تاریخ انتشار:
تداوم تحریمها، حس دشمنی ایرانیان
در تداوم سیاست «فشار و دیپلماسی» آمریکا برای تغییر سیاست هستهای ایران اخیراً قریب به اتفاق مجلس نمایندگان آمریکا یکی از سختگیرانهترین قوانین تحریم اقتصادی را برای متوقف کردن صدور نفت ایران تصویب کردند.
در تداوم سیاست «فشار و دیپلماسی» آمریکا برای تغییر سیاست هستهای ایران اخیراً قریب به اتفاق مجلس نمایندگان آمریکا یکی از سختگیرانهترین قوانین تحریم اقتصادی را برای متوقف کردن صدور نفت ایران تصویب کردند. چند روز بعد حدود دوسوم نمایندگان مجلس سنای آمریکا نیز خواهان افزایش فشار اقتصادی دولت اوباما بر ایران شدند. تداوم این حرکتها با توجه به عواقب منفی آن بر زندگی عادی اقتصادی و سیاسی مردم ایران ضمن اینکه منجر به تقویت شدن حس دشمنی با آمریکا در جامعه ایرانی میشود، تعارضی آشکار با سیاست اعلامی آمریکا در نزدیکی با ملت ایران است. ایران و آمریکا خوشبختانه درگیر یک جنگ مستقیم و فراگیر نبودهاند. تا همین چند دهه پیش آمریکا به عنوان «نیروی سوم» و یک بازیگر درستکار، مرجع حل و فصل بسیاری از معضلات سیاسی ایران با سایر قدرتهای بزرگ از جمله روسیه و انگلیس بود. اما نقش مستقیم آمریکا در کودتای انگلیسی- آمریکایی 28 مرداد 1332، این کشور را به عنوان یک بازیگر مداخلهگر در سیاست ایران تبدیل کرد که با اعمال تحریمهای سخت اقتصادی و فشارهای سیاسی در سالهای اخیر بر شدت آن افزوده شده است.
اعمال تحریمهای نفتی توسط غرب برای تضعیف و مهار ایران امر تازهای نیست. هدف اصلی انگلیسیها، در ائتلافسازی جهانی علیه ایران در جنبش ملی کردن صنعت نفت، در کنار منفعتمحوری خود، عدم الگوبرداری دیگر ملتهای منطقه از ایران بود. انگلیس شاید تا حدودی در پیشبرد سیاست خود در آن زمان موفق شد اما حس دشمنی ایرانیان با خود را تقویت کرد. اکنون بسیاری از تحلیلگران معتقدند هدف اصلی آمریکا از اعمال تحریمهای سخت دوجانبه و چندجانبه و نیز ائتلافسازی جهانی علیه برنامه هستهای ایران، مهار نقش و قدرت این کشور در منطقه است. به راستی غنیسازی مستقل اورانیوم در خاک ایران، با تکنولوژی و فکر ایرانی، کنترل غرب و قدرتهای بزرگ بر انحصار هستهای موجود در جهان را به چالش میکشد و مدلی برای دیگر کشورها میشود.
تردیدی نیست که تحریمهای سخت آمریکا بیش از هر چیز بر معیشت اقتصادی، وضعیت اجتماعی و جایگاه سیاسی ملت ایران تاثیر منفی میگذارد. این تحریمها یا اقتصاد ایران را ضعیف میکند که این خود مانعی در جهت توسعه و پیشرفت ایران در منطقه میشود؛ امری که ایرانیان به آن حساسیت دارند به خصوص وقتی که خود را با سایر ملتهای منطقه مثل کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و ترکیه مقایسه میکنند یا اینکه این تحریمها در نهایت منجر به درگیری میشود. از آنجا که امنیت اقتصادی ایران به نوعی با امنیت سیاسی و اجتماعی کشور ارتباط مستقیم دارد، فشارهای بیش از حد اقتصادی منجر به واکنش احتمالی ایران از جمله سرعت بخشیدن به برنامه هستهای خود یا خروج از NPT خواهد شد. نتیجه اینکه دو طرف به یک درگیری مستقیم با عواقب غیرقابل پیشبینی نزدیک میشوند که عواقب آن برای هر دو اسفناک خواهد بود. تجربه و تاریخ ایران نشان میدهد ایرانیان ملتی هستند که پاسخ دشمنی را با دشمنی و پاسخ دوستی را با دوستی میدهند. آقای دکتر روحانی هم در مراسم تحلیف خود به صراحت اظهار داشت با زبان زور نمیتوان با ملت ایران صحبت کرد. اعمال تحریمهای اقتصادی با سیاستهای دولت اوباما که به اصطلاح سعی میکند ملت ایران را خطاب قرار دهد نیز در تعارض آشکار است. چون پذیرش تحریمهای جدید و تداوم روند فعلی یعنی کاربرد استراتژی «فشار و دیپلماسی» خود به معنای نادیده گرفتن رای و خواست ملت ایران است که در 24 خرداد امسال خواهان اعتدال در سیاست خارجی و تعامل با جهان از جمله آمریکا شدهاند. آمریکا شاید در تلاشش برای جلوگیری از پیشرفت برنامه هستهای ایران از طریق تحریمها تاحدودی موفق شود اما این به بهای سنگین از دست دادن نسل جوان و طبقه متوسط ایرانی و به تبع تقویت حس دشمنی در جامعه ایرانی خواهد بود. چون تضعیف اقتصادی یا جنگ با ایران به هر حال یک نتیجه خواهد داشت و آن تضعیف قدرت ملت ایران در منطقه است.
دولت اوباما باید از فرصت به وجود آمده در نتیجه انتقال هوشمندانه قدرت سیاسی در ایران استفاده کند و شرایط لازم را برای رفع تدریجی تحریمها در برابر حل موضوع هستهای ایران به شکلی که مورد رضایت نسبی دو طرف باشد فراهم کند. تقویت حس دشمنی با آمریکا در جامعه ایرانی به نفع منافع دو کشور و همچنین معادلات سیاسی- امنیتی منطقه خاورمیانه نیست.
اعمال تحریمهای نفتی توسط غرب برای تضعیف و مهار ایران امر تازهای نیست. هدف اصلی انگلیسیها، در ائتلافسازی جهانی علیه ایران در جنبش ملی کردن صنعت نفت، در کنار منفعتمحوری خود، عدم الگوبرداری دیگر ملتهای منطقه از ایران بود. انگلیس شاید تا حدودی در پیشبرد سیاست خود در آن زمان موفق شد اما حس دشمنی ایرانیان با خود را تقویت کرد. اکنون بسیاری از تحلیلگران معتقدند هدف اصلی آمریکا از اعمال تحریمهای سخت دوجانبه و چندجانبه و نیز ائتلافسازی جهانی علیه برنامه هستهای ایران، مهار نقش و قدرت این کشور در منطقه است. به راستی غنیسازی مستقل اورانیوم در خاک ایران، با تکنولوژی و فکر ایرانی، کنترل غرب و قدرتهای بزرگ بر انحصار هستهای موجود در جهان را به چالش میکشد و مدلی برای دیگر کشورها میشود.
تردیدی نیست که تحریمهای سخت آمریکا بیش از هر چیز بر معیشت اقتصادی، وضعیت اجتماعی و جایگاه سیاسی ملت ایران تاثیر منفی میگذارد. این تحریمها یا اقتصاد ایران را ضعیف میکند که این خود مانعی در جهت توسعه و پیشرفت ایران در منطقه میشود؛ امری که ایرانیان به آن حساسیت دارند به خصوص وقتی که خود را با سایر ملتهای منطقه مثل کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و ترکیه مقایسه میکنند یا اینکه این تحریمها در نهایت منجر به درگیری میشود. از آنجا که امنیت اقتصادی ایران به نوعی با امنیت سیاسی و اجتماعی کشور ارتباط مستقیم دارد، فشارهای بیش از حد اقتصادی منجر به واکنش احتمالی ایران از جمله سرعت بخشیدن به برنامه هستهای خود یا خروج از NPT خواهد شد. نتیجه اینکه دو طرف به یک درگیری مستقیم با عواقب غیرقابل پیشبینی نزدیک میشوند که عواقب آن برای هر دو اسفناک خواهد بود. تجربه و تاریخ ایران نشان میدهد ایرانیان ملتی هستند که پاسخ دشمنی را با دشمنی و پاسخ دوستی را با دوستی میدهند. آقای دکتر روحانی هم در مراسم تحلیف خود به صراحت اظهار داشت با زبان زور نمیتوان با ملت ایران صحبت کرد. اعمال تحریمهای اقتصادی با سیاستهای دولت اوباما که به اصطلاح سعی میکند ملت ایران را خطاب قرار دهد نیز در تعارض آشکار است. چون پذیرش تحریمهای جدید و تداوم روند فعلی یعنی کاربرد استراتژی «فشار و دیپلماسی» خود به معنای نادیده گرفتن رای و خواست ملت ایران است که در 24 خرداد امسال خواهان اعتدال در سیاست خارجی و تعامل با جهان از جمله آمریکا شدهاند. آمریکا شاید در تلاشش برای جلوگیری از پیشرفت برنامه هستهای ایران از طریق تحریمها تاحدودی موفق شود اما این به بهای سنگین از دست دادن نسل جوان و طبقه متوسط ایرانی و به تبع تقویت حس دشمنی در جامعه ایرانی خواهد بود. چون تضعیف اقتصادی یا جنگ با ایران به هر حال یک نتیجه خواهد داشت و آن تضعیف قدرت ملت ایران در منطقه است.
دولت اوباما باید از فرصت به وجود آمده در نتیجه انتقال هوشمندانه قدرت سیاسی در ایران استفاده کند و شرایط لازم را برای رفع تدریجی تحریمها در برابر حل موضوع هستهای ایران به شکلی که مورد رضایت نسبی دو طرف باشد فراهم کند. تقویت حس دشمنی با آمریکا در جامعه ایرانی به نفع منافع دو کشور و همچنین معادلات سیاسی- امنیتی منطقه خاورمیانه نیست.
کیهان برزگر/ رئیس پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه
دیدگاه تان را بنویسید