شناسه خبر : 36954 لینک کوتاه

تنگنای فضیلت‌مندی

چرا اخلاق در جامعه ایران رو به زوال است؟

 

مختار نوری / مدیر گروه روندهای فکری پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه

جوامع معاصر بشری با بحران‌های مختلفی چون محیط زیست، آزار حیوانات، فقر، بیماری‌های ویروسی، جنگ، ستمگری انسان‌ها نسبت به یکدیگر، گسترش روابط ابزاری میان انسان‌ها، بی‌تفاوتی سیاسی و مدنی، فروپاشی اخلاقی و... مواجه‌اند. در میان بحران‌های مذکور، نوشتار حاضر با تمرکز بر بحران اخلاقی و شواهد مختلف و چشمگیر آن در سطح جامعه در پی طرح مباحثی آسیب‌شناسانه در خصوص «زوال اخلاق اجتماعی در ایران امروز» است. اگر اخلاق را به عنوان کسب فضایل و دفع رذایل اخلاقی تعریف کنیم، در دو سطح می‌توان از اخلاق صحبت به میان آورد: اول، سطح اخلاق فردی که ناظر بر فضایل رفتاری مانند درستکاری، سلامت نفس، راستگویی، صداقت، دیگردوستی، مهارت و... در حیات فردی است. دوم، سطح اخلاق اجتماعی که مرتبط با فضائلی چون معاشرت نیکو، خیرخواهی دیگران، دلسوزی، همکاری‌جویی، مسوولیت‌پذیری و ارزش‌های حاکم بر رابطه فرد به عنوان یک کنشگر اجتماعی در مواجهه با سایر انسان‌های جامعه است. از این حیث، اخلاق فردی و نگرانی از فراز و فرودهای اخلاق اجتماعی همواره یکی از دغدغه‌های اصلی جوامع مختلف است.

 آنچه بدیهی است این است که مباحث و چالش‌های اخلاقی رایج در جهان معاصر به دلایل مختلف به بسیاری از حوزه‌های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه ایرانی سرایت کرده است. در عرصه سیاسی مسائلی چون ضعف در مشارکت سیاسیِ نیروهای اجتماعی، تضعیف جامعه مدنی، تسلط رویه‌های اقتدارگرایانه، بی‌اخلاقی‌های سیاسی و جناحی، و بی‌تفاوتی‌های سیاسی و مدنی زمینه‌ساز بحران‌های اخلاقی شده‌اند. در عرصه اقتصادی نیز فقدان فرصت‌های برابر، ضعف در توزیع و بازتوزیع عادلانه منابع، فقر، اشتغال، تبعیض و مسائلی از این دست در گسترش بحران‌های اخلاقی موثر واقع شده‌اند. در عرصه اجتماعی نیز آسیب‌های متعددی چون دروغگویی، طلاق، اعتیاد، خشونت و دیگر اختلالات فردی در حال گسترش هستند که هر یک از آنها می‌توانند زمینه‌ساز بحران‌های اجتماعی باشند. در عرصه فرهنگی نیز چالش‌های فکری و ایدئولوژیک مختلفی در سطح جامعه وجود دارد. به‌طور کلی می‌توان اتمیسم و نگرش‌های خودخواهانه در مراودات اجتماعی، خودمحوری و فروپاشی بافت‌های اجتماعی، تضعیف انسجام اجتماعی، نگرش‌های مادی، مصرف‌گرایی، نیست‌انگاری اخلاقی، بی‌تفاوتی سیاسی و مدنی و... را از مهم‌ترین چالش‌های اخلاقی جامعه ایران امروز دانست. همان‌طور که می‌دانیم، چالش‌های اخلاقی خود به خود پدیدار نمی‌شوند، بلکه ظهور و بروز آنها تابع علل و عوامل مختلفی است. از این‌رو، در جامعه امروزِ ایران که به دلایل مذکور به لحاظ اخلاقی دستخوش تشتت است بررسی مباحث اخلاقی و آسیب‌شناسی زوال اخلاق اجتماعی ضرورت دارد.

همان‌طور که از حیث عملی تجربه می‌کنیم، چندین دهه است که با تاکید بر شعائر اخلاقی بر طبل اخلاقی شدن انسان و جامعه ایرانی می‌کوبیم، اما در عرصه عمل شواهد بسیاری برای غیراخلاقی خواندن جامعه ایرانی پیش‌روی ما قرار دارد. عمدتاً در آسیب‌شناسی از وضعیت موجود در جامعه ایرانی بر ابعاد سیاسی و تنگناها پیرامون نظام سیاسی به عنوان علت اصلی مشکلات توجه شده است. این یادداشت در پی انکار نقش ابعاد سیاسی در نابسامانی‌های موجود در جامعه ایرانی نیست، اما برعکسِ چنین نگاه رایجی می‌کوشد تا به جای «دولت و سیاست» بر «جامعه» تمرکز کند و از منظری متفاوت به ارزیابی معضلات از منظری اخلاقی و اجتماعی بپردازد. به‌زعم نویسنده در سطوح سه‌گانه یعنی در رفتار شخصی انسان‌ها، در مراودات اجتماعی انسان‌ها با یکدیگر و در ساحت کلی جامعه به عنوان ماحصل اجتماع افراد، «معدل فضیلت‌مندیِ اخلاقی» ما ایرانیان پایین است.

به هر صورت، ارزیابی انتقادی وضع موجود نشانگر آن است که در سپهر سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه ما فضایلِ اخلاقی از جایگاه عمومی و روشنی برخوردار نیستند. اگر اجزای سازنده جامعه را نهادهایی چون نظام اقتصادی، نظام سیاسی، نظام اجتماعی و نظام فرهنگی بدانیم، در هیچ یک از این حوزه‌ها نمی‌توان وضعیت مطلوبی به جهت اخلاقی مشاهده کرد. البته ارزیابی ما از وضعیت امروز جامعه ایران تیره‌وتار نیست و طرح مباحث انتقادی به معنای این نیست که به‌طور کلی اخلاق در جامعه ایرانی دچار فروپاشی شده یا از میان ما رخت بربسته است، برعکس از دیرباز جامعه ایران را با موازین و اصولی اخلاقی مانند احسان، جوانمردی، فتوت و... شناخته‌اند و به موازات بی‌اخلاقی‌های موجود، شاهد نمونه‌های ارزشمندی از شرافت و فضایلِ اخلاقی در جامعه نیز هستیم. تا جایی که برخی محققان ایرانی معتقدند سنت غالب در حوزه تمدن ایرانی، دو میراث برای ما ایرانیان به جا گذاشته است، که یکی «اعتدال و میانه‌روی» و دیگری «فتوت و جوانمردی» است. اما این نگاه سنتی مانع از آن نیست تا با رویکردی انتقادی از طرح مشکلات اخلاقی در جامعه امروز ایران صحبت به میان آید، زیرا اگر با رویکردی آسیب‌شناختی به اصول اخلاقی مانند راستگویی، وقت‌شناسی، خیرخواهی، گذشت و ایثار، درستکاری، عدالت، صداقت، نظم، همکاری‌جویی و... بنگریم، متوجه خواهیم شد که تا چه حد در این حوزه‌ها ضعف و ناکارآمدی در سطوح فردی و اجتماعی ما ایرانیان رایج شده است. حال این پرسش همیشگی به ذهن متبادر می‌شود که در مواجهه با این وضعیت نابسامان اخلاقی چه باید کرد؟ در پاسخ به پرسش مذکور و با نگاهی ایجابی می‌توان گفت که حرکت ما به سوی شاخص‌های اخلاقی نهفته در حوزه «اخلاقِ فضیلت» مهم‌ترین امید ما برای جلوگیری از گسترش بیشتر بحران اخلاقی است. در اینجا می‌توان از مسوولیت‌های اخلاقی و اجتماعی شهروندان ایرانی صحبت به میان آورد و اینکه رفتار فضیلت‌محور و مشارکت‌گرایی اخلاقی در قالب «شهروندی اخلاق‌محور» می‌تواند دارای نقشی محوری در این زمینه باشد. در این نوع نگاه، هدف اصلی شهروندی حفظ انسجام اجتماعی است و شهروندی «اجتماع‌محور» و «فضیلت‌محور» با اتخاذ نوعی تعهد اخلاقی می‌تواند در قبال امور جامعه موثر و نقش اجتماعی خود را ایفا کند.

با عنایت به اخلاقِ فضیلت و در پرتو گسترش چنین اخلاقی در سطوح مختلف جامعه می‌توان به انسانی شدن کنش‌های فردی و اجتماعی ایرانیان امیدوار بود. انسان ایرانی با پیروی از اخلاقِ فضیلت و شاخص‌های اصلی آن مانند مسوولیت‌پذیری، اعتماد، راستگویی، خیرخواهی، همکاری‌جویی، صداقت، دیگردوستی، مهارت و... می‌تواند سهم اجتماعی خود را در پهنه جامعه و در ساحت‌های مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی ایفا کند. حَسب مباحثی که آنتونی گیدنز جامعه‌شناس معاصر ذیل نظریه «ساخت‌یابی» مطرح می‌کند، می‌توان گفت که عرصه جامعه نه صرفاً محصول کارگزاری و کنشگری فردی است و نه عرصه وجود ساختارها و کلیت‌های اجتماعی، بلکه این حوزه عرصه عملکردهای اجتماعی است که محصول تعامل میان کارگزار و ساختار است. از این منظر انسان ایرانی می‌تواند با پیروی از اصول اخلاقِ فضیلت و کنشگری آگاهانه و اخلاقی خود نقش مهمی را با جایابی در ساختارهای مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بازی کند. در چنین چشم‌اندازی به نظر می‌رسد فضایلِ اخلاقی برای ما ایرانیان در وضعیت بحرانی امروز اهمیتی مضاعف یافته‌اند، زیرا فضایل برای زندگی خوب یا داشتن معرفت نسبت به زندگی خوب لازم هستند. بنابراین در شرایطی که زندگی اجتماعی ما ایرانیان به‌تبع چالش‌های برآمده از سایر حوزه‌ها با بحران و نابسامانی‌هایی مواجه است، فضیلت‌گرایان می‌توانند مشاوران اخلاقی مفیدی برای ما باشند. فضیلت‌گرایان مدعی‌اند با زندگی فضیلت‌مندانه کیفیتی به زندگی انسان افزوده می‌شود. از نظر آنها، فضیلت عنصر ضروری آن نوع زندگی مطلوب است که انسان‌ها باید داشته باشند. تجربه فضیلت‌گرایان به ما می‌گوید شخصیتِ فضیلت‌مند، در هر کاری و تحت هر فشاری، قابل اطمینان است. با اولویت دادن به شخصیت اخلاقی، خودمان را از دو جهت بیمه کرده‌ایم: اول، فرد فضیلت‌مند به دنبال مسوولیتی که صلاحیت آن را ندارد، نمی‌رود. بنابراین، از بروز مشکلاتی که در روال مرسوم سازمان‌ها و نهادهای اجتماعی موجود ایجاد کرده‌ایم اجتناب می‌شود. دوم، فرد فضیلت‌مند بر اساس نفع شخصی تغییر جهت نمی‌دهد، زیرا مشی اخلاقی او روشن است. در نهایت می‌توان گفت نابسامانی‌های اخلاقی موجود در جامعه ایرانی و ضرورت اعلام هشدار همزمان به شهروندان و همچنین متولیان سیاسی و مدیریتی اداره جامعه، انگیزه اصلی برای بحث در این حوزه را فراهم ساخته است. در واقع وجود ضعف‌های اخلاقی در جامعه امروز ایران، تمایل لازم در نویسنده برای پرداختن به چنین موضوعی را پدید آورده است. صدالبته نباید در مسیر دستیابی به «جامعه فضیلت‌مند» توقع بیش از حد و آرزوهای رویایی داشته باشیم، زیرا قدیسان انگشت‌شمارند و دیر به دیر ظهور می‌کنند!

 

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها