شناسه خبر : 46302 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

جنسیت اتوماسیون

آیا اتوماسیون شکاف جنسیتی را تشدید می‌کند؟

 

آزاده خرمی‌مقدم / نویسنده نشریه 

اگرچه زنان در سال 1980 در ایالات‌متحده به‌طور نامتناسبی در مشاغلی با ریسک بالای اتوماسیون به کار گرفته شدند، اما در طول زمان بیشتر از مردان به مشاغل با مهارت بالا و دستمزد بالا روی آوردند. این مقاله اثرات متفاوت اتوماسیون را بر بازار کار و نتایج آموزشی زنان نسبت به مردان در چهار دهه گذشته بررسی می‌کند. این مطالعه با بهره‌گیری از تنوع در مواجهه با اتوماسیون بازار کار محلی که به تفاوت‌های تاریخی در ساختار صنعت محلی نسبت داده می‌شود، یک پیوند علی ارائه می‌کند. اثر خالص این است که در ابتدا، بازارهای کار محلی با مشاغل معمولی، ادغام جنسیتی شغلی بیشتری را تجربه کردند. سپس پیشرفت تحصیلی در میان نیروی کار جوان، به ویژه زنان، در مناطقی که بیشتر در معرض اتوماسیون قرار داشتند، به‌طور قابل توجهی افزایش یافت. این مقاله الگویی از انتخاب شغلی را با سرمایه‌گذاری‌های مهارت درون‌زا پیشنهاد می‌کند که در آن مهارت‌های اجتماعی و وظایف معمول مکمل‌های یکدیگر هستند و زنان دارای مزیت نسبی در مهارت‌های اجتماعی هستند تا الگوهای مشاهده‌شده را توضیح دهند. با حمایت از سازوکار‌های مدل، مناطقی که بیشتر در معرض اتوماسیون قرار داشتند، حرکت بیشتری از زنان را به سمت مشاغلی با مهارت‌های اجتماعی بالا (و نیازهای شناختی بالا) نسبت به مردان تجربه کردند.

بحث و بیان نتایج

74زنان در چند دهه گذشته دستاوردهای چشمگیری در بازار کار ایالات‌متحده داشته‌اند. تفاوت‌های شغلی بر اساس جنسیت و شکاف دستمزد جنسیتی به‌طور قابل توجهی کاهش یافته است و زنان برتری مردان در آموزش عالی را معکوس کرده‌اند. همزمان با این تحولات، پذیرش و انتشار گسترده فناوری اطلاعات از دهه 1980 بوده است. ادبیات رو به رشد نشان می‌دهد که چگونه اتوماسیون بر الزامات وظایف شغلی و تاثیرات ناشی از آن بر ساختار اشتغال و دستمزدها تاثیر گذاشته است. با این حال، ما در مورد میزان تاثیر متفاوت اتوماسیون بر فرصت‌های شغلی مردان و زنان، بسیار کمتر می‌دانیم. دلایل مختلفی وجود دارد که چرا ممکن است انتظار داشته باشیم که اتوماسیون تاثیرات متفاوتی بر اساس جنسیت داشته باشد. اول، سطوح بالای تفکیک شغلی در اوایل دهه 1980 احتمالاً به تفاوت‌های جنسیتی در مواجهه با ریسک اتوماسیون منجر شده است. دوم، از آنجا که اتوماسیون تمایل به افزایش تقاضا برای ورود به مشاغل با مهارت تحلیلی و بین‌فردی دارد (در حالی که جایگزین وظایف معمولی /فیزیکی می‌شود)، با توجه به مزیت نسبی آنها در مهارت‌های اجتماعی، زنان احتمالاً از این تغییرات تقاضا از نظر ارتقای شغلی سود بیشتری برده‌اند. علاوه بر این، اگر بهره‌وری در وظایف انتزاعی /اجتماعی از طریق سرمایه‌گذاری در آموزش به دست آید، اتوماسیون باید به افزایش تحصیل در دانشگاه منجر شود. چگونه اتوماسیون بر سرمایه‌گذاری‌های نسبی سرمایه انسانی زنان در مقابل مردان تاثیر می‌گذارد؟ احتمالاً به این بستگی دارد که چگونه بازده تحصیلی نسبت به هزینه‌های کسب تحصیلات دانشگاهی برای مردان و زنان تغییر کرده است. این مطالعه فرضیه‌ها را با استفاده از داده‌های سرشماری ایالات‌متحده از سال‌های 1980 تا 2017 بررسی می‌کند و از موج اتوماسیون ناشی از معرفی رایانه‌های شخصی در اوایل دهه 1980 استفاده می‌کند تا: 1- به کمی کردن اثرات اتوماسیون بر ساختار شغلی مردان و زنان و در نتیجه، تفکیک شغلی بپردازد. 2- بررسی کند که آیا تغییرات ناشی از اتوماسیون در تقاضاهای مهارت‌های شغلی نقشی در دستاوردهای تحصیلی نسبی زنان در چهار دهه گذشته داشته است یا خیر و 3- نقش مزیت نسبی زنان را در مهارت‌های اجتماعی در ایجاد تغییرات شغلی مشاهده‌شده ارزیابی کند. پژوهشگران با ارائه یک بررسی توصیفی بر اساس تنوع شغلی در اهمیت نسبی وظایفی که می‌توانند با اتوماسیون جایگزین شوند و نحوه ارتباط آن با تغییرات در طول زمان در توزیع شغلی بر اساس جنسیت شروع می‌کنند. این بررسی توصیفی سه واقعیت را آشکار می‌کند:

 1- در سال 1980، زنان به‌طور نامتناسبی در مشاغلی با ریسک بالای اتوماسیون نسبت به مردان به کار گرفته شدند.

2- رابطه متقابل شغلی منفی بین ریسک اتوماسیون در سال 1980 و تغییر سهم اشتغال از سال‌های 1980 تا 2017 برای زنان بسیار بیشتر از مردان است

3- در چهار دهه گذشته، زنان بیشتر از مردان به مشاغل با مهارت‌های بالا روی آورده‌اند.

داده‌های این مطالعه از سرشماری سال‌های 1970، 1980، 1990 و 2000 و سال‌های 2005، 2010 و 2017 ACS به دست آمده‌اند. معیار محاسبه برای تفکیک شغلی شاخص دانکن (Duncan) است. این شاخص سهم یک جنسیت را اندازه می‌گیرد که باید به شغل دیگری منتقل شود تا مردان و زنان توزیع شغلی یکسانی داشته باشند.

در این مطالعه ارزیابی می‌شود که تفاوت در انواع مشاغل معمولی که مردان (تولید و مشاغل صنایع دستی) و زنان (مشاغل اداری) در آنها حضور داشتند، ممکن است در طبقه‌بندی شغلی متفاوت در پاسخ به اتوماسیون نقش داشته باشد. شرایط کار و ویژگی‌های این مشاغل به‌طور بالقوه به‌گونه‌ای متفاوت است که ممکن است انگیزه کمتری برای مردان برای ترک این مشاغل ایجاد کند. این مقاله نشان می‌دهد که تفاوت‌ها در ویژگی‌های شغلی قابل مشاهده مانند نرخ عضویت در اتحادیه، دستمزد ساعتی و ترکیب تحصیلی بین مشاغل معمولی که مردان در مقابل زنان تمرکز دارند، نمی‌تواند الگوهای مشاهده‌شده را توضیح دهد.

 با توجه به این الگوهای توصیفی، بررسی می‌شود که آیا اتوماسیون نقش تصادفی در این تغییرات مختلف ایفا می‌کند یا خیر، با بهره‌گیری از تغییرات در مناطق تردد در معرض ریسک اتوماسیون (CZ) در یک زمان خاص، به‌عنوان نشان‌دهنده درجه ویژگی بازار کار محلی در فعالیت‌های روزمره. در ابتدا با ابزاری که آتور و درن (2013) توسعه داده‌اند، درون‌زایی بالقوه قرار گرفتن در معرض CZ متقابل با اتوماسیون بررسی می‌شود که جزء مواجه بودن با ریسک را جدا می‌کند که به تفاوت‌های تاریخی بین CZها در ساختار صنعت در سال 1950 نسبت داده می‌شود. یافته‌ها نشان می‌دهد که مناطق ترددی که در ابتدا در مشاغل معمولی تخصصی‌تر بودند، کاهش قابل توجهی در سهم جمعیت شاغل در مشاغل معمولی در طول دهه بعد تجربه کردند. علاوه بر این، یک بعد جنسیتی واضح برای تغییر معینی در ریسک اتوماسیون وجود دارد، زنان بسیار بیشتر از مردان از مشاغل معمولی خارج می‌شوند، به‌طوری که زنان عمدتاً از مشاغل اداری و خرده‌فروشی خارج می‌شوند، در حالی که مردان از مشاغل تولیدی و صنایع‌دستی خارج می‌شوند. مطابق با یافته‌های توصیفی، زنان بسیار بیشتر از مردان به مشاغل حرفه‌ای و فنی با مهارت‌های بالاتر روی می‌آورند، در حالی که مردان نسبتاً بیشتر به مشاغل کم‌مهارت و معمولی مانند حمل‌ونقل و ساخت‌وساز روی می‌آورند. افزایش قرار گرفتن در معرض اتوماسیون همچنین موجب کاهش مشارکت نیروی کار می‌شود. با این حال این اثرات نهایی گسترده در میان جنسیت‌ها مشابه است. مهم‌تر از همه، نتایج نشان می‌دهد که این اثرات اتوماسیون بر توزیع شغلی مردان و زنان نتیجه تغییرات هم در درون و هم در میان مشاغل است. اثر خالص این است که بازارهای کار محلی که بیشتر در معرض اتوماسیون بودند، ادغام شغلی بیشتری را بر اساس جنسیت تجربه کردند که بر اساس شاخص تفکیک دانکن (1955) اندازه‌گیری شد. نتایج اصلی در برابر اضافه کردن کنترل‌ها برای سایر عوامل مهم محتمل انتخاب شغل و سرمایه‌گذاری در مهارت‌ها که در مناطق تردد مختلف متغیر است، از جمله پتانسیل خارج کردن از کشور، شوک‌های تجاری و تغییر در هنجارهای جنسیتی، پایدار است. علاوه بر این، در حالی که تحلیل پایه مهاجران غیرداخلی را در نظر می‌گیرد -یعنی افرادی که در یک ایالت به دنیا آمده و ساکن هستند- وقتی نمونه کامل شامل مهاجران داخلی و بین‌المللی در نظر گرفته می‌شود، یافته‌ها از نظر کیفی مشابه هستند. با عطف به سرمایه‌گذاری‌های مهارتی، نتایج بیانگر این است که مناطق ترددی که در ابتدا در کارهای معمولی تخصصی‌تر بودند، شاهد افزایش بیشتری در نرخ تکمیل دانشگاه افراد 25 تا 34ساله در دهه بعدی بودند. علاوه بر این، این پاسخ برای زنان بزرگ‌تر از مردان بود که به تغییر بزرگ‌تر در میزان شکاف دانشگاه به نفع زنان منجر شد. با حمایت از یک تفسیر علّی، نشان داده می‌شود که این بازارهای کار محلی، ادغام جنسیتی بیشتری را در دوره‌های قبل از گسترش اتوماسیون‌سازی تجربه نکرده‌اند. برای درک این الگوها، یک مدل ساده از انتخاب شغلی با سرمایه‌گذاری‌های آموزشی درون‌زا ایجاد می‌شود که در آن زنان مزیت نسبی در مهارت‌های اجتماعی دارند. کارهای روزمره و غیرروزمره جایگزین‌های ناقصی در تولید کالای نهایی هستند، در حالی که سرمایه کامپیوتری و کار معمولی جایگزین‌های کاملی در انجام وظایف معمول هستند. برای قابلیت حمل‌ونقل، فرض می‌شود که کارگران بی‌سواد فقط وظایف معمولی را بدون بازگشت به مهارت‌های اجتماعی انجام می‌دهند، در حالی که کارگران تحصیل‌کرده وظایف شناختی غیرمعمول را با بازگشت به مهارت‌های اجتماعی انجام می‌دهند. این فرض الگوسازی با کار اخیر پشتیبانی می‌شود که استدلال می‌کند در کنار مهارت‌های تحلیلی، فناوری اطلاعات همچنین تقاضا برای مهارت‌های بین‌فردی را افزایش می‌دهد (بورگانس و همکاران، 2014)؛ به‌ویژه در کارهایی که به سطوح بالایی از مهارت‌های شناختی نیاز دارند. در نهایت، این مقاله با درنظر گرفتن اینکه زنان و مردان در توزیع هزینه‌های تحصیلی به‌طور برون‌زا تفاوت دارند و با فرض اینکه آنها تصمیمات تحصیلی و شغلی را برای به حداکثر رساندن درآمد خالص می‌گیرند، به تحلیل الگو می‌پردازد. هنگامی که یک شوک اتوماسیون به شکل کاهش قیمت سرمایه وارد می‌شود، تقاضا برای نهاده‌های نیروی کار غیرمعمول افزایش می‌یابد، که مطابق با داده‌ها، سهم نیروی کار تحصیل‌کرده و غیرمتعارف برای زنان و مردان را بالا می‌برد. نتایج نشان می‌دهد که بر اساس برخی مفروضات در مورد توزیع هزینه‌های آموزشی و مهارت‌های اجتماعی، همراه با مزیت نسبی زنان در مهارت‌های اجتماعی /یا هزینه‌های غیرشناختی پایین‌تر دانشگاه، اتوماسیون تمایل دارد زنان بیشتری را به وظایف غیرمعمول، به‌ویژه در کارهای روزمره تخصیص دهد- مناطق کاری فشرده که در آن نیروی کار غیرمعمول تحصیل‌کرده در ابتدا کمیاب هستند. 

75

پژوهشگران این مقاله با نشان دادن اینکه مناطقی که بیشتر در معرض اتوماسیون هستند، تغییرات بیشتری را به‌ویژه در میان زنان، به سمت مشاغلی با محتوای وظایف اجتماعی و شناختی بالا تجربه می‌کنند، پشتیبانی تجربی برای این مدل ارائه می‌کنند. علاوه بر این، این مقاله مستند می‌کند که اثرات قیمت، یعنی بازگشت به دانشگاه بر اساس جنسیت و دستمزد نسبی بر اساس نوع شغل، با افزایش تقاضای نسبی مطابق با الگو پیشنهاد شده است. مقاله ارتباط نزدیکی با ادبیات رو‌به‌رشدی دارد که اثرات پذیرش رایانه بر شکاف جنسیتی در اشتغال و دستمزدها را مطالعه می‌کند. بر اساس این فرض که زنان دارای مزیت نسبی در مغز (مهارت‌های شناختی یا بین‌فردی) در مقابل مهارت‌های حرکتی هستند، چندین مقاله استدلال می‌کنند که تغییرات تکنولوژیک به نفع زنان است و شواهد تجربی ارائه می‌کنند که پذیرش رایانه در دهه 1980 شکاف اشتغال و دستمزد را کاهش داد. با این حال، بیشتر این کار بر اساس همبستگی‌های بین‌صنعتی یا شواهد سری زمانی است که افزایش دستمزد نسبی زنان را به دور شدن از وظایف معمول به فعالیت‌های تحلیلی و تعاملی مرتبط می‌کند. برخی پژوهش‌ها تقاضای رو‌به رشد برای مهارت‌های اجتماعی را هم در داخل و هم در بین مشاغلی که به نظر می‌رسد به‌شدت به نفع زنان است، نشان می‌دهد (بورگانس و همکاران، 2014؛ دمینگ، 2017؛ کورتس و همکاران، 2021). به‌طور خاص، کورتس و همکاران (2021) نشان می‌دهند که زنان به‌طور فزاینده‌ای در مشاغل «خوب» (یعنی مشاغل با دستمزد /شناختی بالا) نسبت به مردان طبقه‌بندی می‌شوند و این طبقه‌بندی عمدتاً در داخل مشاغل اتفاق می‌افتد نه بین مشاغل. آنها همچنین نشان می‌دهند که مهارت‌های اجتماعی در مشاغل با دستمزد بالا /شناختی نسبت به مشاغل دیگر اهمیت بیشتری یافته است و افزایش اهمیت مهارت‌های اجتماعی با افزایش سهم اشتغال زنان در شغل مرتبط است که با افزایش در تقاضا برای نیروی کار زن در این مشاغل مرتبط است. این مقاله این رشته‌های کار را با ارائه یک تحلیل جامع از اثرات متمایز اتوماسیون بر ساختار شغلی و سرمایه‌گذاری مهارت مردان و زنان و با کاوش مکانیسم‌های علّی گسترش می‌دهد. 

دراین پرونده بخوانید ...