شناسه خبر : 14649 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

هادی کوزه‌چی از آینده بازار ارز می‌گوید

افت سنگین دلار فعلاً بعید است

هادی کوزه‌چی؛ مدرس MBA و مشاور سرمایه‌گذاری نگاهی تاریخی به بازیگران بازار ارز دارد و بانک مرکزی، شرکت‌های بزرگ معدنی و پتروشیمی و صادرکنندگان خرد را سه ضلع این بازار می‌داند.

هادی کوزه‌چی؛ مدرس MBA و مشاور سرمایه‌گذاری نگاهی تاریخی به بازیگران بازار ارز دارد و بانک مرکزی، شرکت‌های بزرگ معدنی و پتروشیمی و صادرکنندگان خرد را سه ضلع این بازار می‌داند. او معتقد است از دو سال گذشته ضلع چهارمی به این اضلاع اضافه شده است و آن مردم عادی هستند که پول خود را از ریال به دلار تبدیل کرده‌اند. کوزه‌چی در این گفت‌وگو آینده بازار ارز را پس از تحولات فعلی ارزیابی و پیش‌بینی می‌کند.

***

آقای کوزه‌چی، بازار ارز و سکه در دو سال گذشته با نوسان‌های عمده‌ای روبه‌رو بوده و در ریشه‌یابی عوامل اثرگذار بر این نوسان‌ها نیز بارها صحبت شده است. از دیدگاه شما، آیا می‌توان الگویی برای بازار فعلی ایران ارائه کرد که بتواند نوسان‌های قیمتی را توجیه کند؟
پاسخ به این سوال نیازمند بررسی تاریخی بازار بازیگران تاثیرگذار بر روی بازار ارز کشور است. بخش عمده ارز کشور تا پیش از سال 1389 از سوی بانک مرکزی تامین و از طریق منابع حاصل از صادرات نفت و از طریق شبکه رسمی بانکی، به اقتصاد کشور تزریق می‌شد. در این دوره زمانی شاید حدود 90 درصد کل ارزی که به بازار ارز کشور تزریق می‌شد از طریق بانک مرکزی و شبکه بانکی متصل به بانک مرکزی بود و شبکه غیررسمی- خصوصی سهمی کمتر از 10 درصد داشت.
از سال 1390 با شروع تحریم‌ها از یک‌سو و افزایش صادرات غیرنفتی و پتروشیمی از سوی دیگر (و نیز نیمه‌خصوصی شدن بخش عمده‌ای از شرکت‌های پتروشیمی و صنایع بزرگ دیگر)، بازیگران دیگری وارد بازار شدند. یعنی عملاً طی حدود دو سال و به صورت تدریجی، «سه ضلع» در بخش «عرضه ارز» ایجاد شد. بانک مرکزی و شبکه بانکی، صنایع بزرگی مانند پتروشیمی یا معادن که صادرات در حجم وسیعی داشتند و بخش سوم «صادرکنندگان خرد بخش خصوصی واقعی» که به تناسب سرمایه و تجارت خود منابع ارزی داشتند و در بازار حضور پیدا می‌کردند و ارز خود را عرضه می‌کردند. در سایه تحریم جدی بانک مرکزی و شرکت ملی نفت در سال 1391 و طبیعتاً امسال، حتی سیستم صادرات نفت و دریافت ارز آن نیز به سمت استفاده از توان بخش نیمه‌خصوصی و شبکه صرافی حرکت کرد که سبب شد، توان بانک مرکزی و نظام بانکی در مدیریت بازار ارز به شدت کم‌رنگ‌تر شود.
اما از سال 1391 و شاید از اواخر سال 1390 یک «ضلع چهارم» نیز به اینها اضافه شد: مردم عادی جامعه. مردم کشور از این سال به صورت جدی وارد بازار ارز شدند و در دوره‌های مختلف با نوسان قیمت، تبدیل به خریدار و فروشنده شدند. یعنی بازاری که تا پیش از این یک بازیگر در سمت فروش داشته الان چهار بازیگر با منافع عموماً متضاد و رفتارهای متفاوت دارد که بر اساس پارامترهای متفاوتی در رابطه با عرضه و یا عدم عرضه ارز تصمیم می‌گیرد. این موجب شده میزان تلاطم در بازار ارز به شدت بالاتر برود. یعنی مثل قبل نیست که یک بازیگر داشته باشد که کل قدرت را به صورت انحصاری در دست داشته باشد، بلکه قدرت بین بازیگران تقسیم شده است و این امر در کنار کاهش کلی میزان درآمد ارزی کشور و مشکلات نقل و انتقال منابع ارزی، نوسانات بازار ارز را به شدت افزایش داده است.
سهم بازیگران به صورت تقریبی و بر اساس نظر شخصی بنده در شکل ارائه شده است. با رفتارشناسی این بازیگران می‌توان دلایل نوسانات را بهتر تحلیل کرد.

نوسان رو به پایین قیمتی در یکی، دو ماه اخیر، دو بار رخ داده است. ابتدا در اواخر اردیبهشت‌ماه همزمان با روز پایانی ثبت نام کاندیداهای ریاست‌جمهوری و سپس در هفته گذشته با اعلام نتایج انتخابات. با این اوصاف آیا باید به تحولات سیاسی به عنوان روزنه‌ای تاثیرگذار در بازار نگاه کرد؟
بله، به هر حال رخدادهای سیاسی و نتیجه‌ای که این رخدادها در بازار می‌گذارد سبب می‌شود یکی از این اضلاع که مردم هستند و ارز در خانه و گاوصندوق نگهداری می‌کنند یک‌دفعه هیجان‌زده شوند و تلاش کنند که ارز خود را بفروشند (و یا در زمان اعلان خبرهای منفی، بخرند). این کار موجب می‌شود که بازار در یک مقطع چندروزه افت قابل ملاحظه‌ای داشته باشد.
اما در سمت تقاضای واقعی اقتصاد برای واردات و نیاز ارزی، در چند روز اتفاق خاصی نمی‌افتد. بانک مرکزی تا چند سال قبل؛ عرضه‌کننده اصلی و تقریباً انحصاری ارز بوده و حتی وقتی اتفاق سیاسی نیز رخ می‌داد قیمت‌ها چندان جابه‌جا نمی‌شد تا بانک مرکزی را به زحمت بیندازد. اما در حال حاضر مردم با شنیدن اخبار مثبت و احتمال اینکه گشایشی در کار تجارت خارجی ایران رخ خواهد داد نگهداری دلار را دیگر اقتصادی نمی‌دانند؛ بنابراین به بازار هجوم می آورند تا ارز در اختیار خود را بفروشند و این موضوع سبب افت چندروزه قیمت می‌شود. عکس این پدیده در زمان اعلان اخبار منفی صورت می‌گیرد و جهش‌های رو به بالای قابل توجهی دیده می‌شود.

یعنی تنها دلیل افت قیمت ارز در روزهای اخیر، هجوم مردم برای فروش ارز بوده است؟
خیر، باید سهمی را در این بازار به صادرکنندگان خرد و کلان نیز اختصاص داد. صادرکنندگان فعال در صنعت پتروشیمی/معدنی و نیز بخش خصوصی خرد منابع ارزی در اختیار دارند و زمانی که حدس می‌زنند، قرار است تغییرات مثبتی در اقتصاد کشور و درآمدهای ارزی در آینده رخ دهد؛ بنابراین مبالغی را در بازار عرضه می‌کنند. در چنین شرایطی عموماً سمت تقاضا نیز، دست از خرید می‌کشد که قیمت‌ها افت پیدا کند، پس از پخش اخبار مثبت، افت قابل توجه قیمت دلار و متناسب با آن قیمت سکه نیز روی می‌دهد و پس از چند روز به ثبات می‌رسد.

آقای کوزه‌چی، در واقع می‌توان گفت نوعی «پیش‌بینی» از افت قیمت‌ها در کوتاه‌مدت موجب افزایش سمت عرضه در بازار شده است؟
اتفاقی که در بازار افتاده یا در حال رخ دادن است؛ لزوماً به معنای این نیست که مردم حدس می‌زنند که قیمت ارز قرار است پایین بیاید و انتظار کاهشی شدن بازار را دارند. اما فعالان بازار می‌بینند که با توجه به تحولات مثبت سیاسی، احتمالاً رشد قابل توجهی در بازار ارز در ماه‌های آتی رخ نخواهد داد. در نتیجه ارز به یک دارایی دیگر تبدیل می‌شود تا سود بیشتری داشته باشد. مثلاً نظام بانکی که در مواردی تا 25 درصد سود به سپرده‌ها اختصاص می‌دهد؛ جذاب‌تر می‌شود. یعنی مردم حس می‌کنند که دلار مانند دو سال گذشته رشد نمی‌کند و بنابراین تصمیم می‌گیرند دست به فروش بزنند و تبدیل ارز به دارایی «ریالی» را ترجیح می‌دهند. به طور مثال برای آنکه نگهداری دلار برای مردم و فعالان تصمیم اقتصادی باشد، قیمت فعلی دلار که حدود 3500 تومان است باید تا آخر سال حدود 700، 800 تومان گران‌تر شود و فرد بتواند آن را به حدود قیمتی 4200، 4300 در پایان سال به فروش برساند؛ مردم برآورد می‌کنند که این کار به ریسک آن نمی‌ارزد و همین بازدهی در نظام بانکی نیز قابل دستیابی است.
عامل دوم این است که، با توجه به پیشینه مثبت رئیس‌جمهور منتخب در تعامل سازنده با دنیا، مردم حدس می‌زنند که ممکن است گشایشی در بخش دیپلماسی سیاسی و هسته‌ای اتفاق بیفتد و دست بانک مرکزی، یعنی بازیگری که خیلی وقت است قدرت خود را در این بازار از دست داده؛ قرار است بازتر شود. این دو عامل موجب شده در دو مقطع زمانی ذکر شده و به خصوص بعد از اعلام نتایج انتخابات ریاست‌جمهوری، مردم نظر مثبتی به تبدیل دارایی ارزی به ریال داشته باشند. یعنی حرکتی بر‌خلاف روند دو سال گذشته شکل گرفته است.

شما از وجود چهار ضلع عمده در بازار ارز فعلی صحبت کردید. وجود این بازیگران به ایجاد یک بازار عمیق و رقابتی کمک نمی‌کند تا حداقل با وجود چنین بازاری نوسان قیمتی محدودتر شود؟
البته بازار ارز نسبت به گذشته رقابتی شده است. در حال حاضر، این اضلاع و تقسیم قدرت مابین آنها به گونه‌ای شده است که موجب شده بانک مرکزی به‌مانند قبل از پس مدیریت بازار بر‌نیاید و دیگر به صورت انحصاری در دست یک بازیگر نیست. چون هر یک از این اضلاع واکنش‌های متفاوتی به اتفاقات اقتصادی- سیاسی دارند و منافع آنها نیز بعضاً متضاد است. پیش از این، بیش از 90 درصد بازار در اختیار بانک مرکزی بود و با توجه به پول نفت که به اقتصاد کشور تزریق می‌شد؛ بانک مرکزی به راحتی می‌توانست بازار را بر اساس نظرات خود و سیاست‌های دولت مدیریت کند. در حال حاضر تعداد بازیگران بازار ارز، در دو سمت عرضه و تقاضا بیشتر شده است و فاکتورهای اثرگذار بر بازار نیز افزایش پیدا کرده و پیچیده‌تر شده است. این امر موجب شده نوسانات بسیار شدیدی در بخش ارز رخ بدهد. این درست است که بازار حالت رقابتی‌تری به خود گرفته است اما در رقابتی بودن بازار، پارامترهای بسیاری تاثیرگذار است و تلاطم‌های بیشتری نیز در بخش ارز رخ می‌دهد. یکی از تغییراتی که به دلیل افزایش پارامترهای فعلی بازار شکل گرفته این است که بازار ارز دیگر حالت مدیریت شده متمرکز گذشته را ندارد.

شما با آنچه تا پیش از این از سوی بانک مرکزی به عنوان سیاست ارزی «شناور مدیریت‌شده» اجرا می‌شد؛ موافقید؟
نظام ارزی و سیاست اجرا شده، مزایا و معایبی داشت که هر دو را باید مدنظر داشت. نظام ارزی شناور مدیریت‌شده مزایایی چون ثبات بیشتر بازار ارز و در سایه آن تصمیم‌گیری ساده بازیگران اقتصادی را در پی داشت که به مدد وفور درآمدهای نفتی در دهه 80 ایجاد شده بود. در طرف مقابل، مدیریت بازار ارز از سوی بانک مرکزی و انحصاری عمل کردن آن معایبی داشته است. معایبی مانند افزایش ناکافی نرخ ارز به گونه‌ای که «فنر قیمت‌ها» جمع شده و با ورود به مقطع تحریم‌ها، اثر خود را در قالب جهش‌های قیمتی ارز نشان داده است. در سایه این رشد اندک ارز، از اقتصاد کشور صنعت‌زدایی و تولید شدیداً وابسته به واردات شد.
در دو سال گذشته تقریباً ارز در بازار آزاد به صورت سالانه، 80 درصد افزایش قیمت داشته است. این اتفاق نه در دوره جنگ و نه در دوران انقلاب که کشور با مشکلات حاد اقتصادی و سیاسی روبه‌رو بود؛ رخ نداده است. یعنی حتی در شرایط بسیار حاد اقتصاد کشور، حداکثر حدود 40 درصد افزایش قیمت ارز در کشور تجربه شده بود که تمامی تجارب قبلی با فاصله بالایی شکسته شد. بخش عمده اتفاقی که در شرایط فعلی افتاده ناشی از سیاست نادرست دهه 80 مبنی بر رشد پایین ارز بوده است.

اما به نظر می‌رسد که روی کاغذ، این سیاست تا حدی ثبات اقتصادی را در کشور ایجاد کرده بود و حداقل از تورم‌های سطح بالا خبری نبود.
بله، در دوران اجرای سیاست شناور مدیریت‌شده؛ در سایه وفور ارز، ماشین‌آلات و کارخانجات، کالاهای مصرفی و... فراوانی وارد کشور شد و این امر تورم را تا حدودی کنترل کرد؛ در این شکی نیست که این سیستم ارزی، مزایایی داشته است. اما معایب را هم باید دید. اقتصاد کشور در دهه گذشته با تولیدزدایی مواجه شده است. به نظر می‌رسد پارامترهای منفی این سیاست بر پارامترهای مثبت آن غلبه داشته است.

شما در مورد اثرات کوتاه‌مدت روند اتفاقات اقتصادی و غیراقتصادی بر بازار ارز صحبت کردید. پیش‌بینی شما از روند آینده بازار چیست؟ آیا در بلندمدت نیز می‌توان افت قیمت‌ها را پیش‌بینی کرد؟
اگر رفتار متضاد و جدیدی از سوی بانک ‌مرکزی و بازیگر نسبتاً دولتی/نیمه‌خصوصی دیگر (یعنی شرکت‌های بزرگ صادراتی) در ماه‌های آینده صورت نگیرد، من فکر می‌کنم که قیمت دلار در اعداد حول‌و‌حوش 3500 تومان برای مدتی باقی می‌ماند؛ تا زمانی که در بحث تحریم‌ها گشایشی ایجاد شود و یا بازار از حالت خوش‌بینی فعلی فاصله بگیرد (دو مسیر ممکن است صورت گیرد). در صورت عدم تغییر جدی در تحریم‌ها، رشد بعد از چند ماه دوباره شروع می‌شود، ولی ان‌شاءالله با سیاست‌های مناسب‌تر اقتصادی، رشد محدودتر از گذشته خواهد بود (مسیر رشد ارز البته با سرعت کمتر). در صورت کاهش نسبی تحریم‌ها نیز وابسته به میزان کاهش تحریم‌ها، قیمت می‌تواند به ثبات برسد و یا اندکی کاهش یابد (مسیر کاهش بیشتر).

در بحث تحریم‌ها نیز دو بخش اصلی بسیار مهم است. اول میزان فروش نفت و دوم حوزه بانکی که برای نقل و انتقال پول به شدت تحت فشار است.
در بحث پیش‌بینی آینده بازار ارز، بار اصلی عوامل تاثیرگذار در این زمینه را بر عهده تحریم‌ها می‌دانید یا متغیرهای اقتصادی مانند کاهش نرخ تورم و...؟
ببینید این عوامل به صورت ترکیبی از هر دوی اینهاست که آینده بازار ارز را می‌سازد و به نظر من تقریباً وزن پارامترهای اقتصادی داخلی/مدیریت داخلی و تحریم‌ها، 50 درصد-50 درصد است. در حال حاضر بازار با توجه به رخدادهای سیاسی، نوعی خوش‌بینی به آینده را تجربه می‌کند؛ بازار امیدوار است که اقتصاد داخلی به خوبی مدیریت شود. این موجب شده که در دو ماه اخیر قیمت‌ها رشد نداشته باشد و در روزهای اخیر افت کند و به احتمال زیاد قیمت‌ها در آینده رشد بالایی نکند. این به معنای آن است که مدیریت داخل مثبت ارزیابی شده و رشدی را که به صورت نرمال باید داشته باشد، خنثی می‌کند. اما مدیریت خوب اقتصادی در داخل کشور که بیشتر در حوزه کنترل متغیرهای اقتصادی مانند نقدینگی، تورم، سود سپرده‌های بانکی و... مطرح است؛ به طور کامل قادر نیست که تمامی بار اصلی را به دوش بکشد و قیمت‌ها را کنترل کند. تمام اینها در نهایت می‌تواند جلوی رشد بالای قیمت ارز را بگیرد.

پس با این حساب از افت قیمت دلار فعلاً خبری نیست؟
دستیابی به این هدف یک پیش‌نیاز دارد. لازم است که در بحث صادرات نفت و نیز نقل و انتقال بانکی گشایشی صورت بگیرد. در غیر این صورت فکر می‌کنم اگر اتفاق مثبت دیگری در حوزه سیاست خارجی پیش نیاید تغییر و تحولات شکل‌گرفته در عرصه سیاسی می‌تواند دلار را در همین حدود 3500 تومان نگه دارد. اگر توافق خاصی در بحث مذاکرات هسته‌ای رخ ندهد و بانک‌ها همچنان با محدودیت روبه‌رو باشند؛ بعید است که افت قابل توجه دیگری در قیمت‌ها رخ دهد.

با توجه به اینکه چسبندگی قیمتی در پول خارجی مانند برخی متغیرها همچون تورم نیست؛ می‌توان امیدوار بود که قیمت ارز در درازمدت به دو هزار تومان کاهش پیدا کند؟
اگر صادرات نفت ایران به روال قبلی خود یعنی دو میلیون بشکه در روز بازگردد و تحریم‌های نظام بانکی نیز برداشته شود، قیمت دلار به نظر من می‌تواند تا سطح 2500 تومان کاهش پیدا کند. این بستگی به اتفاقات آینده دارد. نمی‌توان گفت یکی از این دو می تواند وضعیت بهتری را ایجاد کند. هر دو این پارامترهاست که بر قیمت ارز تاثیر گذاشته است. میزان ارزی که قابل استفاده است و میزان نفتی که قرار است فروخته شود. اگر در هیچ‌یک از این دو گشایشی حاصل نشود قیمت دلار در همین سطح 3500 تومان تا چند ماه باقی می‌ماند و بعد از آن قیمت‌ها رشد می‌کند (البته همان‌طور که گفته شد در صورتی که دو ضلع بازار که تقریباً دولتی هستند تغییر رفتاری تا تحویل دولت نداشته باشند).

  یعنی در آینده با یک تلاطم قیمتی دیگر در بازار ارز روبه‌رو خواهیم بود؟
مانند گذشته خیر. به اعتقاد من این رشد آهسته‌تر خواهد بود و سرعت زیادی ندارد. توجه داشته باشید مشکلات بازار با یک راه‌حل، برطرف نمی‌شود. یک «بسته» است که باید به آن توجه کرد و کل بسته باید «همزمان با هم» اجرا شود تا بتوان از تحریم‌ها گذر کرد. یک بخش کار در بخش ارز است و بخش دیگر در سایر پارامترهاست. این قابل مدیریت است. به شرطی که وضعیت در همین نقطه باقی بماند و تحریم‌ها نیز افزایش پیدا نکند. ان‌شاءالله در یک مطلب جدا، 20 سیاست که اجرای همزمان آنها می‌تواند بازار ارز را با ثبات قابل توجهی همراه کند، تقدیم حضور می‌شود.

این موضوعی که شما اعتقاد دارید کمی «بدبینانه» نیست؟
متاسفانه تحریم‌ها ساختار حقوقی پیچیده‌ای دارند و برای برداشتن آنها باید به این ساختار نگاه کرد و به طور کلی در دست یک فرد، کشور و یا یک نهاد نیز نیستند. یکسری از این تحریم‌ها بر بخش حمل‌و‌نقل و یکسری در بخش بانک و تجارت است و به این راحتی هم برداشته نمی‌شود. اما این امیدواری وجود دارد که در سایه درایت تیم سیاسی جدید، تحریم‌ها بیشتر نشود. برای مدیریت این تحریم‌ها یک تیم بسیار قوی اجرایی، حقوقی و مدیریتی نیاز است که همزمان با تحولات مثبت در سطح کلان سیاستی که در حال حاضر رخ داده است، بتواند این تحریم‌ها را متعادل کند. فضای خوش‌بینی فعلی می‌تواند قیمت را 3500 تومان نگه دارد و این امر فرصتی را به تیم فوق می‌دهد که پارامترهای واقعی اقتصاد را نیز بهبود بخشد. در صورت عدم موفقیت در این امر، قیمت ارز می‌تواند دوباره رشد کند.

رشد قیمتی دیگری که از آن صحبت کردید چه زمانی اتفاق می افتد؟
وقتی این اتفاق می‌افتد که بازار حس کند تغییر و تحولات جدید نمی‌تواند شرایط واقعی اقتصاد را فعلاً در کوتاه‌مدت تغییر دهد. اما به این موضوع نیز توجه داشته باشید که رشد مورد انتظار بعد از فروکش کردن رفتار هیحانی مثبت فعلی بازار ارز، مانند دو سال گذشته نخواهد بود.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها