شناسه خبر : 36094 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

قرار من باش

کدام عوامل به سرمایه سیگنال خروج می‌دهند؟

  بهاره چراغی: سرمایه چرا باید در ایران بماند؟ این سوال واقعاً تلخ و تا حدی ناخوشایند است. اما پاسخ آن همه چیز را روشن می‌کند. با کمی انصاف می‌توان به صاحب سرمایه حق داد جای بهتری را برای اموالش و نیز گذران زندگی انتخاب کند. از آنجا که منطق حاکم بر سرمایه‌گذاری، منطقی ساده و متمرکز بر عقل معاش و چارچوب هزینه-فایده است، نگرانی سرمایه‌گذار در خصوص چشم‌انداز آتی اموال و دارایی‌های خود کاملاً طبیعی است. در متون سیاستگذاری آنچه ذیل سیاستگذاری اقتصادی معنا دارد و پیوسته روی آن تاکید می‌شود، تمرکز سیاستگذار روی ایجاد چشم‌اندازی صاف و شفاف و آرام برای عوامل اقتصادی است. در چنین وضعیتی است که مهم‌ترین هدف سیاستگذار اقتصادی نه ایجاد اشتغال یا توزیع ثروت که فراهم آوردن یک فضای آرام برای سرمایه‌گذاری، اختراع، نوآوری، تولید، توزیع و مصرف است. این چکیده کل چیزی است که در نتیجه ایجاد نظام بازار و خلق یک نظام انگیزش طبیعی هویدا می‌شود. خب با این مقدمه نسبتاً مفصل، کدام‌یک از عوامل بالا بر فضای اقتصاد ایران حکم‌فرماست تا سرمایه‌گذار یا مالک سرمایه بماند و از آینده نترسد؟ اندکی آشنایی با فضای حاکم بر تجارت، صنعت و اقتصاد به شما یادآور می‌شود که مجموع سیاست‌های حاکم بر اقتصاد ایران چه اندازه با آرامش و ثبات همراه است. انبوه قوانین خلق‌الساعه در زمینه مراودات ارزی، گمرکی و تجاری در کنار فشارهای چندسویه به تولید از سیاست‌های پولی، مالی و صنعتی زمینه بروز نااطمینانی نسبت به آینده را فراهم می‌کند. حال اینها را بگذارید کنار تهدیدات گاه و بیگاه آمریکا و در رأس آن دونالد ترامپ تا متوجه شوید سرمایه یا همان «آهوی گریزپا» چه اندازه ترسیده است. اما حتی اگر فرض بگیریم که نگارنده در خطایی آشکار دچار پیش‌فرض‌هایی غیردقیق در خصوص کیفیت سیاستگذاری اقتصادی در کشور یا وضعیت حاکم بر عرصه بین‌الملل است، رجوع به شواهد و آمارهای خروج سرمایه و نیروی کار موردی است که می‌تواند به تحلیل حاضر رنگ واقعی‌تری ببخشد. در شرایطی که بررسی‌های اتاق تهران از خروج نزدیک به یک‌صد میلیارد دلار در یک دهه گذشته از ایران حکایت دارد، هر ماهه آمار خرید مسکن در ترکیه سوژه رسانه‌های فارسی‌زبان است. دلیل این موضوع صدرنشینی ایرانی‌ها در خرید مسکن و ملک در خاک همسایه شمال غربی است. از آن سو اگر نگاهی چندبعدی به سرمایه داشته باشیم و در کنار ماشین‌آلات و فلزات باارزش و ارزهای اصلی، سرمایه فکری و ایده‌های نوآورانه را هم در ردیف سرمایه ملموس قرار دهیم، وضعیت برای خروج سرمایه از کشور بغرنج‌تر خواهد شد. همین چند روز پیش بود که وزارت کشور استرالیا در آماری از جذب بیش از 539 استعداد ایرانی در قالب برنامه استعداد جهانی (Global talent independent program) خبر داد. عددی که دو برابر هند و چین بود. این موضوعی است که بارها بیش از خروج ارز به اقتصاد ایران ضرر و زیان وارد می‌کند. دلیل این موضوع هم یک چیز است. اینجا افق روشنی پیش روی انواع سرمایه‌ها اعم از مادی و معنوی نیست و همین قرار آنها را گرفته است. سیاستگذار هم اگر می‌خواهد در این زمینه دستور کاری اتخاذ کند، راه‌حلی را باید برگزیند که بر بی‌قراری سرمایه مهار زند.

دراین پرونده بخوانید ...