که توسط دولت به ما داده شده است. آمار و اطلاعات مستقلی در اختیار استادان دانشگاه (از مراجع دیگر) قرار نگرفته است. با قاطعیت می‌توان گفت که دولت ایده‌آل وجود نداشته و هرکدام از دولت‌های پیشین ضعف‌های خاص خود را دارند. من نمی‌توانم در یک ارزیابی کلی بگویم دولت‌های قبلی از دولت فعلی بهتر بوده‌اند. این ارزیابی در حالی امکان‌پذیر است که آمار مستند منتشر شود. در صورت داشتن اطلاعات مستند می‌توان ارزیابی کرد که آیا دولت‌ها توانسته‌اند از بودجه در اختیار بهتر بهره بگیرند یا اینکه با توجه به شرایط بین‌المللی تا چه حد توانسته‌اند برنامه‌های خود را پیش ببرند. گاهی یک دولت در اوج تحریم‌ها برنامه‌های خود را اجرا کرده است و زمانی دولتی با بودجه بیشتر نتوانسته اهداف از پیش تعیین‌شده را محقق کند. گاهی اوقات رئیس دولت با مواضع اتخاذشده خود عملاً به تقویت تحریم بین‌المللی علیه خود می‌پردازد و زمانی امکان دارد دولتی در مقام دفاع از سرزمین خود مجبور به تحمل تحریم شود. شما توجه کنید که اگر اطلاعات از خود دولت گرفته شود، چندان قابل استناد نیست. دانشمندان علوم اداری در این مورد بر این باورند که وقتی دولت‌ها با معیار خود عملکردشان مورد ارزیابی قرار می‌گیرد این‌طور به نظر می‌رسد که به همه اهداف خود رسیده‌اند بنابراین بهتر است در باب شاخص‌های مناسب برای ارزیابی عملکرد جامع دولت اندیشیده شود تا منصفانه بتوان عملکرد آنها را مقایسه کرد. آنچه مهم است احساس کامیابی ملی است.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها