شناسه خبر : 46294 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

تراکتورران‌های معترض

کدام عوامل سیاست کشاورزی اتحادیه اروپا را تعیین می‌کند؟

 

آسیه اسدپور/ نویسنده نشریه 

کشاورزان اروپا عصبانی‌اند. اما این خشم، تازه نیست؛ سال‌ها عمر دارد. تنفر از سیاستمداران، دولت‌ها و اتحادیه‌ها، همیشه چوب خشکِ آتش نزاع و اعتراض‌ها بوده است. اما این ‌بار، کشاورزها کم آورده‌اند. آنها دیگر نمی‌توانند با افزایش هزینه‌ها، درآمد ناامن، وابستگی به یارانه‌ها یا مقررات جدیدِ فرمایشی کنار بیایند. فشاری ترکیبی از تخریب محیط ‌زیست، جبرهای اقتصادی و اینرسی سیاسی، باعث شده مرزشکنی کنند و در قالب کنشی اعتراضی، ساکن خیابان‌های شهرهای اروپایی شوند. هفته‌هاست، آنها به خیابان‌ها آمده‌اند و از دروازه براندنبورگ آلمان تا بلوارهای پاریس، با رژه تراکتورها، جلیقه‌های سبز، عدل‌های یونجه و بزهای در آغوش‌گرفته، رهبران سیاسی اروپا را غافلگیر کرده‌اند. غافلگیری که در لابه‌لای مصلحت‌های سیاسی، پوپولیستی و قطبی‌گرایی‌ها، قطعاً انتظار آن را نداشتند اما با نزدیک شدن به انتخابات اتحادیه اروپا، مجبور شدند پرونده اعتراض‌های کشاورزان را قبل از اینکه بروکسل به حالت انتخاباتی درآید، مختومه کنند؛ هرچند موفق نشدند. در حالی که بلژیک از اول ژانویه ریاست دوره‌ای شورای اتحادیه اروپا را از مجارستان گرفت و با شعار «استقلال استراتژیک و حاکمیت غذایی» عهده‌دار آن شد، خیابان‌های آلمان، فرانسه، اسپانیا، بلژیک، هلند، لهستان، ایتالیا، رومانی و مجارستان در دستان کشاورزان باقی ماند، اعتراضات بزرگ‌تر شد و نگرانی 11 کشور اتحادیه اروپا، دیگر رژه هزاران تراکتور و مسدود کردن راه‌ها، وارونه کردن تابلوهای بین‌شهری، پرتاب سنگ و تخم‌مرغ به سمت پارلمان، ریختن کود روی ساختمان‌های عمومی و سوپرمارکت‌ها یا رها کردن گوجه‌فرنگی و گل‌کلم در خیابان‌ها نیست. با آنکه اتحادیه‌های کلیدی کشاورزی در برخی از این کشورها خواستار پایان محاصره شهرها شده‌اند، اما بسیاری اعتقاد دارند این اعتراض‌ها تازه آغاز ماجراست. بزرگ‌ترین اقتصادهای اروپا که در تلاش برای خروج از رکود بودند یا هستند، با ادامه اعتصابات و تسری آن به بخش‌های دیگرِ زنجیره‌های تامین چون لجستیک، قطعاً ضربه‌های سنگینی می‌خورند و جهان به زودی شاهد پروازِ رو به سقوط بسیاری از ابرقدرت‌های مالی نه فقط در اروپا که در دیگر کشورهای جهان هم خواهد بود؛ چرا که حالا دیگر مشکل فقط پول و انتقال به اگرواکولوژی نیست، پای ادغام کمپین‌های اعتراضی بزرگ‌تر علیه اتحادیه اروپا در میان است و با حمایت احزاب‌ افراطی، خشمِ اعتراضی کشاورزان می‌تواند خطرناک‌تر شود، حتی با سوگیری به سمت پرتگاه ضددموکرات‌ها، ضداروپایی‌ها، نژادپرست‌ها و فاشیست‌ها برود و دولت‌ها، اتحادیه اروپا، طرفداران محیط‌ زیست، بخش‌های بزرگ‌تری از جمعیت روستایی اروپا و کشورهایی که در این منطقه نیستند مانند جامعه مدافع ترامپ را با نارضایتی‌های متفاوت و تحتِ فشارهای مختلف سیاسی و اقتصادیِ خواسته ائتلاف‌های کشاورزی-سیاسی یا سیاسی‌های منتفع از کشاورزی قرار دهد. کمااینکه، این اتفاق افتاده است.

57

خسته‌های برلین

در آلمان، ائتلاف دولتیِ سوسیال‌دموکرات، لیبرال و سبزها (قرمز، زرد و سبز) که معروف به ائتلاف «آمپل» یا چراغ راهنمایی است؛‌ با وجود مخالفت 80درصدی مردم، با معافیت مالیاتی سوخت دیزل که سالانه هزینه‌ای معادل یک میلیارد یورو به کشاورزان خسارت می‌زند در کنار حذف یارانه کشاورزی، از مدت‌ها قبل باعث اعتراض کشاورزان شد. در راستای آن، یواخیم روکوید، رئیس انجمن کشاورزان آلمان (DBV) از اعتراض‌های سراسری جدید کشاورزان در این کشور به عنوان پاسخ به سیاست‌های ریاضتی دولت خبر داد؛ چندین هزار نفر در برلین برای کشاورزی عادلانه از نظر زیست‌محیطی و اجتماعی تظاهرات کردند؛ اتحادی از سازمان‌های کشاورزی، محیط ‌زیست با شعار «خسته شدیم» شکل گرفت؛ هشت هزار نفر به همراه تراکتورهایشان به خیابان‌ها آمدند، جاده‌های منتهی به بزرگراه‌ها را با تراکتور مسدود کردند، راه‌بندان طولانی به راه انداختند و بعد از گذشت هفته‌ها، هنوز تهدید می‌کنند که اگر دولت پیشنهاد‌های مورد قبول کشاورزان مانند امتیاز گازوئیل را نپذیرد، این اعتراضات ادامه می‌یابد و گسترده‌تر هم خواهد شد. تهدیدِ ناگواری که با وجود فاصله گرفتن رسمی از راست افراطی آلترناتیو آلمان (‌AFD)، هنوز نشانه‌های نفوذ راست افراطی در این تظاهرات، به ویژه در شبکه‌های اجتماعی را دارد و قابل چشم‌پوشی نیست. همان‌گونه که نقش احزاب افراطیِ هلند، اسپانیا، ایتالیا، لیتوانی و بلژیک را که همچنان در حال توسعه‌اند و از سرخوردگی جمعیت روستایی برای جمع‌آوری آرا استفاده می‌کنند، نمی‌شود انکار کرد یا از خطای همراهی ماریون مارشال عضو حزب جبهه ملی فرانسه با تنها اتحادیه نماینده کشاورزان مستقل «‌Coordination Rurale»‌، ائتلاف کشاورزان ایرلندی و نیروی دفاعی کشاورزان بلژیک، در بیست و چهارم ژانویه امسال در تظاهرات برای «جنگ اتحادیه اروپا علیه کشاورزی» گذشت. تظاهراتی که از سوی «‌Mathias Corvinus Collegium‌»‌، موسسه راست افراطی، همان اتاق فکر مجارستان که از سوی دولت ویکتور اوربان و به ریاست مشاور سیاسی او، بالاز اوربان تامین مالی می‌شود، سازماندهی شده بود و اثبات کرد، اعتراض تراکتوری، الان دیگر یک بحث سیاسی جدی است؛ مهم‌تر آنکه انتقال به اگرواکولوژی با هدف امنیت غذایی اروپا و نیازمند یک چهارچوب قانونی و فوریتی است، اما فعلاً با /در وابستگی‌های جناحی معنا می‌دهد؛ چون سیاستمداران محافظه‌کار با گروه‌های کشاورزی صنعتی متحد شده‌اند و به صورت علنی قصد دارند اصلاحات سبز را با هدف حفاظت از طبیعت و آب‌وهوا از مسیر خود خارج کنند.

لابی‌گرهای سبز

«Copa-Cogeca» یا «کمیته سازمان‌های حرفه‌ای کشاورزی-کنفدراسیون عمومی تعاون‌های کشاورزی‌»‌، بزرگ‌ترین اتحادیه کشاورزی اروپا که به ظاهر مدافع 22 میلیون کشاورز و 1 /9 میلیون مزرعه است، تاکنون به شدت با اصلاحات «مزرعه تا چنگال» مخالفت کرده و این در حالی است که پژوهش‌های اخیر «DeSmog‌» نشان می‌دهد از تمام جلساتی که میان سیاستمداران بانفوذ از حزب مردم اروپا و اتحادیه‌های کشاورزی در مورد «اصلاحات سبز» برگزار شده، 75 درصد شرکت‌کنندگان، از اعضای ملی کوپا-کوژکا و عملاً سیاستمدارانِ عضو پارلمان اروپا و سیاست‌گذاران تحت تاثیر گروه‌های لابی چون الکساندر برنهوبر اتریشی، نوربرت لینز و کریستین اشنایدر از آلمان، آن ساندر فرانسوی، هربرت دورفمان از ایتالیا و فرانک بوگوویچ از اسلوونی بوده‌اند و به جای آنکه ناجی کشاورزی باشند و از گوسفندداران کوه‌های آلپ گرفته تا کشاورزان گلخانه‌های پلاستیکی در جنوب اسپانیا، حمایت کنند، به امتیازات مزارع بزرگ، منافع صنعت کشاورزی و موافقت‌نامه‌های تجارت آزاد در راستای تامین منافع افرادی مشخص رای می‌دهند، برای بزرگ‌ترین شرکت‌های چندملیتی در بخش مواد غذایی اروپا لابی‌گری می‌کنند و از تجارت کالاهایی مانند شیر، غلات، سوخت‌های زیستی و خوراک دام، کود، آفت‌کش‌ها و ماشین‌آلات سود می‌برند. در واقع، اتحادیه‌هایی شبیه کوپا-کوژکا، در کنار احزاب دموکراتیک که مشکلات کشاورزان را برای مدت‌های طولانی نادیده گرفتند یا محافظه‌کارانی که کشاورزان را بخشی از وسایل خویش، سوسیالیست‌ها و سوسیال‌دموکرات‌ها را قسمتی از ایدئولوژی خود، لیبرال‌ها را به‌عنوان مدلی منسوخ و سبزها را به‌عنوان مقاومت‌کنندگان سرسخت دگرگونی اگرواکولوژیک می‌دانند، با وعده‌ها و سخنرانی‌های هیجانی، تفاهم‌های فاقد تعهد سیاسی و اعلامیه‌های بدون تدبیر، کاری به جز افزودن به خشم کشاورزان و دامداران نمی‌کنند و در مواقع بحران، عملکردشان نتیجه معکوس داده است. به نحوی که برای مثال، اگر وزیر کشاورزی آلمان نتواند برنامه راهبردی ملی سیاست مشترک کشاورزی را به منظورِ یک چرخش بلندپروازانه در ابتدای دوره ریاست‌جمهوری خود جای دهد، حتی وعده‌های او برای کمک به کشاورزان خرد که در حال حاضر از سوی بسیاری پذیرفته شده، فایده‌ای نخواهد داشت و برخلاف ادعای کریستین لیندنر، وزیر دارایی آلمان در اجلاس جهانی داووس، برلین همان «مرد بیمار اروپا» می‌شود که وعده‌های رویایی برایش دیگر کافی نیست. چرا که برلین، باید برای تحقق استراتژی‌هایی همانند «مزرعه تا چنگال»، تسریع انتقال به یک سیستم غذایی پایدار، کمک به کاهش تغییرات اقلیمی و معکوس کردن سرعت از دست دادن تنوع زیستی، راهکار و برنامه داشته باشد؛ و البته توام با آن به حرف شش هزارنفری که در بیستم ژانویه در برلین به صراحت گفتند «خلاقیت، مدارا و همکاری اروپایی بهترین دستور برای مقابله با خشم و ناامیدی در مواقع بحران است» گوش کند و خواسته‌های بزرگ‌ترین ائتلاف آلمانی شامل بیش از 50 سازمان را که هر سال در هفته سبز برلین، مناظرات و کمپین‌های مشترکی را سازماندهی می‌کند، برآورده کند. به واقع باید پروژه انتقال پایدار کشاورزی را حداکثر تا سال 2025 اجرایی کند. یارانه‌ها را به نحوی تخصیص دهد که منحصراً انتقال به سیستم‌های زراعی و کشاورزی متنوع و در مقیاس کوچک را ترویج دهند. سیاست توسعه روستایی را بر مبنایی استوار کند که زیرساخت‌های اساسی و غیرمتمرکز اقتصادی و اجتماعی مورد نیاز برای ایجاد سیستم‌های غذایی محلی ضدبحران را ایجاد کند. بودجه‌ها را با توجه به پیشرفت در گذار اکولوژیک و ایجاد اشتغال در روستاها تفکیک کند. کاری کند تا کشاورزان بتوانند درآمد خود را از رقابت‌های منصفانه در بازار و از ورای همکاری با مشاغل محلی صنعت غذا به دست آورند و مهم‌تر آنکه کنترل وارداتی که از نظر اجتماعی و زیست‌محیطی دامپینگ شده و پیوند با یک سیاست بهداشتی را در اولویت برنامه‌هایش قرار دهد. خرده‌برنامه‌هایی که می‌تواند بزرگ‌ترین اقتصاد اروپا را که در اوایل سال 2023 شاخص بلوچیپ و میانگین صنعتی داو جونز آن به بالاترین حد خود رسید، اما در سه‌ ماه سوم سال 2023 کاهش یافت، حفره 60 میلیاردیورویی (6 /65 میلیارد‌دلاری) بودجه آن «اولاف شولتز» را غافلگیر کرد و به عنوان یک صادرکننده به سایر کشورها، باعث افت تقاضای جهانی شد، نجات دهد.

بوق، دود، خودکشی

اما آیا این خرده‌برنامه‌ها برای بقیه کشورهایی که اکنون با اعتراضات «تراکتورکد» مواجه هستند هم جواب می‌دهد؟ برخی نگرانی‌ها، مانند طرح حذف تدریجی معافیت‌های مالیاتی سوخت دیزل کشاورزی به منظور متعادل کردن بودجه در برلین یا الزام هلند برای کاهش انتشار نیتروژن طبیعتاً مختص این دو کشور است، اما بسیاری از راهکارها در سراسر قاره اروپا با توجه به چگونگی و چرایی شکل‌گیری اعتراضات مشترک هستند. اعتراضات کشاورزان که از اواسط ژانویه در فرانسه آغاز شد، در مبارزه برای بوروکراسی کمتر و حفاظت از معیشت خود در میان افزایش هزینه‌های زندگی، در سراسر اروپا گسترش یافت. این تظاهرات خارج از مقر اتحادیه اروپا در بروکسل، جایی که رهبران اتحادیه اروپا در حال برگزاری نشست بودند، به هرج‌ومرج کشیده شد. کاروانی از کشاورزان که با 1300 تراکتور سنگین در بروکسل رانندگی می‌کردند، برای جلب توجه به وضعیت اسفناک خود، به بوق‌های ممتد به عنوان اعتراض روی آوردند و جاده‌ها را قفل کردند. برخی هم پالت‌های چوبی و لاستیک‌ها را آتش زدند و سنگ و تخم‌مرغ پرتاب کردند، در حالی که برخی دیگر خود را با هیزم‌های سوزان در میدان مقابل پارلمان اروپا گرم کردند. کشاورزان ایتالیا و دیگر کشورهای اروپایی نیز همزمان با این اعتراضات به کشاورزان خشمگین پیوستند و در خانه تظاهرات کردند. در همین حال، ناآرامی‌های فزاینده‌ای در لهستان، یونان و آلمان دیده شد. در پرتغال، کشاورزان در سپیده‌دم راهی مرز اسپانیا شدند تا برخی از جاده‌های دو کشور را مسدود کنند. کشاورزان پرتغالی با استفاده از تراکتورها و ماشین‌آلات خود با بستن تعدادی از جاده‌های مرتبط با اسپانیا، دامنه جنبش اعتراضی اروپا را وسعت دادند. کشاورزان رومانی نیز، بیشترین تعداد کشاورز (حدود 5 /3 میلیون نفر، طبق گزارش کمیسیون اروپا)، با تراکتور و کامیون‌ها، 47 درخواست را در خلال اعتراض‌هایشان در قالب یک سند 20صفحه‌ای طرح کردند؛ و همه این کشاورزان اروپایی، با کاهش قیمت فروش، افزایش هزینه‌ها، مقررات سنگین، رشد خرده‌فروشان قدرتمند و سلطه‌گر، افزایش بدهی‌ها، تورم افسارگسیخته، تغییرات آب‌وهوایی، واردات کنترل‌نشده، کاهش آزادسازی نیتروژن، محدودیت برداشت آب و... به عنوان معضلات فلج‌کننده مواجه بودند و جز اعتراض راه دیگری نداشتند. مضاف بر اینکه، اکنون در جنوب اسپانیا برخی از مخازن آب تنها چهار درصد ظرفیت دارند. آتش‌سوزی‌های جنگلی حدود 20 درصد از درآمد سالانه کشاورزی یونان را از بین برده است. ارزش تولید غلات اتریش در سال گذشته 30 درصد کاهش داشته و از 80 میلیارد یورو به کمتر از 60 میلیارد یورو رسیده است. هزینه‌های انرژی، کود و حمل‌ونقل در بسیاری از کشورهای اتحادیه اروپا پس از تهاجم روسیه به اوکراین از فوریه 2022 افزایش یافته است. بر اساس داده‌های یوروستت که از سوی «Politico‌»‌ تجزیه و تحلیل شده، قیمت‌های دروازه / ورودی مزارع -قیمت پایه‌ای که کشاورزان برای محصولات خود دریافت می‌کنند- به‌طور متوسط بین سه‌ ماه سوم سال 2022 و مدت مشابه سال گذشته تقریباً 9 درصد کاهش داشته است. واردات به شدت و به صورت جدی مشکل‌ساز بوده است؛ در اروپای مرکزی و شرقی، محصولات کشاورزی ارزان از اوکراین -چون اتحادیه اروپا از سهمیه‌ها و عوارض پس از حمله روسیه صرف‌نظر کرد- باعث کاهش قیمت‌ها و افزایش نارضایتی‌ها از رقابت ناعادلانه شده است. در سایر نقاط اروپا مانند فرانسه، واردات ارزان از مناطق دورتر اکنون منبع خشم فزاینده کشاورزان است. محصولات کشورهایی مانند نیوزیلند و شیلی به دلیل عدم رعایت مقررات سختگیرانه کشاورزان اتحادیه اروپا هم مستمر بر شرایط سخت واردات دامن می‌زند. مذاکرات برای انعقاد معامله تجاری گسترده میان اتحادیه اروپا و بازار مشترک تجاری کشورهای آمریکای جنوبی (مرکوسور)‌ به خاطر رقابت ناعادلانه در شکر، غلات و گوشت نیز نارضایتی کشاورزان اروپایی را بیشتر کرده است. از طرفی، افزایش دما هم به خودی خود دلیلِ دیگر افزایش تنش‌ها و اعتراض‌هاست؛ چرا که، رویدادهای شدید آب‌وهوایی به‌طور فزاینده‌ای بر چرخه تولید تاثیر می‌گذارند و با توجه به اینکه دولت‌ها، به‌ویژه در اسپانیا و پرتغال، محدودیت‌های اضطراری آب را در میان خشکسالی‌ها، رکوردشکنی در نظر می‌گیرند، امکان افزایش اعتراضات در اروپای جنوبی، چالش اروپا را پیچیده‌تر کرده است. به‌طور گسترده‌تر، علاوه بر احساس آزار و شکنجه از سوی بوروکراسی بروکسل که اطلاعات کمی در مورد تجارت آنها وجود دارد، بسیاری از کشاورزان اکنون احساس می‌کنند بین خواسته‌های عمومی متناقض برای غذای ارزان و فرآیندهای سازگار با آب‌وهوا گرفتار شده‌اند و سیاستمداران «دوروی» اروپایی در بحبوحه اعتراضات کشاورزان، با تضعیف سیاست‌های آب‌وهوایی، سود خود را از تجارت اعتراض بیشتر کرده‌اند. فراتر از آن، طبق سیاست مشترک کشاورزی (‌CAP) و سیستم یارانه‌ای 55 میلیاردیورویی در سال که امنیت غذایی اروپا برای بیش از 60 سال بر آن استوار بوده و از حیث تاریخی مبتنی بر اقتصاد مقیاس است، چون بین سال‌های 2005 و 2020، تعداد مزارع در اتحادیه اروپا تقریباً 40 درصد کاهش یافته، 3 /5 میلیون کشاورز را مجبور به ترک مزرعه‌داری و کشاورزی کرده و اکثریت قریب به‌اتفاق این مزارع کوچک بوده و کمتر از پنج هکتار زمین را پوشش می‌دادند، به‌رغم ادعای گروه لابی‌گر کوپا-کوژکا که هرگونه اقدام زیست‌محیطی پیشنهادی اتحادیه اروپا را کنار می‌زند، اعطای معافیت به کشاورزان در مورد اقدامات سبز در مزارع کوچک عملاً دیگر کاربردی ندارد. علاوه بر آن، انتشار گازهای گلخانه‌ای بخش کشاورزی اتحادیه اروپا که در دوره 2019-2000 تا هفت درصد کاهش یافت و کمتر از میانگین هشت‌درصدی «‌OECD»‌ بود، اخیراً به 11 درصد رسیده و چون قرارداد سبز اروپا و استراتژی «مزرعه تا چنگال»، کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای از سیستم غذایی را به عنوان یکی از اهداف کلی خود تا سال 2030 قرار داده‌اند و کشاورزان از نظر قانونی موظف به کاهش انتشار «GHG» و سطوح آلودگی هستند، ناتوانی غیرعمدی کشاورزان و دامداران باعث شده بسیاری از مزارع به‌عنوان کارخانه‌های صنعتی، مشابه کارخانه‌های فولاد یا کارخانه‌های شیمیایی در نظر گرفته شوند، کشاورزی با مزرعه 230هکتاری که در آن 300 گاو وجود دارد، به خاطر تولید بیوگاز غنی از متانِ فضولات دامی (گاو) و استفاده از مدفوع آنها به جای کود شیمیایی دارای اکسیدهای نیتروژن، سرزنش شود و خستگی ناشی از دستورات زیست‌محیطی، او را به اعتراض برساند. مضاف بر اینکه، مقیاس عظیم تحولی که کمیسیون اروپا در راهبرد «مزرعه تا چنگال» تعیین کرده؛ مانند نصف کردن مقدار آفت‌کش‌های مصرفی تا سال 2030، کاهش 20درصدی استفاده از کودها، دو برابر کردن تولید ارگانیک در 25 درصد از کل زمین‌های کشاورزی اتحادیه اروپا و بازگرداندن برخی از زمین‌ها حتی با کاشت درختان غیرمولد در مزارع 1 /9میلیونی اتحادیه اروپا که از نظر نوع و مقیاس، تعداد دام (حیوانات مزرعه) و گونه‌های گیاهی متفاوت است،‌ بار غیرقابل تحملی را روی کشاورزان و دامداران ایجاد می‌کند، می‌تواند باعث شود، کشاورز تحت فشار لابی‌های سازمان‌یافته، ثروتمند و دارای پیوند نزدیک با سیاستمداران، کارش را برای همیشه ترک کند یا حتی طبق گزارش موسسه بهداشت فرانسه، با القابی چون تخریب‌گر خاک و آلوده‌کننده محیط ‌زیست، سه برابر بیشتر از افراد دارای مهارت، در معرض خودکشی قرار بگیرد؛ دلیل موجهی برای اعتراض و اعتصاب که با توجه به رشد سه‌درصدی واردات محصولات کشاورزی به ارزش 9 /42 میلیارد یورو در سال 2023 -بیشتر از صادرات اتحادیه اروپا به جهان- می‌تواند به خشم هم منجر شود. خشمی که گام‌های ملی دولت‌ها در کشورهای اروپایی برای سرکوب یا رفع آن کافی به نظر نمی‌رسد و تاریخ هم این ناتوانی را اثبات کرده است.

درد مداوم

از نظر تاریخی، کشاورزان اروپایی اغلب در واکنش به تغییر در سیاست‌ها و مقررات کشاورزی که تاثیر قابل توجهی بر معیشت آنها داشته، بارها اعتراض کرده‌اند و خشم آنها حتی تلفات جانی داشته است. یکی از این نمونه‌های اعتراضی، سیاست مشترک کشاورزی (‌CAP‌) اتحادیه اروپاست که از زمان آغاز به کار آن در دهه 1960 همیشه منبع اختلاف با کشاورزان بوده است. «‌CAP‌»، با آنکه برای حمایت از کشاورزان با ارائه مشوق‌های قیمتی و یارانه‌ها طراحی شد، اما به دلیل ایجاد انحراف در بازارها، ترجیح تجارت‌های کشاورزی در مقیاس بزرگ بر مزارع خانوادگی کوچک و کمک به تخریب محیط ‌زیست، به شدت مورد انتقاد قرار گرفت. به نحوی که، در دهه‌های 1970 و 1980، کشاورزان اروپایی تظاهرات گسترده‌ای را علیه این سیاست ترتیب دادند. این اعتراضات اغلب به شکل اعتصابات و محاصره ساختمان‌های دولتی و بازارهای کشاورزی بود و معترضان خواستار اصلاحاتی جدی برای حمایت از کشاورزان خرد و کسب‌وکارهای خانوادگی و موروثی در مزارع بودند. البته یکی دیگر از منابع اصلی این اعتراضات، موضوع آزادسازی تجارت کشاورزی نیز بود. باز شدن بازارهای اروپایی به روی واردات گسترده، کشاورزان داخلی را برای رقابت با محصولات ارزان‌تر خارجی تحت فشار قرار داد و موجب اعتراض علیه موافقت‌نامه‌های تجاری مانند پیمان تجاری و سرمایه‌گذاری ترنس-آتلانتیک (‌TTIP)، محصول لابی‌های بازرگانی در هر دو سوی آتلانتیک که به مدت دو دهه برای دو سوی اقیانوس آرام حکم «هیولای دریاچه لاخ‌نس» (‌Loch Ness) را داشت و توافق‌نامه جامع اقتصادی و تجاری (‌CETA‌)، پیمان تجارت آزاد بین کانادا و اتحادیه اروپا با حداقل ممیزی‌های قانونی برای دسترسی به بازارهای یکدیگر شد؛ چون کشاورزان را نگران تضعیف قدرت معیشتشان می‌کرد. مهم‌تر آنکه، اروپا نشان داده بود با جهانی‌سازی اقتصاد واقعی نمی‌تواند همراهی کند، با رونق مالی‌گرایی شدید به بهای از دست رفتن بخش غیرمالی و بدهی‌های کلان عملاً باعث بی‌ثبات شد؛ تورم کم و نرخ بالای بیکاری نتایج شکست‌های سیاسی و بازارهاست و صادرات شبکه‌ای کشاورزی و سیاست بازرگانی هم نمی‌توانند رشد چشمگیری را برای اتحادیه اروپا به همراه داشته باشند. اما علاوه بر آزادسازی تجاری کشاورزی و این موافقت‌نامه‌ها، کشاورزان اروپایی با ارگانیسم اصلاح‌شده ژنتیکی «‌GMOs‌» حیوانات و گیاهان و سایر فناوری‌های کشاورزی مدرن نیز مشکل داشتند و نسبت به خطرات بالقوه بهداشتی و زیست‌محیطی مرتبط با «DNA»های تغییریافته با تکنیک‌های مهندسی ژنتیک و تاثیر این فناوری‌ها بر شیوه‌های کشاورزی سنتی و تنوع زیستی معترض و نگران بودند و این نگرانی‌ها به اعتراض و شکایت علیه کمپانی‌هایی مانند شرکت بیوتکنولوژی مونسانتو آمریکایی، بایرآگِ زیست فناوری آلمانی و سیاست‌های دولت در ترویج استفاده از جانداران اصلاح‌شده ژنتیکی انجامید. علاوه بر این مسائل سیاستی خاص، چالش‌های اقتصادی و اجتماعی گسترده‌تر پیش‌روی بخش کشاورزی، نیز همواره خشم کشاورزان اروپایی را بیشتر کرده است. بازنشستگی زودهنگام اروپایی‌ها در مزرعه‌داری و انتقال‌های هدیه‌ای دولتی مزارع که اقتصاد کشاورزی اروپا را ضعیف و ضعیف‌تر می‌کند، بزرگ‌ترین این چالش‌هاست و با عدم استقبال فرزندان برای حفظ مالکیت مزارع-انتقال بین‌نسلی، این وضعیت، مخاطره‌آمیزتر خواهد شد و چه‌بسا، ناتوانی در حفظ مالکیت خانوادگی و وضعیت مزارع بدون جانشینِ برنامه‌ریزی‌شده، با مرگ‌های غیرمنتظره مالکان کنونی، می‌تواند اروپا را به سرزمین مزرعه‌های اجاره‌ای تبدیل کند که طبیعتاً اتفاق خوشایندی نیست و عاملِ نگرانی کشاورزان اروپایی شده است. اضافه بر تمامی این موارد، کشاورزان در خط مقدم تغییرات اقلیمی قرار دارند، با رویدادهای شدید آب‌وهوایی همانند سیل، آتش‌سوزی، موج گرما و خشکسالی که مخازن آب در سطح 20 درصد نرمال قرار داده است، تغییر فصل رشد و تغییر فشار آفات و بیماری‌ها روبه‌رو و خواستار حمایت بیشتر دولت‌ها و سازمان‌های بین‌المللی برای کمک به آنها جهت سازگاری و گذار به شیوه‌های کشاورزی پایدارتر هستند؛ اما اغلب با دستورالعمل‌های پیچیده مواجه‌اند، همراه با قیمت‌های بالای انرژی، خطرات مربوط به آب‌وهوا آنها را در «نقطه درد مداوم» قرار داده است و افزایش هزینه‌های تولید، کاهش درآمد و فشار قوانین برای اینکه چهار درصد از زمین‌های قابل کشت خود را همواره عاری از تولید محصولات زراعی در تلاش برای احیای سلامت خاک و افزایش تنوع زیستی، حفظ کنند، خشمشان را بیشتر کرده است. خشمی که با شرکتی شدن فزاینده کشاورزی نیز عمق گرفته و اعتراضات خشن علیه مونسانتو آمریکا، سینجنتا ایران و بایرآگ آلمان را نگران‌کننده کرده است. به گونه‌ای که بسیاری پیش‌بینی می‌کنند، سازمان‌دهی دوباره و مدرن‌ترِ «تراکتورکدها»، کاروان‌هایی از تراکتورها که از دهه 1930 برای کاهش قیمت محصولات، خشکسالی، افزایش بدهی‌ها، سلب مالکیت‌های گسترده، ورشکستگی، اعمال برنامه‌های نیودیل روزولت مانند قانون تعدیل کشاورزی، اداره اعتبار مزرعه و خدمات حفاظت از خاک، کنشگری اعتراضی کرده‌اند و در سال‌های اخیر، به اروپا و سایر نقاط جهان بازگشته‌اند، می‌تواند به شدت خطرناک‌تر شود و با توجه به اینکه دولت‌های کنونی توانایی ارتباطات مسالمت‌آمیز و قدرت اقتصادی خود را از دست داده‌اند، خشونت‌آمیزترین درگیری‌های اعتراضی در هند، فرانسه و برزیل را تکرار کند و تلفات جانی آن بیشتر باشد.

147 کشاورز مرده

هند در طول تاریخ، خشن‌ترین نوع اعتراض‌ها را داشته است. بزرگ‌ترین این اعتراض‌ها، در ژوئن 2020، در پنجاب و هاریانا آغاز شد؛ زمانی که دولت برای اولین‌بار سیاست‌های کشاورزی جدید خود را اجرا و آن را به عنوان قانون تصویب کرد. در این اعتراض‌ها که بیش از 9 ماه طول کشید و بسیاری آن را نفس‌گیر نامیدند، هند، فقط در یک روز شاهد رژه 200 هزار تراکتور در خیابان‌های دهلی و اطراف آن بود. ده‌ها هزار نفر در طول زمستان چادر زدند و مقاومت خود را حفظ کردند. 41 اتحادیه کشاورزی، طی واکنش شدید دولت به اعتراضات با گاز اشک‌آور و ماشین‌های آب‌پاش، به غیر مجروحانی که تعدادشان هیچ‌وقت اعلام نشد، 147 کشاورز خود را در جریان تحصن‌های چندماهه از دست دادند و دولت دلیل مرگ آنها را تصادفات جاده‌ای، خودکشی، گرمای زیاد و سرمای شدید اعلام کرد؛ و البته همه چیز به این تلفات ختم نشد. در پی آن درگیری‌ها، دولتِ هند، اینترنت کشمیر را برای چند ماه مسدود کرد تا شاید اوضاع آرام شود. روزنامه‌نگاران و سیاستمداران مخالف دولت که درباره اعتراض‌ها در شبکه X توئیت کردند نیز به عنوان شخصیت‌های «گمراه‌کننده» جامعه زندانی و به دادگاه‌ها برده شدند. اعلام حمایت توئیتری ریحانا و گرتا‌تونبرگ از این تظاهرات هم، با واکنش منفی و شدید وزرای پیشین هند، هنرپیشه‌های سرشناس و حتی وزارت امور خارجه این کشور و تشکیل کارزاری روبه‌رو شد که از مردم می‌خواست گرد هم آیند و افراد خارجی را که سعی در «شکست» هند دارند، محکوم کنند. وزارت امور خارجه هند حتی در بیانیه‌ای نادر که در سوم فوریه 2021 صادر شد، بدون نام بردن از ریحانا و سایر افراد مشهوری که از اعتراض کشاورزان حمایت کردند، نوشت: «جای تاسف است که گروه‌های سودجو در تلاش برای اجرای خواسته‌های خود در این اعتراضات هستند و می‌خواهند آن را منحرف کنند.» اما این بیانیه هم بی‌فایده بود. چون چیزی از شدت اعتراض‌ها کم نکرد و به دنبال سختگیری‌های دولتی، دیشا راوی، کنشگر ۲۲ساله محیط ‌زیست هند، نیز با بازتوئیت اعتراض گرتا تونبرگ، به جرم در اختیار داشتن جعبه‌ابزار (سازمان‌هایی که آشکارا از توطئه جبهه آزادی‌بخش خلستان (KLF)، بابر خلسا بین‌المللی و فدراسیون بین‌المللی جوانان سیک (ISYF) دفاع کرده‌اند)، سازماندهی منظم اعتراضات علیه دولت و زیر سوال بردن تمامیت ارضی و حاکمیت هند، دستگیر و زندانی شد. همزمان، دولت هند کارمندان توئیتر را هم به جریمه نقدی و حبس تا هفت سال تهدید کرد و خواستار مسدودسازی حساب کاربری مفسران عمومی مجله «‌The Caravan» شد؛ و در نهایت با مذاکرات دوره‌ای بین کشاورزان و دولت، در ازای بازگشت کشاورزان معترض به قوانین جدید از بین‌برنده سیستم بازارهای تنظیمی، عدم دسترسی به اعتبار و منابع، حمایت ناکافی از سوی دولت، شکاف دیجیتالی فزاینده بین مناطق شهری و روستایی، از بین رفتن حقوق دموکراتیک و افزایش نفوذ منافع شرکت‌ها در شکل‌دهی به سیاست‌های کشاورزی، پیشنهاد داد قوانین را به مدت یک تا 5 /1 سال به حالت تعلیق درآورد و کمیته مشترکی را برای یافتن راه‌حل‌های کاربردی تشکیل دهد؛ که رهبران کشاورزان اعلام کردند به چیزی کمتر از لغو کامل قوانین رضایت نمی‌دهند و حالا دولت هند در این ترس اسیر است که مبادا در پی اعتراضات اتحادیه اروپا، باز خشم مردم هند برانگیزد و فجایع آن سال باز تکرار شود. ترسی که برای فرانسه و برزیل به شدت قابل تعمیم‌تر است.

58

جلیقه زردها یا روسری قرمزها؟

فرانسه هم مانند هند، سابقه‌ای طولانی در اعتراض‌های تراکتوری کشاورزان دارد. جنبش 17 نوامبر سال 2018 که به دلیل جلیقه زرد ایمنی که طبق قانون فرانسه باید به‌وسیله همه دارندگان خودرو حمل شود، جنبش جلیقه زردها نام گرفت، در پاریس به عنوان تظاهراتی علیه برنامه‌های امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه، برای افزایش مالیات بر سوخت – که مکرون اصرار داشت برای مبارزه با تغییرات اقلیمی ضروری است- آغاز شد. این تظاهرات که با شورش 300 هزار نفر، سنگرسازی و مسدود کردن جاده‌ها همراه بود، توجه جهان را از همان روز آغاز به خود جلب کرد. معترضان در این جنبش، علاوه بر جاده‌ها، 10 انبار سوخت را بستند، دو هزار غیرنظامی با شلیک پرتابه‌های پلاستیکی 40 میلی‌متری LBD پلیس مجروح شدند و 106 هزار نفر دیگر از سراسر فرانسه جذب این اعتراضات شدند. معترضان، فقط در عرض چند روز، با گسترش دامنه اعتراضی خود، در خیابان‌ها آتش روشن کردند، تابلوها را سوزاندند، سنگفرش‌ها را بیرون آوردند و طی دو روز، 105 میلیون یورو (1680 هزار دلار) به فرانسه خسارت وارد کردند. آنها در ادامه، برای مدتی کوتاه باند فرودگاه نانت‌آتلانتیک را نیز اشغال کردند. مانع از دسترسی به فرودگاه نیس‌کوت‌دازور شدند. باجه‌های عوارضی در 20 شریان اصلی در سراسر فرانسه را بستند. پس از زخمی شدن یک زن 80ساله در مارسی به خاطر اصابت ترکش‌های پلیس، به غیر از تخریب طاق پیروزی، نرده چدنی باغ تویلری، غارت فروشگاه محلی اپل در بوردو و تخریب 60 درصد دوربین‌های راهنمایی و رانندگی، با خسارت 14 میلیون‌یورویی، بیش از 100 خودرو را به آتش کشیدند و باعث شدند هشت هزار پلیس با خودروهای زرهی در تمام خیابان‌ها مستقر شوند، 220 نفر را دستگیر کنند و در نهایت، دولت فرانسه افزایش مالیات سوخت را از بودجه سال 2019 به حالت تعلیق درآورد که به قطع کافی نبود. چون با آنکه ماکسیم نیکول و ژروم رودریگز، دو تن از مشهورترین فعالان جلیقه زرد، از مردم خواستند به خاطر ایمنی خودشان قرنطینه کووید را رعایت کنند، بسیاری تن به این کار ندادند و در نهایت بالا رفتن آمار مرگ‌ومیر ناشی از پاندمی، به اعتراضات هفتگی فرانسه در سال 2020 پایان داد. هرچند یک پایان کامل نبود و آن نارضایتی، باز با حضور 10 هزار کشاورز معترض و مسدود شدن بیش از 100 جاده و بزرگراه اصلی با 500 تراکتور جلیقه سبز، از اواخر سال 2023 پژواک یافت، همچنان ادامه دارد و در خلالِ توسعه آن و در حالی که تورب‌زمین‌های غنی از کربن اروپا روند خشکسالی را «گسترده» و «نگران‌کننده» نشان می‌دهند، بسیاری منتظر تکرار اعتراضات خشونت‌آمیز کشاورزان برزیل در پاسخ به مسائل زیست‌محیطی‌اند و به شدت از آن هراس دارند؛ چرا که سال‌هاست، گسترش مشاغل کشاورزی در جنگل‌های بارانی آمازون، به درگیری بر سر حقوق زمین بین کشاورزان، جوامع بومی و فعالان محیط ‌زیست منجر شده و درگیری‌ها بر سر اختلافات زمین، جنگل‌زدایی، قطع غیرقانونی درختان، دسترسی نابرابر به منابع، اجرای ضعیف مقررات زیست‌محیطی و فرهنگ معافیت از مجازات در فعالیت‌های غیرقانونی به خشونت و قتل کشیده شده است. به گونه‌ای که بر اساس گزارش گلوبال ویتنس، بین سال‌های 2012 تا 2022، حداقل 1910 مدافع محیط ‌زیست کشته شده‌اند، یک‌پنجم این قتل‌ها که بدون مجازات باقی مانده‌اند، در جنگل‌های آمازون برزیل رخ داده و واکنش‌های سیاستمداران ملی و اعضای اتحادیه اروپا به اعتراضات کشاورزان، مزرعه‌داران و فعالان زیست‌محیطی که معطوف به دادن امتیازات کوتاه‌مدت و مصلحت‌اندیشی سیاسی به جای نگاه و رهبری بلندمدت است، بی‌شک، نمی‌تواند به این کشتارها یا اعتراض‌ها خاتمه دهد. کمااینکه، تاکنون احزاب پوپولیست از بی‌کفایتی و سکون سیاسی به خوبی سوءاستفاده کرده و به احساسات ضد محیط ‌زیستی، ضد اتحادیه اروپا و ضدروشنفکری دامن زده‌اند؛ حتی، سیاستمداران بانفوذ به‌جای رویارویی مستقیم با این روایت‌ها، تسلیم گفتمان‌های پوپولیستی شده‌اند و افرادی مانند مانفرد وبر و امانوئل مکرون با تفاسیر خاص از مباحثِ امنیت و حاکمیت غذایی برای مشروعیت‌بخشی به دستورات اجرایی سیاست «مزرعه تا چنگال» صرفاً تلاش‌ها را برای ترویج انتقال پایدار و فراگیرتر تضعیف‌ کرده‌اند. از این‌رو، آنچه ثابت باقی خواهد ماند، حمایت گاه‌به‌گاه نسل پیر روسری قرمزها و نارضایتی و خشم کشاورزان جهان است، حال چه جلیقه زردها باشند، چه سبزهای طرفدار عدالت اجتماعی برای بهبود حال و احوال زمین. 

دراین پرونده بخوانید ...