شناسه خبر : 45094 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

قضاوت‌های ارزشی

خودکامگان و ارزش‌های جهان‌گستر

قضاوت‌های ارزشی

سقوط دیوار برلین در سال 1989 این امیدواری را در دل‌ها زنده کرد که رشد و شکوفایی روزافزون به افزایش آزادی و مدارا بینجامد و این به نوبه خود رشد و شکوفایی بیشتر را به همراه آورد. اما متاسفانه آن آتش امید خاموش شد. تحلیل‌های نشریه اکونومیست بر مبنای پیمایش جهانی دیدگاه‌های اجتماعی نشان می‌دهد آن امیدواری تا چه اندازه ساده‌لوحانه بوده است. شکوفایی به‌طور قطع افزایش یافت. در سه دهه منتهی به سال 2019، تولید جهان بیش از چهار برابر شد. حدود 70 درصد از دو میلیارد نفری که در فقر شدید زندگی می‌کردند از چنگال آن رها شدند. اما آزادی‌های فردی و مدارا به شکل دیگری دگرگون شدند. بسیاری از مردم در سراسر جهان همچنان به باورهای سنتی که گاهی غیرقابل تحمل هستند وفادارند. آنها این روزها بسیار ثروتمندتر شده‌اند اما هنوز دیدگاه‌های تحقیرآمیز خودی و غیرخودی دارند.  پیمایش ارزش‌های جهانی هر پنج سال یک‌بار انجام می‌گیرد. تازه‌ترین نتایج که به سال 2022 بازمی‌گردد حدود 130 هزار نفر از 90 کشور را دربر می‌گیرد. در برخی مناطق مانند روسیه و گرجستان با وجود رشد اقتصادی مردم نه‌تنها مدارای بیشتری ندارند، بلکه در عوض محکم‌تر به ارزش‌های دینی سنتی چسبیده‌اند. همزمان، جوانان در کشورهای اسلامی و ارتدوکس به همان اندازه قدیمی‌ترهایشان از فردگرایی و سکولاریسم به دور هستند. در مقابل، جوانان شمال اروپا و آمریکا با سرعت به این سمت پیش می‌روند.

این شرایط در ظاهر با نظرات حزب کمونیست چین هم‌خوانی دارد که ارزش‌های همگانی را نژادپرستانه و نئوامپریالیسم می‌خواند و آنها را رد می‌کند. این دیدگاه چنین استدلال می‌کند که طبقه حاکم سفیدپوست غرب دیدگاه خود را از آزادی و دموکراسی بر مردمی تحمیل می‌کند که خواستار امنیت و ثبات هستند. اما در واقع این پیمایش به نکته ظریف‌تری اشاره می‌کند. برخلاف استدلال چینی‌ها، ارزش‌های همگانی بیش از هر زمانی گرانقدر شده‌اند. چین به درستی می‌گوید که مردم خواهان امنیت هستند. پیمایش نشان می‌دهد که حس تهدید و ناامنی باعث می‌شود افراد به خانواده یا گروه‌های نژادی و ملی پناه ببرند. همزمان، سنت و دین سازمان‌یافته به آنها آرامش می‌دهد.  با این استدلال می‌توان ناکامی تلاش آمریکا برای برقراری دموکراسی در عراق و افغانستان و همچنین شکست جنبش بهار عربی را توجیه کرد. در میان هرج‌ومرج و بی‌قانونی‌ها برخی از مردم امنیت را در قبیله یا قوم خویش می‌دیدند. آنها با این امید که نظم و آرامش روزی بازمی‌گردد از بازگشت دیکتاتورها استقبال کردند.  نکته‌ای که استدلال چینی از آن غافل مانده آن است که سیاستمداران شرور گاهی اوقات عمدتاً ناامنی به راه می‌اندازند چون می‌دانند مردم وحشت‌زده به حکومت قدرتمندان متمایل خواهند شد. این همان کاری است که بشار اسد در سوریه انجام داد و در آغاز بهار عربی جهادی‌های افراطی آدم‌کش را از زندان‌های کشورش آزاد کرد. او باور داشت که تهدید خشونت‌طلبان باعث می‌شود مردم سوریه از تمام فرقه‌ها دور او جمع شوند. رخداد مشابهی در سوریه اتفاق افتاد. پس از فروپاشی اقتصادی و اصلاحات گسترده در دهه 1990 شرایط زندگی مردم روسیه در دهه 2000 روبه بهبود گذاشت. بین سال‌های 1999 و 2013 تولید ناخالص داخلی سرانه بر مبنای دلاری 12 برابر شد. اما این امر فلاکت‌ انباشته آنها را کمتر نکرد. رئیس‌جمهور ولادیمیر پوتین مرتب با ناامنی‌های قومیتی-ملیتی بازی می‌کرد، به ویژه وقتی رشد اقتصادی آهسته می‌شد. پایان این مسیر حمله او به اوکراین بود.  حتی در دموکراسی‌های پرسابقه، سیاستمداران تفرقه‌افکن از قبیل دونالد ترامپ و ژائیر بولسونارو، روسای جمهور سابق آمریکا و برزیل متوجه شدند که می‌توانند با سوءاستفاده از نگرانی‌های رای‌دهندگان مخالف به بسیج هواداران بپردازند. بنابراین آنها شروع به پخش این هشدارها کردند که مخالفان سیاسی قصد دارند روش زندگی هواداران را از بین ببرند و بقای کشورشان را تهدید می‌کنند. این کار به نوبه خود به پخش هشدار و خشونت در جبهه مقابل انجامید. حتی با این حقایق هم، ادعای چین مبنی بر اینکه ارزش‌های همگانی امری تحمیلی هستند قابل قبول نیست. از شیلی گرفته تا ژاپن، پیمایش ارزش‌های جهانی نمونه‌هایی را نشان می‌دهد که در آن رشد امنیت واقعاً مدارا و آزادی ‌بیان بیشتری را به همراه می‌آورد. این ویژگی منحصر به کشورهای غربی نیست. پرسش واقعی آن است که چگونه می‌‌توان به مردم کمک کرد تا احساس امنیت بیشتری داشته باشند.  پاسخ چین به این پرسش بر مبنای برقراری نظم برای گروهی اکثریت وفادار قرار دارد که خود را از سیاست دور نگه می‌دارند و حاکمان را به چالش نمی‌کشند. اما ناامنی عمیقی درون این الگو وجود دارد. این یک نظام اکثریت‌گراست که خطوط در داخل آن حرکت می‌کنند. این حرکت گاهی مصلحتی یا بدون هشدار قبلی است، به ویژه زمانی که قدرت به طرزی پیش‌بینی‌نشده از یک رهبر حزب به رهبر دیگر منتقل می‌شود. 

پاسخ بهتر در آن نوع از رشد اقتصادی قرار دارد که بر روی حاکمیت قانون ساخته می‌شود. کشورهای ثروتمند منابع بیشتری برای مقابله با فجایعی از قبیل بیماری‌های همه‌گیر دارند. به همین ترتیب، مردم این کشورها که به پس‌اندازهایشان و شبکه ایمنی اجتماعی اعتماد دارند می‌دانند که در مقابل حوادث ناگهانی که در دیگر مناطق جان‌ها را به خطر می‌اندازند کمتر آسیب‌پذیرند. 

همگانی و ارزشمند

اما بهترین راه‌حل ناامنی در چگونگی برخورد کشورها با تغییرات است. چه این تغییرات محصول گرمایش جهانی و هوش مصنوعی باشند، چه ناشی از تنش‌های فزاینده میان چین و آمریکا. کشورهایی که تغییرات را بهتر مدیریت می‌کنند بهتر می‌توانند در جامعه احساس اطمینان نسبت به آینده را ایجاد کنند. اینجاست که ارزش‌های همگانی وارد عمل می‌شوند. مدارا، آزادی ‌بیان و پرسشگری فردی از طریق اجماعی که از طریق مناظره و اصلاحات به‌دست می‌آید می‌توانند به سازگاری با تغییرات کمک کنند. هیچ راه بهتری برای پیشرفت کردن وجود ندارد.  ارزش‌های همگانی چیزی بسیار بیشتر از فضیلت‌های غربی هستند. آنها سازوکاری هستند که جوامع را در برابر ناامنی تقویت می‌کنند. همچنین پیمایش ارزش‌های جهانی نشان می‌دهد که چنین ارزش‌هایی با سختی به دست می‌آیند. 

دراین پرونده بخوانید ...