شناسه خبر : 37331 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

فرصت طلایی از دست رفت

آیا رابطه ایران و اروپا بهبود پیدا می‌کند؟

 

مهرداد عمادی/ اقتصاددان

در سالی که شاهد به پایان رسیدن آن هستیم، روابط ایران و اتحادیه اروپا به دنبال خروج یک‌سویه ایالات متحده آمریکا از توافق برجام، دستخوش تحول شد. تصمیماتی که در اقتصاد کلان گرفته می‌شود اگر خارج از بازار ارز و پول باشند، اجرایی شدن این تصمیمات و اثرگذاری آنان در جامعه، زمان‌بر خواهد بود. با تنظیم توافق برجام میان قدرت‌های بزرگ و ایران در خصوص برنامه هسته‌ای، اثرات عمده این توافق از سال 2017 تا سال 2019 قابل مشاهده و رویت بود. اما با خروج از این توافق و ظاهر شدن تبعات آن، شاهد آن هستیم که در سال 99 روابط تجاری ایران با اتحادیه اروپا بسیار کوچک شده است. به طور مثال صادارت ایران به اتحادیه اروپا در سه‌ ماه نخست سال 2019 تنها 8 /5 درصد از مبادلات در همین بازه زمانی در سال 2018 بوده، این در حالی است که صادرات ایران به این اتحادیه در سال 2018 بالغ بر 49 درصد نسبت به سال 2017 کاهش پیدا کرده است. از آنجا که در این میان اتفاق ویژه‌ای در ایران رخ نداد، اتفاقاتی چون بالا بردن قیمت‌ها از سوی ایران یا اختلال در بنادر ایران، می‌توان ادعا کرد که این آمار نشان‌دهنده آن چیزی است که میان ایران و اتحادیه اروپا بر سر مساله برجام گذشته است.

این روند در نهایت در سال 99 سبب‌ساز عمیق‌تر شدن این انقباض و کاهش رابطه میان این دو شده است. در راستای رابطه ایران با اتحادیه اروپا باید توجه داشت که ایران به عنوان یک بازار و یک صادر‌کننده اهمیت ویژه‌ای دارد. با توجه به داده‌های اطلاعاتی در‌می‌یابیم که وقایع دیگری نیز در این میان اثر‌گذار بوده است. صادرات سرمایه یا سرمایه‌گذاری اتحادیه اروپا در ایران در یکی دو سال اخیر بسیار کاهش پیدا می‌کند و نهایتاً در سال 99 به زیر 230 میلیون ‌یورو می‌رسد. به طور کلی طی چهار سال گذشته رابطه تجاری ایران و اتحادیه اروپا بسیار افت کرده، این در حالی است که در بازه زمانی سال‌های 2009، 2010 و 2011، ایران در حال تبدیل شدن به نوزدهمین یا بیستمین شریک بازرگانی اتحادیه اروپا بود. با تشدید تحریم‌های ایران، طی سه سال، رتبه ایران به عنوان شریک تجاری اروپا به 24 رسید و در سال 99 ایران شریک سی‌ام اتحادیه اروپا نیز نیست. اگر حجم تجارت میان این اتحادیه با ایران را در سال 99 محاسبه کنیم، ایران شریک سی و هفتم یا سی و هشتم اتحادیه اروپا خواهد بود.

اتحادیه اروپا زمانی شریک نخست ایران در تجارت بود و پس از آن امارات و چین قرار می‌گرفتند. در سال 99 اتحادیه اروپا جای خود را به چین داده و پکن به اولین شریک تجاری ایران بدل شد و بیش از 20 درصد از تجارت خارجی ایران را قبضه کرده است. در تجارت، امارات متحده عربی همچنان جایگاه خود را با سهم 17درصدی از بازار ایران، حفظ کرده است. از سوی دیگر، سهم اتحادیه اروپا در ایران به سهم 5 درصدی سقوط کرده است. این آمار به درستی نشان می‌دهد که رابطه میان ایران و اتحادیه اروپا به شدت کم‌رنگ و کوچک شده است. این در حالی است که ایران پتانسیل آن را داشت که مطمئن‌ترین شریک در بخش انرژی برای اتحادیه اروپا باشد، به ویژه در گاز. در نفت این ظرفیت برای ایران کمتر بود چراکه عراق با شتاب وارد اتحادیه اروپا شد و صادرات نفت خود را در طی سه سال و نیم، تقریباً سه برابر کرد. در نتیجه عراق جانشین ایران در بحث نفت در اتحادیه اروپا شده است. اما در بحث گاز که ایران دارای یکی از بزرگ‌ترین منابع گاز جهانی است، می‌توانست برای اروپا نقش مثبتی ایفا کند. کمتر از شش سال گذشته صادرات و واردات و حجم کالا و تجارت میان ایران و اروپا بالای 27 میلیارد یورو بود، اما بعد از تحریم‌ها این سطح از روابط به‌شدت سقوط می‌کند.

از سوی دیگر تغییرات رخ‌داده در سیاست خارجی ایران و آنچه در ایران، «نگاه به شرق» خوانده می‌شود، باعث شد جذابیت ایران برای اتحادیه اروپا کم شود. اروپایی‌ها به عینه دیدند که شرکت‌های ایرانی به صورت ترجیحی، قراردادهای نفت، قراردادهای راه‌آهن و قراردادهای زیرساختی را بدون هیچ رقابتی در دست می‌گیرند. علاوه بر این، شرایط قراردادهایی که ایران با چین می‌بندد، بسیار با شرایط قرارداد با اروپایی‌ها متفاوت بود. شواهد و گزارش‌هایی در دست است که در سال 2017 با درخواست‌هایی از سوی مدیران سیاسی و اقتصادی ایرانی برای پرداخت‌هایی غیرقانونی و کدر از سوی شرکت‌های اروپایی روبه‌رو بودیم که عملاً سودآوری زیادی برای ایران و حتماً برای طرف اروپایی داشته است. در نتیجه سال 99 نه برای اتحادیه اروپا و نه برای ایران در خصوص روابط دو‌جانبه سال خوبی نبوده است. ایران خود را از اروپا محروم کرد که هم تصمیمات ترامپ و هم سیاست نگاه به شرق ایران در آن دخیل بوده است. ایران از اصلی‌ترین منبع برای به‌روز‌رسانی صنعت و تکنولوژی خود به ویژه در خصوص صنایع کلیدی، محروم شد. چرا‌که کشورهای پیشرو در شرق چون ژاپن و کره جنوبی هنوز در بخش‌هایی از صنایع، توان رقابت با اتحادیه اروپا را از منظر تکنولوژی ندارند. کشورهایی چون آلمان و سوئد کمک بزرگی برای به‌روزرسانی تکنولوژی هستند و ظرفیت آن وجود داشت که تکنولوژی‌ها و سایت‌های تکنولوژی بتوانند در ایران مستقر شوند.

 

تحفه برجام

در سال 2017 در حالی‌که همواره سایه تهدید خروج ترامپ از توافق برنامه جامع اقدام مشترک موسوم به برجام وجود داشت، اما واردات اتحادیه اروپا از ایران نزدیک به 84 درصد افزایش پیدا کرد که بخش عمده آن را انرژی در‌بر می‌گرفت. گرچه 650 میلیون یورو نیز سهم کالاهای صنعتی بود که گرچه برای ایران این رقم بزرگ نبود اما عددی مهم بود چرا‌که جایگاه ایران را در میان شرکای تجاری اروپا ارتقا می‌داد. در همین مدت، صادرات اتحادیه اروپا به ایران 7 /31 درصد افزایش پیدا کرد؛ توجه به این نکته ضروری است که 45 درصد این صادرات را کالاهای سرمایه‌ای صنعتی تشکیل می‌دادند که این کالاها، کانال اصلی برای انتقال تکنولوژی و آموزش است. اگر مساله نگاه به شرق ایران از سوی ایران پیگیری نمی‌شد، این سهم به سمت 50 درصد در حال افزایش بود و اکنون در همسایگی 55 درصد بودیم. همراه با انتقال و صادرات کالاهای سرمایه‌ای، در سال 2018 شاهد این هستیم که تولیدات صنعتی ایران در برخی شاخه‌ها با ارزش افزوده همراه شده، که این بخش‌ها همان بخش‌هایی هستند که بیشترین واردات را از اروپا داشته‌اند.

با خروج داوطلبانه از بازار کار اتحادیه اروپا، ایران چند شوک برای خود ایجاد کرد، نخست آنکه خود را از پروژه خط لوله گاز خارج کرد، این به این معنا بود که کشوری که یکی از بزرگ‌ترین ذخایر گاز را دارد، از بزرگ‌ترین بازار انرژی گاز خود را خارج می‌کند؛ دستاورد چنین امری شتاب گرفتن ایران در اروپا بود. در سال 2016 صادرکننده بزرگ برای بازار گاز اروپا در ابتدا روسیه بود و ایران به دنبال آن در جایگاه بعدی قرار داشت. قطر و الجزیره نیز به دنبال ایران، صادر‌کننده گاز به اروپا بودند و آمریکا سهمی 5 /1‌درصدی از این بازار داشت. این در حالی است که در سال 2019 صادرات انرژی روسیه نسبت به سال 2016 که همچنان ایران در بازار بوده، بیش از 18 درصد افزایش یافته است. نیاز به یادآوری است که در بازار انرژی اروپا در سال 2018 ارزش میزان واردات گاز طبیعی، گاز خارج‌شده از نفت، نفت و سوخت‌های جامد مثل پیت و زغال سنگ، 306 میلیارد یورو بوده است. این عدد نشان می‌دهد که این بازار نسبت به درآمد نفتی تا چه میزان بزرگ است. برندگان بزرگ غیبت ایران، روسیه و قطر، و سپس عراق هستند.

از سوی دیگر در سال 2004 که کل تجارت ایران با اتحادیه اروپا 5 /58 میلیارد یورو بود، اما خروج ایران از بازار انرژی، سبب شد ما بلافاصله حدود 71 درصد از ارزش صادارت خود را از دست بدهیم. ما باید تخم‌مرغ‌های خود را در سبدهای مختلفی بگذاریم ولی مهم‌ترین سبد برای فروش اتحادیه اروپا بود. برای اینکه ما در اتحادیه اروپا، ارز معتبر جهانی دریافت می‌کنیم؛ وون کره یا یوآن چین یا روپیه دریافت نمی‌کنیم و این بر اهمیت اتحادیه اروپا برای ایران می‌افزاید. استفاده از یورو، دست ایران را برای استفاده از سرمایه‌گذاری و خریدهای دیگر باز می‌گذارد که اثر مهمی برای ایران دارد. در سال 2011 ایران بیشترین جهش را در صادرات و واردات از اتحادیه اروپا داشت (گرچه میزان واردات نسبت به صادرات عددی بسیار بزرگ‌تر بود). اما ذکر این نکته اساسی است که همه این میزان انرژی نبود و اروپا به خرید قطعات صنعتی از ایران روی آورده بود که به معنای ایجاد اشتغال برای ایرانیان بود. به طور مثال کمپانی‌های سیتروئن، پژو، رنو و فولکس واگن، خط تولید خود را در ایران بزرگ کردند و توسعه دادند. در همین ایام زیمنس برای به‌روز کردن راه آهن ایران با تهران قرارداد امضا کرد و کمپانی دانیلی اروپا چند قرارداد بزرگ در باب ماشین‌آلات سنگین و فولاد با ایران بست. کمپانی ودافون وارد ایران شد و با شرکت های‌وب شریک شد. 27 قرارداد به ارزش 31 میلیارد یورو برای سرمایه‌گذاری مشترک در این مدت میان ایران و اتحادیه اروپا منعقد شد. آنچه مهم‌تر از این رقم است، ورود تکنولوژی‌های روز به ایران بود چرا‌که آنان از ایران به عنوان کشوری استفاده می‌کنند که می‌توانست پایگاه صادرات منطقه باشد که این موضوع اشتغال را برای ایران ارتقا می‌داد و ثمره این انتقال تکنولوژی به صنایع ایران می‌رسید.

 

نگاه به شرق و پس زدن اروپا

به سبب خروج ایران از بازار اتحادیه اروپا دو اتفاق دیگر نیز افتاد که ایران به آن توجه نکرد. در این مدت سرمایه‌گذاری فناور پایه در صنعت گاز ایران به شدت پایین رفت و همزمان در قطر این سرمایه‌گذاری فناور پایه رشدی بالغ بر 118 درصد داشت که استخراج گاز را برای قطر بهبود و ارتقا بخشید. همین اتفاق البته با رقمی کوچک‌تر برای روسیه رخ داد، رشدی 75‌درصدی. بدین ترتیب بود که گاز روسیه در سال 2019 قریب به 9 /44 درصد از تمام واردات گاز از اروپا را به قبضه خود درآورد. این موضوع در نهایت به جهش قابل توجهی در درآمد روسیه انجامید، رقمی نزدیک به 5 /9 میلیارد یورو افزایش درآمد برای مسکو. قطری‌ها در سال 2019 نسبت به سال 2016 سهم خود را در واردات گاز به اتحادیه اروپا افزایش دادند و از 9 /3 درصد به 5 /6 درصد رساندند. الجزیره و نروژ نیز از خروج ایران از بازار اروپا بی‌نصیب نماندند و سهم خود را در این بازار افزایش بخشیدند.

در سال 2020 با ورود واشنگتن و اعمال تحریم‌های ایالات متحده آمریکا بر روسیه در نهایت سهم روسیه در این بازار از 9 /44 درصد به 39 درصد کاهش پیدا کرد. با وجود این، مسکو همچنان در واردات گاز به اروپا پیشتاز سایر کشورهای جهان است. آمریکایی‌ها در نهایت با بهره‌گیری از خروج ایران از بازار اروپا و سوار شدن بر تحریم‌های اعمالی بر دولت مسکو، واردات گاز خود را به اروپا افزایش می‌دهند. در نتیجه به یک باره سهم آمریکا در واردات گاز به اتحادیه اروپا به 8 /6 درصد در نیمه اول 2020 رسیده است، تا آنها که سهم نروژ از این بازار عقب زده می‌شود. از سوی دیگر آمریکایی‌ها بازاریابی گاز را خیلی خوب انجام دادند و به سرعت بر سهم خود در بازار اروپا افزودند. در این بازار قطری‌ها سهم خود را در بازار گاز اروپا حفظ کردند و نکته جالب آنکه عراق نیز خود را در عرصه واردات گاز به اروپا وارد کرده است.

 

ایران- اروپا در 1400

همان‌طور که با ترسیم شرایط حاکم بر بازارهای اتحادیه اروپا بدان پرداختیم، روشن می‌شود که در سال پیش‌رو بر تعداد بازیگران فعال در اتحادیه اروپا افزوده شده است. از یک‌سو در بخش انرژی، عراق و ایالات متحده، از جمله بازیگران جدید این صحنه هستند. از سوی دیگر کشور کهنه‌کاری چون قطر که سابقه همکاری طولانی‌مدت با اتحادیه داشته و همچنین سرمایه‌گذاری عظیمی در بخش فناور پایه خود کرده است، رقیبی قدر برای ایران خواهد بود. در نتیجه ایران برای ورود پیدا کردن در این کارزار و محکم کردن جای پای خود مسیری دشوار پیش‌روی خود دارد.

با نگاه به نقشه صادرکنندگان گاز به اروپا در سال 2020 در‌می‌یابیم که روسیه 3 /39 درصد، نروژ 1 /19 درصد، الجزیره 3 /12 درصد، نیجریه 9 /5 درصد، قطر 4 /5 درصد، ایالات متحده آمریکا 7 /6 درصد و بریتانیا 7 /6 درصد بازار را به قبضه خود درآورده‌اند. در نتیجه در سال 1400 که ایران می‌خواهد به اروپا برگردد و برجام اگر دوباره فعال شود، گرفتن سهمی از این بازار آسان نخواهد بود. حداقل در کشورهای کلیدی چون آلمان، ایتالیا و فرانسه بازگشت ایران بسیار دشوار خواهد بود چرا‌که روس‌ها در این کشورها جای پای خود را بسیار محکم کرده‌اند و قراردادهای لوله‌کشی بسیار محکمی با آنها منعقد شده است.

تفاوت خط لوله گاز و نفت آن است که نفت هم بازارهای روز دارد و هم قراردادهای دراز‌مدت در آن بسته می‌شود. گاز اما تنوع نفت را ندارد و 91 درصد از فروش گاز بر پایه قراردادهای دراز‌مدت است. ساختار بازار گاز سبب شده است که فروش روزانه گاز بسیار نادر و کم باشد. این امر در نتیجه برای ایران مهم است که باید در خصوص روابط خود با اروپا آن را در نظر بگیرد.

با فرض برداشته شدن تحریم‌های اعمالی بر ایران از سوی رئیس‌جمهور جدید ایالات متحده به صورت یکباره، ایران باز هم با چالش‌های جدید و دشواری حداقل در ارتباط با اروپا روبه‌رو خواهد بود. ایران در بازار 300 میلیارد‌یورویی گاز اتحادیه اروپا جای پایی ندارد و باید این جای پا را ایجاد کنیم. چه چیزی پیش‌روی ایران است؟ در هر جایی در حال حاضر، روسیه را پیش‌روی خود گذاشته‌ایم و گویی مهم‌تر آن است که روسیه به دستاوردهایی برسد تا نتایجی نصیب ایران شود.

علاوه بر همه آن چیزی که بیان شد، یک تغییر ساختاری نیز در اتحادیه اروپا نسبت به ایران هم در بخش صنعتی و هم در بخش انرژی ایجاد شده است. در بخش انرژی، در گزارش‌های منتشر‌شده از سوی فرانسه و شرکت توتال اشاره شده که ایران در بخش‌های صنعتی و انرژی تمایلی به همکاری با شرکت‌های اروپایی و غربی ندارد و عملاً شرکت ملی نفت چین را به عنوان صاحب‌کار اصلی برای شرکت‌های ملی نفت ایران می‌شناسد. نگاه شرکت‌های انرژی اروپا در این لحظه دیگر به روی ایران نیست و تمرکز خود را بر روی عراق گذاشته‌اند و در آنجا فعالیت‌های سرمایه‌ای خیلی سنگینی نیز انجام می‌دهند. بعد از آن نیز سرمایه‌گذاری‌هایی برای به‌روز‌رسانی تجهیزات در روسیه و قزاقستان در حال انجام است. این به معنای حذف ایران از نقشه بازار است، توجه کنید که ایران یکی از اصلی‌ترین ذخایر گاز ایران را دارد. دوم، در بخش صنعتی نیز باید گفت که اروپا می‌توانست مهم‌ترین منبع انتقال تکنولوژی برای ایران باشد. با توجه به درخواست‌های پرداخت‌ کدر از سوی مسوولان ایرانی یا افرادی که مسوولیت آشکاری نداشتند اما این نقششان کلیدی بود، اروپا به این نتیجه رسیده است که با ایران نمی‌توان کار کرد. گزارش‌هایی منتشر شده است که بنا بر آنها، رشوه‌خواهی و اینکه سیستم رشوه را به عنوان بخشی از قرارداد می‌بندد، در ایران مساله یک فرد و یک جناح نیست. با توجه به اینکه اتحادیه اروپا عضو سه قرارداد کلیدی است که بر روش شفافیت مالی بنا شده و خود یکی از بنیانگذاران مبارزه با قراردادهای کدر است، پروژه‌ها و برنامه‌های مشترک با ایران در اولویت شرکت‌های اروپایی نیست. در فاصله زمانی 2018 تنها بانک‌های اروپایی بالغ بر چهار میلیارد یورو جریمه پرداخت کردند، در سال 2019 این رقم به 3 /8 میلیارد رسید و جرم آن شرکت کردن در پولشویی بود که بخش قابل توجه آن به ایران مربوط می‌شد، حداقل در HSBC و دویچه بنک. در سال 2020 این رقم به 11 میلیارد دلار جریمه تنها برای بانک‌ها رسید. بسیاری از شرکت‌های صنعتی نیز به دلیل پرداخت‌های کدر جریمه شده‌اند.

خلاصه کلام آنکه نه برای ایران و نه برای اتحادیه، افق روشنی برای رابطه میان طرفین وجود ندارد. کشور ایران خود، اروپا را در اولویت قرار نداد و آن را کنار گذاشت و ابراز تمایل کرد که با چین همکاری کند و در حوزه دفاع به روسیه و کره شمالی نزدیک شود. در نهایت بازگشت ایران به رابطه‌ای که خود داوطلبانه از آن خارج شده و در این فرصت، بازیگران دیگری جای خالی آن را پر کرده‌اند، آسان نیست و هزینه‌هایی برای ایران خواهد داشت. افقی که پیش‌روی رابطه ایران و اتحادیه اروپا در سال 2015 قرار داشت، می‌توانست یک فرصت طلایی باشد و شرکت‌های مشاوره‌ای تا شرکت‌های خیلی تخصصی، ارزیابی مثبتی به شرکت‌های اروپایی برای رابطه با ایران ارائه می‌دادند. اکنون اما شرایط این‌گونه نیست و شرکت‌های مشاوره‌ای این برداشت را دارند که ایران دیگر نمی‌تواند یک فرصت طلایی باشد و جایگزینی برای آن پیدا شده است. در برخی حوزه‌ها ترکیه، آذربایجان، امارات و سعودی‌ها جای ایران را برای اروپا پر کرده‌اند. در بخش انرژی نیز، عراق به فرصت طلایی اروپا تبدیل شد.

 با همه این احوال اگر دو اتفاق در ایران بیفتد، می‌تواند شرایط را عوض کند، اتفاقی که به شخصه به آن خوش‌بین نیستم. نخست آنکه ایران بلافاصله یعنی سه تا چهار ماه آینده، FATF را امضا کند و بانک مرکزی را ملزم به ارائه گزارش‌های سه‌ماهه کند و راستی‌آزمایی کند. دوم آنکه شرکت‌ها و بنگاه‌هایی که وابستگی امنیتی و نظامی دارند در یک پنجره زمانی از پیش‌تعیین‌شده یک تا دو‌ساله، موظف به خصوصی‌سازی شوند به گونه‌ای که سرمایه‌گذار خارجی بتواند در آن سرمایه‌گذاری کند. اثری که این امر دارد این است که شفافیت کامل حساب‌خواهی را در ایران شاهد خواهیم بود. در این صورت است که سرمایه از غرب برای پایداری مسیر توسعه در ایران گشوده خواهد شد. بیرون از این دو، هر سناریوی دیگری از منظر من بدون دستاوردهای قابل توجه برای ایران خواهد بود.

دراین پرونده بخوانید ...