شناسه خبر : 13800 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

حسین راغفر در مورد وضعیت انجمن اقتصاددانان به تجارت ‌فردا می‌گوید

خط‌کشی دولت، نهاد اقتصاددانان را به سایه برد

«اعضای انجمن اقتصاددانان ایران از ترس آنکه مبادا نهادشان بر اثر ملاحظات سیاسی و قدرت آسیب ببیند، آن قدر محتاطانه عمل می‌کنند، که تقریباً به حاشیه رفته‌اند.» این را دکتر حسین راغفر، استاد اقتصاد دانشگاه الزهرا می‌گوید.

فرهاد کیانفرید
«اعضای انجمن اقتصاددانان ایران از ترس آنکه مبادا نهادشان بر اثر ملاحظات سیاسی و قدرت آسیب ببیند، آن قدر محتاطانه عمل می‌کنند، که تقریباً به حاشیه رفته‌اند.» این را دکتر حسین راغفر، استاد اقتصاد دانشگاه الزهرا می‌گوید. به گفته او «دولت با انجمن‌های مردمی کاملاً خط‌کشی‌شده برخورد می‌کند و تنها کسانی را مورد حمایت قرار می‌دهند که از نظر فکری و سیاسی همسو و حامی فعالیت‌های دولت باشند. اگر انتقادی از سوی روشنفکران و پژوهشگران انجام شود از دایره حمایت‌های دولتی خارج می‌شوند. پس برای ایجاد یک تحول جدی و بزرگ نیازمند تغییر نگرش دولت‌هایمان هستیم.»
انجمن اقتصاددانان ایران قدیمی‌ترین نهاد مردم‌محور اقتصادی کشور است. شما عملکرد این انجمن را چگونه می‌بینید؟
در نگاه نخست باید گفت انجمن اقتصاددانان فعالیت بسیار محدودی دارد. البته اقداماتی هم انجام می‌دهد اما خلاف آنچه از چنین انجمنی انتظار می‌رود فعالیت‌های لازم را ندارد. در این جایگاه می‌توان حدس زد که کوچک بودن بنیه کاری این انجمن بیشتر به دلیل آن است که فعالانش احساس می‌کنند انجمن تحت تاثیر ملاحظات سیاسی یا قدرت آسیب می‌بیند. به همین دلیل است که احتمالاً محتاطانه عمل می‌کنند. اما این انجمن اگر بخواهد فعالیت جدی و قابل قبولی در حد و اندازه خود انجام دهد باید به تحلیل سیاست‌های اقتصادی روز در کشور بپردازد و دولت‌ها را مورد بررسی قرار دهد که بالطبع این مساله برایشان بدون هزینه نخواهد بود.

خب با این تحلیل فکر می‌کنید انجمن چه فعالیت‌هایی را باید در دستور کار خود قرار دهد تا بتواند جایگاه مناسبی به دست آورد و خود را یک نهاد تاثیر‌گذار در سطح کشور معرفی کند؟
ببینید؛ بسیاری از نگرانی‌های ما به مشکلات اقتصادی کشور مربوط می‌شود. حتی از ابتدای انقلاب هم مساله اقتصاد در کانون مباحث و ملاحظات اجتماعی و عمومی بوده است. بنابراین انتظار می‌رود اهالی اقتصاد و نهادهایی که به نمایندگی از آنها در جامعه فعال هستند بتوانند حضور پررنگی داشته باشند و اعلام نظر کنند. حتی آنها می‌توانند مواضع خود را از راه برگزاری کنفرانس‌ها و سمینارهای مختلف، در مورد مناسبت‌هایی که به نوعی با اقتصاد کشور درگیر هست اعلام کنند و یا آرای متنوع اقتصاددانان را از تریبون خود منتشر سازند. منتها متاسفانه به نظر می‌رسد این انجمن تحت تاثیر ملاحظات قدرت، در حد بسیار ناچیزی توانسته نقش اصلی خود را ایفا کند. به هر روی آن کارکردی را که از یک انجمن علمی با نام «اقتصاددانان ایران» انتظار می‌رود نتوانسته‌اند تا به امروز محقق کنند.

چنین انجمن‌هایی در منطقه و یا دیگر نقاط جهان چگونه فعالیت می‌کنند؟ آیا همه آنها از یک الگوی مشخص پیروی می‌کنند یا با یکدیگر متفاوتند؟
خب تمامی انجمن‌ها به یک شکل عمل نمی‌کنند. اما نوعاً انجمن‌های اقتصادی که در دنیا مشغول به فعالیت هستند «کارکردی علمی» دارند و «اقتصاد» اولویت نخست آنهاست. در واقع مباحث اقتصادی ملی خودشان بیشتر مورد توجه‌شان است و به تبع فضایی علمی و تخصصی بین نظرهای مختلف که اهل فن این رشته در مسائل مختلف بیان می‌کنند ایجاد کرده‌اند. این روش‌ها نه‌تنها موجب پیشرفت آن علم می‌شود، بلکه می‌تواند به بخش سیاستگذاری کشورشان کمک کند. همچنین آنها می‌توانند راهنمایی برای سیاستگذاران باشند. از این جهت تمامی انجمن‌ها با یکدیگر مشترک هستند. اما در کشور ما تمامی منابع مورد نیاز بخش پژوهشی در اختیار دولت است و بخش خصوصی فعالی که در این زمینه‌ها بتواند کمک‌های مالی مناسبی را به انجمن‌های علمی از قبیل همین انجمن اقتصاددانان ایران انجام دهد وجود ندارد. به همین دلیل است که فعالیت‌های مجموعه‌ها معطوف می‌شود به اینکه آنها تا چه حد مورد حمایت دولت قرار گیرند. اگر از منابع تحقیقاتی و پژوهشی حمایت شود، می‌توانند فعالیت‌های گسترده‌ای انجام دهند اما درباره انجمن اقتصاددانان تا جایی که من در جریان هستم چنین حمایت‌هایی وجود ندارد و تا موقعی که شرایط برایشان مهیا نشود نمی‌توان توقع زیادی از آنها داشت.

پس به نوعی دلیل فراز و فرودهایی که انجمن اقتصاددانان ایران در چند دهه اخیر داشته است را می‌توان دولت‌ها معرفی کرد. ولی فکر نمی‌کنید عدم حمایت‌های دولتی تنها بخشی از دلایل کم‌کاری این نهاد است؟ یعنی به قطع می‌توان گفت که مدیریت این مجموعه عاری از مشکل بوده است؟
البته نمی‌توان انکار کرد که بخشی از به حاشیه رفتن این انجمن هم به مدیریت آن باز‌می‌گردد. شخصیت‌هایی که مدیریت این انجمن را بر عهده داشته‌اند کم اشتباه عمل نکرده‌اند. البته از طرفی هم در برهه‌های زمانی ‌مختلف مدیران قابلی داشته‌اند. برای نمونه هم می‌توان مرحوم دکتر فرهنگ را که سال‌ها رئیس این انجمن و پیش از انقلاب هم استاد برجسته‌ای در زمینه اقتصاد بودند مثال زد. البته پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایشان از کار تدریس بازداشته شدند. دکتر فرهنگ سال‌ها در پست ریاست این انجمن بودند. طبیعتاً فضای سیاسی مناسبی به ایشان داده نشد تا بتواند به گسترش فعالیت‌های این مجموعه مبادرت کند. بعد از دکتر هم بعضی‌ها آمدند که به انجام فعالیت‌های مناسب و درخور این انجمن تمایل داشتند، اما آنها هم با همان مشکلاتی روبه‌رو بودند که دکتر فرهنگ را محدود کرده بود و خیلی مورد حمایت و لطف نهادهای دولتی قرار نگرفتند. از سوی دیگر حمایت مالی مناسبی هم از آنها نشد.

پس شما معتقدید اگر انجمن‌هایی از قبیل انجمن اقتصاددانان ایران زیر پرچم دولت قرار بگیرد می‌تواند موفق‌تر عمل کند؟ اما در این میان تکلیف استقلال این مجموعه‌ها چه می‌شود؟
نه، به هیچ عنوان! اینها باید استقلال داشته باشند. منتها در همه جای جهان چنین نهادهایی برای دولت‌ها یک نعمت و فرصت محسوب می‌شود که از آنها استفاده می‌کنند و مورد حمایت قرارشان می‌دهند. می‌گویم نعمت و فرصت به این دلیل که می‌توانند دیدگاه‌های اهالی علوم مختلف را برای سیاستگذاری‌های خودشان جلب کنند. به همین دلیل، آنجا دولت‌ها هستند که برای حمایت پیشقدم می‌شوند. منتها در کشور ما این رابطه وجود ندارد. اما این به معنی دولتی شدن و یا زیر پرچم دولت قرار گرفتن انجمن‌ها نیست؛ چرا که همین موضوع هم ایجاد مشکل می‌کند و بر کارکرد این نهادها اثرات منفی می‌گذارد. از طرفی هم بخش خصوصی قدرتمندی که بتواند از آنها حمایت کند وجود ندارد. به همین دلیل است که این‌گونه نهادها در کشورهای در حال توسعه پا نمی‌گیرند و حتی اگر این اتفاق هم بیفتد از قدرت کافی برخوردار نیستند.
پس با این تفاسیر باید قید حیات انجمن‌های علمی را در کشور زد؟ یا راهکاری وجود دارد که این نهادها بتوانند به فعالیت‌های خودشان ادامه دهند و قدرت و تاثیرگذاری لازم را داشته باشند.
خب بله، واقعیت هم همین است. این انجمن‌ها فرصت‌های مناسبی برای جامعه و دولت‌ها هستند. فکر می‌کنم یکی از راهکارهای ممکن این باشد که دولت‌ها نگاهشان را به مساله پژوهش و تحقیق تغییر دهند. بلکه بتوانند در راستای موفقیت‌های خودشان هم از آنها استفاده کنند. همچنین باید هشدار دهم که اگر این مشکل حل نشود نهادهای پژوهشی در کشور هیچ‌گاه آنقدر قدرتمند و یکپارچه نمی‌شوند که در راستای حل مسائل جامعه و نظام خدمت کنند. این موضوع موجب «تشدید» مشکلاتی مانند آنچه در این سال‌ها با آنها روبه‌رو بودیم می‌شود. در حال حاضر اکثر انجمن‌های فعالی که بیشتر به چشم می‌آیند و خودشان را معرفی کرده‌اند دولتی هستند. این مشکل تنها درباره نهادها نیست بلکه درباره محققان و پژوهشگران هم، دولت کاملاً خط‌کشی‌شده برخورد می‌کند و تنها کسانی را مورد حمایت قرار می‌دهند که از نظر فکری و سیاسی همسو و حامی فعالیت‌های دولت باشند. اگر انتقادی از سوی روشنفکران و پژوهشگران انجام شود از دایره حمایت‌های آنها خارج می‌شوند. پس برای ایجاد یک تحول جدی و بزرگ نیازمند تغییر نگرش دولت‌هایمان هستیم.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها