شناسه خبر : 15359 لینک کوتاه

دموکرات یا سلطان؟

مشکلات ترکیه

سرهای شکسته، گاز اشک‌آور، ماشین‌های آب‌پاش می‌تواند یادآور قاهره، طرابلس یا پایتخت هر کشور دارای حاکمیت خودکامه باشد اما اینجا میدان تحریر نیست.

مشکلات ترکیه
جواد طهماسبی
The Economist
سرهای شکسته، گاز اشک‌آور، ماشین‌های آب‌پاش می‌تواند یادآور قاهره، طرابلس یا پایتخت هر کشور دارای حاکمیت خودکامه باشد اما اینجا میدان تحریر نیست. اینجا میدان تقسیم استانبول بزرگ‌ترین شهر و پایتخت تجاری جمهوری دموکراتیک ترکیه است. اعتراضات نشان‌دهنده نارضایتی از رجب طیب اردوغان مهم‌ترین رهبر کشور از زمان آتاتورک است. اعتراضات همانند آتشی لجام‌گسیخته سراسر کشور را دربر گرفت. بیش از چهار هزار نفر زخمی، 900 نفر دستگیر و سه نفر کشته شده‌اند. طرح توسعه یک پارک در مرکز استانبول شعله‌افروز اعتراضات بود. پروژه‌های بزرگ ساخت و ساز دولتی مانند ساخت سومین پل بر روی تنگه بسفر و آبراهی از دریای سیاه همیشه مورد مناقشه بوده‌اند. اما پس از اینکه اولین اعتراض با دخالت پلیس مواجه شد شعله‌های آن از طریق توییتر و سایر رسانه‌های اجتماعی پخش شد. اعتراضی محلی به سطح ملی کشانده شد چراکه عوامل اصلی آن یعنی رفتار خشونت‌آمیز پلیس و ساخت ابرپروژه‌ها بدون مشورت با دیگران نمونه آشکاری از سبک خودکامه اداره کشور توسط اردوغان بودند. شاید برای برخی ناظران، حوادث ترکیه مدرکی بر آن باشد که اسلام و دموکراسی نمی‌توانند کنار هم باشند اما مذهبی بودن آقای اردوغان موضوع اصلی نیست. موضوع اصلی خودکامگی است. ترکیه نمی‌تواند تحمل کند که یک فرد دموکرات از طبقه متوسط رفتاری همانند یک سلطان عثمانی داشته باشد.
پیاده ‌شدن از قطار دموکراتیک
آقای اردوغان از برخی جهات عملکرد خوبی داشته است. از زمانی که حزب عدالت و توسعه او در سال 2002 به قدرت رسید تولید ناخالص داخلی هر سال پنج درصد رشد داشته است. دولت همچنین موفق شد اصلاحاتی را به اجرا گذارد که راه را برای گفت‌وگوهای عضویت در اتحادیه اروپا در سال 2005 باز کرد. امری که ترکیه 40 سال منتظر آن بود. اردوغان بیش از پیشینیان خود توانست با 15 میلیون جمعیت سرکوب‌شده و بی‌قرار کرد به توافق برسد. ترکیه به جایگاهی رسید که می‌توانست الگویی برای کشورهای پس از بهار عربی باشد. این موفقیت‌ها باعث شدند حزب اعتدال و توسعه در سه انتخابات اصلی به پیروزی برسد که تازه‌ترین آن در ژوئن 2011 برگزار شده است. آقای اردوغان به‌ویژه در میان صاحبان مشاغل کوچک و کشاورزان آناتولی که میلیون‌ها مهاجر به شهرهای بزرگ بوده‌اند هنوز محبوبیت زیادی دارد و در صورت انتخابات باز هم در مقابل گروه ضعیف مخالف برنده خواهد شد. اما نگرانی‌هایی هم در مورد او دیده می‌شود. او زمانی دموکراسی را به قطاری تشبیه کرد که پس از رسیدن به مقصد باید از آن پیاده شد. او از نظام اشرافی‌گری استانبول و ازمیر ناراضی است و ریشه‌های مذهبی حزبش این نگرانی را ایجاد می‌کند که پس از دولت سکولار آتاتورک کشور دوباره به سمت اسلامی ‌شدن پیش برود. قانون جدید محدودیت فروش الکل به این نگرانی‌ها دامن زد. بسیاری از آن می‌ترسند که ترکیه‌ به‌جای تبدیل‌ شدن به الگویی از دموکراسی‌ اسلامی این مفهوم را به عنوان واژه‌های متناقض با هم معرفی کند. اما افراد زیادی در حزب آقای اردوغان هستند که همانند عبدالله گل رئیس‌جمهور ترکیه از خودکامگی نخست‌وزیر ناراضی هستند و برداشت او از دموکراسی را بسیار محدود می‌دانند. رهبران غیرمسلمان دیگری مانند ولادیمیر پوتین در روسیه و ویکتور اوربان در مجارستان هستند که برای خود قدرتی مافوق دیگران متصور شده‌اند. بنابراین مشکل اسلام نیست بلکه شخص آقای اردوغان است. او دیدگاهی اکثریت‌گرا از سیاست دارد. به این معنا که معتقد است اگر کسی در انتخابات برنده شود حق دارد تا انتخابات بعدی هر کاری که دوست دارد انجام دهد. گاهی اوقات‌ - مانند زمان سرکوب ارتشیان آماده برای کودتا ‌- او توانست به خوبی از قدرتش استفاده کند. اما در سایر زمان‌ها عملکرد او مشکوک بوده است. نامزدهای حزب اعتدال و توسعه نظام قضایی را در اختیار دارند و استان‌ها را اداره می‌کنند. دوستان آنها هم در قراردادهای بزرگ برنده می‌شوند. اردوغان رسانه‌ها را به خودسانسوری مجبور کرده است. هنگامی که معترضان در خیابان‌ها در معرض گاز اشک‌آور قرار داشتند شبکه‌های تلویزیونی برنامه‌هایی درباره آشپزی و حیات‌وحش پخش می‌کردند. تعداد خبرنگاران زندانی ترکیه از چین بیشتر است. اردوغان کارکنان دانشگاه‌ها را تحت نظر دارد. حتی در میان حزب هم افراد از مقابله با او هراس دارند. اکنون این خطر وجود دارد که او با شدت بیشتری قدرت را حفظ کند. مطابق مقررات حزب اعتدال و توسعه که زمان حضور نمایندگان در مجلس را به سه دوره محدود می‌کند او باید در انتخابات بعدی در سال 2015 جایگاه نخست‌وزیری خود را حفظ کند. او ممکن است وسوسه شود تا قانون اساسی را طوری تغییر دهد که بتواند رئیس‌جمهوری قدرتمند باشد یا حزب خود را از کاخ ریاست‌جمهوری اداره کند یا اینکه قوانین را طوری تغییر دهد که او را در جایگاه قدرت حفظ کند.
باید عثمانی‌ها را آرام کرد
اردوغان به دو دلیل باید نظرات خود را کنار بگذارد و رهبری حزب عدالت و توسعه و قدرت اجرایی را در انتخابات آینده به دولتمردان دیگری مانند آقای گل واگذار کند. دلیل اول آن است که بسیاری از ترک‌ها از او خسته شده‌اند درست همان‌طور که اعتراضات سال 1990 بیانگر خسته شدن بریتانیایی‌ها از مارگارت تاچر بود و یا فرانسویان در سال 1968 دوگل را طرد کردند. اگر آقای اردوغان بر قدرت بماند متوجه خواهد شد که اداره کشور بسیار دشوار می‌شود. علاوه بر این او باید موفقیت‌هایش را حفظ کند. موفقیت‌هایی که شکننده و آسیب‌پذیر شده‌اند. اقتصاد کشور به شدت کند شده است که بخشی از آن به خاطر رکود شدید منطقه یورو، بزرگ‌ترین بازار هدف ترکیه بوده است. گفت‌وگو‌ها با اتحادیه اروپا متوقف شده است و به نظر می‌رسد اردوغان علاقه خود برای پیوستن به اتحادیه را از دست داده است. مذاکرات با کردها و به ویژه عبدالله اوجالان رهبر زندانی حزب کارگران کردستان به مرحله حساسی رسیده است. آقای اردوغان می‌تواند با وعده واگذاری مناسب قدرت ترکیه را به مسیر صحیح بازگرداند. کشور نیازمند قانون اساسی جدیدی است که جایگزین قانون 1982مصوب ارتش شود. اما این جایگزینی باید با توافق همه احزاب صورت گیرد و قانون جدید قدرت را از تمرکز خارج سازد. اگر آقای اردوغان زمان باقی‌مانده را به اجرای اصلاحات در قانون اساسی، به توافق رسیدن با کردها و احیای گفت‌وگوها با اتحادیه اروپا به منظور حفظ دموکراسی و به حرکت در‌آوردن اقتصاد اختصاص دهد، می‌تواند جایگاه خود در تاریخ ترکیه را تثبیت کند. اعتراضات هفته گذشته ترکیه فقط به گاز اشک‌آور محدود نبود. مردم عادی در منطقه‌های معمولی شهر با کوبیدن بر ظرف‌های غذا و بر‌افراشتن پرچم صدای خود را به گوش دیگران رساندند. بسیاری از ترک‌ها به احساس اتحادی دوباره دست یافتند که امید‌بخش دموکراسی واقعی و جمعی بود. سلطان باید به حرف آنها گوش دهد. همه چیز به نحوه واکنش او به اعتراضات میدان تقسیم بستگی دارد.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها