شناسه خبر : 32989 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

سد FATF در برابر اینستکس

آیا دوره محاصره مالی ایران به پایان رسیده است؟

شش کشور اروپایی دیگر به اینستکس پیوستند. سفیر سوئیس در تهران نیز خبر داده که کانال مالی ایران-سوئیس به زودی اجرا می‌شود. آیا این تحولات می‌توانند نشانه‌های امیدوارکننده‌ای مبنی بر پایان محاصره مالی ایران باشند؟ چه عاملی می‌تواند کارکرد اینستکس در فرم جدید را برای ایران محدود یا گسترده کند؟

مهرداد عمادی/ اقتصاددان

شش کشور اروپایی دیگر به اینستکس پیوستند. سفیر سوئیس در تهران نیز خبر داده که کانال مالی ایران-سوئیس به زودی اجرا می‌شود. آیا این تحولات می‌توانند نشانه‌های امیدوارکننده‌ای مبنی بر پایان محاصره مالی ایران باشند؟ چه عاملی می‌تواند کارکرد اینستکس در فرم جدید را برای ایران محدود یا گسترده کند؟ برای پاسخ به این پرسش‌ها باید به عقب برگردیم. اگر بازگردیم و به دو سال پیش نگاه کنیم، یکی از چالش‌های بزرگی که راه‌اندازی اینستکس با آن روبه‌رو شد، این بود که در حالی که دولت‌های سه کشور اروپایی آن را تایید کرده و زمینه‌های اداری و ساختار حقوقی آن را تشکیل داده بودند، اما در عمل این سازوکار کاربرد پیدا نکرد و در مقیاس بسیار کوچک بود. یک دلیل این بود که اینستکس بیشتر متمرکز بر شرکت‌ها و نهادهای بازرگانی سه کشور اروپایی (اروپای 3) بود و این شرکت‌ها و نهادها مستقیماً از سوی خزانه‌داری آمریکا هدف‌گیری شده بودند و هنوز هم خطر تحریم بر آنها وجود دارد. در کنار این خطر، سفرا و وزرایی از ریاض و تل‌آویو می‌آمدند و در پاریس و لندن مرتباً سخنرانی و تهدید می‌کردند که اگر این سازوکار را با ایران آغاز کنید، بلافاصله در لیست سیاه قرار می‌گیرید، تلاش می‌کردند این نظر را القا کنند که دولت ایران یک دولت تروریستی است. این بخش اول ماجرا بود. مهم‌ترین بخش و هدف این بود که اینستکس را کوچک نگه دارند، یعنی کشورهای اروپایی دیگر حاضر نشوند که از این سازوکار استفاده کنند. به‌رغم اینکه سه کشور اروپایی کشورهای کلیدی بودند، اما کوچک ماندن خود اینستکس باعث می‌شد که این شرکت‌ها مرتب دریافت‌کننده رگبار تبلیغات منفی باشند و نتوانند کارایی درستی از خود نشان دهند. اتفاقی که در می 2018 افتاد به دنبال رفع این معضل بود. در آن زمان نشستی برگزار شد و ارزیابی‌های جدیدی صورت گرفت. ایران صراحتاً و با صدای بلند اعلام کرد که بهره‌ای از این توافقات و برجام از نظر اقتصادی نمی‌بیند.

در آن نشست به این جمع‌بندی رسیدند که شاید بهترین کار عملی که هم اهداف ایران را تامین کند و هم تعهدات اروپای 3 عملی شود، این است که چارچوب اینستکس را با انعطاف‌پذیری بیشتر، گسترش دهند. در این استراتژی جدید می‌شد کشورهای اروپایی دیگر نیز وارد سازوکار شوند و این شبکه مالی، شامل کشورهای دیگر هم شود. در آن زمان سه کشوری که خیلی بر آن تاکید می‌شد که هم برای ایران و هم برای کارایی اینستکس مهم بود، اتریش، ایتالیا و یکی از کشورهای نوردیک بود. گفت‌وگوها از آن زمان با این کشورها آغاز شد. مثلاً حدوداً در اواخر جولای 2018، مقامات اتریشی مقداری از نگرانی‌های خود را به سه کشور اروپایی انتقال دادند.

اروپای 3 هم این هشدار را نشان داد و به دنبال این رفت تا با تیم‌های کارشناسی خود، نگرانی‌های وین را رفع کند. به تعبیری در آن روزها، اروپای 3 زیر سطح آب که دیده نمی‌شد، به شکل نامرئی این کار را پیش برد. با اینکه واشنگتن، ریاض و تل‌آویو لابی‌های خود را ادامه می‌دادند ولی دقیقاً متوجه این اتفاق نبودند. اکنون می‌بینیم که اروپای 3 موفق شد شش کشور دیگر را در این چارچوب وارد کند. همراه با این مذاکرات، نزدیک به 20 ماه صحبت‌های مستقیم با سوئیس صورت گرفت. سوئیس با اینکه عضو اتحادیه اروپا هم نیست، اما از این جهت که قلب بانکی اروپا و یکی از دو مرکز دادوستدهای بانکی در دنیاست، دارای اهمیت ویژه‌ای بود که بتوانیم وارد چارچوب اینستکس کنیم.

در اینجا هم وزارت اقتصاد و وزارت بازرگانی سوئیس بسیار مثبت عمل کردند. در واقع اینها حاضر شدند احتمال دریافت تهدیدهای بیشتر را قبول کنند. حتی خزانه‌داری آمریکا تهدید کرد که تمام بانک‌های سوئیس را مورد بررسی قرار می‌دهد. اما سوئیسی‌ها این تهدیدات را نادیده گرفتند و به مذاکراتشان با اروپای 3 ادامه دادند. اکنون به اینجا رسیده‌ایم که هم شش کشور اروپایی به اینستکس پیوستند و هم سوئیس بر این کانال مالی ناظر و همراه و هماهنگ‌کننده خواهد بود. این مساله شاید در کوتاه‌مدت برای ایران مهم‌تر خواهد بود. می‌توان گفت که در برهه کنونی این سازوکار آماده میوه دادن است.

سازوکار گذرنامه سلامت

پتانسیل‌های مختلفی در این کانال وجود خواهد داشت که هم شامل دادوستدهای بین‌بانکی و هم شامل دادوستدهای بین شرکت‌ها و بانک‌ها می‌شود. پیشنهاد این بود که این مبادلات گذرنامه سلامت داشته باشند. با توجه به اینکه اکنون ایران تاییدیه‌های FATF را ندارد باید به دنبال راهکار جایگزینی می‌رفت. از این‌رو این راهکار مطرح شد که معاملات، گذرنامه سلامت داشته باشند. چراکه دغدغه کشورها این بود که بدون احراز صلاحیت‌های FATF، احتمال پولشویی خیلی بالاست و دغدغه درست و معقولی هم محسوب می‌شود. بنابراین به این جمع‌بندی ختم شد که مورد به مورد مبادلات بانکی را از نظر سلامت چک کنیم. در واقع قبل از اینکه شرکت یا نهادی وارد مبادله شود، پیشینه و چارچوب کاری‌اش چک می‌شود تا مشخص شود دچار لکه مشکوکی است یا خیر. به تعبیری این سازوکار، کم و بیش و در سطح کوچک‌تر، همان کار FATF را می‌کند. اما اگر به لیست سیاه FATF بازگردیم، اثرگذاری این شیوه کار، محدود خواهد بود.

اگر عضو FATF باشیم، شرکت‌ها و نهادهای بازرگانی ما می‌توانند به شکل کلان وارد سیستم شوند، چون کل سیستم گذرنامه سلامت گرفته و همه می‌توانند از سازوکار مالی جدید استفاده کنند. اما اکنون چون در شیوه فعلی مورد به مورد بررسی‌ها صورت می‌گیرد، قطعاً زمان‌بر است و از کارایی سیستم می‌کاهد. در حقیقت بدون FATF نمی‌توانیم از حداکثر ظرفیتی که در اثر اینستکس ایجاد می‌شود، بهره ببریم و زمان زیادی هدر می‌رود. اگر اینستکس را به یک مهمانی تشبیه کنیم، بدون FATF نیاز به این است که هر شخصی قصد ورود به مهمانی دارد، حتماً توسط نگهبانان یا بخش امنیتی کنترل و چک شود. اما با FATF این کارت دعوت برای همه شرکت‌ها صادر می‌شود و نیاز به بررسی مورد به مورد آنها نخواهد بود.

در اواخر فوریه که در لندن بودیم، این مساله در آنجا مطرح شد که بدون پیوستن به FATF، اینستکس و همین کانال مالی ایران-سوئیس کاربردشان بسیار محدود و کوچک خواهد بود. این پیام برای تهران بارها مخابره شد که FATF اگرچه ممکن است هزینه‌هایی داشته باشد، اما قطعاً فوایدش بیشتر است. برخی این مساله را مطرح می‌کنند که پیوستن به FATF زمینه سوءاستفاده تحریم‌کننده برای زیر ذره‌بین قرار دادن فعالیت‌های کشور را به دنبال دارد، ولی اگر هزینه فایده آن را محاسبه کنیم، سود آن برای ما بسیار بالاتر است. چراکه در خیلی از موارد، شاخه‌های اختاپوس تحریمی اروپایی‌ها را برای کشور کوتاه‌تر می‌کند که دارای اهمیت زیادی است. اما متاسفانه همچنان این نکته در تهران جا نیفتاده است که هزینه FATF خیلی کوچک‌تر از توان‌افزایی‌ای است که برای اقتصاد ما دارد.

فرصت احیای برجام؟

آیا اینستکس می‌تواند موجب احیای برجام شود؟ این پرسش خیلی مهمی در این زمان است. شاید دو سال پیش، اوضاع فرق می‌کرد. برای پاسخ به این سوال باید ببینیم که انتظارمان از وضعیت چیست. اگر انتظار داشته باشیم که اینستکس و کانال مالی سوئیس برای تمام مشکلات اقتصادی کشور راهگشا و برای تمام گره‌های اقتصادی چاره‌گشا باشد، پاسخ منفی است. اما اگر این انتظار را داشته باشیم که از اینستکس در فرم جدید (اینستکس+شش کشور) و کانال مالی سوئیس، برای نشان دادن شفافیت خود بهره ببریم، قطعاً آثار مثبتی خواهد داشت. اگر در این سازوکار این سیگنال صادر شود که ایران در کارهای اقتصادی شفافیت لازم را دارد، و رقابت و نه انحصار حرف اول را می‌زند، در آن زمان می‌توان با احتمال بالایی گفت که این سازوکار منجر به این خواهد شد که کانال‌های مالی دیگری را هم باز کنیم. شاید این را فراموش می‌کنیم که بخش بزرگی از اقتصاد آمریکا مخالف سیاست‌های اقتصادی ترامپ در مورد خروج از برجام هستند. این نکته را مستقیماً از دیدار و گفت‌وگو با این افراد دریافت کرده‌ام. از نظر بسیاری از آنها، نگرانی کار با ایران از نگرانی کار با عربستان سعودی خیلی کمتر است، چراکه در عربستان باید نگران شاهزاده‌های متعددی باشند. بنابراین سازوکار اینستکس در فرم جدید، می‌تواند خود قدمی از سوی ایران باشد که با برداشتن این گام، نشان دهد که نه‌تنها حاضر است به تعهدات خودش بازگردد، بلکه در مقابل هزینه‌هایی که داده، این را به عنوان پیش‌پرداختی قبول می‌کند و با نشان دادن شفافیت کاری، احتمالاً تمهیدات بعدی برجام نیز تسهیل خواهد شد. در حال حاضر به دلیل اینکه فضا علیه ایران منفی شده است، شاید کمی زمان ببرد. اکنون از نظر من، برجام نمرده و از بین نرفته اما خیلی از جاهایش صدمه دیده است. حال ما دو گزینه داریم، یک گزینه اینکه برجام را در قله قرار دهیم و رها کنیم و غنی‌سازی کنیم و در راه کره شمالی و کوبا پیش رویم، یا اینکه به این نتیجه برسیم که به رغم اینکه طرف مقابل حداکثر عهدشکنی را انجام داد ما هشیاری به خرج می‌دهیم و به زمین بازی برمی‌گردیم، در حالی که خیلی از بازیکنانی که در آن طرف بودند، اکنون از زمین بیرون رفتند و حاضر به همکاری با تیم مقابل نیستند. این اینستکس به علاوه شش کشور، در حقیقت به این معنی است که شش کشور اروپایی پس از ارزیابی ریسک و هزینه، حاضر شدند این را بپذیرند که با ایران آغاز به کار کنند.

سد اصلی اینستکس

سد اصلی که اکنون در اقتصاد ایران وجود دارد، نبودن ایران در گروه ویژه اقدام مالی (FATF) است. چه بخواهیم عضوی از WTO شویم یا بخشی از نهاد مبارزه با پولشویی اینترپل یا هر نهاد بین‌الدولی دیگر، به FATF احتیاج داریم. گروه ویژه اقدام مالی، اصلاً آن چیزی نیست که برخی از نمایندگان در مجلس یا برخی افراد در رسانه‌های ایران ابراز می‌کنند. در واقع شبحی از FATF درست کردیم که اگر این را کنار FATF واقعی و کارکرد این نهاد در کشورهایی که عضو آن هستند (از جمله کشورهای همسایه چون ترکیه و قطر)، قرار دهیم، هیچ شباهتی به یکدیگر ندارند. در واقع تصویرسازی از FATF کردیم که فیل را زرافه نشان می‌دهد و زرافه را گرگ. یعنی تفسیری که در برخی از مسوولان و افراد در ایران حول گروه ویژه اقدام مالی شکل گرفته، شباهتی به واقعیت و اصل این نهاد ندارد. حال اینکه چرا یک لابی بزرگ مخالف FATF است، در چارچوب تخصصی و کاری دیگری باید بررسی شود. اما این بخش را می‌توان گفت که اتفاقاً برخلاف آن چیزی که در درون ایران گفته می‌شود، پیوستن به FATF نه‌تنها هزینه‌هایی حتی از جنس امنیت اقتصادی برای ایران ندارد، بلکه بسیاری از تهدیدهایی را که روی امنیت اقتصادی هست نیز کم‌توان و کمرنگ خواهد کرد. در این شکی نیست که وقتی وارد FATF می‌شوید، بسیاری از مقرراتی که تاکنون رعایت نکرده‌ایم، روشن خواهد شد و احتمالاً هزینه‌هایی بر ما تحمیل شود. ولی اینها گذرا خواهد بود. اتفاق مثبتی خواهد افتاد که دو بعد دارد؛ نخست آنکه در درون این راه در مرحله اول، بانک‌های کشور که دچار سوءاستفاده‌های مالی هم هستند، باید کمربندها را محکم‌تر ببندند و به نظافت آن چیزی که از نظر مالی در کشور ایجاد کرده‌اند، بپردازند که این بسیار مثبت است. کشورهای بسیاری این رویه را پیش رفتند که مکزیک آخرینش بود. دوم اینکه سیستم بانکی ما زیر ذره‌بین قرار می‌گیرد که اصلاً بد نیست و اتفاقاً پیشنهاد هم می‌شود. بهترین بهره این مساله برای مدیران ارشد کشوری این است که اندازه واقعی ریسک‌های غیرلازم را می‌بینند که توسط برخی مدیران فاسد بر کشور تحمیل شده است. بخش دوم در میان‌مدت اهمیت بسیار حیاتی برای ایران خواهد داشت، چراکه بزرگ‌ترین بهانه خزانه‌داری آمریکا را از بین می‌برد. چراکه بزرگ‌ترین ادله ماشین تحریم این بود که ایران FATF را نپذیرفته و در زمینه مبارزه با پولشویی و تامین مالی تروریسم فعالیتی نمی‌کند. وقتی عضو FATF باشید و مقررات آن را رعایت کنید، این صداها نیز کمتر شنیده خواهد شد و اثر خواهد کرد. هنگامی که برجام را امضا کردیم، اسرائیل مرتباً ادعا می‌کرد که ایران در حال ساختن بمب هسته‌ای است، اما رئیس آژانس بین‌المللی انرژی اتمی همچنان تاکید می‌کرد که ایران به تمام تعهدات خودش پایبند است. در حقیقت با این کار، شما طرف مقابل را از بازی خارج می‌کنید چراکه تعهدات را انجام و جدیت لازم را نشان داده‌اید و دیگر صحبت‌های خصمانه نمی‌تواند اثر داشته باشد. در مورد FATF نیز هنگامی که گزارشی پس از یک دوره آزمایشی منتشر کند که بانک‌های ایران تمام پیش‌نیازها را اجرا می‌کنند، قدرت ماشین تحریم کاهش خواهد یافت. در حقیقت ما بیشترین امتیاز را در جهت پیشبرد اثربخشی تحریم‌ها خودمان دادیم چراکه خودمان گفتیم که عضو FATF نمی‌شویم. در واقع خودمان مهم‌ترین و برنده‌ترین دندان کوسه تحریم خزانه‌داری آمریکا را تقویت کردیم. اینکه بگوییم پیوستن به FATF هزینه دارد، برای آنها به این معنی است که در داخل کارهایی می‌کنیم که طبق مقررات مالی بین‌المللی، قانون‌شکنی است. هیچ کشوری و هیچ سیستمی این گفته‌ها را بیان نمی‌کند. چراکه سیگنال بدی به طرف مقابل می‌دهد و بهانه‌های آنها را تشدید می‌کند. کشورهایی وجود داشتند که با گروه ویژه اقدام مالی مذاکره می‌کردند و مدعی بودند در سیستم اقتصادی‌شان، اجرای این تعهدات و قوانین زمان خواهد برد که هیچ مشکلی هم ندارد. اما از روز نخست این را نگفتند که FATF به دنبال دشمنی با ماست. زمانی آقای بهمنی (رئیس کل اسبق بانک مرکزی) می‌گفتند که ذخایر ارزی را اعلام نمی‌کنیم، چون دشمنان می‌فهمند.

اگر منظور از دشمنان غرب است، در آن زمان اطلاعات کوچک‌ترین ذخایر ارزی ما را نیز داشتند و این مردم ایران بودند که نیاز داشتند اطلاعات را از ارزیابی رئیس کل بانک مرکزی‌شان بشنوند. در این راستا، فکر می‌کنم که استدلال نپذیرفتن FATF نمی‌تواند چندان مبنا داشته باشد، بلکه اتفاقاً پذیرفتن FATF باعث خواهد شد که تمامی درهایی را که در سال 2016 باید به روی ما باز می‌شد و آمریکا با هشیاری و زیرکی از نپیوستن ایران به FATF استفاده کرد و ایران را در انزوا قرار داد، برای خود باز کنیم. نپیوستن به FATF، هر ماه فشار اقتصادی را بر کشور بیشتر خواهد کرد.

نقطه عطف تصمیم‌گیری

تصورم این است که به یکی از نقاطی رسیدیم که می‌توان گفت نقطه عطف است. در این نقطه بسیار حساس است که کدام مسیر را انتخاب کنیم. اگر تعادل پایدار را انتخاب کنیم، پیش‌نیازش این است که مقامات عالی‌رتبه سیاسی ایران، هزینه نپیوستن به FATF بر اقتصاد ایران را بپذیرند.

لااقل در این مورد، ایران نشان داده است که برخی زمان‌ها حاضر شده است که انعطاف به خرج دهد. شاید باید از رهبری درخواست دخالت مستقیم برای حل این مساله را داشته باشیم، چراکه به نظر نمی‌رسد که در کشور، مقامی این وزنه را داشته باشد که FATF را اجرایی کند و هزینه‌ها را قبول کند. به نقطه عطفی رسیدیم که بیرون از این، گزینه دیگری نداریم. هزینه‌هایی که تا به حال داده‌ایم، بسیار بالاتر از هزینه‌هایی هستند که پس از پیوستن به FATF باید بپردازیم.

در کنار این، یک خانه‌تکانی کامل مالیاتی در کشور باید انجام شود که تمام نهادهای اقتصادی، تجاری و بازرگانی که حتی متعلق به بخش‌های امنیتی و مذهبی هستند، از نظر مالیاتی شفاف شوند. این رویکرد مقدار زیادی به اقتصاد کشور، پول مثبت تزریق می‌کند و در زمانی که کمبود ریالی و ارزی شدید داریم، مقداری از فشارها را بر مردم می‌کاهد.

هر دوی اینها تصمیمات سنگینی هستند اما مدیریت کشور همواره برای زمان رزم نظامی نیست، بلکه برای رزم اقتصادی هم است. ما در رزم بزرگ اقتصادی قرار داریم که شاید در تاریخ‌مان به این ابعاد نداشته‌ایم. تصور می‌کنم اگر این تصمیمات مهم گرفته نشوند، روزهای سنگینی در پیش داشته باشیم.

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها