شناسه خبر : 1547 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

پویا جبل‌عاملی مختصات بازار پس از لغو تحریم‌ها را ترسیم کرد

سیاست وارونه در ارز و تورم

در هفته‌های آتی قفل تحریم‌ها باز خواهد شد و انتظار می‌رود بازارها نیز از این رویداد، تاثیر بپذیرند. برخی از کارشناسان معتقدند لغو تحریم‌ها، باعثشوک کاهشی در قیمت دلار خواهد شد، موضوعی که پویا جبل‌عاملی آن را رد می‌کند.

در هفته‌های آتی قفل تحریم‌ها باز خواهد شد و انتظار می‌رود بازارها نیز از این رویداد، تاثیر بپذیرند. برخی از کارشناسان معتقدند لغو تحریم‌ها، باعث شوک کاهشی در قیمت دلار خواهد شد، موضوعی که پویا جبل‌عاملی آن را رد می‌کند. او در خصوص دلایل رد این پیش‌بینی به «وقفه زمانی در دسترسی به منابع ارزی»، «تخلیه شدن انتظارات در بازار ارز قبل از لغو تحریم‌ها» و «عدم‌ مداخله آنی بانک مرکزی در جهت یکسان‌سازی» اشاره می‌کند. این اقتصاددان در خصوص یکسان‌سازی نرخ ارز عنوان می‌کند که هم‌اکنون نیز شرایط برای یکسان‌سازی وجود دارد، اما باید رویکرد بانک مرکزی در این خصوص جدی و فعال باشد. جبل‌عاملی در خصوص سیاستگذاری ارزی معتقد است باید از ابزار نرخ ارز برای کمک به تولید استفاده کرد و با تضعیف پول ملی، قدرت رقابت‌پذیری تولیدکنندگان را افزایش داد، از سوی دیگر با استفاده از ابزار پولی، نرخ تورم را کنترل کرد. به اعتقاد او، این سیاست‌ها در سال گذشته وارونه بوده به شکلی که با سیاست‌های پولی سعی در حمایت از تولید داشتیم و برای کنترل تورم نیز سعی کردیم نرخ ارز را لنگر کنیم.
در هفته‌های آتی تحریم‌ها لغو می‌شود و بازار ارز با این رویداد مواجه خواهد شد. برخی از پیش‌بینی‌ها حاکی از آن است که این رخداد، باعث خواهد شد شوک منفی قیمتی در بازار ارز ایجاد شود. تحلیل شما از این موضوع چیست و آیا جریان بازار ارز تغییر خواهد کرد؟
من تصور نمی‌کنم، آنچنان که برخی از کارشناسان عنوان کردند شوکی در جهت کاهش نرخ ارز در بازار ایجاد شود. چند دلیل نیز وجود دارد. نخست آنکه دولت تا زمانی که بخواهد درآمد نفت را وصول کند، یک دوره سه تا چهارماهه زمان خواهد برد، پس در اینجا یک وقفه زمانی وجود دارد. همچنین باید توجه کرد در حال حاضر دولت هزینه‌هایی دارد و درآمدی که آزاد می‌شود، می‌تواند در بازار داخلی به فروش رود. اما باید توجه کرد که این رقم آن‌قدر نیست که نرخ ارز را در جهت کاهشی تحت تاثیر قرار دهد. موضوع دیگر که مطرح می‌شود مساله انتظارات است، به نظر من این انتظارات تا پیش از اجرایی شدن برجام و لغو تحریم‌ها خود را در بازار نشان داده است. به این معنی که عاملان بازار اطلاع داشتند که روز اجرا در چه تاریخی فرا خواهد رسید و بنابراین بحث از بین رفتن تحریم‌ها قابل پیش‌بینی بوده است. مجموع این عوامل حاکی از آن است که به نظر نمی‌رسد یک شوک منفی در بازار پیش‌ رو خواهیم داشت.
البته این موضوع به تصمیم بانک مرکزی نیز بستگی دارد. اگر این نهاد سیاستگذار بخواهد در یک زمانی نرخ ارز را تک‌نرخی کند، ممکن است که یک مداخله گسترده کرده و دارایی‌های ارزی خود را در بازار تزریق کند، تا بتواند شرایط را برای ارز تک‌نرخی ایجاد کند. اما شواهد حاکی از آن است که بانک مرکزی بازه زمانی بیشتری را نسبت به سه چهار ماهی که اوایل بیان می‌کرد، در نظر گرفته است. آخرین بحثی که مطرح شده این است که مسوولان بر کاهش شکاف نرخ ارز آزاد و دولتی تاکید داشتند و به‌طور یقین نگفتند در سال آینده این نرخ یکسان خواهد شد. بنابراین از این جهت نیز به نظر نمی‌رسد فشاری به بازار ایجاد شود.

برخی معتقدند با لغو تحریم‌ها گشایش اعتبار و تسهیل تجارت ایجاد می‌شود و افزایش صادرات غیرنفتی باعث خواهد شد که عرضه بازار افزایش یابد و از سطح قیمت کاسته شود، آیا این عامل نیز می‌تواند موثر باشد؟
ببینید این رابطه دوطرفه است و هنگامی که عرضه در بازار به وجود آید، متناسب با آن تقاضایی نیز ایجاد می‌شود، این نیست که تنها بگوییم عرضه زیاد خواهد شد. در حال حاضر اقتصاد ما به‌گونه‌ای است که به کالاهای سرمایه‌ای و خارجی نیاز دارد، بنابراین تقاضا نیز در بازار ارز افزایش خواهد یافت. یعنی دو طرف منابع و مخارج در بازار ارز یکدیگر را بالانس می‌کنند. هم صادرات و هم واردات ما افزایش پیدا می‌کند که این موضوع نیز برای اقتصاد کشور خوب است، زیرا که رفاه عموم مردم افزایش پیدا می‌کند. به نظر من نمی‌توان گفت پس از لغو تحریم‌ها به‌طور مشخص ورود دلار از خروج آن بیشتر خواهد بود.

اگر به یک ماه اخیر نگاهی داشته باشیم می‌بینیم که قیمت ارز افزایش داشته و نسبت به ماه‌های ابتدایی سال شیب آن بیشتر بوده است. دلایل این افزایش چیست و آیا به نظر شما، سیاستگذار با این افزایش نرخ ارز همسو و هم‌رای است؟
در حال حاضر ما می‌دانیم که درآمدهای نفتی کشور کاهش پیدا کرده و دولت هم با مضیقه روبه‌رو است. این موضوعی نیست که از چشم عوامل بازار پنهان بماند و به نظر من یکی از عواملی است که باعث شده نرخ ارز افزایش پیدا کند. اگر هم نرخ بهره بالایی که در حال حاضر وجود دارد، نبود می‌توانست این وضعیت را بدتر کند. مثلاً فرض کنید اگر نرخ بهره ۱۰ درصد بود، فکر می‌کنم شرایط می‌توانست به‌گونه‌ای باشد که ما شاهد شوک مثبتی فراتر از روندی که اتفاق افتاده باشیم. البته در چند روز گذشته بحث می‌شود که تنش‌های میان ایران و عربستان باعث افزایش نرخ ارز شده که البته این دلیل می‌تواند به طور مقطعی بازار را تحت تاثیر قرار دهد، اما به طور عمده افزایش نرخ ارز به دلیل کاهش درآمدهای ارزی است که بالاخره عیان شده است و اگر این موضوع رخ نمی‌داد، باید تعجب می‌کردیم. یعنی اگر هنوز نرخ حدود ۳۴۰۰ یا ۳۵۰۰ بود باید می‌پرسیدیم چه شده که این همه درآمدهای نفتی کاهش پیدا کرده؛ اما در بازار ارز اتفاقی نیفتاده است؟
بنابراین این موضوع قابل پیش‌بینی بود. در خصوص رویکرد بانک مرکزی نیز به نظر می‌رسد با توجه به اینکه نرخ ارز دولتی از سطح سه هزار تومان افزایش پیدا کرده، نشان می‌دهد تمایل به افزایش نرخ وجود دارد. اما باید توجه کرد که یک احتیاط از جانب بانک مرکزی وجود دارد، زیرا هنوز دلار تک‌نرخی نشده و این نهاد می‌خواهد تناسبی بین افزایش نرخ رسمی ارز و نرخ ارز بازار ایجاد کند، تا شرایط برای ارز تک‌نرخی مهیا شود. بنابراین، به نظر من تک‌نرخی شدن، لگامی است برای رویکردی که بانک مرکزی افزایش نرخ ارز را بااحتیاط انجام دهد. نکته مهم این است که بانک مرکزی به این نتیجه رسیده که با وجود تورم، نمی‌توان نرخ ارز را برای مدت طولانی ثابت نگه داشت و مسوولان می‌دانند که باید نرخ ارز تعدیل شود. اما در عین حال، یک قید دارند و آن هم قید تک‌نرخی شدن است. تا زمانی که این قید برداشته نشود، رویکرد تعدیل به صورت پرقدرت ظهور نمی‌کند.

موضوعی که در بحث یکسان‌سازی انجام می‌شود این است که باید در چه نرخی و چگونه صورت گیرد؟ برخی می‌گویند براساس قانون purchase power parity باید نرخ ارز متناسب با تورم داخل و خارج تنظیم شود، اما باید چه سالی را به عنوان سال پایه انتخاب کرد؟
به نظرم می‌رسد اگر بخواهیم نرخ ارز را تک‌نرخی کنیم، با این افزایش آرام‌آرام، راه بیهوده‌ای در پیش گرفتیم، من در مقالات مختلفی نیز عنوان کردم که روند تک‌نرخی کردن ارز، با این سرعت آرام میسر نخواهد شد. به نظر من این امر در شرایط کنونی، قابل اجراست. یعنی اعلام کنیم که ما تنها یک نرخ داریم و آن نرخ نیز نرخ بازار است و خودمان را از شر نرخ ارز دولتی و نظام چند‌نرخی رها کنیم. تصور می‌کنم به دلیل آنکه نرخ بهره‌ای در حال حاضر وجود دارد، در صورت اتخاذ یک سیاست ارتباطی قوی از سوی بانک مرکزی، تک‌نرخی کردن ارز شوک ایجاد نمی‌کند.
اما اینکه نرخ هدف چه مقدار باشد؛ من اعتقاد دارم اگر بتوانیم با ابزار پولی جلوی تورم را گرفته و نگذاریم بی‌ثباتی مالی ایجاد شود، نباید مرزی برای یک افزایش بطئی نرخ ارز در جهت تقویت رشد اقتصادی وجود داشته باشد. امری که کشورهای در حال توسعه انجام دادند، حتی کشورهای توسعه‌یافته نیز از این موضوع بهره می‌برند و مباحثی که با عنوان جنگ ارزی مطرح می‌شود در تایید این موضوع است.
بنابراین اگر می‌خواهیم از بخش خارجی اقتصاد استفاده کنیم و صادرات را افزایش دهیم، راهش این است که نرخ ارز را تعدیل کرد. بنابراین سوالاتی نظیر اینکه برای PPP چه سالی را در نظر بگیریم یا اینکه آیا باید تورم آمریکا را در نظر بگیریم یا نه؟ اینها جنبه تکنیکی قضیه است. من اعتقاد دارم، تا زمانی که بتوانیم صادرات را افزایش دهیم، باید تضعیف پول ملی صورت گیرد. مانند وضعیتی که در چین رخ داد، برخی تصور می‌کردند که چین دیگر نباید تمایل به تضعیف پول ملی داشته باشد، اما این روند تداوم داشته است.
البته چین شرایطی دارد، که دارایی‌های خارجی‌اش در آمریکا افزایش پیدا کرده و می‌تواند به جای اینکه به شکل مداوم نرخ ارز را کاهش دهد، از این منابع استفاده کند. اما ما تا آن وضعیت فاصله خیلی زیادی داریم. بنابراین در شرایط فعلی تا جایی که ایجاد بی‌ثباتی نکند، می‌توان برای تضعیف پول ملی اقدام کنیم.
به نظر من تک‌نرخی کردن ارز در شرایط کنونی، قابل اجراست. یعنی اعلام کنیم که ما تنها یک نرخ داریم و آن نرخ نیز نرخ بازار است و خودمان را از شر نرخ ارز دولتی و نظام چند‌نرخی رها کنیم.


برخی از تولیدکنندگان معتقدند این مقایسه با چین درست نیست، به عنوان مثال من در گفت‌وگویی که با یکی از تولیدکنندگان لوازم شوینده داشتم، اعتقاد داشت به دلیل اینکه برعکس چین بیشتر نهاده‌ها در کشور ما وارداتی است، تولیدکننده از افزایش نرخ ارز سود نخواهد برد.
فرض کنیم این تولیدکننده لوازم شوینده، مواد اولیه 70 درصد ارزش نهایی کالایش را شامل شود و 30 درصد نیز منشاء داخلی داشته باشد. هزینه‌هایی از قبیل دستمزد، انرژی و سایر موارد. حال این محصول را با کالایی که صد درصد در خارج تولید شده و وارد می‌شود، مقایسه کنید. اگر ما نرخ ارز را افزایش دهیم، قیمت کدام یک از این دو مورد بیشتر افزایش پیدا می‌کند؟ مسلم است کالایی که صد درصد خارجی باشد، بیشتر از افزایش قیمت ارز متاثر خواهد شد.
بنابراین باید مقایسه نسبی باشد. این حرف برای کسی مطرح است که فکر می‌کند کالای مشابه خارجی به دلایل مختلف وارد نمی‌شود. وضعیت بیشتر کالاها به خاطر تعرفه‌ها و رانت‌هایی که وجود دارد از شکل رقابتی فاصله گرفته است. اگر ما در یک سیستم اقتصادی آزاد فکر می‌کنیم، در صورت افزایش نرخ ارز، تولیدکننده در مقابل کالای مشابه خارجی مزیت نسبی پیدا می‌کند.

‌ اما در کوتاه‌مدت، این امکان وجود دارد که هزینه‌های بنگاه‌ها افزایش یابد.
بله، ولی هنگامی که تورم را با سیاست‌های پولی کنترل می‌کنیم، دیگر نباید به فکر افزایش هزینه تولید کالای تولیدکننده باشیم. تصور کنید که شرکتی تولیدات شوینده را در داخل تامین می‌کند و محصول مشابه خارجی وارد نمی‌شود، هنگامی که نرخ ارز بالا می‌رود، هزینه‌های تولید داخلی افزایش می‌یابد و این موضوع خود را روی قیمت تمام‌شده نشان می‌دهد. اما این روند تورم‌زا نیست، زیرا من فرض کرده‌ام که سیاستگذار با استفاده از ابزار پولی، توانسته تورم را کنترل کند.
به این معنی که در این اقتصاد اگر نرخ ارز را افزایش دهیم، این افزایش روی تورم سرشکن نخواهد شد. از سوی دیگر در بازاری که رنجی از کالاهای خارجی وجود دارد، این مزیت را ایجاد کردیم که قیمت تمام‌شده کالای داخل کمتر از کالای خارجی از افزایش نرخ ارز متاثر شود.
موضوع دیگر که وجود دارد هنگامی که نرخ ارز را، (نه به شکل محدود) افزایش می‌دهیم، یک تقاضای خارجی را می‌توانیم برای کالای خود ایجاد کنیم. بنابراین این موضوع درست است که هزینه بنگاه‌ها رشد می‌یابد، اما تقاضای جدیدی برای بنگاه‌ها ایجاد می‌کنیم. بنابراین از یک‌سو با استفاده از ابزار پولی تورم را کنترل می‌کنیم و از سوی دیگر تقاضا را برای افزایش تولیدکنندگان داخلی ایجاد می‌کنیم.

اما در حال حاضر به دلیل وجود تحریم‌ها و داشتن یک بازار گلخانه‌ای، کیفیت و توان تولید به شکلی نیست که بتوان در کوتاه‌مدت انتظار داشته باشیم تقاضای قابل توجه خارجی ایجاد شود. این موضوع را چطور ارزیابی می‌کنید؟
ما در سرمقاله‌ای که اخیراً در «دنیای اقتصاد» نوشتیم، به این موضوع اشاره کردیم که وقتی نرخ ارز را افزایش می‌دهیم، برای اینکه عاملان بازار گپ‌های سود را پیدا کنند، احتیاج به زمان دارند. این فقط مختص کشور ما نیست و در همه جای دنیا وقتی برای رشد اقتصادی برنامه‌ریزی می‌کنیم، باید یک دید و رویکرد بلندمدت داشت. سیاستگذاری در خصوص رشد اقتصادی مانند تورم نیست که در مقطع کوتاهی خود را نشان دهد. البته در این میان موانعی نیز وجود دارد که به طور مشخص تحریم‌ها در سال‌های اخیر باعث شده سیستم بانکی ما از تکنولوژی روز دنیا عقب بماند و با مشکل مواجه شود. همچنین در کشور ما بوروکراسی بسیار بالایی وجود دارد و نهادها ضعیف شده‌اند. اما این محدودیت‌ها را باید در نظر داشته باشیم و بتوانیم از ظرفیت داخل استفاده کنیم.
به این معنی که اکنون که چنین مشکلاتی وجود دارد سیاستگذار ارزی نباید فکر کند به خاطر این مسائل نمی‌تواند نقشی ایفا کند. برای این مسائل راه‌حل جداگانه‌ای وجود دارد که باید یک به یک بررسی شود، در کنار این؛ سیاستگذار ارزی نیز می‌تواند سیاست‌های خود را اجرا کند.

یک موضوع دیگر که در خصوص افزایش نرخ ارز وجود دارد، رابطه آن با تورم است. اصولاً رابطه این دو متغیر به چه شکل است و آیا این نگرانی وجود ندارد که با افزایش نرخ ارز، بار دیگر دچار تورم شویم.
ما در یک مقاله که با آقای بوستانی تهیه کردیم، تاثیر ارز بر نرخ تورم را هنگامی که تورم در حال کاهش است، بررسی کردیم که اصطلاحاً به این موضوع
(exchange rate pass through) گفته می‌شود. در این مقاله ما نشان دادیم وقتی تورم در مسیر نزولی حرکت می‌کند، اثر نرخ ارز بر تورم کاهش پیدا می‌کند.
بنابراین در شرایطی که نرخ تورم رو به افول می‌رود مانند شرایط کنونی اقتصاد ما تاثیر این افزایش نرخ ارز کمتر خواهد بود و هزینه افزایش نرخ ارز برای اقتصاد ما کاهش می‌یابد. از این نظر، من فکر می‌کنم در شرایط فعلی نباید آنقدر نگران این باشیم که افزایش نرخ ارز ایجاد تورم کند، آن هم تورمی که به اندازه دو سال قبل در اقتصاد ایجاد شده بود.

این معیار روند کاهشی تورم چیست؟ به عنوان مثال اگر تورم ماهانه را در نظر بگیریم، خود افزایش ارز باعث می‌شود که این روند تغییر مسیر دهد.
نمی‌خواهم این موضوع را رد کنم که در کوتاه‌مدت -به خصوص در شرایط فعلی- اصلاً اثر تورمی نخواهد داشت؛ اما اصولاً اینکه شما بخواهید جلوی تورم را با ابزار نرخ ارز بگیرید، رویکرد معمولی نیست.
اهمیت ابزار پولی بر تورم بیشتر است و می‌توان بیشتر روی آن تمرکز کرد. همچنین شما می‌توانید روی انتظارات تورمی کار کنید، از اوراق قرضه استفاده کنید، نرخ ذخیره قانونی را تغییر دهید و پول کمتری چاپ کنید. اینها ابزاری است که نسبت به نرخ ارز کارایی بیشتری دارند.
همیشه در اقتصاد ما به این شکل مطرح بوده که به انحای مختلف مانند پایین نگه داشتن نقدینگی، چاپ پول و استقراض از بانک مرکزی به تولید کمک کنند و از سوی دیگر با لنگر کردن نرخ ارز، تورم را پایین نگه دارند. این در حالی است که باید جای این دو سیاستگذاری در اقتصاد برعکس شود. به این معنی که نرخ ارز باید برای ایجاد تولید و متغیرهای پولی برای تورم مورد استفاده قرار گیرد.

سوال آخر نیز در خصوص نرخ ارز بودجه است. بانک مرکزی می‌خواهد شکاف بین نرخ ارز آزاد و دولتی را کاهش دهد. همچنین رویکردش این است که نرخ ارز را یکسان کند. اما آیا در این مسیر نرخ ارز بودجه که به نظر می‌رسد در حدود سه هزار تومان تایید شده، نمی‌تواند مانعی ایجاد کند؟
به نظرم نرخ ارز بودجه، بیشتر اثر ذهنی دارد. در حقیقت این نرخ، نرخی نیست که در نهایت دولت نفت خود را با آن بفروشد. دولت نفتش را با نرخ ارز دولتی به بانک مرکزی می‌فروشد. این هم موضوع مخفی نیست و همه این را می‌دانند. در حقیقت دولت نرخ ارز را بین هزینه و درآمد تراز می‌کند.
بنابراین این نرخ بیشتر اثر روانی دارد و نمی‌تواند روی کار بانک مرکزی به طور مشخص تاثیرگذار باشد.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها