شناسه خبر : 15626 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

چهار تهیه‌کننده زن سینمای ایران از دغدغه‌های خود در تولید محصولات هنری می‌گویند

وارد زد و بندهای مالی نمی‌شویم

عبور از سقف شیشه‌ای مدیریت دغدغه‌ی اصلی زنان کارآفرین و مدیر است. حتی در عالم سینما که ساختاری متفاوت از سایر نهادهای مدیریتی دارد، باز هم تعداد زنان تهیه‌کننده کم است. مسیری که زنان تهیه‌کننده در سینمای ایران طی کرده‌اند نشان از همت بالایی دارد که با سال‌ها ممارست به آن رسیده‌اند. ورود به عرصه تهیه‌کنندگی برایشان آسان نبوده و حالا با کوله‌باری از تجربه سعی دارند در فضایی برابر و دور از تبعیض جنسیتی در این عرصه سرمایه‌گذاری و کار کنند. پوران درخشنده، منیژه حکمت، بیتا منصوری و تینا پاکروان هر کدام به نسلی از سینما تعلق دارند که تجربه‌های متفاوتی را برای رسیدن به جایگاه امروزشان پشت سر گذاشته‌اند.

دنیا عیوضی

عبور از سقف شیشه‌ای مدیریت دغدغه‌ی اصلی زنان کارآفرین و مدیر است. حتی در عالم سینما که ساختاری متفاوت از سایر نهادهای مدیریتی دارد، باز هم تعداد زنان تهیه‌کننده کم است. مسیری که زنان تهیه‌کننده در سینمای ایران طی کرده‌اند نشان از همت بالایی دارد که با سال‌ها ممارست به آن رسیده‌اند. ورود به عرصه تهیه‌کنندگی برایشان آسان نبوده و حالا با کوله‌باری از تجربه سعی دارند در فضایی برابر و دور از تبعیض جنسیتی در این عرصه سرمایه‌گذاری و کار کنند. پوران درخشنده، منیژه حکمت ، بیتا منصوری و تینا پاکروان هر کدام به نسلی از سینما تعلق دارند که تجربه‌های متفاوتی را برای رسیدن به جایگاه امروزشان پشت سر گذاشته‌اند.



هر چهار نفر شما، تجربه مواجهه با اقتصاد سینما به عنوان تهیه‌کننده را دارید. برای شروع می‌خواهم سوال کنم زن بودن، چه فرصت‌ها و تهدیدهایی را در مقایسه با تهیه‌کنندگان مرد، پیش روی شما قرار داده است؟

پوران درخشنده: زنان ویژگی‌های مثبت و تاثیرگذاری در فیلمسازی دارند، وقتی در یک پروژه قدم می‌گذارند، کار برای آنها خیلی جدی است، حتی خیلی جدی‌تر از مردها کار می‌کنند، چون با وسواس و با ظرافت کار می‌کنند. زنان در تولید فیلم به ریزه‌کاری‌ها اهمیت زیادی می‌دهند، مدیریت بودجه برای زنان مهم است و بودجه‌بندی تولید فیلم را دقیق انجام می‌دهند. خیلی از تهیه‌کننده‌ها سمت و وظایف دیگری را در کنار تولید فیلم انجام می‌دهند، اگرتهیه‌کننده زن، سمت دیگری داشته باشد، باز هم تولید فیلم را با وسواس و دقت انجام می‌دهد. بنابراین تهیه‌کنندگان زن در کار خود جدی هستند، شناخت کافی و خلاقیت لازم را دارا هستند و از ابتدا تا انتهای پروژه را دنبال می‌کنند. حتی بعد از اینکه ساخت فیلم تمام می‌شود و باید فیلم را به جشنواره‌ها، بازارها و همایش‌ها بفرستند، در این مراحل تلاش زیادی می‌کنند. برای یک تهیه‌کننده زن این مهم است که فیلمش دیده شود.

بیتا منصوری: مدیریت خانم‌ها خیلی بهتر از آقایان است، چون موشکافانه حتی به نقاط ریز هم توجه می‌کنند، برای همین کمتر خطا می‌کنند. قبل از اینکه وارد کاری شوند به آن فکر می‌کنند یا وارد نمی‌شوند یا اگر وارد شدند با اشراف کامل و با تمام وجود آن را به پایان می‌رسانند. گاهی هر کدام از تمام آن کاری را که دوست داشتیم نتوانستیم انجام دهیم، چون مسوولیت‌های دیگری هم داریم، اما مردها وقتی وارد کار تهیه‌کنندگی یا کارگردانی می‌شوند، تمام تمرکزشان را روی این کار می‌گذارند. اما زن‌ها به باقی وظایف خانوادگی‌شان هم اهمیت می‌دهند. پیش از این حضور زن در سینمای ایران بیشتر پشت صحنه بود. امثال خانم معتمدآریا و کریمی به عنوان چهره و بازیگر بودند که ما آنها را می‌دیدیم. ولی خانم‌های زیادی در سینما فعال بودند که در پشت صحنه حضور داشتند. این اتفاق خوبی است که خانم‌هایی که پشت صحنه، مخصوصاً در تیم کارگردانی فعال بودند، با تجربه‌ای که اندوختند توانستند وارد کار کارگردانی شوند و در این زمینه فعالیت خوبی انجام دهند. در صورتی که خیلی از آقایان یکباره وارد کار کارگردانی شده‌اند.

تینا پاکروان: در زن‌ها غریزه مادر بودن وجود دارد. از بدو تولد و شکل‌گیری یک پروژه سینمایی که به شکل یک طرح اولیه است، زن به عنوان یک سرمایه‌گذار تهیه‌کننده یا تهیه‌کننده صرف، مدیریت می‌کند تا رشد، باروری و درخشندگی این اثر و رساندن آن به دست مخاطب عام، مردم یا مخاطب جشنواره‌های خاص است و فرستادن آن به رسانه و تلویزیون تا مردم ببینند و ارتباط برقرار کنند. تهیه‌کنندگی فیلم چیدمان خودش را دارد، می‌توان بر اساس فیلمنامه به شناخت رسید که قطعاً نگاه زن‌ها دقیق‌تر و حساس‌تر است و فقط به عنوان یک موضوع اقتصادی آن را نمی‌بینند، خیلی از تهیه‌کنندگان مرد سینمای ایران با تمام احترام به دنبال بازگشت سرمایه و دنبال چهره‌ها هستند، اما بیشتر تهیه‌کنندگان زن به فرزند بهتر فکر می‌کنند، دنبال تربیت بهتر و پرورش بهتر یک موضوع برای رسیدن به هدف اساسی هستند. برای همین با ریزبینی وقت بیشتری می‌گذارند و حضور آنها، فضای سخت سینما در زمان فیلمبرداری را که از دور جذاب به نظر می‌رسد نرم و قابل تحمل می‌کند. بار مهمی که تهیه‌کننده زن به دوش می‌کشد این است که وقتی مدیریت پروژه را بر عهده دارد، تنش کمتری به نسبت آقایان در کار ایجاد می‌شود. به حرمت وجود زن رعایت‌هایی می‌شود و کار نظم می‌گیرد و کمتر اصطکاک به وجود می‌آید. این مسائل کمک می‌کند تا تهیه‌کننده‌های زن از دورانی که وارد این فضا شده‌اند، پای خود را جای سفت بگذارند و اطمینان ایجاد کنند، مثل خانم درخشنده که جزو اولین‌های این حرفه بوده‌اند و این اطمینان همین‌طور پیش برود تا برسد به نسل بعدی که ما هستیم.

خانم منصوری شما اشاره کردید بعضی مردها یکباره وارد سینما می‌شوند اما خانم‌ها سال‌ها در بخش‌های مختلف پشت صحنه تجربه کسب می‌کنند و سپس با ورود به عرصه‌هایی مانند تهیه‌کنندگی، مسوولیت کلان یک فیلم را بر عهده می‌گیرند. این دو شیوه ورود چه تبعاتی به دنبال دارد؟

منصوری: بله؛ این بحث از مدت‌ها پیش مطرح بود، مثلاً در جریان ساخت «رخ دیوانه» وقتی برای پروانه ساخت اقدام کردیم، برای نام مدیر تولید فیلم اسم خودم را نوشتم، اما من را نپذیرفتند، آنجا خیلی بحث کردیم که چرا من نمی‌توانم مجوز بگیرم. من مدیر تولیدی بودم که وارد کار تهیه‌کنندگی شده بودم. خیلی از آقایان با سرمایه‌گذاری وارد کار تهیه‌کنندگی می‌شوند و اگر نخواهید برای این افراد ریسک کنید، کار درستی است. اما من قبل از این مدیر تولید بودم و حالا هم می‌خواستم کارم را انجام دهم و آنها برای صدور پروانه می‌گفتند بحث نکنید، باید یک اسم دیگر بدهید. آقای شاهسواری که خودشان در آن جلسه بودند برای اینکه بحث تمام شود، گفتند اسم من را به عنوان مدیر تولید بنویسید. این رویه اشتباه است. خانم‌هایی که در سینمای ایران کار می‌کنند از پشت صحنه آمده‌اند و توانمند هستند، با حمایت‌های مالی نیامده‌اند، با تلاش‌های خود آمده‌اند. بنابراین موفق جلو می‌روند. خیلی از آقایانی که مشغول به کار تهیه‌کنندگی هستند، از طریق سرمایه‌گذاری آمده‌اند، درصد مشخصی می‌گیرند و سه تا فیلم را می‌سازند و کارت تهیه‌کنندگی می‌گیرند. خیلی از تهیه‌کنندگان شاید در طول دو، سه ماه ساخت فیلم، دو سه مرتبه سر فیلمبرداری بروند. خیلی از مواقع هم اصلاً حضور ندارند و اسم‌شان صوری است، از جایی می‌آیند و پروانه ساخت می‌گیرند. سرمایه‌گذاری که دوست دارد وارد سینما شود یا دوست دارد فرزندش را وارد سینما کند، تهیه‌کننده شناخته‌شده‌ای را پیدا می‌کند، سرمایه‌اش را در اختیارش قرار می‌دهد و فرزندش را هم برای بازیگری به تهیه‌کننده می‌سپارد، خودش هم چند تا عکس با بازیگران می‌گیرد، در نتیجه این تهیه‌کننده به راحتی درصد خودش را بر‌می‌دارد و چندان انگیزه‌ای برای باقی کار ندارد و کار را به عده‌ای می‌سپارد و کنار می‌رود. من این افراد را تهیه‌کننده نمی‌دانم. تهیه‌کننده‌هایی صوری که از اجازه‌ای که ارشاد داده، استفاده می‌کنند و برای فیلم دل‌شان نمی‌تپد.

اساساً در تعریف حرفه تهیه‌کنندگی گفته می‌شود تهیه‌کننده کسی است که تمامی دانش‌های فیلمسازی را باید بشناسد و به آنها تسلط داشته باشد و در کنار آن مدیریت مالی و روابط اقتصادی را هم به خوبی بشناسد. آیا تهیه‌کنندگان در سینمای ایران، چنین قابلیت‌هایی دارند؟

درخشنده: بله، این تعریف درست است، اما ما معمولاً بر اساس این تعاریف جلو نمی‌رویم. بیشتر کسانی که در این کار حضور دارند، در چند پروژه مالی همکاری داشته یا سرمایه‌گذار آورده‌اند و کم‌کم اسم‌شان به همراه تهیه‌کننده آمده است، بعد از حضور در سه اثر سینمایی با این شیوه، تهیه‌کننده می‌شوند. این افراد با یک نگاه صرفاً مالی و اقتصادی وارد سینما می‌شوند. گروهی هم با تحصیلات و شناخت وارد این حرفه می‌شوند. صفر تا صد این حرفه را می‌شناسند و می‌دانند باید روی آن اشراف کامل داشته باشند و شناخت درستی نسبت به تمام مقوله‌های آن داشته باشند، حتی درام و مخاطب را بشناسند. اولین ویژگی یک تهیه‌کننده باید مخاطب‌شناسی باشد که آیا این فیلم با مخاطب ارتباط برقرار می‌کند؟ مخاطب آن چه کسی است؟ پیام آن چیست؟ فرستنده و دریافت‌کننده آن کیست؟ گروهی هم هستند که چندین سال در تولید کار کرده‌اند و از تولید وارد کار تهیه‌کنندگی شده‌اند. به این ترتیب آدم‌های متفاوتی وارد حرفه تهیه‌کنندگی شده‌اند که شناخت و عملکردشان هم متفاوت است.

زنان در کار تهیه‌کنندگی از مرحله جذب سرمایه تا مدیریت گروه با چه مشکلاتی مواجه می‌شوند؟ آیا با توجه به نوع نگاه جامعه، سرمایه‌گذاران برای سرمایه‌گذاری به راحتی به آنان اعتماد می‌کنند؟ آیا عوامل گروه از شما حرف‌شنوی دارند؟

درخشنده: اتفاقاً خانم‌ها به سرمایه‌گذارها امنیت می‌دهند چون به نسبت آقایان در حسابداری و حسابرسی منظم‌تر و امانت‌دارتر هستند و وقتی بحث زن‌ها می‌شود سرمایه‌گذارها کمی نرم‌تر وارد کار می‌شوند، سختی کار آنجاست که زن هر جایی نمی‌تواند برود. با اینکه در جامعه رو به رشد و در حال گذاری به سر می‌بریم، اما هنوز مکان‌هایی وجود دارد که برای زن‌ها به عنوان جنس دوم پذیرفته‌شده نیست.

درخشنده: بحث اعتماد به زن‌ها خیلی جالب است. برای من پیش آمده که فردی می‌خواهد میزان مشخصی پول بدهد، اما می‌خواهد پسرش را که خیلی علاقه‌مند به بازیگری است در کنار بازیگران حرفه‌ای فیلم بگذاریم. من از آن کارگردان و تهیه‌کننده‌هایی نیستم که این را بپذیرم، بنابراین این سرمایه‌گذار را کنار می‌گذارم. سرمایه‌گذاری هم هست که پول زیادی دارد، حتی می‌گوید بودجه فیلم‌ات را بالا بزن، اما وقتی می‌بینی این آدم اصلاً فرهنگی نیست یا کسی نیست که فیلم را درک کند و بتواند با آن رابطه برقرار کند و فقط می‌خواهد اسمی داشته باشد، پولی بگذارد و روی باقی مسائل مالی‌اش سرپوش بگذارد یا مالیاتش را کم کند یا هر چیز دیگری، طبیعتاً بازهم من این سرمایه‌گذار را نمی‌پذیرم. یک نوع سرمایه‌گذار هم با شناخت از کارگردان و تهیه‌کننده که یک زن است، با اعتماد کامل وارد می‌شود.

خانم درخشنده یعنی در تمام مدت فیلمسازی‌تان با این سیستم کار کردید؟

درخشنده: با این سیستم با مشکلات فراوان جلو رفته‌ام. ساده نبود. به قول خانم پاکروان بعضی مکان‌ها را ما نمی‌توانیم به عنوان زن وارد شویم. سازمان‌ها و ارگان‌هایی هستند که آنها باید دنبال کسانی بگردند که حرف‌های آنها را بزنند. سازمانی مثل بهزیستی، محیط زیست و شهرداری که با شهروند سروکار دارند، بهترین موقعیت را دارند تا فیلمی را که به موضوع‌شان نزدیک است، انتخاب کنند و در فیلم فیلمسازهایی که از قبل با تفکرشان آشنایی دارند، سرمایه‌گذاری کنند، تا بخشی از سرمایه خود را به کار فرهنگی اختصاص دهند. در این بخش‌ها به دلیل لابی‌های آنچنانی امکان ورود برای ما نیست. من به عنوان یک زن نمی‌توانم راحت هرکسی را در هر ساعتی ببینم. ولی مردها به عنوان تهیه‌کننده خیلی راحت می‌توانند این افراد را ببینند و اصطلاحاً لابی داشته باشند، درصدها را تعیین کنند. در صورتی که با من به عنوان یک زن در این باره صحبت نمی‌کنند. بارها بعد از پایان یک جلسه به من گفته‌اند که آن آقا این حرف را زد که شما در این رابطه چیزی بگویید. ولی خب من که این را نفهمیده بودم، واقعاً نمی‌فهمم، چون از ما خجالت می‌کشند و صریح حرف نمی‌زنند. اما اگر تهیه‌کننده مرد باشد راحت‌تر در این باره حرف می‌زنند، سرمایه‌گذار می‌آورند، درصدها را مشخص می‌کنند و کار را شروع می‌کنند. ما تهیه‌کننده‌های زن با شرافت تمام کار می‌کنیم. آدمی مثل من که تهیه‌کننده مستقل است و سرمایه‌اش را می‌گذارد و دنبال سرمایه مطمئن و سلامت هم می‌گردد، خیلی مسیر سختی می‌رود چون دنبال سرمایه سلامت گشتن کار آسانی نیست. من از سال 65 به عنوان تهیه‌کننده کار می‌کنم، هستم و تا الان حداقل 13، 14 فیلم سینمایی ساخته‌ام. حالا حساب کنید که برای من چقدر سخت است که وارد این لابی‌ها شوم. چون می‌دانم وظیفه این افراد است که برای کار فرهنگی بودجه بگذارند، بودجه هم دارند اما ترجیح می‌دهند با مردها وارد این لابی شوند چون با مردها می‌توانند درصدها و زد و بندها را داشته باشند اما با زن‌ها نمی‌توانند.

شاید همین باعث شد که این وجه تمایز بین کارهای شما و باقی تهیه‌کنندگان ایجاد شود و کارهای تهیه‌کنندگان زن بیشتر دیده شود.

منصوری: بله، اما این موضوع باعث شد که بین کارهای تهیه‌کنندگان زن فاصله ایجاد شود. سرمایه می‌گذاریم و فیلمی را که امسال ساخته‌ایم سال بعد اکران می‌کنیم و باید بازگشت سرمایه داشته باشیم تا با خیال آسوده سرمایه کار بعدی را کنار بگذاریم. اما خیلی از آقایانی که صرفاً تهیه‌کننده هستند و کارگردان هم نیستند امسال اگر سه تا فیلم ساخته‌اند، زمان فیلمبرداری فیلم دوم بودجه فیلم‌های سال بعدشان را محاسبه می‌کنند، بی‌وقفه و با سرعت کار می‌کنند. اما زن‌ها با فاصله اما دقیق کار می‌کنند.

درخشنده: بله، خانم منصوری به موضوع مهمی اشاره کرد. امکان دارد خیلی از تهیه‌کننده‌های زن سه سال یا چهارسالی یک فیلم بسازند. اما در این سه چهار سال این حرفه را با عشق ادامه می‌دهند و کار بعدی را دنبال می‌کنند.
تینا پاکروان: این اتفاق، خیلی قشنگ است که با همه این حرف‌ها و فشارها همین تعداد محدودی که تهیه‌کننده زن در سینمای ایران وجود دارد، با شرافت کار می‌کنند، پیگیر هستند، نمی‌ایستند، واپس‌زده، دلزده و سرخورده نمی‌شوند و ادامه می‌دهند.

خانم حکمت شما درباره ساختار تهیه‌کنندگی در سینمای ایران چه نظری دارید؟

منیژه حکمت: این مساله‌ تا حدی زیر‌بنایی است. ساختار تهیه‌کنندگی در سینمای ایران از دو گروه تشکیل می‌شود. گروه اول وابستگان هستند که بسیار حضور پررنگی دارند، هر سال فیلم می‌سازند، رانت‌های ویژه دارند، تمامیت‌خواه هستند و سینما را حق کامل خود می‌دانند. فامیل در فامیل هستند و با هر مدیری وارد سینما می‌شوند و با همین‌ها هم تکرار می‌شوند. هر مدیری که می‌آید به تعداد این افراد اضافه می‌شود. سینما، جوایز، فستیوال و رانت را برای خود می‌دانند، مثلاً قبل از جشنواره فجر گلایه‌های آنها شروع می‌شود که انقلاب، سینما و جشنواره برای ماست و باقی سینماگران افراد فرودستی هستند که باید تابع ما باشند. متاسفانه وابستگان، 70 درصد سینمای ایران را گرفته‌اند. بهترین اکران‌ها برای آنهاست چون اکران را حق خود می‌دانند. چرا هیچ‌وقت موضوعات باز نمی‌شود؟

برگردیم به همان بحث ساختار زیربنایی سینمای ایران، خانم پاکروان شما چه نظری دارید؟

پاکروان: ساختار سینما رابطه به جای ضابطه است.

درخشنده: و ساختار رانت که مهم‌ترین آن است.

حکمت: در این ساختار ما مطالبات‌مان را می‌گیریم و کارمان را با سختی و دشواری انجام می‌دهیم. با صدای بلند اعلام می‌کنم ما زنان مستقل سینمای ایران با مردان مستقل سینما در یک کفه ترازو قرار داریم. مشکلات فیلمسازان مستقل شبیه هم است. وابستگان هم با هم در یک کفه ترازو هستند. ما مستقل‌ها تفاوت جنسیتی نداریم و توان‌های‌مان مساوی است.

پاکروان: گاهی حتی توان ما بیشتر است.

حکمت: بله، چون فکر می‌کنیم که حق‌مان را خورده‌اند و به زور می‌خواهیم حق‌مان را بگیریم. من فکر می‌کنم بین زن و مرد تهیه‌کننده مستقل هیچ تفاوتی وجود ندارد و دشواری‌هایشان مثل هم است. فرق اصلی میان ما مستقل‌ها با وابستگان است.

منصوری: در کنار این تقسیم‌بندی مستقل و وابسته، یک بخش دیگری هم وجود دارد. یک عده که دولتی نیستند اما هر پولی از هر جایی بیاید و اگربه آنها پیشنهاد داده شود، می‌پذیرند. مثلاً سرمایه‌گذاری می‌گوید پنج میلیارد می‌دهم به این شرط که نقشی را به بچه من بدهید، خیلی از تهیه‌کننده‌های مستقل هستند که به راحتی پول را می‌گیرند و این‌ کار را می‌کنند. من یک بار در این باره به یکی از دوستانی که در این زمینه فعال بود اعتراض کردم که این چه کاری است که شما به یک نفر اجازه کارگردانی دادی که هیچ رزومه‌ای ندارد، پس این کانون کارگردان‌ها چه کار می‌کند که این همه می‌گفتند افراد باید مجوز کار داشته باشند. جواب این شخص به من این بود که این جوان یک فیلمنامه نوشته بود، من خندیدم و گفتم این پولی که مادر ایشان به فیلمبردار داده تا کارگردانی کند و شما هم که تهیه‌کننده هستید می‌گویید فیلمبردار دوبرابر گرفته چون نصفش برای حق قانونی فیلمبرداری‌اش است و نصفش به خاطر نابلدی کارگردان. آن فیلمنامه‌ای هم که به شما ارائه داده، قطعاً با پول مادرش است و یک فیلمنامه دیگر نوشته بوده. گفت از این حرف‌ها بگذریم به این فکر کنید که من بازار کار ایجاد کردم که از این پول عده‌ای در سینما خورده‌اند. این چه جوابی است؟ این آقا آنقدر توانمند بود که برای آن آقای جوان مجوز کارگردانی گرفت و ما نفهمیدیم از کجا و ایشان هم فیلمش را ساخت.

پاکروان: و حالا خانم منصوری برای امضای مدیر تولیدی‌اش باید بماند، من برای تهیه‌کنندگی فیلم «خانوم» باید سختی بکشم تا بفهمانم که این فیلم را من تهیه کرده‌ام چرا باید اسم کسی دیگر بخورد.

درخشنده: و اینجاست که باید به تعریف تهیه‌کننده بازگردیم که شما در سوالات خود مطرح کردید، که تهیه‌کننده واقعی چه کسی است؟ آیا این تهیه‌کننده کار درستی می‌کند که برای کسی که کارگردانی بلد نیست، مجوز کارگردانی می‌گیرد. این نوع تهیه‌کننده‌ها هم هستند که این نوع پول‌ها و زد و بندها را انجام می‌دهند.

حکمت: باید اسم این تهیه‌کننده‌ها را تهیه‌کننده دلال بگذاریم.

احتمالاً منظور شما تهیه‌کنندگانی است که بیشتر واسطه میان دستگاه‌ها یا ارگان‌هایی هستند که پول در اختیار دارند و خودشان، تبحر و دانش این کار را ندارند.

منصوری: این تهیه‌کننده‌ها نه مستقل هستند نه وابسته. ما تهیه‌کننده‌هایی داریم که اگر 10 تا فیلم را تهیه‌کنندگی کنند، شاید یک ریال هم خودشان نگذاشته باشند. درصد خود را برداشته‌اند و ممکن است آن پول را به کل بردارند و بگویند سرمایه‌گذار، صد در‌صد کسی دیگر است. اینها هم می‌شوند واسطه تهیه‌کنندگی.

حکمت: تهیه‌کنندگی یک دانش است. دانشی که برای کاری فرهنگی سرمایه جمع‌آوری می‌کند و می‌خواهد خلق اثر کند. این کار باری به هر جهت نیست. مغازه‌داری و آهن‌فروشی نیست. پسر فلان شخصیت نیست. دانش است و فقط با پول هم درست نمی‌شود، می‌توان در یک فیلم و دو فیلم موفق شد. اما ادامه‌دار نیست. تعدادی نزدیک به 500 تهیه‌کننده در سینما داریم؛ اما الان کجا هستند؟ موفقیت تهیه‌کنندگان زن ما به خاطر دانش، نگاه فرهنگی، نگاه اجتماعی و تلفیق نگاه اجتماعی و فرهنگی آنهاست که خروجی آن معجون خوبی خواهد شد. مادرانگی زنان را یادمان می‌رود، وقتی تیم‌های فیلمسازی با ما کار می‌کنند ما مادران آنها می‌شویم، بچه‌های پشت صحنه شیفته ما می‌شوند، دلمان می‌لرزد اگر کمی از پول بچه‌ها را جابه‌جا کنیم. دلمان حتی می‌لرزد که که آیا بچه‌ها سوپ، سبزیجات و سالاد خورده‌اند؟

موافق باشید کمی هم درباره بازاریابی و جذب بازارهای جهانی صحبت کنیم. چرا سینمای ایران در این زمینه به رشد و شکوفایی نمی‌رسد؟ چرا ما هنوز آنطور که باید در بازارهای جهانی حرفی برای گفتن نداریم؟ در حالی که دستیابی به این شکوفایی قطعاً می‌تواند اقتصاد سینما را دگرگون کند چون برای افزایش گردش مالی سینمای ایران، راهی جز فراتر رفتن از مرزها و پخش جهانی آثار نداریم.

حکمت: ما در حال حاضر همه فستیوال‌ها را فتح کرده‌ایم. البته نه به این شکل که بنیاد فارابی 500 میلیون برای فیلم بریزد که حتماً به جشنواره‌ای برود و کارگردانی را که مد نظرش است مطرح کنند. به این شکل که چون خود فیلم اثر‌گذار است به جشنواره‌ها راه یافته. بیایید برای پاسخ به این سوال اول بررسی کنید آیا دولت برای تبلیغات فیلم‌های ما تا به حال پولی داده؟ ما بهترین فستیوال‌های خارجی مثل ونیز و برلین را رفته‌ایم وحتی یک ریال هم به ما کمک نکرده‌اند.
درخشنده: من چندین جشنواره در آمریکا، کانادا و استرالیا رفته‌ام. همه بلیت‌‌ها را خودم خریداری کردم در حالی که فارابی شریک فیلم من بود.

منصوری: درست مثل فیلم «رخ دیوانه» که با فارابی شریک پنجاه درصد هستیم اما چه در موضوع پخش داخل کشور و هم حضور بین‌المللی فیلم، خود من به تنهایی پیگیری می‌کردم. یک بار به فارابی گفتم قرارداد پخش فیلم ما با ایران‌نوین بود و پخش بین‌الملل ایران‌نوین در تابستان گذشته کلاً منحل شد و من خودم کار را پیگیری کردم، در حالی که این یک شراکت دو‌طرفه میان ما بوده، من در خبرها می‌خوانم فارابی این فیلم‌ها را به فلان کشور فرستاد. این فیلم هم برای شماست چرا این کار را برای رخ دیوانه نمی‌کنید؟ پاسخ فارابی این بود که نه نمی‌شود چون شما با یک جای دیگر قرارداد دارید (با اینکه آنجا منحل شده) اما کار ما به آنها لطمه می‌زند. ما با فارابی شریک هستیم اما پخش ونکوور و تورنتو را من هماهنگ کردم و اصلاً فارابی در جریان نبود و ربطی به ایران‌نوین هم نداشت، اتفاقاً برگشت مالی هم داشت و من به عنوان شریک نصفش را به فارابی می‌دهم اما فارابی هیچ کاری برای ما نمی‌کند.

پاکروان: بخش بین‌الملل فارابی مثل کتابخانه ملی است که فیلم‌ها را در آرشیو می‌گذارد. من خیلی کم دیده‌ام که در بخش بین‌الملل موفق عمل کند.

حکمت: مگر اینکه به فارابی سفارش خاص شده باشد.

پاکروان: انگار خود فارابی دلش نمی‌سوزد که این کار را بکند.

درخشنده: ما خودمان تلاش می‌کنیم و دور دنیا راه می‌افتیم که فیلم‌هایمان را به جشنواره‌ها و بازارهای مختلف بفرستیم. متاسفانه با مشکلات مالی مواجه هستیم و ارشاد و فارابی هیچ کمکی نمی‌کنند که در بخش بین‌الملل ما یک قدم بردارند. حداقل یک سینما اجاره کنند.

در بخش بین‌الملل با توجه به پیچیده و تخصصی‌تر بودن روابط با کمپانی‌های پخش یا حضور در بازارها و رویدادها، بهتر نیست بخش مربوطه در سازمان سینمایی فعالیت کند؟

پاکروان: این ایده کاملاً درستی است و شرح وظایف آنها هم همین است. خانم درخشنده کارگردان هستند و می‌خواهند فیلم بسازند و باید این وقت را برای بازاریابی بین‌المللی بگذارند که باید مسوول داشته باشد. مخصوصاً وقتی بنیادی مثل فارابی در ساخت فیلم مشارکت داشته که خودش هم در بخش بین‌الملل می‌تواند کمک کند.

حکمت: ما تهیه‌کنندگان مستقل در بازار کن یک غرفه ده‌متری نداریم. در حالی که آنها چادر می‌زنند، تمام نگاه‌ها را به خود جلب می‌کنند و فیلم‌های دولتی‌شان را می‌گذارند. ما با چه امکاناتی برویم. در این بازارها می‌گویند چتر سینمای ایران، اما این چتر سینمای ایران که ما نیستیم، فیلم‌های خودشان است. وقتی رقابت نابرابر است، ما چگونه می‌توانیم رقابت کنیم؟ همه نگاه‌ها معطوف به چتر به این بزرگی، وسط بازار کن در بهترین مکان می‌شود، آن وقت من کجا غرفه بزنم؟

پاکروان: آن وقت یک اتفاق سیاسی که می‌افتد این است که چون همه می‌دانند این غرفه به دولت وابسته است، وقتی روابط خوب است، این چتر هم برای آنها جذاب است و جوایز به سمت ایران می‌رود و وقتی روابط خوب نیست کل این سینما و فیلم‌های آن بایکوت می‌شود. یعنی ما به عنوان فیلمساز مستقل باید با بنیادی که خودش 50 فیلم را پوشش می‌دهد، مسابقه دهیم و در واقع داریم با کشور خودمان رقابت می‌کنیم. در صورتی که ما به یک بازار جهانی رفته‌ایم که با کشورهای دیگر رقابت کنیم.

حکمت: با ده تا خدم و حشم و مترجم می‌روند، ما با چی برویم؟ بضاعت ما مگر چقدر است؟

درخشنده: اصلاً ما را دعوت نمی‌کنند. تا به حال برای کسی بلیت‌ نفرستاده‌اند که مثلاً بگویند امسال به کن بروید و تجربه‌اندوزی کنید. همه با پول خودشان می‌روند. آنهایی که نمی‌توانند بروند هم نمی‌روند.

حکمت: بازارهای جهانی ساز و کار دارد. کمپانی و تبلیغات می‌خواهد. فستیوال‌ها را که می‌رویم دلمان می‌سوزد. مثلاً مکزیک یا کشورهایی که اصلاً سینما ندارند، وقتی فیلمشان به فستیوالی می‌رود که حتی اصلاً در بخش بازار است و در بخش مسابقه هم نیست، سفارتشان مهمانی می‌دهد و همه را دعوت می‌کند و اکران خاص برای آن فیلم می‌چیند. ما چه کسی را داریم؟ سفارت‌های ما از ما فرار می‌کنند. یک سفارتخانه در تمام این سی و چند سال از فیلم‌های ایرانی حمایت می‌کرد و آن هم ایوبی در فرانسه به عنوان رایزن فرهنگی بود. ایشان هم از ما حمایت نمی‌کرد، مثلاً «زندان زنان» را نمی‌دید. اما به هر حال بعضی فیلم‌ها را می‌دیدند و حمایت می‌کردند. وقتی به فستیوالی می‌رویم این افتخار برای همه است، ما پرچم ایران را بالا برده‌ایم، پرچم ایران آنقدر که برای سینمای ایران افراشته شده برای هیچ بخش دیگر افراشته نشده است.

در سینمای بیشتر کشورهای دنیا، کمپانی‌های سینمایی فعالیت می‌کنند، اما در ایران همه راه‌ها فقط به دولت ختم می‌شود...

درخشنده: چون نمی‌گذارند بخش خصوصی فعال شود.

در چنین شرایطی سینما چگونه می‌تواند روی پای خودش بایستد؟ سینمای بخش خصوصی چگونه می‌تواند راهش را پیدا کند؟

حکمت: سینما بلد است از پس خودش برآید. در شرایطی که ممیزی وجود دارد تا جایی که حتی روی پوستر و بروشور ما هم اعمال نظر می‌شود و تلویزیون اسم بازیگر را از تیزر حذف می‌کند.

پاکروان: بله، فاطمه معتمدآریا تنها بازیگر فیلم «یحیی سکوت نکرد» بود اما از تیزر فیلم حذف شد.

حکمت: ما در ساختاری کار می‌کنیم که فیلمنامه را می‌خوانند، پروانه ساخت می‌دهند و پروانه نمایش می‌دهند. اگر چند ارگان سر و صدا کنند فیلم را توقیف می‌کنند. ساختار و فضای روشنی وجود ندارد.

درخشنده: از بعد از انقلاب تا‌کنون ببینید در بخش بین‌الملل چه کرده‌ایم. یکی از کمک‌هایی که به سینمای ایران می‌شود که بتواند کمی روی پای خودش بماند و کمی بیشتر حرکت کند همین بخش بین‌الملل است. این همه سال می‌توانست چه اتفاقاتی بیفتد و نیفتاد. در بخش داخلی هم مشکلات متعددی وجود دارد. خانم‌ها چند تا از فیلم‌های شما درست اکران شد؟ چند تا سینما در اختیار داشتید؟ آیا به فیلم شما زمان درستی اختصاص دادند که بتوانید اکران خوبی داشته باشید؟ خود من چند تا تک‌سانس برای فیلم «بچه‌های ابدی» داشتم که بهترین فیلم جشنواره آن سال بود و در جشنواره کودک و نوجوان هفت جایزه بین‌المللی و داخلی برد. اینها خیلی بد است.

پاکروان: شعار خصوصی‌سازی را زیاد می‌شنویم. ما زیر‌مجموعه یک ارگان دولتی به نام وزارت ارشاد هستیم و پخش در سینماهایی است که 80 درصد آن دست حوزه هنری، شهرداری و ارگان‌های دولتی است و در تلویزیون که کاملاً زیر‌مجموعه دولتی است. بحث اساسی این است ما به عنوان تهیه‌کنندگان زن مستقل می‌خواهیم فیلم بسازیم و باید این بودجه تامین شود. بخشی از این بودجه از فروش به تلویزیون تامین می‌شود. اما تلویزیون تا‌کنون فیلم کدام‌یک از شما را خریده است؟ هیچ‌کدام! فیلم من که به خاطر پرداختن به مسائل خانواده مورد تایید یونسکو بود، توسط تلویزیون خریداری نشد. چون تعریف حجاب در تلویزیون با سینما فرق دارد درحالی که هر دو زیر‌مجموعه یک کشور هستند اما خودشان با هم تناقض دارند. بنابراین بخش خصوصی از هر جهت محدودیت دارد.

درخشنده: این محدودیت‌ها از یک جهت اقتصادی است اما از جهاتی دیگر فرهنگی است. من «رویای خیس» را برای چه کسانی ساختم؟ برای جوان‌ها. اما تلویزیون نخرید و نشان نداد. «شمعی در باد» را نخرید و نشان نداد.

پاکروان: اما ماهواره‌ها مجانی نشان می‌دهند. همان مردم در ایران می‌بینند. فقط ضرر به فیلمساز می‌رسد و از بودجه ایشان کسر می‌شود.

مساله‌ پایبند نبودن به قانون کپی‌رایت در سینمای ایران همچنان به قوت خودش باقی است. برای مقابله با این معضل از کجا باید شروع کرد؟

درخشنده: ما هنوز تلاش می‌کنیم که به قانونی‌ترین حقوق‌مان که کپی‌رایت است برسیم. فیلم‌های ما همین‌طوری در شبکه‌ها نشان داده می‌شود و نمی‌توانیم کاری کنیم. اولین گامی که باید به آن توجه شود این است که سینما به عنوان صنعت تثبیت شود و سینما را به عنوان صنعت با تمام ساز و کار بشناسانند و بپذیرند. با اینکه در سال 120 تا 150 فیلم ساخته می‌شود سینما هنوز صنعت نیست. این همه آدم در این صنعت کار می‌کنند اما هیچ امکاناتی ندارند، نه بیمه‌ای و نه امنیت شغلی. دومین گام بحث الحاق به کپی‌رایت است. ما هنوز بعد از این همه سال روند صحیحی در کپی‌رایت احساس نمی‌کنیم.

حکمت: اول سینما را به رسمیت بشناسند بعد برای صنعت و حقوق کپی‌رایت تلاش کنند.

پاکروان: سینمای ایران هیاتی و نظارتی است. هنوز به جایی نرسیده که مشخصاً حرفی را به عنوان صنعت بزند.

درخشنده: این مهم‌ترین خواسته ماست که سینما را به عنوان صنعت بشناسند.

حکمت: مجموعه‌ای تهیه‌کننده داریم که اینها همه باید دغدغه صنعتی شدن سینما و کپی‌رایت را داشته باشند. بخشی از این تهیه‌کننده‌ها از فلان ارگان سه میلیارد می‌گیرند مقداری از آن را فیلم می‌سازند و بقیه را هم نوش جانشان. این افراد دغدغه‌ای برای سینما ندارند، ما یکدست نیستیم. اگر ما تهیه‌کنندگان با دانش تهیه‌کننده‌ای، بر اساس معیار جهانی تهیه‌کنندگی و ساختار درست سینمایی وارد شده بودیم، الان این راه‌ها را باز کرده بودیم. گروهی مستقل می‌خواهد حرکتی کند، بقیه گروه‌ها منافع‌شان به خطر می‌افتد. منافع جمعی برای ما تعریف نشده است. به خاطر ساختار دولتی نمی‌توانیم تکان بخوریم. بخش صنعت ما به خاطر ساختار دولتی، غالباً زیان‌ده است و این مساله‌ شامل حال سینما هم می‌شود.

منصوری: بعد از جشنواره فجر مثل اینکه دوستان تصمیم گرفته‌اند همه را شریک تیراژی کنند و دیگر آن حاشیه امن به دلیل عدم رعایت کپی‌رایت پایین آمده است. مثلاً اگر فلان فیلم دو میلیارد، سه میلیارد فروخت، عدد خوبی است، اما این مبلغ قطعاً برگشت سرمایه را تامین نمی‌کند. برای همین به نمایش خانگی امید می‌بندیم که بتوانیم بفروشیم. چون آن 50 درصد سینمادار و پخش را ندارد و از این طریق می‌توانیم هزینه‌هایمان را تامین کنیم که حداقل ضرر نکنیم، سودش را نخواستیم. ولی وقتی کپی‌رایت نداریم اولین دی‌وی‌دی که بیرون می‌آید، کپی آن پر می‌شود و مردم یا دانلود می‌کنند یا سی‌دی آن را کپی می‌کنند یا شبکه‌های ماهواره‌ای آن را بارها پخش می‌کنند. پس چرا فیلمساز دوباره باید یک هزینه صد‌میلیونی هم برای نمایش خانگی فیلمش بکند وقتی سودی در آن نیست؟

درخشنده: نمی‌دانم چرا گوش شنوایی برای این حرف‌ها نیست. آیا عضو کپی‌رایت شدن سخت است؟

منصوری: منافع‌شان به خطر می‌افتد.

پاکروان: اگر سینما کپی‌رایت نداشته باشد زمین خورده است. زن و مرد هم ندارد همه روی زمین هستیم. مسخره است که در هزاره سوم ما هنوز بحث کپی‌رایت داریم.

درخشنده: من حقوق کپی‌رایت «هیس» را قانونی کردم چون فیلم را یوتیوب گذاشته بود و در طول یک هفته صد هزار نفر آن را دیدند، من در آنجا وکیل گرفتم و توانستم فیلم را کپی‌رایت کنم و جلویش را بگیرم. درحالی که باید این کار را در اینجا می‌کردیم نه آنجا. اما چه کسی می‌تواند آنقدر هزینه کند؟

سال‌هاست که می‌شنویم مشکل اصلی سینمای ایران، وابستگی به دولت است اما بسیاری از کارشناسان هم می‌گویند اگر سایه دولت یک‌مرتبه از سینما کنار برود سینما زمین می‌خورد، چگونه می‌توان از زیر سایه دولت کنار رفت و قدرتمند ایستاد؟

حکمت: اصلاً این‌طور نیست، اینها بهانه‌های دولتی است. مثل همه جای دنیا مثلاً اگر صد تا فیلم ساخته می‌شود، این صد تا فیلم صد تا پروانه ساخت گرفته، یک میزان هم سوبسید به آنها تعلق می‌گیرد. این منت نیست اما فقط به خودشان تعلق می‌گیرد.

منصوری: یارانه‌ای در کار نیست! به جای اینکه این بودجه را بین همه تقسیم کنند کل این بودجه را به یک نفر می‌دهند چون از خودشان است.

پاکروان: امسال برای اینکه فارابی از حجم گلایه‌ها خلاص شود، در نصف همه فیلم‌اولی‌ها شریک شد و بقیه فیلم‌ها و فیلمسازان از این چرخه کنار رفتند.

حکمت: البته همه فیلم‌ها کنار نرفتند. بعضی فیلمسازان از فارابی بودجه گرفتند که البته فارابی آنها را خبر نکرد. اصلاً ما یک سوال روشن از فارابی داریم که دو سال است آن را مطرح می‌کنیم. دراین پنج، شش سال گذشته به هر فیلمی که پول داده، اعلام کند. اگر به کسی که 50 میلیون داده اسم آن را هم در لیست بگذارد و به کسی که پنج میلیارد داده اسم او را هم بگذارد. مبلغ‌ها را اعلام کند. آن موقع تمام خبرنگاران و سینماگران تکلیف‌شان روشن می‌شود.

پاکروان: فارابی اعلام نمی‌کند.

حکمت: من فیلمنامه «ورود آقایان ممنوع» را به فارابی بردم. گفتند به درد نمی‌خورد باید عوضش کنی، بعد یکی از مدیران خیلی حرف خوبی به من زد، گفت چرا مدام می‌گویید به من پول نمی‌دهند، معلوم است که نمی‌دهند، هر موقع فکر من را ساختی ما به تو پول می‌دهیم. گفتم مگر من خودم فکر ندارم، گفت اگر فکر من را ساختی ما پول می‌دهیم.

اگر دولت کنار برود و قرار باشد برای قدرت گرفتن سینما، تهیه‌کننده‌ها با هم به صورت تیمی کار کنند، چه اتفاقی می‌افتد؟ چرا اگر خانم پاکروان در حین فیلمبرداری فیلم خود با مشکل مالی مواجه شد به جای شراکت با فارابی با تهیه‌کننده بخش خصوصی شریک نشود؟

حکمت: خیلی اتفاق خوبی است؛ ما الان هم دو سه تا تهیه‌کننده هستیم که با هم فیلم می‌سازیم.

منصوری: شما با هم شریک هستید. مثلاً من در رخ دیوانه با این مساله‌ مواجه شدم که می‌گفتند فیلم رخ دیوانه فیلم دولتی است و از فارابی پول گرفته است. من از فارابی پول نگرفتم. فارابی شریک سرمایه‌گذار است.

درخشنده: بله، مثل فیلم هیس.

پاکروان: بودجه بلاعوض نیست.

منصوری: بله، حتی قرارداد پخش و نمایش خانگی را هم بردم آقای تابش امضا کرد. گفتم پول ایشان را به خودشان بدهید. یعنی یک ریال از فارابی تا به حال دست من نیامده که بخواهم به ایشان برگردانم. ولی نکته اینجاست که چرا با فارابی شریک شدم چون به هر دری زدم و به هر کدام از دوستان حتی در حد 10 درصد رو انداختم، جواب نگرفتم. من تعجب کردم به هر حال از یک آقایی که توان مالی خوبی هم دارد و تهیه‌کننده سینما بود و الان پخش‌کننده قوی است، 10 درصد خواستم. آن 10 درصد همان حاشیه امن من بود که وقتی جلسات فیلمبرداری‌مان بیشتر شد و من استرس داشتم با توجه به اینکه سر و کارم به بیمارستان کشید، گفتم کاری کنم این استرس نباشد و دست نیاز دراز می‌کنم که به من کمک کنید که نکردند.

چرا با وجود گردش مالی‌ قابل قبولی که در سینما وجود دارد هنوز نمی‌تواند ستون و تکیه‌گاه اقتصادی داشته باشد و روی پای خودش بایستد؟

درخشنده: چون سالن‌های سینما در اختیار دولت است.

منصوری: مثلاً فیلم «زاد‌بوم» توقیف بود الان آزاد شده است. یعنی می‌تواند پروانه نمایش داشته باشد و هنوز ندیدیم چون حوزه هنری 60 درصد دارد و نمی‌خواهد نمایش داده شود پول بیت‌المال است و دوست ندارد، می‌گوید آن موقع هزینه کرده‌ام و الان دوست ندارم. قرار شد سهمش را واگذار کند به آقای داوودی. ولی شرطش این است که از حالا دارم می‌گویم من به شما سینما نمی‌دهم. فکر می‌کنم تنها فیلمی که فروش شهرستان‌اش دو برابر تهران بود «شاهزاده روم» است. برای اینکه 90 درصد سالن‌های سینمای شهرستان برای حوزه هنری است. در یک شهر کوچک و بزرگ که یک سینما دارد و بالاخره یک عده هم دوست دارند سینما بروند باید بایستند تا این فیلم نمایش‌اش تمام شود برای همین هر فیلمی باشد می‌بینند حالا این فیلم شاهزاده روم باشد یا شهر موش‌ها یا رخ دیوانه. برای همین یک فیلم در شهرستان دو برابر تهران فروش می‌کند. و یک بخشی صدا‌وسیماست که سینما را آزرده می‌کند البته نه همه را! اگر برای هیچ‌کس تیزر تبلیغاتی نروند، می‌گوییم برای همه این مشکل وجود دارد اما وقتی فیلمی تیزر ده‌ثانیه‌ای ندارد و آنونس سه‌دقیقه‌ای پخش می‌کند و تمام شبکه‌ها عوامل آن فیلم را در برنامه زنده دعوت می‌کنند و حمایت می‌شوند، می‌فهمیم آنها به دنبال منویات خودشان هستند.

حکمت: اما مثلاً اگر شبکه جم تیزر ما را نشان دهد همه باید مواخذه شویم.

منصوری: مردم می‌روند فیلم ببینند اما باید ببینند چه چیزی روی پرده است و خبر‌دار شوند اما چه کسی این تبلیغ را می‌کند؟ تلویزیون فیلم را از تهیه‌کننده نمی‌خرد و تبلیغ را نشان نمی‌دهد. اما برای آن فیلم‌های دولتی که می‌خواهند حمایت کنند، آنونس سه‌دقیقه‌ای پخش می‌کنند!

پاکروان: بعضی از فیلمسازان بنر و بیلبورد را با کمک شهرداری دارند، تلویزیون را برای پخش تیزر، آنونس، پشت صحنه، مصاحبه و بلیت‌ دولتی دارند بنابراین ما نمی‌توانیم روی پای خودمان بایستیم.

حکمت: فلان وزارتخانه 400، 500 میلیون بلیت‌ می‌خرد و مجانی به کارمندانش می‌دهد، این روی آمار فروش می‌آید. اما سر شهر موش‌ها سر طی 10 هفته فیلم را پایین آوردند، چون گفتند هیچ فرقی با بقیه فیلم‌ها ندارد- یک دانه بلیت‌ دولتی نخریدند.

منصوری: برای فیلم ما چون کارگردان آقای داوودی سر هشت هفته فیلم را پایین آورد کف فروشمان هم نیفتاده بود. گفت من از شورای صنفی نمایش هستم و باید رعایت کنم.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها