شناسه خبر : 9818 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

رشد صادرات چگونه به توسعه اقتصادی منتهی می‌شود؟

هژمونی صادرات

محمدمهدی بهکیش به عنوان یکی از اقتصاددانان برجسته کشور در باب رابطه توسعه صادرات و رشد اقتصادی عبارتی موجز به کار می‌برد و می‌گوید: «رشد روی شانه صادرات سوار است.»

ندا گنجی

محمدمهدی بهکیش به عنوان یکی از اقتصاددانان برجسته کشور در باب رابطه توسعه صادرات و رشد اقتصادی عبارتی موجز به کار می‌برد و می‌گوید: «رشد روی شانه صادرات سوار است.» و از آنجا که رابطه مستقیمی میان رشد و توسعه برقرار است، می‌توان این فرضیه را نیز مطرح کرد که هر آنچه مسبب رشد اقتصادی باشد، اسباب توسعه را نیز فراهم می‌کند. اگرچه در دهه‌های گذشته رشد و توسعه، از مفهومی یکسان در ادبیات اقتصادی برخوردار بود اما حدود دو دهه است که اندیشمندان حساب این دو واژه را از یکدیگر جدا کرده‌اند. از نگاه آنان، توسعه زمانی تحقق می‌یابد که افزون بر رشد شاخص‌های اقتصادی، ظرفیت‌های فیزیکی، انسانی و اجتماعی نیز ارتقا پیدا کند. اما رشد صادرات چگونه به توسعه اقتصادی منتهی می‌شود؟
اقتصاددانان بر این عقیده‌اند که صادرات در کشورهای در حال توسعه نقش یک نهاده تولیدی را ایفا می‌کند و از آنجا که سهم عمده واردات این کشورها را کالاهای سرمایه‌ای و واسطه‌ای تشکیل می‌دهد و از طرف دیگر منابع تامین مالی این واردات از محل درآمدهای صادراتی است، بی‌ثباتی درآمدهای صادراتی منجر به اختلال در واردات می‌شود و رشد اقتصادی این کشورها را به چالش می‌کشاند (غلامعلی فرجادی). اما درباره نقش توسعه صادرات در دستیابی به رشد و توسعه در مطبوعه و از زبان صاحب‌نظران حوزه اقتصاد سخن‌های بسیاری رفته است. افزایش رقابت‌پذیری، افزایش صرفه‌های ناشی از مقیاس، افزایش کارایی و بهبود بازدهی عوامل تولید، افزایش تولید و اشتغال و افزایش درآمد سرانه ملی و دست‌آخر رشد اقتصادی از جمله دستاوردهایی است که به عنوان عواید حاصل از توسعه صادرات و بازارگشایی در دیگر ممالک، برشمرده‌اند. حال آنکه افزایش ثروت و رفاه مردم و نیز ریشه‌کنی فقر از مهم‌ترین اهداف توسعه اقتصادی قلمداد می‌شود. بنابراین همان‌گونه که بزرگان علم اقتصاد نیز توصیه کرده‌اند، سیاستگذاران ایرانی نیز می‌توانند با در پیش گرفتن رویکردهای صادراتی کارا و پایدار، ایران را روی ریل توسعه قرار دهند. آدام اسمیت، پدر علم اقتصاد در کتاب ثروت ملل، تنها راه دستیابی کشورهای در حال توسعه به رشد و توسعه اقتصادی را تجارت آزاد با مناطق پیشرفته‌تر عنوان کرده است. اما جالب است که ایرانی‌ها در قرن بیست و یکم هنوز بر سر الزامات اصلی توسعه صادرات و البته رشد و توسعه اقتصادی دچار اختلاف‌نظر جدی هستند. گویی هنوز مدافعان تفکرات چپ در مقابل قطار رشد اقتصادی ایران سنگر گرفته‌اند و غافل از آنکه رشد و توسعه از مسیر برونگرایی می‌گذرد، همچنان در فضای سال‌های دهه 1320 و 1330 سیر می‌کنند و خواستار پیاده‌سازی پارادایم جایگزینی واردات هستند؛ نتیجه آنکه در این سال‌ها به‌رغم تدوین چند برنامه توسعه‌ای و تاکید بر توسعه صادرات غیرنفتی، سیاستگذاران هرگز رویکرد صادراتی مستمری در پیش نگرفته‌اند و تشویق صادرات توام با حمایت از صنعت، تنها در دوره برنامه سوم حاکم بوده است (بهروز هادی‌زنوز) و به یمن سیاست‌های ضد‌صادراتی دولتمردان، سهم ایران حتی در بازارهای منطقه‌ای نظیر عراق نیز رو به افول گذاشته است. در عین حال حمایت بدون تبعیض دولت از صنایع غیررقابتی، غفلت از پیش‌شرط‌های حضور در بازارهای جهانی، عقب‌ماندگی تکنولوژیک، بی‌توجهی به کاهش هزینه‌های تولید و ارتقای کیفیت، کالاهای ایرانی را از بازارهای بین‌المللی راند. فارغ از آنکه ایران از طریق توسعه صادرات می‌تواند، تنعم رشد و توسعه را تجربه کند، توسعه صادرات در رکود اقتصادی فعلی یک ضرورت است؛ به‌رغم مخالفت‌هایی که در برابر تعامل اقتصادی با جهانیان وجود دارد، به نظر می‌رسد دولت باید با جدیت بیشتری از ظرفیت‌های سیاست‌های کلی و برنامه‌های توسعه‌ای بهره گیرد و پیوند اقتصاد ایران با اقتصاد بین‌الملل را تقویت کند.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید