شناسه خبر : 46465 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

خاورمیانه

دیدگاه وزیر امور خارجه عمان درباره صلح

خاورمیانه

عمان خواستار برگزاری یک کنفرانس بین‌المللی اضطراری درباره فلسطین است. ابتکاری شبیه کاری که جرج بوش در سال 1991 انجام داد و کنفرانس صلح مادرید را برگزار کرد. کنفرانس مادرید آغازگر مجموعه‌ای از مذاکرات چندجانبه با هدف پایان دادن به مناقشه اعراب و اسرائیل بود که ابتدا پیشرفت‌های چشمگیری داشتند اما سپس به طرزی تاسف‌برانگیز متوقف شدند. ما اکنون باید دوباره تلاش کنیم.  عمان همانند همسایگانش از عواقب تشدید بحران غزه رنج می‌برد. دورنمای تنش‌های بیشتر کل منطقه را تهدید می‌کند، بنابراین آتش‌بس را باید یک ضرورت انسان‌دوستانه دانست که البته ضرورتی تاسف‌برانگیز نیز هست. مرحله حرکت از آتش‌بس به کنفرانس اضطراری هم باید با سرعت و قاطعانه طی شود. 

بدون تشکیل یک دولت فلسطینی، کل منطقه محکوم خواهد بود که شاهد چرخه مداومی از خشونت باشد و فلسطینیان همیشه در سایه تهدید سرکوب و ارعاب زندگی خواهند کرد.  حماس را نمی‌توان از بین برد. جنبش‌های آزادیخواه ملی از قبیل حماس ریشه‌های عمیقی در جامعه خود دارند. هدف آنها همواره زنده خواهد ماند هرچند مبارزان زیادی جان خود را از دست می‌دهند. بنابراین اگر قرار است صلحی وجود داشته باشد سازمان‌دهندگان آن باید راهی برای گفت‌وگو با این جنبش پیدا کنند و به حرف‌های آن گوش فرادهند. فرضیه‌ای وجود دارد که بیان می‌کند مردمان خاورمیانه آنچنان زندانی تفکر فرقه‌گرایی شده‌اند که قادر نیستند همانند مردم جامعه لیبرال و دموکراتیک غرب قضاوت‌های پیچیده انجام دهند. این دیدگاه هم عمیقاً کوته‌بینانه و هم در واقعیت اشتباه است.

جمع‌گرایی (پلورالیسم) را نمی‌توان یک امتیاز مخصوص جوامع برتر غربی دانست، بلکه بخشی از واقعیت تاریخی و کنونی جهان عرب نیز هست. مردم این منطقه توان ذهنی خود را دارند و می‌‌توانند قضاوت‌های سیاسی انجام دهند و صرفاً به تعلقات فرقه‌ای وابسته نیستند. به عنوان مثال، در لبنان امروز این حزب‌الله است که نیروهایش را بسیج کرده و علیه اسرائیل اقدام نظامی انجام می‌دهد. آن‌گونه که به ما گفته می‌شود حزب‌الله یک حزب شیعه است و به عنوان گروه نیابتی ایران عمل می‌کند. از ما می‌خواهند که مطابق این گفته توضیح دهیم چه اتفاقاتی در حال روی دادن هستند. 

اما این تفکر ما را از توضیح واقعی دور می‌کند. در واقعیت، حزب‌الله در داخل لبنان طرفداران زیادی دارد و از حمایت سیاسی هم برخوردار است. این حمایت از جانب طیف وسیعی از ادیان ارائه می‌شود و صرفاً به شیعیان محدود نیست، بلکه مسلمانان سنی و مسیحیان هم از حزب‌الله طرفداری می‌کنند. حمایت آنها از حزب‌الله یک انتخاب سیاسی است، نه وفاداری فرقه‌ای.  من قصد ندارم بگویم چهره‌هایی که در رسانه‌های غربی به عنوان افراد بد نشان داده می‌شوند واقعاً افراد خوبی هستند. این اندیشه صرفاً سیاه یا سفید درست نیست. من می‌گویم وقتی تلاش می‌کنیم یک وضعیت پیچیده و پویا را درک و به شکلی مسئولیت‌پذیرانه در آن عمل کنیم طبقه‌بندی افراد به بد و خوب کمکی به ما نمی‌کند.  مبنای توقف فاجعه فلسطین گفت‌وگو، گوش دادن و در نهایت همکاری با انواع بازیگران با منافع و دیدگاه‌های مختلف خواهد بود. جهان موضوع دولت فلسطین را به مدتی بسیار طولانی پشت گوش انداخته است. بسیاری از کسانی که در طرفداری از راه‌حل دودولتی صحبت می‌کنند آن را هدفی می‌دانند که در آینده‌ای دور محقق می‌شود، انگار که قرار است در آن آینده واقعیت‌های بنیادی به طرزی معجزه‌آسا دگرگون شوند و آن چیزی را امکان‌پذیر کنند که در حال حاضر غیرممکن به نظر می‌رسد. به تاخیر انداختن امور کافی است. ما باید با واقعیتی کنار بیاییم که اکنون با آن زندگی می‌کنیم و حماس ‌بخشی از آن واقعیت است.

کسانی که موضوعات منطقه را دنبال می‌کنند گاهی اوقات از تنش میانجی‌گرانه عمان تمجید می‌کنند. درست است که ما از تمام ابتکارات صلح -از پیمان کمپ دیوید در سال 1978 تا کنفرانس مادرید در سال 1991، پیمان اسلو در سال 1993، پیمان هسته‌ای چندجانبه (برجام) با ایران، گفت‌وگوهای پایان جنگ در یمن و آزادی گروگان‌ها در موارد مختلف- حمایت کرده‌ایم اما ما فقط تسهیل‌گر بوده‌ایم نه میانجی‌ چون برخی فکر می‌کنند که میانجی‌گران در جایگاه قضاوت می‌نشینند و این روش عمانی‌ها نیست. 

کنفرانسی که عمان در پی آن است باید تمام افراد و گروه‌ها را دربر گیرد. چون همگان از رسیدن به توافق نفع می‌برند. ایران باید از چیزهایی دست بکشد تا بخشی از این فرآیند باشد. اما من که بیش از 30 سال با مقامات ایران کار کرده‌ام مطمئنم که رهبرانش می‌توانند چنین کاری انجام دهند. 

همچنین ما بر این باوریم که رهبری اسرائیل را می‌توان ترغیب کرد تا با حسن نیست وارد این فرآیند شود. مردم اسرائیل لیاقتی بیش از آن دارند که بخواهند در جهانی زندگی کنند که تحت تاثیر قتل نخست‌وزیر اسحاق رابین در سال 1995 شکل گرفته است. قتلی که به دست یک جوان افراطی اسرائیلی صورت گرفت و باعث شد فرآیند صلح از مسیر خارج شود. ما همه باید با بازیگران غیردولتی مشارکت کنیم و این بازیگران صرفاً حماس و حزب‌الله نیستند، بلکه حوثی‌ها هم شامل آنها می‌شوند. حوثی‌ها -و قبل از آنان دیگر شیعیان زیدی یمن- قرن‌ها عامل مهمی در سیاست یمن بوده‌اند و همانند تمام یمنی‌ها همسایگان نزدیک عمان هستند. امروز آنان بر اکثر یمن حکمرانی می‌کنند و آنها در عمل یک دولت هستند. یک‌بار دیگر می‌گویم که ما باید با واقعیتی که در آن هستیم زندگی کنیم. و اگر از من درباره دریای سرخ نظر بخواهید می‌گویم اطمینان دارم که در صورت برقراری آتش‌بس در غزه آن منطقه هم روی آرامش خواهد دید. این غرب است که رابطه‌ای بین این دو نمی‌بیند ولی آتش‌بس به حوثی‌ها فرصت می‌دهد که دقیقاً وجود چنین رابطه‌ای را اثبات کنند.  چنین کنفرانسی در کجا برگزار خواهد شد؟ هرجا افراد احساس آرامش کنند. به عنوان مثال، مکان آن می‌تواند در سوئیس یا نروژ باشد. چه موقع؟ هرچه زودتر بهتر. و چرا؟ برای اینکه بر روی برنامه‌‌ای برای پذیرش فلسطین در سازمان ملل توافق شود و کشورهای بیشتری در آن حضور یابند که من امیدوارم در هفته‌های پس از آن فلسطین را به رسمیت بشناسند. این امر می‌تواند سکویی برای مذاکرات اضطراری مربوط به یک راه‌حل جامع دوکشوری و الزامات تضمین آن باشد. 

دراین پرونده بخوانید ...