شناسه خبر : 396 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

جان میکلثویت در پایان ۹ سال سردبیری، هنوز به لیبرالیسم امیدوار است

وداع سردبیر

اکونومیست پس از ۹ سال با سردبیر توانمند خود وداع کرد. میکلثویت که یکی از روزنامه‌نگاران بنام انگلستان است در سال ۱۹۶۲ در لندن متولد شد و تحصیلات خود را در رشته تاریخ در کالج مگدالن دانشگاه آکسفورد به پایان رساند.

اکونومیست پس از 9 سال با سردبیر توانمند خود وداع کرد. میکلثویت که یکی از روزنامه‌نگاران بنام انگلستان است در سال 1962 در لندن متولد شد و تحصیلات خود را در رشته تاریخ در کالج مگدالن دانشگاه آکسفورد به پایان رساند. او پس از دو سال کار در بانک چیس منهتن در سال 1987 به اکونومیست پیوست. پیش از آنکه سردبیری این هفته‌نامه را بر عهده بگیرد دبیر ایالات متحده نشریه بود و دو سال نیز اداره نیویورک آن را بر عهده داشت. پیش از آن نیز چهار سال مسوولیت بخش تجارت هفته‌نامه بر عهده او بود.
یکی دیگر از مسوولیت‌های میکلثویت راه‌اندازی دفتر اکونومیست در لس‌آنجلس بود که از سال 1990 تا 1993 به محل کار او تبدیل شد. میکلثویت مسوول پوشش اخبار تجاری و سیاسی ایالات متحده، آمریکای لاتین، قاره اروپا، آفریقای جنوبی و بخش عمده آسیا بود. او در 23 مارس 2006 به سمت سردبیر اکونومیست منصوب شد و نخستین هفته‌نامه با نظارت او در هفتم آوریل همان سال به چاپ رسید. میکلثویت از برندگان جایزه Wincott نشان معتبر بریتانیا برای روزنامه‌نگاری مالی است و در سال 2010 از سوی انجمن بریتانیایی دبیران مجلات، به عنوان دبیر دبیران نامیده شد. جان میکلثویت را یکی از پیشگامان اندیشه جهانی‌سازی -کارکرد و اهداف آن- و یکی از طرفداران پیامدهای مثبت و پتانسیل‌های آن می‌دانند. در مدت سردبیری او تیراژ هفته‌نامه اکونومیست با 500 هزار نسخه افزایش از 1/1 میلیون به 6/1 میلیون نسخه رسید و مشترکان دیجیتال هفته‌نامه نیز از مرز 100 هزار نفر گذشتند.index:1|width:200|height:285|align:left

اندیشه‌های میکلثویت
میکلثویت همراه با آدریان وولدریج کتاب «انقلاب چهارم: مسابقه جهانی برای بازسازی دولت» را به رشته تحریر درآورده است. او در این کتاب می‌نویسد دوران دولت‌های بزرگ به پایان رسیده و عصر دولت‌های هوشمند آغاز شده است. رهبران سراسر دنیا با بحران دوگانه مشروعیت و کارآمدی سیاسی روبه‌رو هستند و حکومت‌های ناکارآمد به کلیشه‌ای بدل شده‌اند که بسیاری از مردم جهان ناگزیر، به پذیرش آن تن داده‌اند. میکلثویت و همکار او، وولدریج، در این کتاب هشدار می‌دهند که آینده‌ای برای این دولت‌ها و اندیشه زیربنایی آنها متصور نیست. در تاریخ جهان مدرن، دولت‌ها سه تحول اساسی را پشت سر گذاشته‌اند و جهان اینک در میانه چهارمین انقلاب است؛ انقلابی که غرب دارد از آن جا می‌ماند. موفقیت کشورها در گذار از این انقلاب تنها به توانایی آنها در بازسازی و اصلاح دولت‌ها بستگی دارد. نویسندگان انقلاب چهارم با یک تور جهانی از نوآوری‌ها نحوه عملکرد دولت‌های کارآمد جهان را در برابر خوانندگان به تصویر می‌کشند و به بررسی و مقایسه استراتژی‌های رقابتی‌ای می‌پردازند که دولت‌های مختلف اتخاذ کرده‌اند. کشورها چگونه سیستم‌های زیربنایی خود نظیر خدمات بهداشتی و درمانی را اصلاح کرده‌اند؟ کدام ارزش‌ها برنده خواهند شد؛ دموکراسی، آزادی یا سرکوب و کنترل؟ آنها معتقدند این یک مسابقه جهانی برای بازسازی دولت است... و بیش از این نمی‌توان روی آن شرط‌بندی کرد!

وداع‌نامه آقای سردبیر
میکلثویت در پایان 9 سال امپراتوری اینک اکونومیست را به قصد بلومبرگ ترک کرده است. وداع‌نامه این سردبیر توانمند اما می‌تواند تصویر روشن‌تری از سال‌ها کار در هفته‌نامه مطرح اقتصادی جهان به دست دهد که نزدیک به دو سده از مدافعان سرسخت لیبرالیسم بوده است. میکلثویت در آغاز نامه خود به شیوه‌ای زیرکانه گمنامی نویسندگان اکونومیست را به نقد می‌کشد و می‌نویسد: شما به عنوان دبیر، عمر خود را در گمنامی رقت‌باری صرف می‌کنید تنها با این تسلی و امید که در روزنامه‌نگاری جایگاه معتبری دارید. اما در این دوران دو مورد استثنا وجود دارد: هنگامی که به این سمت منصوب می‌شوید ...و دیگر هنگامی که آن را ترک می‌گویید.
میکلثویت در ادامه به ارائه تصویری گذرا از تحولات اخیر جهان می‌پردازد و می‌نویسد: دنیا همواره پر از انتخابات، کودتا، ورشکستگی‌ها و سونامی است. علم همچنان مشغول اکتشاف و ایده‌پردازی است. تصویر تبهکاران پوتینی و دلقک‌هایی به سبک برلوسکونی دائم به روی جلد مجلات راه می‌یابد. اما از منظر این هفته‌نامه، جهان در 9 سال گذشته درگیر یک نبرد واقعی بوده؛ چیزی که سبب می‌شود من دچار خوش‌بینی همراه با سوءظن شوم! سوءظن از آن جهت که هنوز تهدیدهای بسیاری باقی مانده است و خوش‌بینی از آن جهت که باوری که این هفته‌نامه بر مبنای آن شکل گرفته است به قدر کافی استوار و محکم است که سبب ادامه حیات آن شود.
وی با اشاره به تحولات تکنولوژیک و ساختاری اکونومیست در یک دهه گذشته یادآور می‌شود: به نظر من هر سردبیر مدرنی که سوءظن نداشته باشد، احمق است. اما خوش‌بینی من بیش از این تردید است چه در مورد اکونومیست و چه در مورد آینده روزنامه‌نگاری مستقل، چرا که تکنولوژی فرصت‌ها و راه‌های جدیدی برای دسترسی به مخاطبان برایمان فراهم کرده است. میکلثویت ایمان به بازار آزاد و آزادی فردی را امیدواری دیگری می‌داند که پیش روی اکونومیست قرار دارد و می‌نویسد: دموکراسی دیگر هدف مفروض نیست. کشورهایی مانند ترکیه و روسیه که 9 سال قبل به نظر امیدوار می‌آمدند گرفتار تزارها و سلطان‌ها شده‌اند. بهار عربی به زمستان بدل شده است. ورای این همه، مدافعان استبداد در چین الگوی جدیدی را بنیان گذاشته‌اند که در آن، در هر دهه، قدرت در راس چرخش پیدا می‌کند و رشد اقتصادی نیز در کف سازماندهی می‌شود. درآمد سرانه چین از سال 2006 تاکنون دو برابر نرخ رشد آن در هند دموکرات افزایش یافته است. دموکراسی غربی نیز دیگر شایان ستایش و تمجید نیست ... در تمام مدت مسوولیت من اکثریت قابل توجه مردم آمریکا به موسسه گالوپ اعلام کرده‌اند که از شیوه حکومتداری سران خود ناراضی‌اند. سیاست‌های پولی آمریکا که در سال 1993 موضوع وداع‌نامه سردبیر قبلی بود پوسیده‌تر و فئودالی‌تر از قبل به نظر می‌رسد.
میکلثویت بحران ادامه‌دار یورو را نیز ناشی از تصمیمات بی‌ثبات و بی‌خردانه اتحادیه اروپا و به ویژه مرکل می‌داند و می‌گوید مرکز زلزله اقتصادی جهان که بازار رهن آمریکاست زمانی یکی از قانونمندترین بازارهای جهان بود و این بحران، یک رسوایی واقعی است.
سردبیر سابق اکونومیست، معتقد است اعتراض‌های جهانی به نظام سرمایه‌داری تا حدودی موجه است و می‌گوید: این تصویر کمک می‌کند که توضیح دهیم چرا حس نابرابری که در غرب وجود داشت در خیابان‌های آتن هم قابل مشاهده است. مردم لیبرالیسم را به خاطر بسیاری از ترس‌هایشان مقصر می‌دانند؛ مهاجرت‌های انبوه، تغییرات تکنولوژیک یا آنچه فرانسوی‌ها موندیالیزاسیون می‌نامند!
او با نگاهی به پیامدهای مثبت جهانی‌سازی نظیر ایجاد اشتغال و رهایی بسیاری از مردم از فقر شدید یادآور می‌شود دو گفتمان در حال شکل‌گیری است که به تعریف مجدد لیبرالیسم منتهی خواهد شد. نخستین گفتمان مواجهه جهان با بی‌عدالتی و نابرابری است. او می‌نویسد: یک جامعه آزاد که بازارهای جهانی در آن تنها به افراد توانمند و مستعد پاداش می‌دهد، به زودی به یک جامعه نابرابر تبدیل می‌شود. گفتمان دیگری که پیرامون لیبرالیسم شکل گرفته است این است که گرچه لیبرالیسم می‌خواهد نقش دولت‌ها را محدود کند اما برخی راه‌های درمان نابرابری مستلزم مشارکت بیشتر دولت‌هاست. و تحصیلات مقدماتی یکی از این حوزه‌ها به شمار می‌رود. میکلثویت راه‌حل این معضل را کوچک کردن دولت‌ها و جهت‌دهی محدود و سختگیرانه به اقدامات آنها می‌داند و می‌نویسد: با هر مالیاتی که برای ثروتمندان وضع می‌شود و با هر یارانه‌ای که به یک کسب و کار اعطا می‌شود، لابی دیگری شکل می‌گیرد و دموکراسی زیر سوال می‌رود.
در پایان این وداع‌نامه، سردبیر جدید بلومبرگ لیبرالیسم را به وضع استانداردهای جدید فرا می‌خواند: «کارزار آینده دولت‌ها دقیقاً عرصه‌ای است که لیبرالیسم مدرن می‌بایست استانداردهای خود را در آن مستقر کند و برایش بجنگد؛ درست همان کاری که بنیانگذاران این اندیشه انجام دادند. چرا که در پایان، پیروزی از آن بازارهای آزاد و افکار آزادیخواهانه است. لیبرالیسم به سلاح منطق اقتصادی، تکنولوژی و البته هفته‌نامه اکونومیست مجهز است که من اینک آن را به دستان شایسته دیگری می‌سپارم. و این آخرین و بهترین بهانه من برای خوش‌بینی است.»

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها