شناسه خبر : 13727 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

آیا ارزش جان در ایران پایین است؟

جان رها کرده‌ایم

خط‌کش و معیاری نیست که نشان دهد، یک عدد پیکر آدمی چند تومان می‌ارزد. پیکر آدمی همراه با روح و روانش. قیمت آنچه «جان» می‌خوانندش. زبان‌شناسان «جان» را به معنای زندگی دانسته‌اند و به گمان آنان، این همان ریشه‌ای است که به شکل «زی» در «زیستن» آمده است.

ندا گنجی
خط‌کش و معیاری نیست که نشان دهد، یک عدد پیکر آدمی چند تومان می‌ارزد. پیکر آدمی همراه با روح و روانش. قیمت آنچه «جان» می‌خوانندش. زبان‌شناسان «جان» را به معنای زندگی دانسته‌اند و به گمان آنان، این همان ریشه‌ای است که به شکل «زی» در «زیستن» آمده است. همچنین در هستی‌شناسی این واژه، جان نیروی نهادی و باطنی زندگی نیز قلمداد می‌شود که وظیفه‌اش حفظ تن و تنظیم زیست ‌طبیعی آن است. فارغ از تعاریفی که در لغت‌نامه‌ها یا مفاهیم عرفانی می‌توان یافت، آنچه با شنیدن واژه جان در ذهن جان می‌گیرد، نقش تن آدمی است؛ همانی که با چشم می‌توان دید. با این وصف، برای جان انسان درکشوری بسان ایران چه قیمتی می‌توان تعیین کرد؟ آیا ارزش جان یک ایرانی، همان 150 میلیون تومانی است که برای دیه یک مرد بالغ می‌برند؟ یا کمتر است؟ یا که باید ارزش بیشتری برای تن و جان انسان قائل بود؟ البته برخلاف ایران که چنین محاسباتی در آن صورت نگرفته است، در برخی کشورها مانند آمریکا برآوردهایی در این زمینه صورت گرفته است. گفته می‌شود برخی نهادها دراین کشور، هزینه‌-‌فایده سیاست‌های خود را براساس برآوردهایی که از ارزش جان انسان‌ها دارند، محاسبه می‌کنند. برای مثال اداره محیط زیست این کشور، ارزش جان انسان را 9/1 میلیون دلار تخمین زده و اداره غذا و دارو این ارزش را پنج تا هفت میلیون دلار برآورد کرده است. اگرچه سیاستگذاران در ایران تا این حد درمورد گروه هدف سیاست‌های خویش دقیق نشده‌اند و سنجه‌ای برای تعیین ارزش جان ایرانیان دردست نیست. اما از روی شواهد موجود می‌توان چنین استنباط کرد که ارزش جان آدمی رو به سقوط گذاشته است. برای اثبات این مدعا، همین بس که دیگر قبح جان ستاندن شکسته است. نزاع‌ها و قتل‌ها رو به افزایش می‌رود. به طوری که آمارهای رسمی نشان می‌دهد در 10 سال گذشته به طور متوسط هر سال 374/598 پرونده نزاع به پزشکی قانونی ارجاع شده است که البته فرجام ‌بخشی از این نزاع‌ها نیز مرگ و میر و آسیب جسمی بوده است. اما وقوع نزاع‌ها و حوادث تنها وجهی از جان دادن و جان ستاندن ایرانیان بوده است؛ چه گاه سیاست‌هایی که دولت‌ها ناخواسته در طول سال‌های گذشته به کار بسته‌اند نیز به مرگ یا آسیب ختم شده است. پرونده بنزین آلوده هنوز مختومه نشده است. اگرچه مسببان توزیع بنزین پتروشیمی‌ها که بنابر گزارش‌های رسمی منجر به آلودگی هوا شده است، مورد پیگرد قضایی قرار نگرفته‌اند اما باید پرسید این نوع بنزین که به بهانه خودکفایی درکشور توزیع شد، چند تن از شهروندان را به کام مرگ فرستاد و برای چه تعداد از ایرانیان تحفه سرطان را به ارمغان آورد؟ سیاهه بلندبالایی از این نوع سیاست‌ها و اقدامات می‌توان تهیه کرد که نشان از بی‌ارزش یا کم‌ارزش بودن جان در ایران دارد. البته به دور از انصاف است که تنها دولتمردان را در مظان این گلایه و اتهام قرار دهیم. شاید لازم باشد گاهی این موضوع را در وجدان خویش نیز به چالش بکشیم که تا چه حد برای تن و جان خود ارزش قائل هستیم؟ بازهم شواهد عینی بسیاری می‌توان یافت که به طور حتم وجدان‌ها را به درد خواهد آورد. به عنوان نمونه، برای حوادث رانندگی که در همین سال گذشته، حدود 18 هزار نفر را قربانی کرد، چه دلیلی روشن‌تر از این وجود دارد که ایرانی‌ها برای تن و جان‌شان و سلامتی خویش، ارزشی قائل نیستند؟ در پرونده پیش‌رو، مقوله ارزش جان از منظر جامعه‌شناختی و اقتصاد مورد بررسی قرار گرفته است.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها