شناسه خبر : 42512 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

خطای حکمرانی

شیوه زندگی آقازاده‌ها با شعارهای پدرانشان متضاد است

جبار رحمانی، پژوهشگر علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، نوشت: بر اساس آمار رسمی، مهاجرت بیش از پنج هزار نفر از فرزندان مسوولان به کشورهای اروپایی و کانادا و آمریکا، یعنی مسوولان و خانواده آنها روی آینده کشور حساب باز نکرده‌اند و در این شرایط نمی‌توان به سایر مردم گفت چرا مهاجرت می‌کنید. آن‌گونه که شرق گزارش داده: موضوعاتی مانند مهاجرت فرزندان مسوولان و دوتابعیتی‌ بودن بسیاری از آنها و اعضای خانواده‌هایشان و واکنش‌هایی را که در میان مردم دارد، باید در چند سطح بررسی کرد. اول اینکه ممکن است این افراد با پول و تلاش خودشان و به دلیل نخبه بودن از این امکانات و شرایط استفاده می‌کنند. در این شرایط اگر فردی با تلاش خودش به موقعیتی رسیده باشد، حتی اگر فرزند یکی از مسوولان است ایرادی ندارد. نمی‌توان قانونی قرار داد که بچه‌های مسوولان مهاجرت نکنند یا محدود شوند، اما باید این سوال مطرح شود که این افراد با چه هزینه و از چه طریقی مهاجرت تحصیلی یا کاری داشته‌اند؟ آیا از اموال عمومی استفاده شده است؟ شفافیت در این زمینه لازم است و باید روشن شود آیا واقعاً از رانت و کمک والدین و موقعیت آنها استفاده کرده‌اند یا نه؟ واقعیتی که مردم در همه این سال‌ها شاهد بوده‌اند این است که عمده این فرزندان با پشتوانه و رانت مالی و اعتباری والدین مسوولشان مهاجرت کرده و در کشورهای اروپایی و آمریکا و کانادا مشغول به کار و تحصیل شده‌اند. از سوی دیگر این موضوع را باید از زاویه عملکرد و حرف‌ها و شعارهای پدران و مادران این افراد نگاه کرد که چطور در حرف و شعار مردم را سال‌ها از مهاجرت و سفر به کشورهای اروپایی و آمریکا منع کرده‌اند و این کشورها را دشمن خطاب کرده‌اند، اما فرزندان خودشان به همان کشورها مهاجرت کرده‌اند! اگر رفتن و زندگی کردن در خارج کشور خوب است، چرا این حرف‌ها و شعارها را می‌گویند و اگر بد است، چرا می‌گذارند فرزندانشان به انگلستان و آمریکا و... بروند؟ نمی‌توانند شعاری منع‌کننده برای مردم سر بدهند، اما فرزندان خودشان همان رفتار را انجام دهند. حرف بر سر این است که اگر ایرانِ خوبی ساخته‌اید که در همه زمینه‌ها پیشرفته و قابل زندگی است، چرا فرزندان خودتان در این ایران نمی‌مانند؟ آنچه درباره آن صحبت می‌کنیم چند مورد خاص نیست و ما با یک اپیدمی روبه‌رو هستیم و طبق آمار رسمی بیش از پنج هزار نفر از فرزندان مسوولان در خارج کشور کار و زندگی می‌کنند. این آمار در وهله اول نشان می‌دهد فرزندان این افراد به ساخته دست پدرانشان دیگر اعتماد ندارند. اینکه مردم و حتی فرزندان مسوولان به تولید داخلی اعتماد ندارند و دنبال خرید از خارج کشور هستند و حتی نیازهایی مثل کالسکه بچه را از کشوری دیگر خریداری می‌کنند چه معنی دارد؟ اگر تولید ملی مهم و الزامی است و باید مورد حمایت باشد، چرا خانواده مسوولان آن را انجام نمی‌دهند؟ سوال مهم دیگری که باید پرسیده شود این است که چرا قشری از مردم و فرزندان مسوولان می‌خواهند به نحوی از ایران مهاجرت کنند و بروند؟ آیا این میزان مهاجرت‌ها نشانه سرخوشی است یا بیماری جامعه؟! این میزان مهاجرت در کل کشور و خانواده و فرزندان مسوولان کاملاً نشانه خطا در شیوه مدیریت است و اولین جایی که خطای حکمرانی را کاملاً گویا نشان می‌دهد، شیوه زندگی و رفتار فرزندان مسوولان است که در عمل می‌گویند شعارها و رفتارهای پدرانشان همخوان نیست. بر اساس آمار رسمی، مهاجرت بیش از پنج هزار نفر از فرزندان مسوولان به کشورهای اروپایی و کانادا و آمریکا، یعنی مسوولان و خانواده آنها روی آینده کشور حساب باز نکرده‌اند و در این شرایط نمی‌توان به سایر مردم گفت چرا مهاجرت می‌کنید. بدون شک این پدیده را نه به مثابه علت، بلکه باید آن را به عنوان یک معلول دید و بررسی کرد و توجه داشت که گره‌های ایدئولوژیک و ایجاد تعارض، راه گفت‌وگو و مناسبات اجتماعی را می‌بندد و به خشم بیشتر در جامعه منتهی می‌شود.

اصلاح عرصه سیاسی و اجتماعی

علی ربیعی نوشت: به سنت غلط رایج در ایران می‌توان پیش‌بینی کرد که پس از فروکش کردن بحران، باز هم تحلیل‌های غلط، احاله‌ها و ارجاعات نادرست از علل و ریشه‌ها صورت گرفته، شاهد یک دعوای «حیدری-نعمتی» جدید در تریبون‌ها و رسانه‌های رسمی مبنی بر اینکه چه کسانی عامل بودند خواهیم بود. بدون تردید، دولت و حاکمیت برای تداوم باثبات جامعه، نیازمند شناخت عوامل «خیابان‌های مهر ۱۴۰۱» است. آن‌گونه که خبرآنلاین گزارش داده: مهر ۱۴۰۱، پدیده منحصربه‌فردی از ناآرامی‌های اجتماعی است. به گونه‌ای که شکل جدیدی به لحاظ اتفاق آغازین، ترکیب طبقات اجتماعی مشارکت‌کننده در اعتراضات و از نظر نسل هسته اصلی کنشگران اعتراضی، همچنین به لحاظ طول مدت زمان، تفاوت آن با ناآرامی‌های اعتراضی پیشین را پدید آورده است. اکثر ناآرامی‌های اجتماعی و خیابانی دارای وجوه مشترک و همچنین تفاوت‌هایی هستند. به عقیده من ناآرامی‌های اخیر، تفاوت‌های معنادار و قابل تاملی با اعتراضات پیشین دارد که مهم‌ترین آن «نسل مشارکت‌کننده» است. نسلی که عمدتاً در سنین نوجوانی و جوانی به سر می‌برند و دارای ارزش‌های فردی به شدت متحول‌شده‌ای هستند که نشانگر ایجاد شکاف‌های عمیق حتی با نزدیک‌ترین نسل به خود (دهه شصتی‌ها) است. به‌طور معمول، نسل‌های جدید با نسل‌های گذشته دارای اشتراک‌هایی هستند. اگر دایره‌ای از ارزش‌ها را برای هر نسل تصور کنیم، قاعدتاً اشتراک‌هایی بین دایره‌ها وجود خواهد داشت که نشانگر روی هم‌افتادگی‌های ارزش‌های نسلی است و این‌چنین فرهنگ، خواسته‌ها و هویت‌های مشترک، بقای هویتی جوامع را تضمین می‌کنند و هرگونه تغییر، نوسازی و تحولات به شکل تدریجی و بطئی، صورت می‌گیرد. انقلاب فناوری اطلاعات به سرعت گرفتن تغییرات ارزشی در عصر پساصنعتی در همه جوامع منجر شده است. مطالعات نشان می‌دهد که این تغییرات از «ارزش‌های بقا» به سمت «ارزش‌های ابراز وجود» تغییر یافته و بیشتر در جنبه‌های رفتار فردی، سبک زندگی، نگاه به خود و دیگران و عدم تبعیت از مرجعیت‌ها و اقتدار درهر شکل و به‌طورکلی در عرصه‌های فرهنگی-اجتماعی بروز یافته است. این مساله در جامعه ایران به چند دلیل تبدیل به بحران سیاسی شده است: نخست، عجین شدن ارزش‌های فرهنگی با فلسفه نظام سیاسی، شرایطی را به وجود آورده که هرگونه تغییرات سبک زندگی بازتابی سیاسی‌گونه بیابد. دوم، جامعه ایران جزو جوامع در حال گذار محسوب می‌شود و با توجه به اینکه در جوامع در حال گذار از جنبه اقتصادی هنوز ارزش‌های بقا (معیشت، مسکن، سلامت، فقر و رفاه) به عنوان یک مساله مطرح است، در کشور ایران توامان بحران‌های عصر گذار با بحران‌های پساصنعتی -بدون گذار تاریخی- درهم‌آمیخته و ترکیب جمعیتی کنشگران اعتراضی در خیابان را به وجود می‌آورد. بنابراین حل و به تعبیری مدیریت این بحران، نیازمند طرح و درک این تحولات و عوامل شکل‌دهنده اعتراضات خواهد بود. نادیده گرفتن هرکدام از عوامل ایجادی در حل بحران، برگشت‌پذیری شرایط بحرانی را به همراه خواهد داشت. همان‌گونه که قبلاً هم نوشته‌ام، در یک بازه زمانی معین، از شدت اعتراضات پس از تخلیه روانی معترضان کاسته شده و بحران درحد زیادی فروکش می‌کند. اتفاقاً این نقطه و مقطع، در صورت عدم درک و تحلیل علمی می‌تواند کاملاً نگران‌کننده باشد. 

مخالفت با هرگونه تغییر ژئوپولیتیک

حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه ایران، در دیدار با رئیس گروه دوستی پارلمانی ارمنستان با اشاره به روابط خوب رو به رشد دو کشور و نقش مجالس، در توسعه مناسبات دوستانه دو کشور، بر اهتمام جمهوری اسلامی ایران برای گسترش بیش از پیش روابط تاکید کرد. آن‌گونه که ایسنا گزارش داده: امیرعبداللهیان در دیدار با رئیس گروه دوستی پارلمانی ارمنستان تسهیل حمل‌ونقل و ترانزیت بین دو کشور با کاهش عوارض و هزینه‌ها، مشارکت شرکت‌های ایرانی در اجرای طرح‌های اقتصادی و زیرینایی ارمنستان بین دو کشور را مورد تاکید قرار داد. امیرعبداللهیان با اشاره به سیاست اصولی جمهوری اسلامی ایران مبنی بر احترام به حاکمیت ملی و تمامیت ارضی کشورها خواستار حل‌وفصل مسالمت‌آمیز اختلافات جمهوری آذربایجان و جمهوری ارمنستان شد و مخالفت کشورمان را با هرگونه اقدام برای تغییر در مرزهای بین‌المللی یا تغییرات ژئوپولیتیک در منطقه مورد تصریح قرار داد. رئیس گروه دوستی پارلمانی ارمنستان با جمهوری اسلامی ایران نیز با اشاره به روابط خوب دو کشور از مواضع کشورمان در قبال تحولات منطقه تشکر و از مشارکت شرکت‌های ایرانی علاقه‌مند به همکاری در ارمنستان استقبال کرد. تسریع در اجرای طرح‌های تسهیل حمل‌ونقل و ترانزیت، افزایش مبادلات تجاری و تسهیل تردد اتباع و گردشگران دو کشور از دیگر موضوعات مورد اشاره هیات ارمنستان بود. در این دیدار آقایان فرشادان رئیس گروه دوستی و بیگلریان و شاوردیان نمایندگان ارامنه در مجلس شورای اسلامی نیز حضور داشتند.

توسعه غنی‌سازی؟

خبرگزاری رویترز با استناد به گزارش محرمانه آژانس بین‌المللی انرژی اتمی که مدعی است آن را رویت کرده، مطرح کرد که ایران در حال توسعه غنی‌سازی در تاسیسات نطنز، از طریق به‌کارگیری سانتریفیوژهای پیشرفته بیشتر است. به گزارش ایسنا، خبرگزاری رویترز نوشت، در گزارش محرمانه آژانس بین‌المللی انرژی اتمی که این خبرگزاری آن را رویت کرده، آمده است که ایران در حال توسعه توانمندی‌هایش برای غنی‌سازی با سانتریفیوژهای پیشرفته در تاسیسات زیرزمینی نطنز است و در حال حاضر قصد دارد از برنامه قبلی‌اش فراتر برود. رویترز با ادعای به‌کارگیری تعداد بیشتری از سانتریفیوژهای پیشرفته توسط ایران در روند غنی‌سازی نوشت: این سانتریفیوژها بسیار کارآمدتر از نسل اول آنها، یعنی سانتریفیوژهای IR-1 هستند. طبق توافق هسته‌ای، ایران فقط مجاز به استفاده از این نوع سانتریفیوژ (IR-1) برای بالا بردن ذخیره اورانیوم غنی‌شده است. ایران، به‌ویژه، این سانتریفیوژهای پیشرفته را به دو سایت زیرزمینی نطنز و فردو اضافه کرده است که احتمالاً برای تاب‌آوری یک بمباران هوایی بالقوه طراحی شده‌اند. 

♦♦♦

ایسنا: محمدعلی ابطحی فعال سیاسی اصلاح‌طلب تاکید کرد: باید راهکار شنیده شدن اعتراض ایجاد شود. این همه سال درباره این موضوع صحبت شده، اما بخش‌هایی در کشور زیر بار آن نرفته است. اگر زیرساخت توسعه سیاسی ایجاد شده باشد، اعتراضات به خیابان نمی‌آید.

ایلنا: احسان اردکانی، نماینده مجلس، گفت: وقتی مدیر یا مسوولی مثل عموم مردم زندگی نمی‌کند و حقوق بالای 50 میلیون‌تومانی می‌گیرد قدرت درک بی‌پولی و اجاره‌نشینی را ندارد.

ایسنا: غلامرضا نوری‌قزلجه رئیس فراکسیون مستقلین ولایی مجلس در واکنش به قطعی اینترنت و فیلتر شدن دو اپلیکیشن واتس‌اپ و اینستاگرام گفت: قطعی اینترنت و فیلترینگ با ناآرامی‌های اخیر قابل توجیه است؛ منتها امیدواریم با عادی شدن شرایط، وضعیت اینترنت به حالت عادی قبلی آن برگردد.

ایسنا: هوشنگ پوربابایی وکیل مصطفی تاج‌زاده گفت: بر اساس حکم قطعیت‌یافته از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب، موکلم به اتهام‌های اجتماع و تبانی علیه امنیت (به پنج سال حبس) و نشر اکاذیب (دو سال) و تبلیغ علیه نظام (یک سال) مجموعاً به هشت سال حبس محکوم شده که مطابق ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی پنج سال آن قابل اجراست.

 مهر:  معصومه پاشایی نماینده مردم جلفا در جلسه علنی مجلس شورای اسلامی اظهار داشت: تذکر بنده به صداوسیماست و سوال بنده از دست‌اندرکاران این سازمان آن است که چرا برنامه‌ای برای افزایش شادی در جامعه نمی‌سازند؟ صداوسیما باید برنامه‌های شاد و سریال‌های مفرح را افزایش دهد، چرا که جامعه نیازمند شور و نشاط است.

ایلنا: احمد علیرضا‌بیگی نماینده مردم تبریز گفت: یکی از مسائلی که مدنظر کمیسیون است حادثه زاهدان است که ضرورت دارد یک واکاوی و حقیقت‌یابی از آنچه رقم خورده است صورت گیرد. طبیعتاً هم این موضوع در حوزه تخصصی کمیسیون امور داخلی است اما خب این انفعال همچنان کمیسیون را آزار می‌دهد.

ایرنا: گزارش کمیسیون امور داخلی کشور و شوراها در مورد طرح دوفوریتی شفافیت قوای سه‌گانه و دستگاه‌های اجرایی، اعاده‌شده از شورای نگهبان در دستور کار مجلس شورای اسلامی قرار گرفت.

ایرنا: وزیران خارجه ایران و بلغارستان با گرامیداشت صد و بیست و پنجمین سالگرد برقراری روابط دیپلماتیک میان ایران و بلغارستان، آن را فرصتی مناسب برای بررسی و توسعه روابط فی‌مابین در حوزه‌های مختلف قلمداد کردند.

♦♦♦

مرز بین اعتراض و اغتشاش

هم‌میهن نوشت: قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بخشی از سازوکارهای دموکراسی را برای خود تعریف کرده است؛ اصل ۲۷ به آزادی تجمعات اختصاص دارد. با وجود این، در سال‌های اخیر در مواردی هم که هدف از حضور مردم در خیابان مشخص بوده است، در ادامه شاهد شعارهای رادیکال و با اهداف براندازانه در تجمعات بودیم. تکرار این رخداد در گفتمان رسمی نیز بازتاب یافته است و مسوولان ارشد هربار در مواجهه با این تجمعات از ضرورت تمایز قائل شدن میان «اعتراض» و «اغتشاش» سخن می‌گویند. اما پرسش کلیدی این است که چرا مرز میان این دو پدیده، چنین کمرنگ و ناروشن است؟

 

ترجمه روانشناسی گزارش پزشکی قانونی

شرق نوشت: بالاخره پس از حدود سه هفته، گزارش سازمان پزشکی قانونی درباره مرگ تاسف‌بار مهسا امینی منتشر شد و این سازمان در اطلاعیه‌ای کوتاه بخش‌های مهمی از این گزارش را منتشر کرد. ترجمه گزارش سازمان پزشکی قانونی این است که خانم مهسا امینی در هنگام مواجهه با فشار روانی ایجادشده به دلیل اختلال در محور هیپوتالاموس- هیپوفیز ناتوان از ترشح هورمون هیپوفیز بوده که در نتیجه چنین امری آدرنالین بالا رفته و او را دچار تروما کرده است. حال این سوال از شما قابل طرح است که اگر متوفیه در آن زمان، فشار روانی را تجربه نمی‌کرد،‌ آیا باز هم با چنین ترومایی مواجه می‌شد؟

 

احمدی‌نژاد کجاست؟

دنیای اقتصاد نوشت: محمود احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهور اسبق کشور که به اظهارات تند و ساختارشکنانه معروف است، این روزها سکوت اختیار کرده است. عبدالرضا داوری عضو پیشین دفتر احمدی‌نژاد گفت: قبل از انتصاب اعضا در مجمع معمولاً از آنها سوال می‌شود که قرار است برای شما حکم صادر شود، آقای خاتمی و روحانی حاضر نشدند عضویت داشته باشند. اما برای احمدی‌نژاد کلیدی است چون اگر در مجمع حضور نداشته باشد عملاً به پارکینگ تاریخی منتقل می‌شود. بنابراین حاضر است هر امتیازی بدهد که مورد غضب قرار نگیرد تا از ظرفیت‌های مجمع برای فعالیت‌های خودش استفاده کند.

 

شعار محرومان و ساده‌زیستی

اعتماد نوشت: نکات مربوط به وزیر پیشنهادی اهمیت درجه اول را ندارد، آنچه مهم‌تر است، بازی سیاسی است که نواصولگرایان درمی‌آورند و تعدادی از جوانان ساده‌لوح نیز آن را باور می‌کنند. این همه شعار ساده‌زیستی دادن و در کنارش حملات عجیب و غریب به دیگران کردن را بگذارید در کنار ثروت یک نامزد پیشنهادی برای وزارت در دولت خودشان. آن هم ثروت غیر مولد که اگر تولید بود باید دست او را هم بوسید. فراموش نکنید که اینها ثروت‌هایی است که سند رسمی دارد، بخشی از ثروت این افراد نیز به صورت ثبت‌نشده، مثل ارز و طلا و... است، زیرا نوع ثروت وی غیرمولد است و مثل کارخانه‌داران نیستند که کمبود نقدینگی داشته باشند.