شناسه خبر : 14748 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

نیاز جامعه به اعتدال

همان‌طور که پیشتر هم بیان کرده بودم هر فردی که آقایان هاشمی و خاتمی حول او اجماع می‌کردند، یقیناً رای می‌آورد و پیروز قطعی انتخابات می‌شد و این امر مهم با برنامه‌ریزی و مانورهای عالی، جامع و منسجم ناشی و حاکی از فداکاری مجموعه اصلاح‌طلبان تحت فشار اجتماعی و خیزش عظیم ملت ایران اتفاق افتاد.

سعید لیلاز / کارشناس اقتصادی
همان‌طور که پیشتر هم بیان کرده بودم هر فردی که آقایان هاشمی و خاتمی حول او اجماع می‌کردند، یقیناً رای می‌آورد و پیروز قطعی انتخابات می‌شد و این امر مهم با برنامه‌ریزی و مانورهای عالی، جامع و منسجم ناشی و حاکی از فداکاری مجموعه اصلاح‌طلبان تحت فشار اجتماعی و خیزش عظیم ملت ایران اتفاق افتاد. در این میان نقش آقای دکتر عارف، فارغ از این بحث که اگر دکتر عارف کاندیدا باقی می‌ماند رئیس‌جمهور می‌شد یا خیر، بسیار مثال‌زدنی است. اگر دکتر عارف کناره‌گیری نمی‌کرد در بدنه حکومت محبوب‌تر می‌ماند، اما با اقدامی که انجام داد پیروزی قاطع اصلاح‌طلبان را رقم زد.
پیروزی آقای حسن روحانی در یازدهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری نشان‌دهنده این واقعیت است که پس از تجربه هشت‌ساله دولت منتهی‌الیه جناح چپ و بعد از آن تجربه هشت‌ساله منتهی‌الیه جناح راست، عامل به وجود آمدن نوعی گرایش و تمایل در ملت ایران به مرکزگرایی و اعتدال‌گرایی شد.
گرایش به اعتدال و تمرکزگرایی در ماه‌های گذشته و تا چند هفته پیش در آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی تجسم یافته بود و ایشان را تبدیل به اصلی‌ترین چهره و سمبل اعتدال‌گرایی کرده بود. به همین دلیل هم بود که بلافاصله پس از ثبت‌نام ایشان در ستاد انتخابات کشور برای ریاست‌جمهوری جامعه شاهد بروز و ظهور این تمایل و گرایش حول محور ایشان بود. اما بعد از نحوه برخورد غیرلازمی که توسط شورای نگهبان با مساله بررسی صلاحیت ایشان شد این موج به سمت نزدیک‌ترین کاندیدای ریاست‌جمهوری به ایشان سوق پیدا کرد.
در واقع این پیروزی نشان از گرایش ملت ایران به سمت اعتدال است، حتی کسانی که به آقایان رضایی، قالیباف و ولایتی رای دادند در واقع به اصلاحات رای دادند، چراکه این سه نفر هر چند در ظاهر، نسبت به گفتمان حاکم حرف‌های اصلاح‌طلبانه می‌زدند.
به این ترتیب و با نگاهی به مجموعه روند انتخابات می‌توان گفت که ساختار اجتماعی ایران از دو طیف چپ و راست به مرکز گرایش پیدا کردند و البته اصلاح‌طلبان هم دراین میان بر اثر تجربیات گذشته و عشق واقعی به میهن و نظام، آمادگی واقعی برای گذشتن از خیلی از مطالبات حداکثری خود را نشان دادند، کاری که تندروها و محافظه‌کاران و رادیکال‌های راست حاضر به انجام آن نشدند. در واقع جناح راست نفع‌طلبی شخصی را نشان داد، اما آقای عارف اصولگرایی کرد و منافع ملی را به منافع فردی خود ترجیح داد زیرا با نگاهی به روند فعالیت‌های اصولگرایان دیگر کاربرد این واژه اصولگرایی برای آنان مناسب نیست چراکه اصولگرا کسی است که برای آرمان‌ها و اهداف خود هزینه می‌دهد. در این میان البته شبهه‌ای ساده‌لوحانه هم بسط داده می‌شود که اگر اصولگرایان به ائتلاف می‌رسیدند اصلاح‌طلبان پیروز میدان انتخابات نمی‌شدند که این ادعا در صورت رسیدن آنان به دور دوم شاید اثبات می‌‍‌‌شد ولی آنان در مجموع کمتر از 40 درصد رای آوردند و همین حالا هم شکست خورده‌اند.
تجربه تلخ هشت‌ساله حاکمیت یکدست و بی‌سابقه جناح راست در ساختار سیاسی دیگر تکرار نخواهد شد، مگر اینکه شرایط عینی ظهور رادیکالیسم نظیر چهار برابر شدن درآمد نفت در سال‌های گذشته، که حس نیاز مردم در صحنه اجتماعی را از بین برد، ایجاد شود. در این هشت سال به رغم این یکدستی بی‌سابقه، بیشترین درآمد نفتی تاریخ کشور منجر به رشد منفی در اقتصاد شده است، اما اکنون زمینه‌های عینی و اجتماعی ایجاد یک دولت فراجناحی ایجاد شده است.
حال عمده‌ترین مساله اکنون ایران، اقتصاد است، اگر مسائل سیاسی حل شود مسائل اقتصادی کار کارشناسی است. مسائل کلان در سطوح سیاسی باید توسط رئیس‌جمهور و رهبری حل شود و باید بقیه کارها را به دست تکنوکرات‌ها سپرد، یعنی شرایطی شبیه دولت کار آقای هاشمی در سال 68، اما تیم اقتصادی دولت باید منسجم عمل کند و در این تیم نمی‌توان از تفکرهای متفاوت هم‌زمان استفاده کرد.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها