شناسه خبر : 3600 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

گفت‌وگو با دبیر اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران

وزارت ارشاد زیر بار حذف ناشر - مولف نمی‌رود

ناشر - مولف پدیده‌ای است که در سال‌های اخیر با تغییراتی روبه‌رو بوده است، ‌ اگر سابق بر این نویسنده‌ای خود مجوز چاپ کتابش را دریافت و اقدام به انتشار آن می‌کرد، ‌ این روزها شاهد رواج پدیده‌ نامبارکی هستیم که در آن ناشر با دریافت بودجه‌ای چند میلیون‌تومانی از نویسنده‌ای گمنام اقدام به چاپ کتاب با هر محتوایی می‌کند.

ناشر-مولف پدیده‌ای است که در سال‌های اخیر با تغییراتی روبه‌رو بوده است،‌ اگر سابق بر این نویسنده‌ای خود مجوز چاپ کتابش را دریافت و اقدام به انتشار آن می‌کرد،‌ این روزها شاهد رواج پدیده‌ نامبارکی هستیم که در آن ناشر با دریافت بودجه‌ای چند میلیون‌تومانی از نویسنده‌ای گمنام اقدام به چاپ کتاب با هر محتوایی می‌کند. پدیده‌ای که به افزایش شمار آثار بی‌کیفیت در بازار دامن زده است و امروز به عنوان یکی از مشکلات جدی پیش روی فرهنگ و نشر ما قرار دارد. محمدمهدی فخری‌زاده مدیر انتشارات روزنه کار و دبیر اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران معتقد است این پدیده در میان ناشرنماها در بازار رواج دارد و اگر ناشر حرفه‌ای به این سمت گام بردارد،‌ خود را نابود کرده است. متن این گفت‌وگو به شرح ذیل است.



ناشر-مولفی به شیوه‌ای که مولف وظیفه ناشر یعنی پرداخت وجه نشر را متقبل می‌شود،‌ چگونه و چرا این روزها این‌قدر زیاد در جامعه ما رواج یافته است؟
بله، این متاسفانه بلای جان ناشران و کتابخوان‌ها شده است،‌ معمولاً نویسنده‌هایی به دنبال این هستند که هیچ ناشری حاضر نیست روی کتابش سرمایه‌گذاری کند،‌ چون از فروش کتاب و شهرت نویسنده مطمئن نیست. معمولاً هم به این شیوه است که نویسندگان گمنام تلاش می‌کنند کتابی بنویسند تا شهرت پیدا کنند،‌ ناشر نیز از آنجا که می‌داند کتاب ارزش چاپ را ندارد،‌ به او می‌گوید اگر خودت هزینه‌های نشر را پرداخت می‌کنی، من آن را منتشر خواهم کرد.
البته خوشبختانه باید گفت، ناشران معتبر این کار را نمی‌کنند،‌ چرا که ناشران اسم و رسم‌دار در بازار حاضر نیستند به بهای چند میلیون تومان اعتبار و اعتماد مخاطب به خود را از دست دهند،‌ چرا که با چاپ یک کتاب بی‌محتوا مخاطبانی که به اعتبار نام ناشر کتاب را خریده‌اند، نسبت به ناشر بی‌اعتماد می‌شوند و حتی مولفان حرفه‌ای که آثارشان را برای چاپ به آن ناشر می‌دهند، از اینکه ناشر کتاب نویسنده‌ای گمنام و با محتوای سخیف را نیز منتشر می‌کند، رفته‌رفته تاثیر گرفته و از ناشر فاصله می‌گیرند.
بنابراین ناشر معتبر این کار را نمی‌کند،‌ به هر حال آن‌قدر وضع بازار این روزها بد است که ناشران گاهی مجبور به این کار می‌شوند، ناشر وقتی می‌بیند، طراح، حروف‌چین و... بیکار نشسته‌اند، چاپخانه از او سراغ کتاب جدید را می‌گیرد،‌ اما سرمایه‌ای برای چاپ وجود ندارد،‌ وقتی مولفی جوان با چند میلیون تومان پول برای چاپ کتابش از راه می‌رسد،‌ استقبال می‌کند و کتاب را چاپ می‌کند،‌ به این شیوه هم حقوق حروف‌چین و هم طراح تامین می‌شود و هم کتابی به کتاب‌های که چاپ کرده افزوده می‌شود که این خود برایش امتیاز محسوب می‌شود.

شما سال‌هاست که در اتحادیه ناشران و کتابفروشان عضو هستید،‌ به عنوان بخشی از بدنه نشر تاکنون اقدامی برای ممانعت از این‌گونه اقدامات توسط ناشرنماها نکرده‌اید؟
اتحادیه ناشران و کتابفروشان مدتی پیگیر این موضوع بود،‌ البته ما بیشتر به دنبال
ناشر-مولف‌ها بودیم،‌ چرا که ناشران در وضعیت عادی باید اجاره مکان بپردازند،‌ حقوق حروف‌چین و طراح و کارمندان را پرداخت کنند،‌ اما کتابی برای چاپ نباشد،‌ در حالی که برخی از مولفان بتوانند بدون پرداخت همه این هزینه‌ها کتاب‌شان را خود منتشر کنند،‌ آن ‌هم بدون مالیات و...
ما تلاش کردیم که این‌گونه اقدامات کمتر رخ دهد تا اقتصاد نشر حفظ شود،‌ اما وزارت ارشاد زیر بار نرفته است، به هر حال ناشر بودن و نشر کتاب یک امتیاز محسوب می‌شود و نباید این‌گونه باشد که هر مولفی بتواند خود نشر کتاب را نیز انجام دهد.

این پدیده آیا به موازات آنچه در ایران رشد یافته در جهان نیز مرسوم است؟
در کشورهای دیگر اولاً جمعیت‌های کتابخوان به قدری زیاد است که کتاب‌ها می‌توانند شمارگان بهتر و بالاتری داشته باشند و حتی اگر ناشر چندان کتاب فاخری هم منتشر نکند،‌ حداقل سه هزار نسخه از آن را می‌فروشد،‌ چرا که سیستم توزیع دارند،‌ چه توزیع فیزیکی، چه اینترنتی. البته در خارج از کشور برند ناشر بسیار موثر است وقتی ناشری مثل جان وایلی کتابی را در‌بیاورد، فروش آن قطعی است،‌ ممکن است که مولفانی هم باشند که خودشان کتاب را منتشر کنند،‌ اما در سطح محدود،‌ برای نمونه شاعری شعرهایش را منتشر می‌کند و در هزار نسخه میان دوستان و آشنایانش توزیع می‌کند،‌ این‌گونه کتاب‌ها راهی به بازار نشر پیدا نمی‌کنند. چرا که ناشران این اجازه را نمی‌دهند.
البته باید بگوییم که سیستم نشر نیز در کشورهای اروپایی خیلی حرفه‌ای است،‌ ناشران معمولاً نویسنده‌های معتبری دارند، که روی کار آنها سرمایه‌گذاری می‌کنند، ناشران معتبر خارجی پیشرفته معیارهایی برای چاپ کتاب دارند، و چاپ کتاب پروژه‌ای است،‌ برای نمونه به یک نویسنده از امروز حق تالیف را پرداخت می‌کنند تا او قصه‌ای را سال آینده برای چاپ تحویل آنها دهد.

چه چیزی در ایران اقبال به انتشار اثر به این شیوه را بیش از پیش بیشتر کرده است؟
یکی از مسائل،‌ دغدغه اقتصادی است،‌ گفتم که ناشر برای سرپا ماندن ناچار به این‌گونه فعالیت‌ها می‌شود،‌ همچنین این شرط که تعداد آثار چاپ‌شده ناشر امتیازاتی از جمله غرفه بزرگ‌تر در نمایشگاه کتاب،‌ تمدید پروانه نشر و... برایش به ارمغان می‌آورد،‌ عامل بعدی است. متاسفانه معیارهای وزارت ارشاد کمی است نه کیفی چرا که من ناشر اگر کتابی را با هزار صفحه و با چندین مولف منتشر کنم، باز هم یک کتاب منتشر کرده‌ام و ناشر دیگری که کتاب 50 صفحه‌ای منتشر کرده است،‌ نیز یک کتاب منتشر کرده است.
اما عامل سومی هم دخیل است که به نویسنده باز‌می‌گردد،‌ برخی‌ها می‌خواهند دیده شوند،‌ برای همین کتاب چاپ می‌کنند، من یکی از فعالان صنعت را می‌شناسم که دوستانش به او می‌گفتند تو سرگذشت عجیبی داشته‌ای چرا آن را کتاب نمی‌کنی، او به تشویق این دوستان به ناشری پول داد و کتابش را چاپ کرد. کتابی که شاید از نظر ویژگی‌های زندگینامه‌نویسی در سطح پایینی هم بود. به هر حال اینکه از جرگه اهالی قلم به شمار بیایی برای خودش امتیازاتی دارد که ممکن است عده‌ای به دنبالش باشند.

اشاره کردید که ناشران حرفه‌ای کتاب‌های کم‌ارزش منتشر نمی‌کنند و ناشران غیرحرفه‌ای پول نشر کتاب را از مولف می‌گیرند،‌ در گذشته نیز عده‌ای بودند که تمایل به چاپ کتاب داشته باشند،‌ چرا ناشران در گذشته چنین اقدامی نمی‌کردند.
در گذشته ناشران حرفه‌ای دلسوزتر بودند، جوانی را که پیش‌شان می‌آمد راهنمایی می‌کردند،‌ کتابش را ورق که می‌زدند یا بر می‌گرداندند و می‌گفتند بیشتر رویش کار کن، یا می‌گفتند،‌ بگذار یک هفته اینجا باشد،‌ تا کارشناسان من آن را بررسی کنند،‌ بعد بررسی می‌کردند که چاپ کتاب آینده دارد یا نه،‌ کافی بود به او مشورت دهند که این نویسنده جوان آینده بدی ندارد، آن وقت ناشر روی چاپ اثر و نویسنده سرمایه‌گذاری می‌کرد، بسیاری از نویسندگان بزرگ امروز این‌چنین معروف شدند.

پس چرا ناشران امروز رویه گذشته خود را فراموش کرده‌اند؟
ببینید،‌ الان یکی از مشکلات نشر ما تعداد زیاد ناشران است،‌ 12 هزار ناشر در کشور پروانه دارند در حالی که سه هزار کتابفروشی در کشور داریم،‌ این ناشرانی که جواز نشر گرفته‌اند،‌ برای حفظ جواز ناچار به چاپ کتاب هستند،‌ اگر غیرحرفه‌ای باشند پس چه بهتر که کتابی را چاپ کنند که خودشان هزینه آن را ندهند. البته این ناشران اندک‌اندک از گردونه نشر خارج می‌شوند،‌ و امروز بازار نشر را 300 تا 400 ناشر حرفه‌ای می‌چرخانند.
برخی از ناشران نیز از روی ارتباطات‌شان کتاب می‌فروشند، با ارگان‌هایی چون آموزش و پرورش، سازمان‌ها و نهادها همکاری داشته و کتاب برای آنها تولید می‌کنند،‌ برای نمونه کتاب «چگونه درست آب مصرف کنیم» را منتشر می‌کنند و به سازمان آب می‌فروشند.

این شیوه انتشار در نهایت اقتصاد نشر را بهبود بخشیده یا تاثیری در آن ایجاد نکرده است؟
نه، اصلاً فکر نمی‌کنم که بهبودی در اقتصاد نشر باشد، چرا که به هر حال ناشران در سال به چند مورد این‌چنینی برمی‌خورند و چون فراگیر نیست،‌ نمی‌تواند اقتصاد نشر را تکان دهد.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها