شناسه خبر : 18172 لینک کوتاه

گفت‌وگو با حسین فرحبخش تهیه‌کننده سینما

بخش خصوصی در سینمای ایران نابود شد

حسین فرحبخش یکی از معدود تهیه‌کنندگان سینماست که ادعا می‌کند بدون کمک دولت فیلم‌هایش را می‌سازد و به نوعی سردمدار بخش خصوصی و سینمای بدنه است.

حسین فرحبخش یکی از معدود تهیه‌کنندگان سینماست که ادعا می‌کند بدون کمک دولت فیلم‌هایش را می‌سازد و به نوعی سردمدار بخش خصوصی و سینمای بدنه است. او می‌گوید در همه این سال‌ها با بودجه بخش خصوصی و بدون استفاده از وام‌های دولتی فیلم ساخته و از فروش فیلم‌هایش توانسته به فعالیت خود در سینما ادامه دهد اما فیلم‌های او در این سال‌های اخیر مانند گذشته نمی‌فروشد و حالا او هم معتقد است تا چند سال آینده جایی برای او در سینما باقی نخواهد ماند و بخش خصوصی سینما به طور کامل نابود شده و از میدان رقابت بیرون می‌رود.



به عنوان تهیه‌کننده‌ای که سال‌های زیادی است در سینما به طور خصوصی فیلم تهیه می‌کند، تولید فیلم در سینمای ایران را سودآور می‌دانید یا اینکه آن را یک فعالیت اقتصادی با سود حداقلی ارزیابی می‌کنید؟
من در این سال‌ها فیلم‌های زیادی تهیه کرده‌ام، دو فیلم سال گذشته داشتم و امسال هم دو فیلم دارم. در طی این 32 سال که در سینما فعالیت می‌کنم 50 فیلم تهیه کرده‌ام که در بعضی از سال‌ها مثل سال 79 حتی سه فیلم «تکیه بر باد»، «شب‌های تهران» و «آواز قو» را در بخش خصوصی بدون کمک دولت تولید کردم. تولید فیلم در سینمای ایران در دوره‌ای کاملاً سودآور بود. در دهه 70 در دو دوره پنج‌ساله فیلم‌هایی با سوژه‌های جدید در سینما ساخته می‌شد که می‌توانست تماشاگر را به سینما بیاورد. من در آن سال‌ها فیلم اکشن تهیه می‌کردم. از سال 76 تا 81 سوژه‌های نو وارد سینما شد که تا آن زمان مطرح کردن آنها ممنوع بود. دقیقاً در همان دوران بود که سینما رونق گرفت و بیشترین تماشاگر را داشت. اما از سال 83، 84 عملاً سینما نابود شد و در هشت سال اخیر میزان تماشاگر در حد فاجعه بود. می‌توان گفت عملاً دیگر بخش خصوصی در سینمای ایران وجود ندارد. تهیه‌کنندگان یا از دولت پول می‌گیرند یا سرمایه‌گذار پیدا می‌کنند. اما سرمایه‌گذارهایی که از خارج از سینما وارد این عرصه می‌شوند هیچ اطلاع و آگاهی‌ای درباره کار در سینما ندارند، ضرر می‌کنند و سرمایه آنها هم حیف و میل می‌شود. نه به دست آنها برمی‌گردد و نه اینکه سود می‌برند. در واقع بعضی با این کار گوش سرمایه‌دارها را می‌برند. از طرف دیگر در حال حاضر در سینما برای تولید بسیاری از فیلم‌ها چند شریک با هم کار می‌کنند. در شرکت فیلمیران برای تولید «ورود آقایان ممنوع» هفت تا هشت شریک با هم کار کردند. در «شهرموش‌ها 2» بانک گردشگری سرمایه‌گذاری کرد و با اینکه می‌گویند فیلم در بخش خصوصی تولید شده اما سرمایه‌اش را بانک فراهم کرده و بخش خصوصی از خودش پولی نگذاشته است.

پس تولید در سینما را در شرایط فعلی به صرفه و اقتصادی نمی‌دانید. یعنی دیگر مانند گذشته و دو دهه قبل تولید فیلم در این عرصه نه تنها منفعت مالی ندارد بلکه زیان‌ده هم هست و نمی‌توان از این کار انتظار برگشت سرمایه داشت.
در حال حاضر کار تولید در سینما دیگر سودآور نیست. من هم به دلیل اینکه در دفترم هم تولید فیلم، هم پخش فیلم و هم سینما دارم می‌توانم دوام بیاورم. حتی من انبار فیلم دارم که فیلم‌های قدیمی را مجدداً به شبکه نمایش خانگی و تلویزیون می‌فروشم و از این طریق سعی می‌کنم به سودآوری برسم. در شرایط فعلی سودآوری از تولید فیلم به حداقل رسیده و تنها چرخش سرمایه است که می‌تواند قدری سودآور باشد. یعنی اگر از اکران سودی حاصل نشود سعی می‌کنیم از شبکه خانگی به سود برسیم. من و آقای علیخانی در «پویافیلم» توانستیم این چرخه را ایجاد کنیم. اما با ادامه وضعیت فعلی دو تا سه سال آینده ما هم از گردونه رقابت خارج خواهیم شد چون تا آن زمان بخش خصوصی به طور کامل از بین رفته است. درست مانند اتفاقی که قبل از انقلاب هم رخ داد و تولید در سینمای ایران به طور کامل نابود شد. در سال 51 میزان تولید سینمای ایران 110 فیلم در سال بود که در آن زمان 255 فیلم خارجی وارد می‌شد در سال 56 میزان تولید در سینمای ایران در یک سال به 12 فیلم رسید در حالی که 756 فیلم از خارج از ایران به سینما وارد می‌شد. حول و حوش انقلاب تولید فیلم در سینمای ایران 800 تا یک میلیون هزینه می‌برد اما با 700 هزار تومان می‌شد بهترین فیلم خارجی را خرید و به ایران آورد. در آن زمان کمپانی‌های خارجی در ایران دفتر داشتند و فیلم‌ها را خودشان وارد کرده و با 70 تا 80 هزار تومان که برای دوبله هزینه می‌کردند فیلم‌ها را در سینماها به اکران درمی‌آوردند. به همین دلیل تولیدکنندگان فیلم در سینمای ایران دیگر نمی‌توانستند به لحاظ هزینه و بودجه‌ای که صرف یک فیلم ایرانی می‌کردند با کمپانی‌های خارجی رقابت کنند. از طرف دیگر تکنیک به کار‌رفته در فیلم‌های خارجی و نشان ‌دادن صحنه‌های برهنگی قابل مقایسه با فیلم‌های ایرانی نبود. عرف ایرانی به فیلمسازان اجازه نمی‌داد که از این بابت فیلم‌هایی مانند فیلم‌های فرنگی تولید کنند. از لحاظ تولید فیلم‌های اکشن هم ما به دلیل کمبود امکانات به پای آنها نمی‌رسیدیم به همه این دلایل سینمای ایران تعطیل شد و واردات فیلم‌های خارجی سینمای ایران را از پا درآورد.

اما در سینمای امروز ایران نه فیلم خارجی وارد و اکران می‌شود و نه کمپانی‌های خارجی در ایران حضور دارند، پس از این جهت خطری متوجه تهیه‌کنندگان ایرانی نیست. با این حال به گفته شما تهیه‌کنندگان بخش خصوصی درحال خارج شدن از چرخه تولید و اکران هستند.
بعد از انقلاب جلو ورود فیلم‌های خارجی را گرفتند و از این جهت خدمت بزرگی به سینمای ایران شد. اما سینما به تدریج به شکل دولتی درآمد و حالا کار به جایی رسیده که در این هفت، هشت سال اخیر سینمای دولتی رقیب بخش خصوصی شده است. زمانی که دولت برای فیلمی هزینه می‌کند، برگشت سرمایه برای او اهمیت ندارد. میزان هزینه تولید هم برای او اهمیت چندانی ندارد مثلاً به بازیگری که دستمزدش 30 تا 40 میلیون است 80 تا 100 میلیون دستمزد می‌دهد. همین بازیگر حالا دستمزدش بالا رفته و وقتی می‌خواهد با من قرارداد ببندد، 60 میلیون تومان دستمزد درخواست می‌کند. در نتیجه به دلیل بالارفتن هزینه‌ها، من به تدریج از گردونه تولید فیلم سینمایی خارج می‌شوم. این در حالی است که در همین شرایط بنیاد فارابی به یک تهیه‌کننده برای تولید فیلمش یک میلیارد تومان وام می‌دهد علاوه بر این در زمان اکران 500 تا 700 میلیون برای تبلیغات هزینه می‌کند (هزینه یک بیلبورد در میدان هفت‌تیر طی 10 روز 110 میلیون تومان است) این فیلم با تبلیغات کاذب 800 تا یک میلیارد می‌فروشد اما در نهایت نه هزینه تولید برمی‌گردد و نه سودی عاید بنیاد فارابی می‌شود و البته کسی هم از مدیران این بنیاد نمی‌پرسد که چقدر هزینه شده و چقدر از سرمایه برگشته است. طبیعی است که در این میدان رقابت، بخش خصوصی قادر به رقابت با بخش دولتی نخواهد بود. من به عنوان تهیه‌کننده خصوصی نمی‌توانم علاوه بر هزینه تولید 500 تا 700 میلیون هم پول بیلبورد بدهم. حتی از ابتدای اکران تازه‌ترین فیلم تلویزیون هم تیزر این فیلم (مستانه) را پخش نمی‌کند با اینکه این فیلم از وزارت ارشاد پروانه ساخت و نمایش گرفته است. بنابراین برای فیلم من نه اطلاع‌رسانی و نه تبلیغ نمی‌‌شود و فیلم من نمی‌فروشد و از گردونه رقابت خارج می‌شوم. از آن طرف حتی از سالن سینمایی که متعلق به من است هم حمایت نمی‌شود. سینما آزادی، پردیس ملت و... بودجه جاری دارند اما سینما عصرجدید که مالک آن من هستم هیچ بودجه‌ای ندارد. در نتیجه سینما فرسوده می‌شود و دیگر تماشاگر به این سالن نمی‌آید. در حالی که دولت می‌تواند به جای اینکه 35 میلیارد هزینه یک فیلم کند، دو تا سه پردیس سینمایی بسازد و در نهایت پولی که صرف این پردیس‌ها کرده به تدریج و کم‌کم برمی‌گردد و دوباره به جیب دولت می‌رود.

پس با این حساب در همین شرایط فعلی هم بسیاری از تهیه‌کنندگان بخش خصوصی از میدان رقابت خارج شده‌اند و دیگر قادر به ادامه فعالیت نیستند.
بله، می‌بینید که فعالیت تهیه‌کنندگانی مانند محمد بانکی و برادران شایسته در سینما چقدر کم و محدود شده است. فیلمسازی سخت و هزینه‌بر شده، کارهایی که من در سینما انجام می‌دهم از دیگران برنمی‌آید. من 22‌روزه هم می‌توانم یک فیلم را بسازم. فیلم آخرم را در همین مدت تولید کردم اما باز هم کار برای من هم سخت شده، چون هزینه‌های تولید و تبلیغات بالا رفته است. با این‌حال می‌توانم به عنوان تهیه‌کننده تا حد ممکن هزینه تولید را پایین بیاورم. پولی که بازیگران در پروژه‌های دیگر می‌گیرند زمان بستن قرارداد از من طلب نمی‌کنند و نسبت به فیلم‌های دیگر من می‌توانم با هزینه خیلی کمتری فیلم بسازم اما همه نمی‌توانند این‌طور کار کنند. تا به حال خیلی ضرر نکرد‌ه‌ام اما اگر «مستانه» نفروشد از دور خارج می‌شوم و این وضعیت فقط شامل من نمی‌شود. خیلی‌های دیگر هم در سینما بیکار و نابود می‌شوند.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها