شناسه خبر : 36293 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

روحیه مبارزه

درس نیروهای نظامی به کسب‌وکارها

هنگامی که کاپیتان گارث در سال 2010 با نیروی دریایی سلطنتی در خلیج عدن گشت می‌زد افرادش که در دو قایق تندرو بودند گروهی از دزدان دریایی سومالی را پیدا کردند. سلاح‌های دزدان دریایی مصادره شد و نیروها منتظر اعلام پاکسازی ماندند تا زندانیان را آزاد کنند. برنامه آن بود که دزدان را تا آب‌های سومالی یدک بکشند اما دزدان در درک نیت آنها دچار اشتباه شدند و فکر کردند قرار است در میان دریا رها شوند. چند نفر از آنها به داخل آب پریدند و بقیه با افراد آقای گارث درگیر شدند. مدت کوتاهی هرج‌ومرج ایجاد شد. آقای گارث نمی‌توانست هیچ دستوری صادر کند اما افرادش به هر صورت وارد عمل شدند. یکی از قایق‌ها به نجات سومالیایی‌هایی رفت که به آب پریدند و دیگری به کنار قایق دزدان رفت تا برای پایان جدال به همکارانش کمک کند.

آقای گارث می‌گوید نیروهایش به آن ترتیب عمل کردند چون به کار کردن با یکدیگر عادت داشتند و در تمرینات جنگی یاد گرفته بودند که چه اتفاقاتی ممکن است پیش آید. در مقابل، دزدان دچار ترس، اضطراب و خستگی شدید بودند و فقط طبق غریزه عمل می‌کردند. کاپیتان گارث می‌گوید «اگر شما قبلاً فرآیند تصمیم‌گیری را تمرین نکرده باشید غریزه دست به‌کار خواهد شد».

اکنون آقای گارث به زندگی شهروندی بازگشته است و به عنوان مشاور در «باشگاه راهبرد آینده» کار می‌کند که انجمنی از مشاوران است. او بر این باور است که عادات آموخته‌شده در نیروی دریایی سلطنتی می‌‌تواند برای زندگی تجاری مفید باشد.

با توجه به سابقه طولانی افتضاحات در میدان جنگ (از جمله آتش گشودن نیروهای خودی بر روی یکدیگر) شاید عجیب به نظر برسد که فردی بخواهد برای بهبود کارایی از نیروهای نظامی الهام بگیرد. یک لطیفه قدیمی می‌گوید که هوش نظامی نوعی استفاده از کلمات ضد و نقیض در صحبت (Oxymoron) است. اما موارد زیادی دیده می‌شود که در آنها یک شرکت بسیار بزرگ از منطق فلسفه‌های استراتژیست‌های جنگی استفاده می‌کند. دولت بریتانیا از تخصص نظامی در مواقع اضطراری استفاده و در همان اوایل شیوع کووید 19 با الهام از آن بیمارستان‌های نایتینگل (Nightingale) را برپا کرد. این همان کاری بود که نیروهای نظامی برای مقابله با ابولا در آفریقای غربی در سال 2014 انجام دادند.

سربازان باید به‌طور مرتب با چهار نیروی تلاطم، عدم قطعیت، پیچیدگی و ابهام مقابله کنند. آقای گارث به ویژه از مفهوم «دستور ماموریت»‌ نام می‌برد که در دوران جنگ‌های ناپلئون ساخته شد. در آن زمان ارتش‌ها متوجه شدند تا زمانی که دستور به جبهه می‌رسد شرایط نظامی تغییر کرده است. درسی که آنها از این وضعیت گرفتند آن بود که ارتش باید قبل از عملیات معین کند که چه هدفی را قرار است به‌دست آورد و سپس به فرماندهان رده‌پایین‌تر اجازه دهد که خود به اقتضای شرایط تصمیم‌گیری و اقدام کنند.

به استدلال آقای گارث ساختار مطلوب فرماندهی یک سلسله‌مراتب خشک نیست بلکه همانند یک کره است که در آن هسته فرهنگ را می‌چیند و بخش‌های سازمان‌ در لبه‌ها آزادند تا در مقابل رویدادهای پیش‌رو واکنش نشان دهند. در عمل این ساختار را می‌توان تقابل دستور متمرکز و اجرای غیرمتمرکز دانست.

در این قرن دو واقعه بسیار بزرگ یعنی بحران مالی 2009-2007 و همه‌گیری کرونا به تجارت آسیب زدند. این رویدادها اهمیت فوق‌العاده تاب‌آوری و آمادگی را نشان دادند. به گفته آقای گارث سازمان‌هایی که بهترین عملکرد را در مقابل همه‌گیری دارند آنهایی هستند که از قبل برای مسائل غیرمنتظره آماده بودند. نداشتن ذخایر مواد ضدعفونی‌کننده دست‌ها یا پوشش‌های پلاستیکی مشکل اصلی نیست بلکه بلد بودن چگونگی مدیریت تحولات بزرگ جامعه و تحولات زنجیره‌های عرضه اهمیت زیادی دارد. لازم است مدیران برای رویارویی با چنین وضعیت‌های احتمالی آموزش ببینند.

آقای گارث می‌گوید در سال‌های اخیر شرکت‌ها به شدت شیفته تحلیل‌های پیش‌بینی‌کننده شده‌اند و تلاش می‌کنند پیش‌بینی‌های دقیقی از مسیر بازارها داشته باشند. اما به جای این کار، آنها باید به بازی جنگی روی آورند و نظراتی را مطرح کنند که از مرزهای ممکن‌ها فراتر می‌روند. او می‌گوید هرچه ما بیشتر به امور فرضی فکر کنیم فضای کمتری برای ناشناخته‌ها باقی می‌ماند. این سخن نقل‌قولی از استراتژیست‌ مشهور آمریکایی‌ و وزیر سابق دفاع، دونالد رامسفلد، است. مدیران اجرایی شرکت‌ها کسب‌وکارشان را به خوبی می‌شناسند اما وقتی محیط تغییر کند تجربه اهمیت کمتری خواهد داشت. برای حل این موضوع باید آزمونی را به اجرا گذاشت و فرآیندها را در یک چرخه بازخورد با آن سازگار ساخت.

مدیران در زمان وقوع بحران تمایل دارند که سخت‌گیری‌ کنند و کنترل همه چیز را در دست گیرند. اما این کار به معنای از دست دادن منافع حاصل از تنوع در سازمان است. لازم است افرادی که در لبه تیز تجارت شرکت‌ها قرار دارند انعطاف‌پذیر و واکنشگر باشند. مدیران ارشد باید قدرت را رها سازند و به مدیران پایین اجازه تصمیم‌گیری بدهند. در زمان بحران احتمال موفقیت شرکت‌هایی بیشتر است که در تربیت رهبرانی در سطوح پایین سازمان سرمایه‌گذاری کرده‌اند. در تجارت، همانند جنگ، این ژنرال‌ها نیستند که بار جنگ را بر دوش می‌کشند، سربازان‌اند که چنین کاری را بر عهده دارند.

منبع: اکونومیست

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها