شناسه خبر : 29318 لینک کوتاه

یک سوزن به خود، یک جوالدوز به دیگران

چرا تلنگر سیاستگذار ابتدا باید به خود سیاستگذار وارد شود؟

«هروقت عجله داری، همه چراغ‌ها قرمزه»؛ آیا شما هم تا به حال این جمله را با خودتان گفته‌اید؟ یا افرادی را دیده‌اید که همیشه مشکل زمان دارند و همیشه دیر به مقصد می‌رسند؟ یکی از دوستانم برای رفع این مشکل تمام ساعت‌هایش را 20 دقیقه جلو کشیده بود تا به موقع کارهایش را انجام دهد، اما باز هم 20 دقیقه دیر به قرارهایش می‌رسید. این فرد فقط صورت مساله را عوض کرده بود.

حامد زرندی/   پژوهشگر اقتصاد رفتاری

«هروقت عجله داری، همه چراغ‌ها قرمزه»؛ آیا شما هم تا به حال این جمله را با خودتان گفته‌اید؟ یا افرادی را دیده‌اید که همیشه مشکل زمان دارند و همیشه دیر به مقصد می‌رسند؟ یکی از دوستانم برای رفع این مشکل تمام ساعت‌هایش را 20 دقیقه جلو کشیده بود تا به موقع کارهایش را انجام دهد، اما باز هم 20 دقیقه دیر به قرارهایش می‌رسید. این فرد فقط صورت مساله را عوض کرده بود.

چرا همیشه پروژه‌هایمان را دقیقه 90 به اتمام می‌رسانیم؟ آیا مسوولان ما همان بچه‌های شب امتحانی بوده‌اند که در طول‌ترم درس نمی‌خوانده‌اند و تمام تمرکزشان را بر شب امتحان می‌گذاشته‌اند؟ آیا همیشه بعد از امتحان با خودشان تصمیم می‌گرفتند که از ترم بعد فرد منظم‌تری باشند؟ آیا مسوولان فدراسیون فوتبال تصمیم گرفته‌اند که پروژه‌های بعدی را به موقع شروع کنند؟ هر سال باشگاه‌های استقلال و پرسپولیس به دلیل بدهی مالی در خطر محرومیت از بازی‌های آسیایی قرار می‌گیرند و هر سال در آخرین ساعت‌های مهلت باقی‌مانده تسویه مالی را انجام می‌دهند و در برنامه 90 به مردم می‌گویند امیدواریم که از سال بعد چنین مشکلاتی را نداشته باشیم.

بگذارید مثال‌های متنوع‌تری را بزنیم. آیا افرادی را دیده‌اید که نمازهایشان را با عجله در آخر وقت می‌خوانند در حالی که ثواب نماز اولِ وقت را می‌دانند؟ آیا کسب‌وکارهایی را می‌شناسید که هنگام سررسید تاریخ انقضای محصولاتشان، شروع به تبلیغات با تخفیف‌های زیاد می‌کنند، در حالی که اگر زودتر تبلیغ می‌کردند، می‌توانستند همان محصول را بدون تخفیف بفروشند. احتمالاً متوجه شده‌اید که مشکل اصلی نه سیاستگذار است، نه رئیس فدراسیون فوتبال، نه مدیر باشگاه و... . به نظر می‌رسد مشکل اصلی خطای مغزی انسان است. انسان نسبت به کمبودهایش، برنامه‌ریزی‌های اشتباهی انجام می‌دهد. شاید شما اعتراض کنید که مساله ساخت ورزشگاه در لحظه آخر هیچ‌گاه در ژاپن یا آمریکا مشاهده نمی‌شود، آیا انسان‌های ایرانی با انسان‌های ژاپنی و آمریکایی تفاوت دارند؟

جواب آن است که کمبود مدیران ایرانی، مدیران ژاپنی و مدیران آمریکایی متفاوت است و به احتمال فراوان آنها نیز در برخی مسائل بی‌نظمی می‌کنند، فقط صورت مساله‌های بی‌نظمی‌شان به پیش‌پاافتادگی بازسازی یک ورزشگاه نمی‌رسد.

هر انسان یا مجموعه‌ای کمبودی دارد. شاید به خاطر داشته باشید که در پرونده افزایش جرائم خرد اشاره کردیم که برخی از این افزایش جرم به دلیل کارگرانی هستند که تعدیل نیرو شده و مجبور به دزدی شده‌اند. گفتیم آنها کمبود پول داشته‌اند و تعریف دزدی‌شان با یک اختلاس‌گر چند هزارمیلیاردی متفاوت است، در نتیجه قانونگذار بهتر است با نگاه دیگری به این مساله نگاه کند. الان هم باید اشاره کنیم مدیران ما با کمبود برنامه‌ریزی، پیش‌برد و پیش‌بینی پروژه‌ها روبه‌رو هستند و به احتمال فراوان خودشان این مساله را می‌دانند اما باز هم نمی‌توانند آن را اصلاح کنند.

مساله کمبود و اثرات آن

سندهیل مولاینهایتان (Sendhil Mullainathan) که از نوابغ اقتصاد رفتاری است، در سال‌های خیلی قبل با مشکل زمان‌بندی کارهایش روبه‌رو شده بوده است. کنفرانس‌ها، جلسات و نوشتن مقالات متنوع باعث شده بوده که او تعداد زیادی برنامه‌های از پیش تعیین‌شده را از دست بدهد. او با همکارش الدار سفیر (Eldar Shafir) به مسائل فقرا مجذوب و متوجه می‌شوند که فلسفه اصلی فقر و ناتوانی در زمان‌بندی یکی است. آنها آزمایش‌های مختلفی انجام می‌دهند و نتایج آن را در کتابی به نام کمبود: هزینه واقعی به اندازه کافی نداشتن (Scarcity: The True Cost of Not Having Enough) می‌آورند. آنها متوجه می‌شوند، فقرا برای آن فقیر می‌مانند، چون کمبود پول دارند و در تصمیم‌های مالی‌شان ناتوان می‌شوند. به اصطلاح افراد تونل‌بین (tunnel vision) می‌شوند. فقرا در تصمیم‌گیری مالی‌شان تونل‌بین شده‌اند. سندهیل مولاینهایتان، استاد اقتصاد دانشگاه هاروارد، در تصمیم‌گیری برای زمان‌هایش تونل‌بین شده است و مسوولان فدراسیون فوتبال ایران هم شاید در برنامه‌ریزی برای زیرساخت‌های الزامی تونل‌بین شده باشند. اما آیا این ایراد تنها به مساله ورزشگاه آزادی و سوءمدیریت‌های پیوندخورده با آن بازمی‌گردد؟

بگذارید مزیت و عیب تصمیم‌های ناشی از کمبود را به اختصار بررسی کنیم و در نهایت چاره‌ای برای آن بیندیشیم. تصمیم‌های ناشی از کمبود باعث می‌شوند انسان‌ها بالاتر از حد توانشان ظاهر شوند و کارهایی سریع و خارق‌العاده انجام دهند. مثلاً بازسازی ورزشگاه بزرگ آزادی و رفع و رجوع نواقص و ایرادات زیادی که کنفدراسیون فوتبال آسیا به آن گرفته بود، در 20 روز انجام شد در صورتی که در شرایط عادی شاید این قضیه نیاز به سه ماه زمان داشته باشد. اما عیب آن چیست؟ تصور کنید بخشی از زیرساخت مربوط به سیستم نورپردازی یا تاسیسات گرمایشی ورزشگاه می‌بود. زمان کم باعث می‌شود که انسان‌ها به جزئیات توجه نکنند. فکر کنید اگر احیاناً انفجاری حتی کوچک در اثر یک اتصالی ساده به دلیل چک نشدن جزئیات در ورزشگاه اتفاق می‌افتاد، چه فاجعه‌ای در طول یک روز برای کشورمان ایجاد می‌شد؟ در کتاب کمبود مثالی زده می‌شود که یکی از ماهواره‌های ناسا در اواسط پروژه به مشکل می‌خورد و تمام هزینه‌های آن مدت به هدر می‌رود. بعداً که علت را بررسی می‌کنند، متوجه می‌شوند که در اواخر پروژه به دلیل کمبود زمان، آزمون و خطای برخی از جزئیات به دقت انجام نگرفته و کل پروژه به دلیل یک اشتباه محاسباتی ساده از بین رفته است. افراد پروژه فراموش کرده بودند هنگام استفاده از فرمول‌ها برخی واحدها را به هم تبدیل کنند. مثلاً بعضی جاها واحد وزنی پوند بوده و بعضی جاها کیلوگرم. به همین خنده‌داری یک ماهواره که با زحمت فراوان و هزینه بالا تولید و به فضا پرتاب شده است، سقوط می‌کند.

از طرف دیگر با خودتان بیندیشید که چه پول اضافی در کشور به دلیل سوءبرنامه‌ریزی صحیح به هدر می‌رود. یک کارفرمای بازسازی‌کننده در حالت عادی اگر متوجه شود مشتری‌ای به نام ورزشگاه آزادی دارد که در تنگنای زمانی 20روزه قرار دارد، قطعاً در مراودات مالی‌اش کوتاه نخواهد آمد. حتی شاید به دلیل فشار زمانی اجرای پروژه را 30 تا 50 درصد گران‌تر انجام دهد. فدراسیون فوتبال با همین کارفرما در حالت بدون فشار زمانی شاید می‌توانسته 10 تا 15 درصد تخفیف بگیرد. پس تنگناهای زمانی هم از نظر مالی به صرفه نیستند و هم احتمال خطا را افزایش می‌دهند.

تلنگر

چاره کمبود چیست؟ به طور قطع برای هر مساله‌ای باید دقیق وارد شد و حل مساله کرد، اما به طور کل ایجاد «فراخی» یکی از راه‌حل‌هاست. برای مثال، اگر در روز نمی‌توانید تعداد جلساتتان را کنترل کنید، دلتان را به دریا بزنید و با عذرخواهی یک یا دو جلسه را تعطیل کنید و در آن زمان‌ها به جلسات دیگر و نیازهایش بیندیشید. برای حضور در جلسات دیگر 15 دقیقه زودتر راه بیفتید تا فکر نکنید چراغ‌های قرمز بعضی روزها عمداً برای شما قرمز شده‌اند. مدیران نیز نیاز به فراخی دارند. اگر به دلیل تعدد پروژه‌ها نمی‌توانیم برنامه‌ریزی کنیم، شاید خوب باشد 20 درصد آنها را متوقف کنیم و با تمرکز و آرامش به 90 درصد مهم‌تر بپردازیم. و توصیه همیشگی به مدیران و سیاستگذاران این است که از مشاوران مختلف استفاده کنید. استفاده نکردن از مشاوران متخصص باعث سوگیری «اعتمادبه‌نفس بیش از حد» خواهد شد و شاید برایتان جالب باشد که بدانید کشورهای عربی مانند لبنان و قطر واحدی به نام «تلنگر» دارند. در کشور قطر واحد تلنگر برای برنامه‌ریزی و پروژه‌های جام جهانی قطر در سال 2022 به دولت و فدراسیون فوتبال‌شان کمک می‌کند. سیاستگذار در هر جایگاه و موقعیتی از تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی نیاز به تلنگرهایی دارد که به او یادآوری کند، پیش از آنکه دیر شود باید تصمیم بگیرد.

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها