شناسه خبر : 9833 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

گفت‌وگوی زهرا کریمی با آمیت بادوری

آماده‌باش «بیکاری» به «پوپولیسم»

آخرین باری که به ایران آمده پیش از انقلاب بوده است. تجربه دیدن ایران پس از انقلاب برایش جالب است. به دعوت وزارت کار آمده تا درباره سیاست‌های اشتغال عمومی در هند سخنرانی کند. ملاقات با پروفسور آمیت بادوری در هتل هما صورت می‌گیرد.

آخرین باری که به ایران آمده پیش از انقلاب بوده است. تجربه دیدن ایران پس از انقلاب برایش جالب است. به دعوت وزارت کار آمده تا درباره سیاست‌های اشتغال عمومی در هند سخنرانی کند. ملاقات با پروفسور آمیت بادوری در هتل هما صورت می‌گیرد. زهرا کریمی، عضو هیات علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه مازندران، که بادوری را به تهرانگردی برده ترتیب این ملاقات را می‌دهد و خود نیز در این گفت‌وگو شرکت می‌کند. بحث بر سر مرور تجربه هند در اشتغال‌زایی و اوضاع آن کشور هفتاد‌ و‌ دو ملت است. کریمی از شرایط ایران می‌گوید و بادوری نیز با مثال‌هایی تطبیقی هشدار می‌دهد که اگر دولت فقط انتظار داشته باشد با بهبود فضای کسب‌وکار، بخش خصوصی اشتغال لازم را به وجود آورد سخت در اشتباه است و چنین سیاستی ممکن است منجر به ظهور دولتی کمونیستی شود. او تجربه مان موهان سینگ، نخست‌وزیر سابق هند را مثال می‌زند و توضیح می‌دهد که چگونه حزب او توانست رضایت طبقه متوسط به بالا را جلب کند اما به دلیل برآورده نشدن انتظارات جامعه متوسط به پایین، انتخابات اخیر را به رقیب باخت. کریمی نیز با تشریح شرایط ایران سیاستگذاری‌های اعمال‌شده برای ایجاد اشتغال در کشور را کافی نمی‌داند و معتقد است دولت باید به سبک جان مینارد کینز، پدر علمی نهادگرایان برای ایجاد اشتغال پادرمیانی کند.



شما در شرایطی به ایران آمده‌اید که اقتصاد این کشور از تورم 40‌درصدی رهایی یافته و به زیر 20 درصد رسیده است. رکود عمیق منفی هفت درصد نیز تا پایان شش ماه نخست امسال به چهار درصد رسیده و کشور موقتا از رکود خارج شده است. تیم اقتصادی دولت کنونی توانسته تورم را مهار کند و رشد اقتصادی به وجود آورد اما هنوز نسخه جامع و کاملی برای ایجاد اشتغال ارائه نداده است و بیم آن می‌رود که اگر در این باره چاره‌ای نیندیشد محبوبیت سیاسی‌اش تحت تاثیر نابسامانی‌های اقتصادی قرار گیرد. دولت‌ها در چنین شرایطی چگونه می‌توانند رشد اقتصادی پایدار اشتغال‌زا را به وجود آورند؟
آمیت بادوری:
بررسی‌های اقتصادی و تجربه دیگر کشورها نشان می‌دهد حتی رشد اقتصادی بالا نیز قادر نیست مشکل بیکاری را حل کند. شاید بتوان در کشوری تولید را افزایش داد، بهره‌وری را بالا برد و تکنولوژی‌های روز را به کار گرفت اما لزوماً نمی‌توان رشدی را که منجر به ایجاد شغل شود به دست آورد. کشوری که به تازگی از رکود رهایی یافته ظرفیت‌های بلااستفاده زیادی دارد به همین دلیل وقتی که تولید افزایش می‌یابد در حقیقت این ظرفیت‌ها به کار می‌افتند و با همان نیروهای قدیمی فعالیت خود را ادامه می‌دهند و باعث نمی‌شوند که شغل جدیدی به وجود آید. در چنین شرایطی ایجاد اشتغال فرآیندی زمانبر است و حتی ممکن است تا یک دهه به طول بینجامد و نمی‌توان راه‌حل سریع و آسانی را تجویز کرد.
زهرا کریمی: در حقیقت می‌توان گفت خروج از رکود باعث نخواهد شد فرصت‌های جدید شغلی خلق شود. در همین بسته خروج از رکودی که دولت پیشنهاد داده برای ایجاد رشد اقتصادی، بهبود فضای کسب‌وکار را پیشنهاد کرده تا از این راه بخش خصوصی وارد میدان سرمایه‌گذاری شود و با توسعه فعالیت‌های خود اشتغال ایجاد کند که پروسه‌ای بسیار زمانبر است. در شرایط کنونی اقتصاد ایران که با عدم قطعیت‌های فراوانی روبه‌رو هستیم، بنگاه‌ها در سرمایه‌گذاری و افزایش نیروی کار بسیار محتاطانه عمل می‌کنند. بخش خصوصی در چنین شرایطی به دنبال سرمایه‌گذاری بلندمدت نیست، از این‌رو پیشنهاد می‌شود دولت برای ایجاد اشتغال مداخله کند و سرمایه‌گذاری‌های لازم را انجام دهد و از کسری بودجه وحشت نداشته باشد. دولت در شرایط کنونی بسیار محتاط عمل می‌کند و بیم آن دارد که تورم بالا و رکود عمیق برگردد.

ما چندی پیش گفت‌وگویی را که میان دو اقتصاددان سرشناس ایرانی برگزار شده بود منتشر کردیم که در آن به بررسی عملکرد اقتصادی دولت مان موهان سینگ، نخست‌وزیر سابق هند پرداخته بودیم. سینگ چه راهی را رفت که توانست رشد اقتصادی را افزایش دهد و سرمایه‌های زیادی را به این کشور سرازیر کند؟
آمیت بادوری:
پیش از آنکه سینگ و حزب او در انتخابات هند پیروز شوند، بازار مالی در کشورمان بسیار محدود تنظیم شده بود. سینگ و تیم اقتصادی او در نخستین اقدام خود محدودیت‌ها را برداشت و این بازار را باز کرد. اتخاذ چنین سیاستی سبب شد سرمایه هندوهای مقیم آمریکا وارد کشور شود و نرخ رشد سرمایه‌گذاری به یکباره بالا برود. مشکل ارز در هند حل شد و سیاست‌هایی مورد توجه قرار گرفت که هندوهای مقیم آمریکا بتوانند سرمایه‌شان را بدون هراس در زادگاه مادری‌شان نگه دارند. سینگ که می‌خواست این سرمایه‌ها در هند باقی بماند و سرمایه‌گذاران بیشتری وارد کار شوند، سیاست خود را به بهبود فضای کسب‌وکار معطوف کرد. به عنوان مثال راهی را در پیش گرفت تا زمین رایگان در اختیار بنگاه‌ها قرار داده شود تا آنها بتوانند فعالیت‌هایشان را توسعه دهند. این سیاست فساد بزرگی را در دستگاه دولتی به وجود آورد و سبب شد که مردم طبقه متوسط به پایین از شرایط کشور ناراضی شوند تا جایی که سینگ و حزبش انتخابات بعدی را به طرز وحشتناکی ببازند. حال شما ممکن است این سوال را بپرسید که در این میان سینگ یا تیم اقتصادی او چه اشتباهی را مرتکب شد. بنده در پاسخ به شما می‌گویم سینگ رشد اقتصادی اشتغال‌زا ایجاد نکرد و نسبت به سیاست‌های «اشتغال عمومی» بی‌تفاوت بود و به دنبال سیاست‌های اقتصاد متکی به بازار رفت. چند سال پیش در جایی سینگ را دیدم و به او گوشزد کردم که برنامه‌هایی که برای اشتغال تنظیم کرده به عدالت اجتماعی منتهی نمی‌شود و باید برای مقابله با بیکاری و افزایش رضایت مردم، اشتغال عمومی را مورد تاکید قرار دهد و در واقع رشدی را به وجود آورد که اشتغال‌زا باشد.
زهرا کریمی: در اوایل دهه 80 نیز ایران با توجه به اجرای برنامه سوم توسعه یکی از بهترین دوران‌های اقتصادی خود را سپری کرد؛ رشد پایداری برای چند سال به وجود آمد اما این رشد اشتغال‌زا نبود و برنامه‌های ایجاد فرصت‌های شغلی محقق نشد. در این برنامه سیاست‌های اشتغال به‌گونه‌ای تنظیم و هدف‌گذاری شده بود تا بتواند به‌طور متوسط سالانه حدود ۷۶۵ هزار فرصت شغلی جدید ایجاد کند به‌طوری که نرخ بیکاری در پایان برنامه از ۱۶ درصد به 6/12 درصد کاهش یابد. مقایسه عملکرد این برنامه با اهداف آن حاکی از آن است که عملکرد خالص اشتغال ایجاد‌شده در هر سال با متوسط رشد سالانه 4/3‌درصدی شاغلان، ۵۸۰ هزار شغل بوده است در حالی که هدف پیش‌بینی‌شده، خالص اشتغال ایجاد‌شده با متوسط رشد سالانه 6/4‌درصدی شاغلان، ۷۶۵ هزار شغل بود که نشان‌دهنده تحقق ۷۶‌درصدی هدف آن برنامه است به‌طوری که در این دوره نرخ بیکاری از 1/13 درصد در سال ۱۳۷۸ به 3/12 درصد در سال ۱۳۸۳ کاهش یافت. بنابراین حتی برنامه سوم توسعه که به لحاظ محتوا و اجرا یکی از موفق‌ترین برنامه‌های ما بود نیز نتوانست رشد اقتصادی ایجاد کند که به تمامی اهداف اشتغال خود دست یابد.
آمیت بادوری:در هند کنونی با توجه به سیاست‌هایی که دولتمردان در پیش گرفته‌اند ارزش روپیه در برابر دلار پایین آمده و فرار سرمایه‌ها شروع شده است. البته این فرار سرمایه هنوز خیلی بزرگ نیست اما باید از گسترش آن جلوگیری شود. هم‌اکنون هرگونه سیاستی که منجر به ارائه زمین ارزان یا مجانی به بنگاه‌ها شود با توجه به تجربه فسادی که وجود دارد، از نظر افکار عمومی شدیداً تحت انتقاد است. برخی در هندوستان به دولت توصیه می‌کنند که رشد بالا داشته باش و نگران اشتغال نباش! گروهی دیگر معتقدند دولت باید شدیداً به فکر سیاست‌های اشتغال‌زایی باشد چرا که ممکن است به رغم رشد بالا، نتواند رضایت مردم را در خصوص اشتغال تامین کند و انتخابات بعدی را ببازد.
اینکه فضای کسب‌وکار مساعد شود اگرچه سیاست درستی است و می‌تواند رشد بالایی را به وجود آورد، اما به نفع همه مردم نیست. حتی گاه ممکن است همه امکانات را در اختیار بنگاه‌ها قرار دهیم اما نتیجه مناسبی نگیریم و حتی رشدی هم ایجاد نشود. بنابراین می‌توان گفت با دموکراسی نمی‌توان سیاست‌های بلندمدت را برای اقتصاد تجویز کرد چون رای‌دهندگان می‌خواهند در طول یک دوره مشخص چهار‌ساله مشکلات‌شان حل شود، این در حالی است که برخی سیاست‌های اشتغال‌زایی ممکن است تا 20 سال طول بکشد که به نتیجه مثبتی منتهی شود.
اگر دولتی این برنامه را برای خود در نظر داشته باشد که صنعتی شود و رشد بالایی را ایجاد کند باید بداند این کار مستلزم صرف زمانی بین 20 تا 30 سال است. دموکراسی وقت زیادی به سیاستگذاران اقتصادی نمی‌دهد و به همین خاطر است وقتی دولتی روی کار می‌آید که بنا را بر ایجاد رشد می‌گذارد، ممکن است نتواند در آن بازه زمانی‌ اقدام عامه‌پسندانه‌ای انجام دهد و در انتخابات بعدی قافیه را ببازد. شما اگر امروز می‌بینید که دموکراسی در آمریکا و برخی کشورهای اروپایی جواب می‌دهد به این دلیل است که آنها ظرف 100 تا 200 سال گذشته روند صنعتی شدن را به‌طور طبیعی سپری کرده‌اند و زیر‌ساخت‌های لازم را به وجود آورده‌اند و با توجه به این موضوع سیاستمداران می‌توانند به وعده‌های خود در بازه‌های چهار تا هشت‌‌ساله عمل کنند.
زهرا کریمی: ما در ایران چنین دوره‌ای را تجربه کرده‌ایم و در سال 84 دولتی پوپولیستی روی کار آمد و هشت سال بر کشور مدیریت کرد که این نوع مدیریت برای اداره کشور بسیار پرهزینه بود. متاسفانه این خطر هم‌اکنون وجود دارد که اگر دولت برای اشتغال کاری نکند ظهور پوپولیست‌ها دور از انتظار نخواهد بود. آن‌گونه که ما سیاستگذاری‌ها را رصد می‌کنیم متوجه می‌شویم دولت در نظر دارد با بهبود فضای کسب‌وکار بار ایجاد رشد را روی بخش خصوصی بیندازد یا بنگاه‌های بزرگ به عنوان لوکوموتیو‌های محرک رشد عمل کرده و اقتصاد را تکان بدهند. این نوع سیاست شاید بتواند رشد ایجاد کند اما آیا منجر به اشتغال‌زایی خواهد شد؟ بنده معتقدم خیر، چنین سیاستی در ایران شغل به وجود نخواهد آورد.

پس چه سیاستی رشد به وجود خواهد آورد؟ شما اگر جای یکی از اعضای تیم اقتصادی دولت بودید چه پیشنهادی به رئیس‌جمهور می‌دادید؟
زهرا کریمی:
همان‌گونه که جناب بادوری هم اشاره کردند تمرکز صرف روی بهبود فضای کسب‌وکار بیهوده است. حتی اگر مذاکرات به سمتی برود که فضای سیاسی و اقتصادی و ارتباط با دنیا بهتر شود، اثر آن روی اشتغال 10 سال بعد خود را نشان می‌دهد. از این‌رو پیشنهاد می‌شود به تجربه کشورهایی نظیر آرژانتین در این باره نگاه شود که آنها هم توانسته‌اند رشد بالا به وجود آورند و هم با ایجاد شغل، از نرخ بیکاری خود بکاهند. نمی‌توان انتظار داشت اشتغال در طی تولید ایجاد شود بلکه باید معکوس به این موضوع نگاه کرد و با در پیش گرفتن سیاست‌های اشتغال عمومی رشد پایین اما همراه با اشتغال را به دست آورد.
آمیت بادوری:بنده معتقدم رشد باید پیامد اشتغال باشد نه اینکه اشتغال پیامد رشد باشد که از طریق تعریف پروژه‌های محلی و به کار گرفتن افراد همان مناطق در این پروژه‌ها می‌توان اشتغال عمومی را به وجود آورد و به رشدهای حول و حوش شش‌‌درصدی رسید.
کریمی: تیم اقتصادی دولت ایران هم‌اکنون سیاستی را در پیش گرفته که ابتدا رشد را به وجود آورد و آنگاه با بالا رفتن رشد، اشتغال به وجود آید. در حقیقت اولویت اصلی با راه‌اندازی بنگاه‌های بزرگ است بعد بنگاه‌های کوچک. این تفکر می‌گوید برخی بنگاه‌های بزرگ باید به راه بیفتند تا بنگاه‌های کوچک نیز فعال شوند.
آمیت بادوری:اتخاذ چنین سیاستی بسیار محافظه‌کارانه و برگرفته از اندیشه لیبرالی اقتصاد است. اگر دولت ایران چنین راهی را ادامه دهد، مدیریت کشور را در انتخابات بعدی به دست پوپولیست‌ها خواهد سپرد. اجازه بدهید در این رابطه مثالی برای شما بزنم. چین به عنوان یک کشور موفق در ایجاد رشد اقتصادی توانسته 12 درصد رشد ایجاد کند اما این رشد دو‌رقمی فقط یک درصد نرخ رشد اشتغال داشته است! در ایران دولت باید سعی کند بازار داخلی را به حرکت درآورد و با تحریک تقاضا رشد به وجود آورد. این همان اندیشه کینزی است. بنگاه‌هایی باید به عنوان پیشران‌های رشد انتخاب شوند که می‌توانند کالاهای ساده و نه پیچیده نظیر اتومبیل را به تولید برسانند. از طریق چنین سیاستی رشد عرضه و تقاضا با هم سازگار می‌شوند و اقتصاد را به حرکت درمی‌آورند.
در ایران کنونی که می‌خواهد از رکود خارج شود، سرمایه‌گذاری روی صنایع سرمایه‌بر که نیاز به نیروی کار ندارند و نمی‌تواند نسخه‌ای باشد که درد اشتغال را درمان کند چرا که بنگاه‌های بزرگ تنها می‌توانند تولید زیادی داشته باشند اما اشتغال زیادی ایجاد نمی‌کنند.

البته در ایران صنعت بزرگ خودرو نزدیک به نیم‌قرن است که شکل گرفته و با راه افتادن آن صنایع کوچک قطعه‌سازی جان دوباره‌ای گرفته‌اند. آیا این موضوع نمی‌تواند دلیلی بر کارکرد بنگاه‌های بزرگ برای خروج سریع کشور از رکود تلقی شود؟
آمیت بادوری:
وقتی بنگاه بزرگی به تولید محصولی می‌پردازد قاعدتاً وابستگی زیادی به مواد اولیه پیدا می‌کند و هر زمان که این مواد به دستش نرسد از تولید بازمی‌ماند. پس از مدتی که دوباره مواد اولیه را به دست می‌آورد باز به چرخه تولید بازمی‌گردد که در این حالت نمی‌توان گفت سرمایه‌گذاری جدیدی شکل گرفته است و ظرفیت‌های تازه‌ای برای اشتغال و جذب نیرو به وجود آمده است. به همین خاطر بنگاه‌های بزرگ اقتصادی وقتی پس از طی یک دوره رکود دوباره به راه می‌افتند، نمی‌توانند از مشکل بیکاری بکاهند و فقط قادر خواهند بود، به بهبود رشد اقتصادی کمک کنند.
زهرا کریمی: جنس رشد اقتصادی در شش ماه نخست امسال نیز شامل همین تحلیلی می‌شود که جناب پروفسور به آن اشاره کردند. بخش‌های محدودی در اقتصاد ایران به رشد رسیده‌اند که اثرش هنوز به سایر بخش‌ها نرسیده است. دلیل چنین واقعیتی این است که رشد اقتصادی ایجادشده ظرفیتی را نداشته که بتواند اثربخشی لازم را بر اشتغال و راه‌اندازی بنگاه‌های کوچک و متوسط داشته باشد. شما امروز می‌بینید که به دلیل سیاست‌های نادرستی که در دولت قبل اتخاذ شد بنگاه‌های کوچک و متوسط با خطر ورشکستگی روبه‌رو شده‌اند و همچنان در حال اخراج نیروهای خود هستند. در حقیقت رشدی که در شش ماه نخست ایجاد شده حتی نتوانسته اشتغال موجود را حفظ کند.

مگر چنین رسالتی بر عهده داشته است؟
زهرا کریمی:
بحث بنده این است که اثر انتشار این رشد آن قدر ضعیف است که در شش ماه دوم کاملاً ناپدید خواهد شد چرا که ما از اواسط مردادماه با کاهش قیمت نفت اثر محرک قیمت نفت بر رشد را از دست داده‌ایم که این موضوع می‌تواند در انتهای سال رشد را تحت تاثیر خود قرار دهد.

آیا سیاست‌های به کار گرفته‌شده در هند برای ایجاد اشتغال دستاوردی داشته است؟
آمیت بادوری:
این مشکل هنوز در هندوستان حل نشده است. با اینکه رشد بالایی داشته‌ایم اما در حل مشکل اشتغال عملکرد مناسب و موفقیت‌آمیزی نداشته‌ایم. در تعیین استراتژی‌های رشد اقتصادی باید به این نکته توجه کرد که سیاست‌هایی در پیش گرفته شود که اثر سریع بر اشتغال داشته باشد. سینگ در دوران نخست‌وزیری خود اگرچه توانست محدودیت‌های ورود ارز به کشور را بردارد و رشد را ارتقا دهد اما نتوانست مشکل اشتغال را در این کشور حل کند. او قهرمان طبقه متوسط به بالا شد و فقط توانست آنها را خوشحال کند و راضی نگه دارد اما چون بیشتر مردم هند طبقات متوسط به پایین را تشکیل می‌دهند و برای اشتغال آنها کاری انجام نداد در انتخابات بعدی بازنده شد.
موفقیت دولت‌ها در دموکراسی به این بستگی دارد که چگونه بتوانند در مناطق روستایی و کم‌برخوردار شغل و رفاه ایجاد کنند. برنامه تضمین اشتغال روستاییان یکی از برنامه‌های مهمی است که می‌تواند دولت را در ایجاد اشتغال عمومی یاری کند و کارنامه موفقی را در آن مناطق در دست داشته باشد.
بنده معتقدم اگر دولتی بتواند در کوتاه‌مدت مشکل بیکاری را با به‌کارگیری سیاست‌های اشتغال عمومی در سطح کشور حل کند قادر خواهد بود خطر ظهور پوپولیسم را برطرف کند در غیر این صورت یا پوپولیست‌ها دولت را برکنار می‌کنند و خود جای آن را می‌گیرند یا اینکه ماهیت دموکراسی تغییر کرده و تندروها بر سر کار می‌آیند. تجربه ظهور فاشیست‌ها در ایتالیا و نازی‌ها در آلمان نشان می‌دهد بیکاری می‌تواند به ظهور تندروها کمک کند. در چنین شرایطی شرکت‌های بزرگ، دولت و کلیسا به هم نزدیک شده و خواهند گفت ما نیازی به دموکراسی نداریم و از این راه آن را از بین خواهند برد.

پوپولیست‌ها چگونه می‌توانند اشتغال‌آفرینی کنند؟
آمیت بادوری:
آنها خدماتی را به مردم ارائه خواهند داد و بعد با استفاده از همین خدمات قدرت را در دست خواهند گرفت. سپس می‌گویند ما بهترین هستیم و دیگر نیازی به دموکراسی نیست. خطر دیگری که کشورهای با نرخ بیکاری بالا را تهدید می‌کند این است که در این میان نظامیان دست به کودتا بزنند یا اینکه تندروهای راستگرا و افراطیون قدرت را در دست گیرند و با اندیشه‌های افراطی روی کار بیایند. دنیای امروز با خطر ظهور دوباره افراطیون روبه‌رو است. این خطر حتی در اروپا هم احساس می‌شود و اگر آنها قدرت را در دست گیرند دشمنان فرضی خلق می‌کنند و با اندیشه‌های نژادپرستانه خود رنگین‌پوستان و مسلمانان را از کشورشان اخراج خواهند کرد.

دولت کنونی در ایران چگونه می‌تواند از این خطرات عبور کند؟
زهرا کریمی:
بنده معتقدم با توجه به اینکه مشکل اشتغال در کشور بسیار جدی شده و علاوه بر جمعیت سه‌میلیونی بیکار حدود چهار میلیون نفر نیز در دانشگاه‌ها مشغول تحصیل‌اند و به زودی جمعیت هفت‌میلیونی بیکاران را به راه خواهند انداخت، برای دولت یازدهم احساس خطر می‌کنم. اینکه دولت تلاشی جدی را به کار گرفته تا روابط بین‌المللی را بهبود بخشد و تحریم‌ها را از میان بردارد، قابل تقدیر است، چرا که هیچ کشوری با انزوا نمی‌تواند به کار خود ادامه دهد اما آیا اینکه دست نگه داریم و فقط منتظر باشیم تحریم‌ها برداشته شود کاری منطقی است؟ امروز جمعیت کثیر دهه شصتی‌ها با مشکل بیکاری و ازدواج روبه‌رو هستند و برای خود آینده‌ای را متصور نیستند. بیشتر خانواده‌ها به دلیل بیکاری فرزندان‌شان، به آنها یارانه می‌دهند. بر اساس مطالعه‌ای که صورت گرفته، یکی از عوامل بروز خشونت در میان خانواده‌ها بیکاری جوانان آن خانواده است. فرد بیکار مگر چقدر تحمل دارد که بتواند پرخاش خود را کنترل کند؟ پس دولت با توجه به واقعیت‌های اجتماعی نباید منتظر بماند که مذاکرات به نتیجه برسد بلکه باید راه‌حل سریعی را برای اشتغال در نظر بگیرد، زیرا تجربه رکودهای عمیق در دنیا نشان می‌دهد این موضوع تا چه میزان می‌تواند بنیان اقتصاد را از هم بپاشد. من خود افرادی را می‌شناسم که مدرک تحصیلی بالایی دارند اما اعلام نمی‌کنند که در چه سطحی تحصیل ‌کرده‌اند و به مشاغل ساده‌ای می‌پردازند. این موضوع در شهرستان‌ها بسیار به چشم می‌خورد و یک جوان با مدرک کارشناسی یا کارشناسی ارشد مجبور است هشت ساعت کار سنگین انجام دهد و تنها 006 هزار تومان درآمد داشته باشد. حتی برای برخی از آنان که چرخ زندگی‌شان نمی‌چرخد ساعت کار روزانه 12 ساعت است و با این میزان کار نهایتاً بیش از یک میلیون تومان نمی‌توانند درآمد داشته باشند. بنابراین علاوه بر عامل بیکاری، ما با پایین بودن دستمزدها در کشور نیز مواجه هستیم. این موضوع در کشوری مانند آمریکا نیز سابقه دارد و در مقطعی که رکود عمیق به وجود آمده بود جوانانی بودند که با مدرک دکترا، در تونل‌ها مانند یک کارگر ساده مشغول حفاری بودند. در چنین شرایطی باید فرصت‌های شغلی جدیدی را برای این افراد به وجود آورد تا با صرف وقت کمتری بتوانند درآمدهای بالایی کسب کنند. فراموش نشود که سیاست اشتغال عمومی برای اقشار آسیب‌پذیر جامعه تعریف شده و باید آنها در اولویت قرار گیرند. لازمه اجرای موفق چنین سیاستی این است که چرخ را از نو اختراع نکنیم و با استفاده از تجربه سایر کشورها در این خصوص برای افرادی که به کار نیاز دارند اشتغال لازم را ایجاد کنیم.

دولت چه کاری باید انجام دهد؟
دولت باید وارد کار شود و خود را از سیاست‌های لیبرالی بودجه متوازن نجات دهد. بنده تعجب می‌کنم در بودجه سالانه کشور بودجه‌ریزان با ذره‌بین بودجه عمرانی را محاسبه و پرداخت می‌کنند و بر سر آن اما و اگرهای زیادی را طرح می‌کنند.
دولت می‌گوید پولی برای انجام پروژه‌های عمرانی ندارد اما انواع و اقسام هزینه‌ها را برای خود می‌تراشد و از پول نقدی مانند یارانه‌ها که می‌تواند بسیاری از مشکلاتش را حل کند چشم‌پوشی می‌کند. من تعجب می‌کنم که چرا جسارت لازم را به خرج نمی‌دهد تا یارانه افرادی را که استطاعت مالی دارند قطع کند. آیا موضوعی مهم‌تر از اشتغال برای مردم ما وجود دارد؟ اگر مردم کشور پهناوری مانند ایران در شهرهای خود مشغول به کار شوند دیگر چه نیازهایی به مهاجرت‌های پر‌هزینه است؟
آمیت بادوری: یکی از هزینه‌های بالایی که دولت‌ها در زمان بیکاری جامعه خود پرداخت می‌کنند هزینه مهاجرت است. این هزینه‌ها بسیار بالاست و برآوردهای صورت گرفته برای هند، نشان می‌دهد هزینه مهاجرت‌های ناخواسته سه برابر هزینه‌های اشتغال عمومی است.

سیاست‌های اشتغال عمومی چه پیشنهادهایی برای اشتغال‌زایی دارد؟
زهرا کریمی:
این سیاست‌ها هم از سوی سازمان جهانی کار و هم از سوی بانک جهانی برای کشورهایی که بیکاری‌شان به مرز بحران رسیده، پیشنهاد شده است. بانک جهانی می‌گوید در دوره‌های شوک اقتصادی دولت باید وارد شود و پروژه‌های مختلف را آسیب‌شناسی کند. اقتصاد ایران در انواع و اقسام شوک‌های اقتصادی مانند سقوط ارزش پول ملی و کاهش قیمت نفت قرار گرفته است. در چنین وضعیتی نباید دولت دست روی دست بگذارد و منتظر بماند که بخش خصوصی سرمایه‌گذاری کرده و اشتغال ایجاد کند بلکه خود باید به میدان بیاید و سرمایه‌گذاری لازم را انجام دهد. اقتصاد کینزی می‌گوید تحلیل‌های نئوکلاسیکی در مورد بازار کار بسیار گمراه‌کننده است. اندیشه نئوکلاسیکی معتقد است موضوع بیکاری موقتی است و عامل زمان باعث خواهد شد بازار کار وارد تعادل شود. کینز معتقد است پیروی از چنین اندیشه‌ای گمراه‌کننده است و نتایج فاجعه‌باری را پدید خواهد آورد.

شما فرض کنید که به جای دکتر نیلی به عنوان مشاور ارشد اقتصادی رئیس‌جمهور انتخاب شده‌اید. چه پیشنهاد مشخصی را به رئیس‌جمهور می‌دهید تا دولتش از خطرات ناشی از بیکاری جوانان در امان باشد؟
زهرا کریمی:
بنده پیشنهاد خواهم کرد بر اساس تجارب دیگر کشورها سیاست‌های اشتغال عمومی را در مناطق به شدت آسیب‌پذیر اجرا کند. اشتغال عمومی می‌گوید باید در منطقه‌ای مانند سیستان و بلوچستان که موج مهاجرت‌ها بسیار زیاد است پروژه‌هایی مانند احیای قنات‌ها، سدهای کوچک و درختکاری برای مقابله با ریزگردهای درون‌استانی و محلی را تعریف کرد و با حمایت‌های دولت این پروژه‌ها توسط مردم محلی به اجرا برسند. در حقیقت شهرهای کوچک و روستاها به پروژه‌هایی نیاز دارند که توسط مردم همان شهر اعلام شده و اولویت‌بندی می‌شود. دولت در سراسر کشور با چنین پروژه‌هایی که می‌تواند نیازهای مردم را در نقاط مختلف کشور تامین کند مواجه خواهد شد و می‌تواند با تامین مالی آن، کشور را به کارگاهی تبدیل کند که هزاران پروژه در آن ایجاد می‌شود.
به عنوان مثالی دیگر می‌توان استان گلستان را مثال زد که هرساله سیل به مردم آن منطقه آسیب‌های فراوانی را وارد می‌کند. می‌توان با تعریف پروژه‌هایی دیواره‌های کناره رودخانه را در مناطق سیل‌خیز ایجاد کرد و با استفاده از مردم و جوانان همان منطقه این پروژه را به سرانجام رساند.
در واقع استان‌ها با اشتغال‌های موقتی روبه‌رو خواهند شد که این اشتغال دارای ضریب فزاینده است. یعنی اجرای یک پروژه می‌تواند منجر به شروع پروژه‌های دیگر شود. اجرای چنین سیاستی می‌تواند رضایت مردم محلی را نیز جلب کند چون بر اساس نیازهای واقعی مردم آن منطقه شکل گرفته است. این پروژه‌ها دارای زمان‌بندی مشخصی هستند و در کوتاه‌مدت می‌توانند سطح وسیعی از مردم یک شهر یا استان را به خود مشغول کرده و برای آنها اشتغال‌زایی کند. دولت نیز می‌تواند در کنار آن، ابر‌پروژه‌های خود مانند ساخت خطوط راه‌آهن، جاده، نیروگاه و... را انجام دهد تا هم در سطح خرد و هم در سطح کلان بتواند پروژه‌های خود را به اجرا برساند. شاید برخی ایراد بگیرند که ایجاد چنین سیاستی می‌تواند کسری بودجه به بار آورد که در این خصوص می‌توان گفت در شرایط بحران اگر دولت با کسری بودجه مواجه شود حرجی بر آن وارد نیست. ضمن آنکه اگر به سمت سیاست‌های اشتغال عمومی پیش رویم از حجم مهاجرت‌ها کاسته خواهد شد و تبعات مالی و اجتماعی آن نیز از بین خواهد رفت و دیگر شاهد آن نخواهیم بود که استان‌های شرقی کشور به مناطق متروکه‌ای تبدیل شوند که حضور انسان در آن مناطق به یک یادگاری تبدیل شود.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها