تاریخ انتشار:
            
                          
                        
          
        هاوکینگ و تحریم علمی اسرائیل
وسعت و گستره امر سیاسی و تمایزات آن با دیگر حوزهها چندان واضح و مشخص نیست.
                        وسعت و گستره امر سیاسی و تمایزات آن با دیگر حوزهها چندان واضح و مشخص نیست. برخی اندیشمندان تمام کنشهای انسان در اجتماع را جزیی از امر سیاسی تلقی میکنند و برخی دیگر صرفاً امر معطوف به قدرت را سیاسی میدانند. چنانچه از معنای موسع سیاست فاصله بگیریم و به معنای دوم و مضیق آن اکتفا کنیم، درمییابیم که مغناطیس سیاست گاه چنان قدرتی دارد که غیرسیاسیترین افراد و شخصیتها را نیز به سوی خود جذب میکند یا آنها را به کنش سیاسی وامیدارد. در بیان نسبت و رابطه میان افراد و سیاست - حتی آنها که عامدانه و قاصدانه از آن میپرهیزند - نظرات مختلفی ابراز میشود اما آنقدر هست که گهگاه از غیرسیاسیترین افراد، موضعگیریهایی کاملاً سیاسی سر میزند که با توقعات و انتظارات پیشین منطبق و همسو نیست گویی که نیرویی اساطیری در میان است تا سیاست را به گریزندگان و دامنکشان الصاق کند؛ کششی که عشق دارد نگذارد بدینسان/به جنازه گر نیایی به مزار خواهی آمد. ناگفته نماند که علل و انگیزههای مختلفی در این کار دخیلاند که به تناسب خود منجر به نتایج و عواقب متفاوتی میشوند؛ از انگیزههای شخصی و منفعتجویانه تا انگیزههایی برخاسته از
دغدغههای همنوعخواهانه یعنی همان که استیون هاوکینگ فیزیکدان شهیر انگلیسی را اینگونه به کمپین تحریم آکادمیک رژیم اسرائیل کشانده است. هفته گذشته برخی رسانههای خبری به نقل از «کمیته بریتانیایی برای دانشگاههای فلسطین» اعلام کردند استیون هاوکینگ استاد بازنشسته دانشگاه کمبریج که30 سال بر کرسی تدریس اسحاق نیوتن تکیه زده پس از مشورت با دوستان و معتمدان خود تصمیم گرفته تا در اعتراض به سیاستهای دولت اسرائیل از شرکت در کنفرانس «فردای پیش رو» که هر ساله در بیتالمقدس برگزار میشود، خودداری کند. کمیته بریتانیایی سازمانی است که برای حمایت از استادان، کارکنان و دانشجویان فلسطینی تاسیس شده و مخالف اشغال سرزمینهای فلسطینی و تبعیض و سرکوب آکادمیک شهروندان سرزمینهای اشغالی است و از دانشمندان و اندیشمندان میخواهد با پرهیز از سفر به اسرائیل، آن رژیم را برای محترم شمردن کرامت و رعایت حقوق انسانی فلسطینیان تحت فشار بگذارند. استیون هاوکینگ دو سال پیش در پاسخ به سوال خبرنگار روزنامه گاردین درباره رسالت انسان و روش درست زندگی کردن گفته بود «ما باید به دنبال آن باشیم که از اعمال خود بزرگترین ارزشها را بیافرینیم.» چنین
مینماید که تصمیم او به تحریم علمی رژیم اسرائیل در راستای همان رسالتی باشد که خود پیشتر از آن سخن گفته است.
درست 300 سال بعد از مرگ گالیلئو گالیله دانشمند و مخترع سرشناس ایتالیایی در 8 ژانویه سال 1642، استیون ویلیام هاوکینگ در شمال لندن به دنیا آمد. پدرش فرانک دانشآموخته پزشکی دانشگاه آکسفورد و مادرش ایزابل فارغالتحصیل فلسفه، سیاست و اقتصاد از همان دانشگاه بود. پنج سال بعد از خاتمه جنگ استیون به همراه خانواده به شهر «سنت آلبنز» محل جدید کار پدرش نقل مکان کرد و 9 سال بعد یعنی زمانی که 17 سال بیشتر نداشت وارد دانشگاه آکسفورد شد. در سال 1963 به دنبال احساس ناراحتی در عضلات دست و پا آزمایشهایی بر روی او انجام شد. نتایج آزمایش علائم یک بیماری نادر و مهلک را نشان میداد به نام «اسکلروز جانبی آمیوتروفیک» که بخشی از نخاع و مغز و سیستم عصبی را مورد حمله قرار داده و به تدریج اعصاب حرکتی بدن را از بین میبرد و با تضعیف ماهیچهها فلج عمومی ایجاد میکند به طوری که به تدریج توانایی هرگونه حرکتی از شخص سلب میشود. معمولاً مبتلایان به این بیماری مدت زیادی زنده نمیمانند. این مدت برای استیون حداکثر بین دو تا سه سال پیشبینی شده بود. او بعدها درباره تجربه خود از شنیدن خبر ابتلا به یک بیماری مرموز و مهلک گفت: «رویاهایم در آن زمان آشفته بودند. تصوری که از خود داشتم تصور یک محکوم به اعدام بود. بعد از اینکه از بیمارستان مرخص شدم ناگهان حس کردم که اگر مجازات مرگم به تعویق انداخته شود چه کارهای ارزندهای وجود دارد که میتوانم انجام دهم. رویای دیگری که داشتم این بود که در عمر باقیمانده خود برای دیگران فداکاری کنم و بعد از انجام این کارها دیگر مرگ یک چیز خوب خواهد بود. با شگفتی دریافتم که من از زندگی بیش از زمانی که پی به بیماریام نبرده بودم لذت میبرم. از آن زمان در تحقیقاتم پیشرفت کردم و با دختری که از قبل با او آشنا شده بودم، نامزد شدم، این نامزدی زندگی من را تغییر داد و انگیزه مضاعفی به من بخشید.» استیون هاوکینگ در سال 1965 با «جین وایلد» ازدواج کرد. زندگی مشترک آنها تا سال 1991 که همسر هاوکینگ از او جدا شد تداوم یافت. اندکی بعد استیون که از ازدواج خود دارای سه فرزند است بهرغم وخیمتر شدن بیماریاش یک زندگی مشترک دیگر را آغاز کرد. سال گذشته خبرنگار مجله «نیو ساینتیست» از او درباره معما یا مسالهای که ذهنش را درگیر ساخته پرسید و هاوکینگ در پاسخ گفت «زنان سراسر وجودشان راز است.» اکنون نیم قرن از بیماری استیون هاوکینگ میگذرد. عارضهای که تمام بدن او را فلج کرده و قدرت تکلمش را کاملاً از بین برده اما نتوانسته مانع تداوم فعالیتهای علمی و تحقیقاتیاش شود. او در حال حاضر بر روی یک صندلی چرخدار مینشیند و با استفاده از دو انگشتش که قادر به حرکت هستند به کمک دستگاهی پیچیده منظور خود را به مخاطبانش انتقال میدهد. سلسله مطالعات پیوسته و ژرف هاوکینگ درباره راز خلقت، منشاء کیهان و چیستی سیاهچالههای فضایی شهرتی جهانی برای او به ارمغان آورده است. او در خلال مطالعات خود میکوشد تا به یک تئوری مادر برای توصیف و تبیین کیهان دست یابد. هاوکینگ در کتاب «تاریخچه زمان» که به سال 1988 به طبع رسید ادعا کرده بود «اگر دانشمندان بتوانند محاسبات و فرضیههای لازم برای توضیح هر پدیده یا ماده موجود در هستی را کشف و تنظیم کنند در آن صورت میتوانند به راز خلقت پی ببرند و ایدههای الهی را دریابند.» ولی او در ادامه کار تجدیدنظرهایی در دیدگاههای خود به عمل آورد و در کتاب «طرح عظیم» که در سال 2010 با همکاری لئونارد ملودینوف منتشر ساخت، نوشت که برای توضیح عالم هستی و سازوکار آن باید به قوانین فیزیک متوسل شد. این ادعا واکنش بسیاری را نهتنها در میان متالهان که در میان اندیشمندان و مجامع علمی نیز برانگیخته است. برخی از دانشمندان نظریه او را صرفاً تفسیری و برداشتی شخصی از علوم تجربی میدانند که محدودیتهایی برای اثبات یا انکار وجود خالق مطلق دارد و اساساً از عهده این کار برنمیآید. نظریههای غریب و بدیع هاوکینگ به این مورد منحصر نمیشود. او سال گذشته گفت احتمال وجود موجودات فضایی را قطعی میداند اما توصیه میکند که انسانها از آنها دوری گزینند زیرا «در صورتی که موجودات فضایی به زمین بیایند، نتیجه آن مشابه سفر کریستف کلمب به قاره آمریکا خواهد بود که برای ساکنان بومی آنجا پیامد مثبتی به همراه نداشت.» میتوان حدس زد که تحریم علمی رژیم اسرائیل آن هم از طرف دانشمندی که میگوید «در آن سوی هر سیاهچاله، سپید چشمهای وجود دارد» تا چه میزان بر دولتمردان و سیاستمداران تلآویو گران خواهد آمد.
          
          درست 300 سال بعد از مرگ گالیلئو گالیله دانشمند و مخترع سرشناس ایتالیایی در 8 ژانویه سال 1642، استیون ویلیام هاوکینگ در شمال لندن به دنیا آمد. پدرش فرانک دانشآموخته پزشکی دانشگاه آکسفورد و مادرش ایزابل فارغالتحصیل فلسفه، سیاست و اقتصاد از همان دانشگاه بود. پنج سال بعد از خاتمه جنگ استیون به همراه خانواده به شهر «سنت آلبنز» محل جدید کار پدرش نقل مکان کرد و 9 سال بعد یعنی زمانی که 17 سال بیشتر نداشت وارد دانشگاه آکسفورد شد. در سال 1963 به دنبال احساس ناراحتی در عضلات دست و پا آزمایشهایی بر روی او انجام شد. نتایج آزمایش علائم یک بیماری نادر و مهلک را نشان میداد به نام «اسکلروز جانبی آمیوتروفیک» که بخشی از نخاع و مغز و سیستم عصبی را مورد حمله قرار داده و به تدریج اعصاب حرکتی بدن را از بین میبرد و با تضعیف ماهیچهها فلج عمومی ایجاد میکند به طوری که به تدریج توانایی هرگونه حرکتی از شخص سلب میشود. معمولاً مبتلایان به این بیماری مدت زیادی زنده نمیمانند. این مدت برای استیون حداکثر بین دو تا سه سال پیشبینی شده بود. او بعدها درباره تجربه خود از شنیدن خبر ابتلا به یک بیماری مرموز و مهلک گفت: «رویاهایم در آن زمان آشفته بودند. تصوری که از خود داشتم تصور یک محکوم به اعدام بود. بعد از اینکه از بیمارستان مرخص شدم ناگهان حس کردم که اگر مجازات مرگم به تعویق انداخته شود چه کارهای ارزندهای وجود دارد که میتوانم انجام دهم. رویای دیگری که داشتم این بود که در عمر باقیمانده خود برای دیگران فداکاری کنم و بعد از انجام این کارها دیگر مرگ یک چیز خوب خواهد بود. با شگفتی دریافتم که من از زندگی بیش از زمانی که پی به بیماریام نبرده بودم لذت میبرم. از آن زمان در تحقیقاتم پیشرفت کردم و با دختری که از قبل با او آشنا شده بودم، نامزد شدم، این نامزدی زندگی من را تغییر داد و انگیزه مضاعفی به من بخشید.» استیون هاوکینگ در سال 1965 با «جین وایلد» ازدواج کرد. زندگی مشترک آنها تا سال 1991 که همسر هاوکینگ از او جدا شد تداوم یافت. اندکی بعد استیون که از ازدواج خود دارای سه فرزند است بهرغم وخیمتر شدن بیماریاش یک زندگی مشترک دیگر را آغاز کرد. سال گذشته خبرنگار مجله «نیو ساینتیست» از او درباره معما یا مسالهای که ذهنش را درگیر ساخته پرسید و هاوکینگ در پاسخ گفت «زنان سراسر وجودشان راز است.» اکنون نیم قرن از بیماری استیون هاوکینگ میگذرد. عارضهای که تمام بدن او را فلج کرده و قدرت تکلمش را کاملاً از بین برده اما نتوانسته مانع تداوم فعالیتهای علمی و تحقیقاتیاش شود. او در حال حاضر بر روی یک صندلی چرخدار مینشیند و با استفاده از دو انگشتش که قادر به حرکت هستند به کمک دستگاهی پیچیده منظور خود را به مخاطبانش انتقال میدهد. سلسله مطالعات پیوسته و ژرف هاوکینگ درباره راز خلقت، منشاء کیهان و چیستی سیاهچالههای فضایی شهرتی جهانی برای او به ارمغان آورده است. او در خلال مطالعات خود میکوشد تا به یک تئوری مادر برای توصیف و تبیین کیهان دست یابد. هاوکینگ در کتاب «تاریخچه زمان» که به سال 1988 به طبع رسید ادعا کرده بود «اگر دانشمندان بتوانند محاسبات و فرضیههای لازم برای توضیح هر پدیده یا ماده موجود در هستی را کشف و تنظیم کنند در آن صورت میتوانند به راز خلقت پی ببرند و ایدههای الهی را دریابند.» ولی او در ادامه کار تجدیدنظرهایی در دیدگاههای خود به عمل آورد و در کتاب «طرح عظیم» که در سال 2010 با همکاری لئونارد ملودینوف منتشر ساخت، نوشت که برای توضیح عالم هستی و سازوکار آن باید به قوانین فیزیک متوسل شد. این ادعا واکنش بسیاری را نهتنها در میان متالهان که در میان اندیشمندان و مجامع علمی نیز برانگیخته است. برخی از دانشمندان نظریه او را صرفاً تفسیری و برداشتی شخصی از علوم تجربی میدانند که محدودیتهایی برای اثبات یا انکار وجود خالق مطلق دارد و اساساً از عهده این کار برنمیآید. نظریههای غریب و بدیع هاوکینگ به این مورد منحصر نمیشود. او سال گذشته گفت احتمال وجود موجودات فضایی را قطعی میداند اما توصیه میکند که انسانها از آنها دوری گزینند زیرا «در صورتی که موجودات فضایی به زمین بیایند، نتیجه آن مشابه سفر کریستف کلمب به قاره آمریکا خواهد بود که برای ساکنان بومی آنجا پیامد مثبتی به همراه نداشت.» میتوان حدس زد که تحریم علمی رژیم اسرائیل آن هم از طرف دانشمندی که میگوید «در آن سوی هر سیاهچاله، سپید چشمهای وجود دارد» تا چه میزان بر دولتمردان و سیاستمداران تلآویو گران خواهد آمد.
 
        
دیدگاه تان را بنویسید