شناسه خبر : 17671 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

اژدها جان می‌گیرد

تولید ناخالص داخلی

داده‌های جدید حاکی از آن است که اقتصاد چین از آنچه قبلاً تصور می‌شد بزرگ‌تر است. برای اندازه‌گیری توانایی یک کشور روش‌های زیادی از جمله قدرت نظامی، برتری بازرگانی و نفوذ فرهنگی وجود دارد.

ترجمه: جواد طهماسبی/اکونومیست

داده‌های جدید حاکی از آن است که اقتصاد چین از آنچه قبلاً تصور می‌شد بزرگ‌تر است. برای اندازه‌گیری توانایی یک کشور روش‌های زیادی از جمله قدرت نظامی، برتری بازرگانی و نفوذ فرهنگی وجود دارد. اما از زمانی که در دهه 1930 متخصصان آمار به محاسبه تولید اقتصادی روی آوردند، اقتصاددانان توجه خود را بر یک مقیاس ثابت کرده‌اند؛ تولید ناخالص داخلی. از این دیدگاه چین در آستانه تبدیل ‌شدن به قدرتمندترین کشور جهان قرار دارد. مقایسه تولید اقتصادی کشورها فریبنده است. ساده‌ترین راه آن است که تولید ناخالص داخلی کشورها به یک ارز (معمولاً دلار) با نرخ مبادله‌ای بازار تبدیل شود. این کار روش مناسبی برای اندازه‌گیری وزنه بین‌المللی کشورهاست. با این معیار اقتصاد چین هنوز 43 درصد از اقتصاد آمریکا کوچک‌تر است. اما برای مقایسه استانداردهای زندگی یا نرخ رشد، نرخ مبادله‌ای بازار می‌تواند گمراه‌کننده باشد. نرخ ارز متغیر است بنابراین در روزهای مختلف مقادیر متفاوتی از تولید ناخالص داخلی به دست می‌دهد. دولت‌ها نیز اغلب در نرخ ارز مداخله می‌کنند. از همه مهم‌تر این نرخ‌ها تحت تاثیر اقلامی قرار دارند که در سطح بین‌المللی مبادله می‌شوند و منعکس‌کننده قیمت کالاها و خدمات کاملاً داخلی مانند هزینه آرایشگاه یا کرایه اتوبوس نیستند. از آنجا که خدمات آرایشگران جهان ثروتمند از خدمات همتایان‌شان در اقتصادهای فقیر گران‌تر است اما تولیدی‌تر نیست، استفاده از نرخ مبادله‌ای بازار برای مقایسه تولید ناخالص داخلی باعث می‌شود ظرفیت تولیدی و استاندارد‌های زندگی در کشورهای نوظهور کمتر ارزیابی شوند. برنامه مقایسه بین‌المللی (ICP) در سال 1968 و به منظور چنین پیچیدگی‌هایی تدوین شد. آماردانان هزینه کالاها و خدمات قابل مقایسه را در کشورهای مختلف گردآوری می‌کنند. آنگاه آنها ارقام تولید را سازگار می‌سازند تا بتوانند هزینه‌های پایین این اقلام را در کشورهای فقیرتر نیز لحاظ کنند. این روش به عنوان «برابری قدرت خرید» مشهور است. شاخص بیگ مک نشریه اکونومیست نیز بر همین معیار قرار دارد هرچند این شاخص فقط به بهای یک قلم کالا می‌پردازد. اولین نظرسنجی برنامه مقایسه بین‌المللی در سال 1970 و فقط در 10 کشور انجام گرفت. آخرین مورد در 30 آوریل و بر اساس قیمت‌های سال 2011 انجام شد و داده‌هایی را در مورد 199 کشور و برآوردهایی در مورد 15 کشور دیگر ارائه می‌دهد. نظرسنجی قبلی برنامه مقایسه بین‌الملل در سال 2005 مورد انتقاد چین قرار گرفت چرا که نتیجه‌گیری آن بر اساس داده‌های تنها 10 شهر چین بود. به استدلال چینی‌ها این نتیجه‌گیری هزینه زندگی را بیش از حد نشان داد بنابراین اندازه اقتصاد چین برمبنای برابری قدرت خرید کمتر از مقدار واقعی تعیین شد. این امر به همراه مشکل حسابداری به خاطر نرخ‌های متفاوت تورم از سال 2005 باعث شد تا داده‌های مرتبط با برابری قدرت خرید بیش از پیش غلط باشند. داده‌های جدید نرخ مبادله بر مبنای برابری قدرت خرید در چین را 20 درصد بالاتر برد. نرخ قدیمی پیش‌بینی می‌کرد اقتصاد چین در سال 2019 از آمریکا پیشی گیرد اما داده‌های جدید ثابت می‌کنند این اتفاق در پایان سال رخ خواهد داد. تغییر رتبه مشابهی در مناطق دیگر جهان مشاهده می‌شود. اندونزی که قبلاً تصور می‌شد اقتصاد پانزدهم جهان باشد، اکنون به رتبه نهم رسیده است. در واقع، شش اقتصاد بزرگ نوظهور هم‌اکنون کالاها و خدماتی تولید می‌کنند که ارزش آنها با ارزش تولید شش کشور بزرگ ثروتمند جهان برابر است. لازم است تغییر ارقام مشابهی در مورد تاثیر نرخ مبادله جدید بر نرخ جهانی فقر به عمل آید. این کار یک سال یا بیشتر به طول خواهد انجامید (نرخ کنونی فقر بر مبنای شمار افرادی است که بر مبنای برابری قدرت خرید درآمد روزانه‌ای کمتر از 25/1 دلار دارند). اما گزارش برنامه مقایسه بین‌الملل تلویحاً بیان می‌کند که جهان به سمت مساوات پیش می‌رود. شمار مردمی که در کشورهایی با تولید ناخالص داخلی سرانه معادل نصف تولید آمریکا زندگی می‌کنند اندکی بالاتر رفته و از 15 درصد در سال 2005 به 16 درصد در سال 2011 صعود کرده است.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها