شناسه خبر : 36359 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

آب پاکی

فریدمن چگونه پاکی را گسترش داد؟

 

 

علیرضا اعظم‌پور/ نویسنده نشریه

86-1مقاله اثرگذار میلتون فریدمن درباره «مسوولیت اجتماعی بنگاه‌ها» را در شماره 381 معرفی و تحلیل و خلاصه‌ای از نظرات موافق و مخالف با آن مقاله را ارائه کردیم. 50 سال پیش میلتون فریدمن در روزنامه نیویورک‌تایمز مقاله‌ای نوشت که مهم‌ترین نکته‌اش این بود: «تنها مسوولیت اجتماعی بنگاه، افزایش سود است.»

فریدمن نوشته بود: وقتی می‌شنوم برخی اهالی کسب‌وکار آشکارا درباره «مسوولیت‌های اجتماعی بنگاه در نظام کسب‌وکار آزاد» صحبت می‌کنند، یاد ماجرای شگفت‌آور شاعری فرانسوی می‌افتم که در 70‌سالگی فهمید که در تمام عمرش منثور (غیر منظوم) شعر گفته. آنها که با ادا و اصول می‌گویند که کسب‌وکار «تنها» به سود مربوط نیست، بلکه به پشتیبانی از اهداف مطلوب «اجتماعی» نیز ربط دارد و بنگاه دارای «وجدان اجتماعی» است و از این دست حرف‌ها، فکر می‌کنند که جانب کسب‌وکار آزاد را می‌گیرند، اما در حقیقت دارند سوسیالیسم ناب و خالص را تبلیغ می‌کنند. مدیر شرکت یک فرد است. ممکن است او در مقام فرد، در برابر خانواده، وجدان، حس نیکوکاری، کلیسا، باشگاه، شهر و کشور خود احساس مسوولیت داشته باشد؛ یا شاید بخواهد بخشی از درآمدش را به اهدافی که ارزشمند می‌پندارد اختصاص دهد، اما در این میان او در جایگاه رئیس عمل می‌کند و نه در جایگاه نماینده.

خانواده، وجدان، حس نیکوکاری، کلیسا، باشگاه، شهر و کشور اگر «مسوولیت‌های اجتماعی» هستند، مسوولیت‌های اجتماعی افراد هستند، نه مسوولیت‌های اجتماعی بنگاه.

 

اثر مقاله فریدمن بر توسعه فناوری‌های پاک

یکی از اثراتی که مقاله فریدمن بر محققان اقتصادی گذاشت، جلب توجه آنها به ساختارهایی است که در آن بنگاه به سبب انگیزه‌های درونی خود اقدام به توسعه فناوری‌های پاک و بهتر (از منظر اجتماعی) می‌کند. به طور خاص یکی از شیوه‌هایی که برای این اثرگذاری بررسی می‌شود از طریق حضور سرمایه‌گذارانی است که به اثرات خارجی تولیدات بنگاهی که در آن سرمایه‌گذاری می‌کنند اهمیت می‌دهند. این حضور باعث می‌شود توجه به رفاه اجتماعی از طریق ساختار انگیزشی مدیران بنگاه ایجاد شود؛ نکته‌ای که می‌توان ریشه‌های آن را در مقاله فریدمن نیز مشاهده کرد. سرمایه‌گذاران مسوولیت‌پذیر، سرمایه‌گذاری خود را بر اساس ترکیبی از سوددهی سرمایه‌گذاری و امتیاز بنگاه در عرصه‌های محیط زیستی، اجتماعی و مدیریتی شکل می‌دهند.

مقاله «مارتین اومکه» و «مارکوس اوپ» که در سال 2020 تهیه شده، یکی از مقالاتی است که به این مقوله می‌پردازد. تحقیق اومکه و اوپ جایزه بهترین مقاله را از EFA در حوزه تامین مالی مسوولانه، کسب کرده است. مقاله ساختاری را معرفی می‌کند که در آن، بر اساس ساختار تامین مالی ارائه‌شده در مقاله شناخته‌شده هلمشترول-تیرول، یک کارآفرین برای تولید، نیازمند تامین مالی خارجی است و میان انتخاب دو شیوه تولید پاک و آلوده‌کننده مخیر خواهد بود. به منظور تبیین مدل، نویسندگان ابتدا مروری کوتاه بر ادبیات نوپای این حوزه انجام می‌دهند. در این بخش اشاره می‌شود که چگونه عملکرد سرمایه‌گذاران مسوولیت‌پذیر، موجب تغییر ریسک سایر سرمایه‌گذاران می‌شود. همچنین عنوان می‌شود که با حضور سرمایه‌گذاران مسوولیت‌پذیر، بنگاه باید به جای مفهوم «ارزش سهامداران» که در مقاله فریدمن بر آن تاکید شده بود، به رفاه سهامداران توجه کند. برخی مقالات در این حوزه تلاش می‌کنند تا اثر حضور سهامدار مسوولیت‌پذیر را از طریق کاهش انگیزه بنگاه برای سود بیشتر نشان دهند. این رویکردی است که نویسندگان این مقاله با آن مخالف‌اند. رویکردی در ادبیات که این مقاله در ادامه آن خواهد بود، تلاش برای بررسی اثر محدودیت‌های تامین مالی و حضور صندوق‌های تامین مالی مسوولیت‌پذیر برای کاهش این محدودیت در تصمیمات بنگاه درباره تولید خود و تاثیر آن در زنجیره تامین است. در ادبیات این موضوع بررسی می‌شود که چگونه تهدید خروج سرمایه‌گذار مسوولیت‌پذیر می‌تواند باعث اصلاح رفتار بنگاه شود و حتی چگونه سرمایه‌گذار می‌تواند پس از اصلاح بنگاه، با فروش آن سود مثبت قابل توجهی به دست آورد. همچنین یکی دیگر از مسائلی که درباره سرمایه‌گذاری مسوولانه در ادبیات به آن توجه می‌شود، مساله وجود «سواری مجانی» است.

 

پاکی و آلودگی

مدل پایه ارائه‌شده در این مقاله، همان‌گونه که بیان شد بر پایه یک کارآفرین ریسک‌خنثی با مسوولیت محدود و سرمایه‌ای اولیه شکل می‌گیرد که میان انتخاب دو شیوه تولید پاک و آلوده مخیر است. او برای به ثمر رسیدن شیوه تولیدی خود باید تلاشی را که قابل مشاهده نیست صرف کند. هر دو شیوه تولید دارای اثرات خارجی منفی هستند اما این اثرات برای شیوه تولید آلوده بیشتر است به نحوی که خالص اثر اجتماعی آن که برابر سود به علاوه اثرات خارجی می‌شود منفی است، در حالی که این عدد برای پروژه پاک مثبت است؛ بنابراین از منظر اجتماعی پروژه‌های آلوده هیچ‌گاه نباید انتخاب شوند. از طرف دیگر سود مالی پروژه آلوده از پروژه پاک بیشتر است. همچنین پروژه پاک، به سرمایه‌گذاری بیشتری برای به ثمر رسیدن نیاز دارد اما هر دو پروژه تلاش یکسانی را می‌طلبد. مطابق مقاله هلمشترول-تیرول، کارآفرین انگیزه کم‌کاری دارد که موجب کاهش احتمال موفقیت پروژه می‌شود و سرمایه‌گذاران بر اساس همین انگیزه‌های کم‌کاری قراردادی را پیشنهاد می‌دهند که کارآفرین را ترغیب به اعمال تلاش بهینه کند. این ساختار انگیزشی موجب می‌شود تا با وجود بازده ثابت به مقیاس تکنولوژی کارآفرین در هر دو انتخاب پاک و آلوده، امکان تامین مالی او محدود باشد و مقیاس تولید را محدود کند. کارآفرین همچنین خود انگیزه‌ای برای توجه به محیط زیست دارد به این معنی که درصدی از اثرات خارجی تولید را درونی می‌سازد.

سرمایه‌گذاران در این مدل شامل دو دسته عادی و مسوولیت‌پذیر می‌شوند. سرمایه‌گذاران عادی تنها به سود مالی خود توجه می‌کنند د‌ر صورتی که سرمایه‌گذاران مسوولیت‌پذیر به اثرات خارجی پروژه‌ها نیز توجه می‌کنند. این سرمایه‌گذاران نسبت به همه جامعه و نه‌فقط پروژه‌هایی که خود در آنها سرمایه‌گذاری می‌کنند احساس مسوولیت دارند و بنابراین، در صورت انتخاب پروژه‌های آلوده توسط برخی دیگر از بنگاه‌ها، مطلوبیت این سرمایه‌گذاران کاهش می‌یابد. همچنین این سرمایه‌گذاران به صورت هماهنگی با یکدیگر عمل می‌کنند. به عبارت دیگر، سرمایه‌گذاری مسوولانه یا توسط صندوق‌های بزرگ انجام می‌شود یا مساله سواری مجانی میان این سرمایه‌گذاران به نحوی حل شده است. جمع درصدی از اثرات خارجی که توسط سرمایه‌گذاران مسوولیت‌پذیر و کارآفرین درونی می‌شود می‌تواند برابر با یک یا کمتر از آن باشد که نشانگر عدم توجه به عواقب برخی تصمیمات یا ناهماهنگی‌های جزئی میان سرمایه‌گذاران مسوولیت‌پذیر است.

مدل پایه این مقاله ابتدا بدون حضور سرمایه‌گذاران مسوولیت‌پذیر حل می‌شود. بر این اساس، کارآفرین با همه سرمایه خود مشارکت خواهد کرد و بر اساس میزان اهمیتی که به اثرات خارجی می‌دهد یکی از دو پروژه پاک یا آلوده را انتخاب خواهد کرد. پروژه آلوده همان‌گونه که گفته شد دارای سوددهی و در نتیجه تمایل بیشتر سرمایه‌گذاری عادی برای مشارکت است که مقیاس نهایی آن را افزایش می‌دهد. از طرف دیگر پروژه پاک از منظر دارا بودن اثر مثبت اجتماعی برای کارآفرین اهمیت دارد. بر اساس بده‌بستان میان اثرات اجتماعی و سود مالی، سطحی از اهمیت به اثرات اجتماعی شخص می‌شود که اگر، کارآفرین خود بیش از آن سطح به اثرات اجتماعی اهمیت بدهد، شیوه تولید پاک را انتخاب می‌کند. در غیر این صورت شیوه تولید آلوده انتخاب می‌شود. همچنین حضور سرمایه‌گذاران عادی می‌تواند کارآفرینانی را که بدون تامین مالی خارجی فناوری پاک را انتخاب می‌کردند نیز به سمت فناوری آلوده بکشاند. در این شرایط سرمایه‌گذاران مسوولیت‌پذیر به مدل اضافه می‌شوند. مطلوبیت این سرمایه‌گذاران همان‌گونه که بیان شد از انتخاب پروژه آلوده توسط هر بنگاهی، کاهش می‌یابد و بنابراین اثر عدم مشارکت آنها در پروژه به صورت یک گزینه خارجی منفی خواهد بود. این مطلوبیت منفی به کارآفرین کمک می‌کند تا تهدیدی معتبر برای انگیزش سرمایه‌گذار به مشارکت داشته باشد. سرمایه‌گذاران مسوولیت‌پذیر، برای مشارکت خود یک پیشنهاد غیر‌قابل تغییر ارائه می‌دهند که در آن نوع فناوری، مقیاس کار، سرمایه‌گذاری لازم توسط سایر سرمایه‌گذاران و سود آنها و کارآفرین مشخص شده است. این پیشنهاد به نحوی است که مطلوبیت کارآفرین را نسبت به حالت نبود این سرمایه‌گذاران افزایش می‌دهد و مطلوبیت سرمایه‌گذاران مسوولیت‌پذیر را نیز بیشینه می‌کند. هر چند ساختار مساله اجازه ظهور راه‌حل‌هایی را نظیر پرداخت به کارآفرین برای عدم تولید می‌دهد؛ اما وجود مازاد مثبت برای سرمایه‌گذار مسوول و کارآفرین در پروژه پاک به راه‌حل تولید با مقیاس در فناوری پاک می‌انجامد و این تولید رفاه کل را بیشینه می‌سازد. به منظور شکل‌گیری تعادل لازم است تا دو نوع سهام یا اوراق توسط کارآفرین منتشر شود که یکی سهام یا اوراق دارای حق رای و اعمال نظر است که سود و جریان درآمدی آن نسبت به نوع دیگر اوراق کمتر است. نوع اول توسط سرمایه‌گذاران مسوول خریداری می‌شود و نوع دیگر توسط سرمایه‌گذاران عادی استفاده می‌شود.

حضور دو نوع سرمایه‌گذار عادی و مسوولیت‌پذیر باعث می‌شود تا نوعی مکمل بودن میان این دو گروه شکل بگیرد. بدین نحو که حضور سرمایه‌گذاران عادی، اعتبار تهدید تولید با فناوری آلوده را افزایش می‌دهد و آنها را به سرمایه‌گذاری بیشتر و ترغیب بیشتر کارآفرین به سرمایه‌گذاری سوق می‌دهد. از طرف دیگر، افزایش سرمایه‌گذاری و بازده در فناوری پاک، باعث حضور بیشتر سرمایه‌گذاران عادی در این حوزه می‌شود و بنابراین فناوری‌های پاک با مقیاس بیشتری اجرا می‌شود. این اثرگذاری توسط سرمایه‌گذار مسوولیت‌پذیر بدون هزینه نخواهد بود و او می‌بایست از نظر مالی متحمل ضرری هر‌چند کوچک بشود. بنابراین، از نظر عملی صندوق‌های سرمایه‌گذاری مسوولانه که سودهای بالایی را گزارش می‌دهند نمی‌توانند اثر مثبت قابل توجهی داشته باشند. این شرایط در خصوص بازار اولیه صادق است و در صورتی که این صندوق‌ها بخواهند پس از اتخاذ فناوری پاک جریان درآمدی خود را در بازار ثانویه به فروش برسانند لزومی بر سود منفی نخواهد بود. برای اینکه سرمایه‌گذار مسوولیت‌پذیر بتواند اثرات مذکور را ایجاد کند، همان‌گونه که گفته شد، دو شرط احساس مسوولیت نسبت به کل جامعه و داشتن اندازه بزرگ لازم است. لزوم احساس مسوولیت به کل جامعه همان شکل‌گیری تهدید معتبر است که بیان شد. وجود اندازه قابل توجه یا هماهنگی کافی میان سرمایه‌گذاران نیز باعث خواهد شد تا امکان ایجاد اثر وجود داشته باشد. بنابراین سرمایه‌گذار مسوولیت‌پذیر باید در این جهت اقدام کند. همچنین شرط لازم دیگری وجود دارد، که وجود سرمایه کافی نزد سرمایه‌گذار مسوولیت‌پذیر برای تامین سطح بهینه این سرمایه‌گذاری است. در صورت نبود این شرط، سرمایه‌گذار می‌بایست میان طیف کارآفرینان انتخاب کند.

انتخاب میان کارآفرینان و فناوری‌های متفاوت در شرایط سرمایه‌گذاری محدود بر اساس شاخصی انجام خواهد شد که نویسندگان ارائه می‌دهند. شاخص سوددهی اجتماعی (Social Profitability Index) بیان می‌کند که برای هر کارآفرین اختلاف بازده اجتماعی میان پروژه آلوده و پاک او چه میزان خواهد بود. بر این اساس، سرمایه‌گذاران مسوولیت‌پذیر ‌باید به پروژه‌هایی اولویت دهند که به ازای هر ریال از سرمایه‌گذاری، بیشترین افزایش را در رفاه جامعه ایجاد می‌کنند. بدین ترتیب کارآفرینان و فناوری‌هایی بیشتر انتخاب خواهند شد که هزینه اجتماعی فناوری آلوده جایگزین بالایی دارند. البته در این انتخاب، سود مالی نیز در نظر گرفته می‌شود چرا که در رفاه اجتماعی اثرگذار است. در شرایطی که طیفی از کارآفرینان وجود دارد، می‌توان درجات مختلفی از هزینه کارگزاری (خطر کم‌کاری) را نیز برای آنها متصور بود. بر این اساس، این هزینه دو اثر متضاد دارد. از یک سو موجب کاهش سوددهی پروژه پاک می‌شود و از سوی دیگر سوددهی پروژه آلوده و رغبت برای حرکت به سمت آن را نیز کاهش می‌دهد. بر اساس متغیرهای مساله هر یک از این دو اثر می‌تواند غالب باشد و بنابراین موجب هدایت سرمایه سرمایه‌گذاران مسوولیت‌پذیر به سمت کارآفرینان کم‌هزینه‌تر یا پرهزینه‌تر (از منظر هزینه کارگزاری) شود. به بیان دیگر، شدت مشکل کارفرما-کارگزار و افزایش هزینه کارگزاری می‌تواند بر اساس تاثیری که بر محدودیت مالی در هر یک از فناوری‌های پاک یا آلوده می‌گذارد موجب افزایش یا کاهش رفاه جامعه شود.

این مقاله بر پایه فروضی بود که یکی از آنها وجود اثر خارجی منفی برای همه پروژه‌ها بود. در صورتی که اثر خارجی پروژه پاک مثبت در نظر گرفته شود، سرمایه‌گذار همچنان می‌تواند اثرگذار باشد و حتی در این شرایط دیگر نیاز به احساس مسوولیت نسبت به کل جامعه نیز نخواهد بود؛ حتی احساس مسوولیت جزئی نسبت به عملکرد بنگاهی که تنها سرمایه‌گذار در آن حضور دارد باعث افزایش سرمایه‌گذاری و اثرگذاری نیز خواهد بود. همچنین در صورتی که فرض بازده ثابت به مقیاس به فرض بازده کاهنده به مقیاس تغییر یابد، می‌توان همچنان شاهد اثرگذاری سرمایه‌گذاران مسوولیت‌پذیر از طریق تخفیف محدودیت مالی کارآفرینان بود. این امر در این شرایط تنها در صورتی محقق خواهد شد که قیود تامین مالی قابل توجه باشند.

 

اثر مداخله دولت

نکته دیگری که در این مقاله به آن اشاره می‌شود تاثیر مداخله دولتی است. دولت با ممنوع کردن فناوری‌های آلوده، تهدید معتبر کارآفرین را از بین می‌برد و بدین ترتیب انگیزه سرمایه‌گذار مسوولیت‌پذیر برای مشارکت و در نتیجه رفاه جامعه را کاهش می‌دهد. هر‌چند در شرایطی که سرمایه‌گذار مسوولیت‌پذیر دارای سرمایه کافی نباشد یا احساس مسوولیت او به اندازه کافی جامعیت نداشته باشد، مداخلات دولتی موجب بهبود رفاه اجتماعی خواهد شد. نکته مهم در خصوص مداخلات دولتی این است که هر‌چند به یک جنبه از ناکارآمدی (همان اثرات خارجی) توجه می‌کند اما از جنبه وجود محدودیت تامین مالی غافل می‌شود.

یکی دیگر از شیوه‌های اثرگذاری سرمایه‌گذاران مسوولیت‌پذیر، وجود ریسک پریمیوم‌های متفاوت برای پروژه‌های آلوده و پاک در بازار است. هر چند بر اساس محاسبات انجام‌شده در این مقاله، این تفاوت به گونه‌ای نخواهد بود که موجب ایجاد انگیزشی قوی در کارآفرین شود.

یکی از نتایجی که در این مقاله خلاف انتظار به دست می‌آید، عدم سرمایه‌گذاری در بنگاه‌هایی است که خود فناوری پاک را انتخاب کرده‌اند. همچنین گفته شد که سرمایه‌گذاران مسوولیت‌پذیر به سمت سرمایه‌گذاری بیشتر در بنگاه‌هایی حرکت می‌کنند که جایگزین آلوده آنها دارای ضرر اجتماعی بیشتری خواهد بود. این به معنای سرمایه‌گذاری بیش از حد در صنایع آلوده (به ازای هر نوع فناوری پاک و آلوده) است. در این مقاله همچنین از مداخله دولتی صرف نظر شده است. این عدم حضور دولت را می‌توان به دو شیوه تفسیر کرد. اولین شیوه تفسیر، توان بازار برای حل مشکل اثرات خارجی به صورت درون‌زا پیش از مداخله دولتی است که بیان شد. در نگاه دوم می‌توان تحلیل مقاله را شامل آن دسته از هزینه‌های اجتماعی دانست که پس از مداخله دولتی، همچنان باقی می‌ماند. قیود ناشی از عدم تقارن اطلاعات و اقتصاد سیاسی، مسائلی است که باعث می‌شود دولت توان اعمال مداخله بهینه مالیات پیگویی یا ممنوعیت تولید را در بسیاری از موارد نداشته باشد.

این مقاله بر اساس آنچه گفته شد، به خوبی نشان می‌دهد که چگونه یک بنگاه با انجام مسوولیت اجتماعی خود مطابق مقاله فریدمن که بیشینه کردن سود است، و در همکاری با سایر نیروهای بازار می‌تواند به افزایش رفاه اجتماعی بپردازد. لازم به یادآوری است؛ همان‌گونه که اشاره شد، هرچند سرمایه‌گذاری اولیه و ایجاد انگیزه برای اتخاذ فناوری پاک با هزینه مالی برای سرمایه‌گذار مسوولیت‌پذیر همراه است؛ اما با موفقیت پروژه و امکان فروش حق جریان درآمدی آن در بازار ثانویه، امکان وجود سود مالی مثبت برای این سرمایه‌گذاران نیز وجود خواهد داشت.

دراین پرونده بخوانید ...