شناسه خبر : 36572 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

ستاره‌های دسامبر

اگر این چهار اقتصاددان به دنیا نیامده بودند، علم اقتصاد چه چیزی کم داشت؟

 

 

ندا لهردی/ نویسنده نشریه

78-1دنیای ما می‌تواند به اندازه ناشناخته‌های‌مان عجیب و رازآلود باشد؛ درست مثل ستارگان و اسرار آنها که هنوز درست نمی‌دانیم چه تاثیری بر طالع و سرنوشت‌مان دارند. با این همه اما گویا چندان هم اتفاقی و تصادفی نیست که در تقویم ماه دسامبر، ستاره چهار اقتصاددان بزرگ جهان درخشیده و کنار هم قرار گرفته است. «رونالد کوز»، «گری بکر»، «ادوارد پرسکات» و «فین کیدلند» چهار اقتصاددان مهم قرن اخیر هستند که به خاطر فعالیت‌ها و تحقیقات‌شان در دوره‌های مختلف توانسته‌اند جایزه نوبل اقتصادی را از آن خود کنند. آنها اما علاوه بر ماه تولد، اشتراکات بیشتری هم در شیوه تفکر و علایق‌شان دارند. رونالد کوز و گری بکر که با نظریات مبتکرانه‌شان، افق‌های تازه‌ای را در علم اقتصاد فتح کردند، هر دو از طرفداران جدی مکتب اقتصادی شیکاگو به حساب می‌آیند؛ مکتبی در دفاع از لیبرالیسم و مقابله با مداخله‌گری در نظام اقتصادی. کوز با نظریه خاص و انقلابی‌اش که در زمان تدریس در دانشگاه حقوق شیکاگو شکل گرفت، به جایزه نوبل رسید و در نهایت در همان شهر هم از دنیا رفت؛ بکر اما با تحصیل و تدریس در دانشگاه شیکاگو تعهد بیشتری به این مکتب داشت، تا جایی که او را رهبر نسل سوم مکتب اقتصادی شیکاگو می‌دانند. جالب آنکه بکر هم تا آخرین روز از زندگی‌اش در شیکاگو ماند. ادوارد پرسکات و فین کیدلند هم نوبلیست‌های اقتصاد در سال 2004 هستند که بعد از تحقیقات و فعالیت‌های مشترک، این جایزه را به صورت اشتراکی به دست آوردند. این دو از پیروان «رابرت لوکاس» و نظریه انتظارات عقلانی هستند که به تحلیل عمیق اقتصاد کلان و سیاست‌های آن می‌پردازد. در واقع لوکاس بیشترین تحولات را در نظریه اقتصاد کلان ایجاد کرد تا در نهایت و در نتیجه این تحولات، مطالعات پرسکات و کیدلند به صورتی جدی و هدفمند شکل بگیرد و آنها را به جایزه نوبل برساند. در راستای همین نظریه بود که پرسکات و کیدلند مقالاتی را درباره تغییر در تقاضای کل برای کالاها و خدمات پیش‌برنده چرخه‌های تجاری نوشتند و پژوهش‌های متنوعی در این زمینه انجام دادند.

 

رونالد کوز؛ از سبد‌بافی تا دریافت جایزه نوبل اقتصادی

شاید باورش سخت باشد که برنده جایزه نوبل اقتصادی سال 1991، همان پسربچه‌ای بود که با پاهای آتل‌بسته در مدرسه معلولان جسمی تا 10سالگی فقط در کلاس‌های سبدبافی می‌نشست و هیچ آموزش واقعی را تجربه نکرده بود! این موضوع همان‌قدر عجیب بود که تا زمان دریافت این جایزه، بسیاری از اقتصاددانان حتی نامی از «رونالد کوز» هم نشنیده و مقاله‌ای از او نخوانده بودند که در آن معادله‌ای یا پارامتر تخمینی و ضریب هم‌ارزی وجود داشته باشد. از نظر اغلب آنها، کوز یک استاد اقتصاد در دانشگاه حقوق شیکاگو بود که شاید تصادفاً توانسته چنین جایزه فاخر و معتبری را از آن خود کند. نظریه کوز اما حالا اساس بسیاری از تحلیل‌های اقتصاد مدرن در مواجهه با چالش‌های مختلف است و محل ارجاع مدیران و اقتصاددانان. کوز معتقد بود که اقتصاددانان باید به جای تحلیل‌های تئوریک، بازارهای واقعی را مورد مطالعه قرار بدهند و شرایطی را برای یک شرکت ایجاد کنند تا به وسیله آن بتواند هزینه‌های عملیاتی یک بازارگاه را برای مبادله بپردازد. بیشترین تاثیرگذاری کوز در اقتصاد اما با دو مقاله‌ای بوده است که آنها را در سال‌های 1937 و 1960 نوشت؛ اولی «ماهیت بنگاه» بود که مفهوم هزینه‌های معاملاتی را توضیح می‌دهد تا ماهیت و محدودیت‌های بنگاه‌های اقتصادی را به خوبی تصویر کند، دومی «مساله هزینه‌های اجتماعی» بود که نشان می‌دهد حقوق مالکیتی که به درستی مشخص شده باشند، می‌توانند مشکلات مربوط به عوامل بیرونی یا تاثیرات خارجی را حل کنند. رونالد کوز در نظریه ماهیت بنگاه، به چرایی وجود بنگاه‌ها و عوامل موثر در گستره فعالیت‌شان می‌پردازد و مفهوم هزینه‌های معاملاتی را که تا آن زمان اقتصاددانان اهمیت چندانی به آن نمی‌دادند، به عنوان مهم‌ترین عامل تاثیرگذار در فعالیت بنگاه‌ها مطرح می‌کند. به اعتقاد او بنگاه‌ها زمانی ظهور و بروز دارند که هزینه داخلی آنها کمتر از هزینه‌های معاملاتی در بازار باشد و طبیعتاً زمانی که هزینه معامله در بنگاه از هزینه معامله در بازار بیشتر باشد، بنگاه از بازار خارج خواهد شد. هرچند او این مفاهیم را بسیار بدیهی می‌دانست، اما اهمیت کارش در معرفی هزینه‌های معاملاتی تا جایی است که بسیاری آن را انقلاب مهمی در ادبیات اقتصادی تلقی می‌کنند. در حال حاضر رویکرد کوز درباره هزینه‌های معاملاتی، در اقتصاد سازمانی بسیار مهم و تاثیرگذار است؛ تا جایی که «الیور ویلیامسون» برنده جایزه نوبل اقتصادی سال 2009 در تئوری هزینه‌های معاملاتی خود در علوم اجتماعی، به آن استناد کرده است. با تمام اینها اما مساله هزینه‌های اجتماعی بود که اساس نظریه مهم کوز شد؛ نظریه‌ای که حالا پایه و اساس اغلب تحلیل‌های اقتصادی مدرن برای قانونگذاری در نهادها و دولت‌هاست و محل ارجاع قضات برای حل مسائل حقوقی، هرچند او بعدها بارها در نوشته‌هایش از اینکه نظریه او اغلب آن‌طور که باید درک نشده و حتی گاهی دچار کج‌فهمی هم قرار گرفته، ابراز ناراحتی کرد. رونالد هری کوز، زاده بیست و نهمین روز از آخرین ماه میلادی در حومه لندن بود؛ کسی که ابتدا به اقتصاد سوسیالیستی اعتقاد داشت و آشنایی با مزایای اقتصاد رقابتی در سمینار «آرنولد پلانت»، راه او را تا دومین روز ماه سپتامبر سال 2013 که در شیکاگو برای همیشه آرام گرفت، به کلی تغییر داد.

 

گری بکر؛ معجزه تلفیق اقتصاد و علوم انسانی

79-1برای عامه مردم اقتصاد و ماجراهایش به اتفاقاتی محدود می‌شوند که حول‌وحوش جیب، کیف‌دستی و زندگی روزمره‌شان رخ می‌دهند و این همان موضوعی بود که «گری بکر» به خوبی آن را درک کرد تا به این ترتیب هوشمندانه روی مرز میان علوم اقتصادی و اجتماعی قدم بگذارد. او که در دوم ماه دسامبر سال 1930 در خانواده‌ای متوسط و نه‌چندان تحصیل‌کرده در شهر کوچک پوستویل در پنسیلوانیا به دنیا آمد، بعد از پایان دوران دبیرستان، تصمیم گرفت تحصیلاتش را در رشته علوم اقتصادی ادامه بدهد. اما مدرک کارشناسی از دانشگاه پرینستون هم او را راضی نکرد تا به دنبال کشف راز مشکلات مهم اقتصادی به دانشگاه شیکاگو برود. در آنجا آشنایی با «میلتون فریدمن» -که در آن زمان استاد اقتصاد دانشگاه شیکاگو بود- راه زندگی‌اش را به کلی تغییر داد. شرکت در کلاس‌های درس اقتصاد کلان فریدمن بیشترین تاثیر را در دیدگاه‌هایش نسبت به علوم اقتصادی داشت و به او برای کشف رابطه اقتصاد و مشکلات واقعی جامعه کمک کرد. رساله جنجال‌برانگیز دکترای او هم با عنوان «اقتصاد تبعیض» به سرپرستی فریدمن بود و توانست توجه کارگروه اقتصاد جایزه نوبل را به خودش جلب کند تا در نهایت در سال 1992 این جایزه را برایش به ارمغان بیاورد. او همچنین در سال 2007 هم مدال آزادی را از رئیس‌جمهور وقت ایالات متحده دریافت کرد. بکر در حالی به عنوان رهبر نسل سوم مکتب اقتصادی شیکاگو شناخته می‌شود که به عقیده بسیاری از جمله فریدمن، مهم‌ترین دانشمند و محقق علوم اجتماعی در نیم‌قرن اخیر بوده است. در حقیقت همین معجزه بکر در تلفیق اقتصاد و علوم انسانی است که او را به یکی از خلاق‌ترین و تاثیرگذارترین اقتصاددانان دهه‌های اخیر تبدیل کرده. او جزو اولین اقتصاددان‌هایی بود که موضوعات اجتماعی مانند تبعیض نژادی، جرم، نهاد خانواده و سرمایه انسانی را با تئوری‌های اقتصادی تحلیل کرد. بکر ریشه بسیاری از رفتارهای انسانی را نه احساسی و هیجانی، که منطقی و بر مبنای سود و زیان می‌دانست. در واقع بکر بیش از هر چیز به خاطر راهبردهای جدیدش در علوم اقتصادی و استفاده از آنها برای توجیه و ریشه‌یابی مشکلات و مسائل رایج اجتماعی، شناخته می‌شود؛ رویکردی کاملاً متفاوت و مبتکرانه که طبیعتاً موافقان بسیاری را با او همراه کرد و البته مخالفانی را هم در مقابلش قرار داد. نظریه او درباره اقتصاد خانواده، این کوچک‌ترین نهاد جامعه را به مثابه واحدی تولیدی مانند بنگاه‌های اقتصادی در نظر می‌گیرد که می‌تواند از ‌نظر اقتصادی و چگونگی مشارکت اعضای خانواده مورد بررسی قرار بگیرد. طبق این نظریه همان‌طور که بنگاه‌های اقتصادی برای افزایش سودشان به تخصص روی می‌آورند، در خانواده نیز مردان معمولاً در تولید بازار و زنان در تولید خانگی تخصص پیدا می‌کنند که به عقیده بکر این اتفاق نتیجه تبعیض نیست، بلکه نتیجه یک تصمیم درون نهاد خانواده برای تقسیم کار است. جالب آنجاست که او حتی تصمیم برای بچه داشتن را هم با منطق اقتصادی تحلیل می‌کند و معتقد است خانواده‌ها تنها می‌توانند لذت بچه داشتن و ادامه نسل را بهترین و مناسب‌ترین توجیه برای جبران هزینه‌های نگهداری و پرورش فرزندانشان بدانند. گری بکر بعد از مرگ همسر اولش با «گیتی نشات» استاد ایرانی تاریخ خاورمیانه دانشگاه ایلینویز ازدواج کرد و در نهایت در ماه می سال 2014 در شیکاگو از دنیا رفت.

 

ادوارد پرسکات؛ ذهنی فعال در جست‌وجوی چرخه‌های تجاری

نظم موجود در فرمول‌ها و معادلات ریاضی هر قدر هم سخت و گاهی انطباق‌ناپذیر، اما ذهنی بلندپرواز و پویا را می‌طلبد که در جست‌وجوی مفاهیمی گسترده‌تر باشد. این ماهیت تلاش‌های «ادوارد پرسکات» است که همچنان در لابه‌لای تحقیقاتش در زمینه اقتصاد کلان به راحتی به چشم می‌خورد. او که متولد بیست و ششم ماه دسامبر سال 1940 در گلنز فالز نیویورک است و حالا به عنوان یکی از مهم‌ترین و تاثیرگذارترین اقتصاددانان جهان شناخته می‌شود، اولین اشتیاقش برای دانستن معادلات و معاملات را در علوم ریاضی جست‌وجو کرد. به این ترتیب بود که مدرک کارشناسی خود را در این رشته از دانشگاه سوارثمور گرفت. ریاضیات اما نتوانست او را راضی کند، پس به دانشگاه کاس وسترن رزرو رفت و دوره کارشناسی ارشدش را در رشته تحقیق عملیاتی تکمیل کرد. علوم اقتصادی اما مقصد نهایی پرسکات بود تا برای گذراندن دوره دکترا به دانشگاه کارنگی ملون برود و بالاخره در سال 1967 مدرک دکترای اقتصاد خودش را از این دانشگاه بگیرد. در همین دانشگاه بود که او فرصت آشنایی با بعضی از مهم‌ترین اقتصاددانان آن دوره مانند «روبرت امرسون لوکاس» برنده جایزه نوبل اقتصادی سال 1995 و «هربرت ای سیمون» برنده جایزه نوبل اقتصادی سال 1978 را پیدا کرد. هر چند او افتخاراتی مانند عضویت در آکادمی ملی علوم ایالات متحده از سال 2008، همکاری با آکادمی علوم و هنر آمریکا از سال 1992، همکاری با انجمن اقتصادسنجی از سال 1980، دریافت جایزه الکساندر هندرسون در سال 1976 و جایزه آروین پلین نمرز در اقتصاد در سال 2002 را در کارنامه‌اش دارد، اما تحقیقاتش در زمینه نظریه‌های «چرخه‌های تجاری» و «تعادل عمومی» بیشترین توجهات را در میان فعالان علم اقتصاد کلان به خودشان جلب کردند. با این اوصاف بود که تحقیقات و فعالیت‌های او در زمینه اقتصاد کلان، سیاستگذاری اقتصادی سازگار با زمان و نیروهای پیشران چرخه‌های تجاری در همکاری با «فین کیدلند» اقتصاددان نروژی، باعث شد تا کارگروه اقتصاد جایزه نوبل در سال 2004 این جایزه را به صورت مشترک به این دو اقتصاددان اهدا کند. پرسکات و کیدلند این تحقیقات را زمانی انجام دادند که هر دو در دانشکده تجارت دانشگاه کارنگی ملون مشغول به کار بودند. پرسکات که از سال 2014 استادیار برجسته و ممتاز دانشگاه ملی استرالیا در کانبرا است، سابقه تدریس در دانشگاه پنسیلوانیا، کارنگی، شیکاگو، مینه‌سوتا و آریزونا را هم دارد. او همچنین از سال 1981 تاکنون به عنوان یکی از مشاوران اقتصادی بانک مرکزی فدرال فعالیت می‌کند. فعالیت‌های تحقیقی او در اقتصاد کلان و به‌خصوص دو نظریه چرخه‌های تجاری و تعادل عمومی، حالا پایه و اساس بسیاری از بررسی‌ها و ارجاعات اقتصادی هستند. تا جایی که بررسی‌های انجام‌شده توسط بنیاد مقالات پژوهشی اقتصادی تا ماه آگوست سال 2012 نشان می‌دهند ادوارد پرسکات، نوزدهمین اقتصاددان تاثیرگذار جهان است. در سال 2009 او به همراه بیش از 250 اقتصاددان و استاد دانشگاه نامه‌ای سرگشاده به باراک اوباما رئیس‌جمهور وقت آمریکا نوشتند و به تصویب قانون بازیابی و سرمایه‌گذاری مجدد اعتراض کردند. این نامه در روزنامه‌های مختلفی از جمله نیویورک‌تایمز و آریزونا ریپابلیک منتشر شد. تحقیقات و نوشته‌های اخیر پرسکات اما بیشتر روی اثرات منفی مالیات بر اقتصاد اروپا متمرکز شده‌اند.

 

فین کیدلند؛ از قلب مزارع نروژ با دغدغه‌های اقتصاد سیاسی

بزرگ شدن در خانواده‌ای پرجمعیت، زندگی در مزرعه‌ای خانوادگی در جنوب شرقی نروژ و سرانجام حسابداری در یک مزرعه پرورش مینک، کافی بود تا پای ریاضیات و اقتصاد را به زندگی «فین کیدلند» جوان باز کند. او که حالا یکی از مهم‌ترین اقتصاددانان جهان است، به خاطر می‌آورد که شیوه تربیتی آزادانه پدر و مادرش باعث شده بود که او بتواند تجربه‌های مختلفی از سر بگذراند و به راحتی علایقش را کشف کند. همین علاقه تازه کشف‌شده به اقتصاد نظری باعث شد در نهایت سر از دانشگاه اقتصاد نروژ دربیاورد و مدرک کارشناسی خود را در این رشته بگیرد. کیدلند اما برای تکمیل تحصیلاتش در علوم اقتصادی به دانشگاه کارنگی ملون رفت و دکترای اقتصاد خودش را در سال 1973 گرفت. مهاجرت به آمریکا و پنسیلوانیا و حضورش در دانشگاه کارنگی ملون مقدمه آشنایی او با ادوارد پرسکات شد. پرسکات استاد ناظر رساله دکترای فیدلند با عنوان «برنامه‌ریزی اقتصاد کلان غیرمتمرکز» بود. فیدلند بعد از اتمام دوره دکترا، دوباره به دانشگاه اقتصاد نروژ برگشت تا در آنجا به عنوان استادیار مشغول به ‌کار شود. با این حال اما تقدیر او یک‌بار دیگر به دانشگاه کارنگی ملون گره خورد تا در سال 1978 به عنوان دانشیار به آنجا برگردد و فعالیت‌های تحقیقاتی خودش با ادوارد پرسکات را از سر بگیرد؛ فعالیت‌هایی در زمینه اقتصاد کلان، سیاستگذاری اقتصادی سازگار با زمان و نیروهای پیشران چرخه‌های تجاری که در نهایت در سال 2004 منجر به دریافت اشتراکی جایزه نوبل اقتصادی با پرسکات شد. کیدلند بیش از هر چیزی به خاطر تخصصی که در اقتصاد عمومی و سیاسی دارد، شناخته می‌شود. در حال حاضر او بیشتر در زمینه چرخه‌های تجاری، سیاست‌های پولی و مالی و اقتصاد کار تحقیق و تدریس می‌کند. کیدلند تا سال 2004 استاد اقتصاد دانشگاه کارنگی ملون بود و در همان سال آزمایشگاه اقتصاد کلان و علوم مالی را در این دانشگاه تاسیس کرد. او که حالا عضو هیات علمی دانشگاه کالیفرنیاست، همزمان تحلیلگر ارشد بانک‌های مرکزی دالاس، کلیولند و سنت‌لوئیس، استادیار دانشگاه آستین تگزاس، استادیار دانشگاه اقتصاد نروژ و استاد مشاور دو دانشگاه در بوئنوس آیرس آرژانتین هم هست. فین کیدلند علاوه بر جایزه نوبل، جایزه‌ها و افتخارات معتبر دیگری از جمله عضویت در انجمن اقتصادسنجی، بورس ملی جان استافر موسسه هوور، جایزه الکساندر هندرسون از دانشگاه کارنگی ملون در سال 1973، عضویت آکادمی علوم نروژ و همچنین جایزه بین‌المللی اتاق بازرگانی اسلو برای صلح در سال 2017 را هم در کارنامه‌اش دارد. در حقیقت تحقیقات در زمینه چرخه‌های تجاری و دریافت جایزه نوبل اقتصادی برای کیدلند نقطه آغاز راه یافتن به افق‌های تازه علوم اقتصاد به‌خصوص در حوزه‌های اقتصاد سیاسی و کار بوده است؛ موضوعاتی که دغدغه‌های اخیر او را شکل داده و به انتشار بیش از 65 کتاب و مقاله مهم منجر شده‌اند که در سراسر دنیا مبنای ارجاع و تدریس قرار می‌گیرند. فین کیدلند زاده اولین روز ماه دسامبر سال 1943 در منطقه روگالند در جنوب شرقی نروژ است که حالا و بعد از بازگشت دوباره به ایالات متحده، همچنان در آنجا زندگی می‌کند.

دراین پرونده بخوانید ...