شناسه خبر : 6853 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

تحلیل صادق خرازی از مذاکرات وین و توافق احتمالی با ۵ + ۱

توافق به شرط پایان زیاده‌خواهی

معتقد است که تعداد سانتریفیوژها نقطه عطف برنامه‌های هسته‌ای و تحقیقاتی ماست که از سوی تیم هسته‌ای کشور با مقامات ارشد نظام مطرح شده است. می‌گوید اینکه چگونه بدون اعطای امتیاز در جهت نیل به اهداف‌مان گام برداریم و اگر مشکلی ایجاد شد با مانور بر روی چه مسائلی مذاکرات را در راستای خواسته‌هایمان هدایت کنیم از سوی سیاستگذاران کشور با مذاکره‌کنندگان ایرانی مطرح شده است و آنها با اختیار تام در مذاکرات حاضر شده‌اند.

سیده آمنه موسوی

معتقد است که تعداد سانتریفیوژها نقطه عطف برنامه‌های هسته‌ای و تحقیقاتی ماست که از سوی تیم هسته‌ای کشور با مقامات ارشد نظام مطرح شده است. می‌گوید اینکه چگونه بدون اعطای امتیاز در جهت نیل به اهداف‌مان گام برداریم و اگر مشکلی ایجاد شد با مانور بر روی چه مسائلی مذاکرات را در راستای خواسته‌هایمان هدایت کنیم از سوی سیاستگذاران کشور با مذاکره‌کنندگان ایرانی مطرح شده است و آنها با اختیار تام در مذاکرات حاضر شده‌اند. صادق خرازی، نماینده سابق ایران در سازمان ملل متحد که این روزها بیشتر وقت خود را صرف فعالیت‌های تحقیقاتی می‌کند، یادآور می‌شود: هر چند که اگر این مذاکرات هم به دستاورد خاصی منتهی نشود مشکلی به وجود نمی‌آید. ما تاکنون چند دوره مذاکرات را بدون هیچ دستاورد خاصی برگزار کرده‌ایم و آسمان به زمین نرسیده است.



دور نهایی مذاکرات ایران و 1+5 در جریان است و به نظر می‌رسد طرفین در دستیابی به توافقی جامع اتفاق‌نظر دارند. اما هر کدام به شیوه خودشان. مثلاً یکی از موارد اختلافی به زمان اجرای توافق جامع بازمی‌گردد که ایران به پروسه‌ای پنج‌‌ساله اشاره می‌کند اما 1+5 خواهان اجرای این برنامه به صورت تدریجی و در مدت زمان 20 سال است.
باید توجه داشت که مذاکره‌کنندگان ما در وین و ژنو مذاکره می‌کنند یعنی آنچه در این نشست‌ها صورت می‌گیرد رایزنی و مذاکره است نه ابلاغ پیام. امری که پیش از این و در خلال مذاکرات پیشین صورت نمی‌گرفت و طرفین در یک نشست دوجانبه تنها به مبادله افکار و دیدگاه‌های خود می‌پرداختند. مساله دیگری که باید مورد توجه قرار داد وجود سقف و کف در هر مذاکره‌ای است و مطمئناً سقف و کف مذاکرات هسته‌ای ما هم به تایید عالی‌ترین سطوح تصمیم‌گیران نظام رسیده است و اعضای تیم هسته‌ای ما پیش از شرکت در وین 6 از دیدگاه‌ها و منویات مقامات کشور نسبت به روند مذاکرات اطلاع یافته‌اند. تیم هسته‌ای ایران متشکل از افراد خبره و قابلی است که از قدرت چانه‌زنی بالایی برخوردارند و باید به آنها اطمینان داشت. درست نیست مایی که اینجا نشسته‌ایم در مورد اختیارات و عملکرد آنها به اظهارنظر بپردازیم و نتیجه‌گیری کنیم. قاعدتاً مذاکره‌کنندگان ایران با در نظرگیری تمامی جوانب امر به طرح دیدگاه‌های خود می‌پردازند و ما نباید بدون اطلاع از جریان کلی مذاکرات در مورد زمان پنج یا 20‌ساله توافق جامع یا محدودیت‌هایی که در این خصوص احتمال پذیرش آن وجود دارد، اظهارنظر کنیم. آنچه در وین مطرح و پذیرفته می‌شود تابعی از رفتار مذاکره‌کنندگان و پذیرفتن واقعیت‌ها در دو سوی ماجراست. ما در مذاکرات یک اصول داریم و یک فروع. در اصول نمی‌توان مذاکره کرد اما در فروع امکان چانه‌زنی و مانور وجود دارد. ما هم‌اکنون در شرایطی قرار داریم که باید با در نظرگیری وضعیت حاکم بر نظام بین‌الملل منویات و مطالبات خود را در مذاکرات هسته‌ای پیگیری کنیم. برخلاف اظهارات برخی از افراد که این مذاکرات را ناقض منافع ملی کشور می‌دانند، معتقدم این موقعیت نه‌تنها تهدیدکننده منافع ملی ما نیست بلکه به دلیل حرفه‌ای بودن آن نقطه عطفی در تاریخ دیپلماسی کشور قلمداد می‌شود. این نقطه عطف ساختار و شاکله تحریم‌ها را بر هم می‌ریزد و محدودیت‌های اقتصادی ما را متوقف می‌کند.

تاثیر این مذاکرات و اجرای مو به موی توافقنامه ژنو از سوی ایران در شش ماه گذشته چه تاثیری بر تلطیف فضای بین‌الملل به خصوص نگاه کشورهای غربی به ایران و برنامه هسته‌ای ما داشت؟ آیا می‌توان این‌گونه برداشت کرد که دیگر کمتر کسی چه در تل‌آویو چه در واشنگتن از گزینه نظامی سخن می‌گوید؟
اکنون چند ماهی است مذاکره و گفت‌وگو مهم‌ترین مدار و محور ایران و 1 + 5 شده است، نفس این اقدام تاثیر نقش مردم ایران در فرآیند سیکل سیاسی کشور را به خوبی نشان می‌دهد که مردم مهم‌ترین و کارآمدترین نقش را در ایجاد فضای موجود داشته‌اند‌. از سوی دیگر تهدیدهای رژیم اسرائیل علیه ایران در طول سال جاری نه‌تنها عقیم ماند بلکه شواهد حاکی از آن است که سیاست تهدید نظامی ایران از سوی اسرائیل و حامیان نومحافظه‌کار آن رژیم در آمریکا بیش از آنکه از یک تصمیم حساب شده نشأت گرفته باشد حاکی از استیصال و سردرگمی صهیونیست‌هاست که با پدیده ایران مستقل و پیشرو در فن مخالف هستند. آنها به‌خوبی می‌دانند که شروع جنگ و ماجراجویی در دست آنهاست ولی زمان و چگونگی پایان آن به هیچ وجه در اختیار آنها نیست. استراتژیست‌های آمریکا و اسرائیل به خوبی بر این امر واقف‌اند که بسیار مشکل است که برای جنگ‌های امروز حد و مرز مشخص جغرافیایی تعیین و مکان‌هایی را به عنوان منطقه امن مشخص کرد. این واقعیت‌ها در نظرات تحلیلگران غربی و اسرائیلی که مخالف جنگ هستند به روشنی بیان شده است. متاسفانه سازمان‌های بین‌المللی در قبال تهدیدات اسرائیل علیه تاسیسات هسته‌ای ایران که همه آنها در چارچوب مقررات پادمان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی فعالیت می‌کنند و بر اساس این مقررات مکان‌های حفاظت شده هستند، سکوت اختیار کرده‌اند. همان‌گونه که اعضای ان‌پی‌تی موظف به رعایت مفاد این معاهده هستند، تاسیسات اتمی کشورهای عضو نیز باید مصون از هر تعرضی باشد و حداقل انتظار از دبیر کل ملل متحد و مدیرکل آژانس این است که تهدیدات علیه این تاسیسات را محکوم کنند.

منافع ملی ما در مذاکرات بر چه اصولی بنیان نهاده شده است؟
منافع ملی ما در حال حاضر ایجاب می‌کند که محدودیت‌های شورای امنیت و بند تحریم‌های یکجانبه و چندجانبه غرب را از پاهایمان باز کنیم. ما بزرگ‌ترین اشتباه را زمانی مرتکب شدیم که اجازه دادیم پرونده‌مان در شورای امنیت مطرح شود. البته واقعیت‌های جهانی و امنیت ملی ایران آن روز چیز دیگری بود و امروز بحث دیگری است. امروز پرونده هسته‌ای ایران در شرایط استراتژیکی قرار دارد و طرفین مذاکره‌کننده نیز پذیرفته‌اند که باید برای حل‌وفصل مشکلات آن تدابیر جامعی اندیشیده شود. البته ممکن است این توافق با هزینه‌هایی همراه باشد اما مهم آن است که پرونده هسته‌ای ایران از شورای امنیت خارج شود و پروسه تحریم از ریل خارج شود. ما که با دستان خودمان پرونده هسته‌ای کشور را راهی شورای امنیت کردیم به تلاش فراوانی نیاز داریم تا این پرونده را از شورای امنیت خارج کنیم. مدیریت سختی‌ها همیشه با آرامش امکان‌پذیر است. ما شرایطی این‌چنین را در زمان جنگ و قطعنامه 598 شورای امنیت نیز داشتیم. اما شرایط مذاکرات هسته‌ای اندکی پیچیده‌تر است. موضوع از تخاصمات دو کشور و آنچه در زمان جنگ وجود داشت اندکی دشوارتر است. این اصول کار بود که من به آنها اشاره کردم اما در جزییات امر باید توجه داشت که ایران به واسطه برخورداری از دانش هسته‌ای به بومی‌سازی این دانش پرداخته است. هرچند که برخی با فرافکنی تلاش می‌کنند با به چالش کشیدن روند مذاکرات، پتانسیل هسته‌ای ما را نادیده بگیرند. آنها انعطافی را که می‌تواند منجر به دستیابی حقوق ملت شود نادیده می‌گیرند و این‌گونه عنوان می‌کنند که مذاکرات هسته‌ای منجر به تضییع حقوق ملت شده است. این در حالی است که هیچ فردی در هیچ سطحی حقی برای واگذاری حقوق ملت و سازش بر سر آن را ندارد.

به چه صورت باید از تضییع حقوق ملت جلوگیری کنیم؟
این اقدام با ظرفیت‌سازی ممکن است. دیپلماسی نیازمند طی کردن فرآیندهای پیچیده‌ای است. ما در جاهایی نیازمند برقراری دیالوگ، گاهی رایزنی، برخی اوقات مذاکره و زمانی هم قهر و آشتی هستیم. این عین دیپلماسی است. ذکر این نکته نیز ضروری است که تیم هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران نه پدیدآورنده این وضعیت بوده و نه در ایجاد آن دخالتی داشته است. تیم هسته‌ای دولت یازدهم وارث یک پدیده است. پدیده ایران گرفتار آمده در تحریم‌های شورای امنیت. تحریم‌هایی که با هدف تاثیر بر زندگی مردم و به دنبال آن تغییر ساختار سیاسی کشور اعمال شد اما خوشبختانه نتوانست به اهداف خود برسد.

اشاره کردید که ما نمی‌توانیم بر سر اصول کوتاه بیاییم. این اصول چه مواردی را شامل می‌شود؟
ما بر سر لابراتوارها و تحقیقات اراک و فردو نباید کوتاه بیاییم.

ما که بر سر اراک کوتاه آمده‌ایم.
منظور من فعالیت‌های تاسیسات تحقیقاتی اراک است. ما سر تحقیقات کوتاه نیامده‌ایم.

اما دیگر در اراک آب‌سنگین تولید نمی‌کنیم.
ما در اراک یک بخش تحقیقاتی داریم و یک بخش تولیدی. جمهوری اسلامی ایران فعالیت‌های تولیدی خود را در تاسیسات اراک متوقف کرده است اما تحقیقات آن همچنان پابرجاست و گفته‌ایم که تحقیقات این تاسیسات قابل مذاکره نیست.

یعنی شما معتقدید ما نباید تحقیقات اراک را متوقف کنیم؟
تحقیقات نه در اراک و نه فردو و نه در هیچ یک از بخش‌های هسته‌ای نباید متوقف شود. توقف تولید نیز تنها به جهت اعتماد‌سازی صورت گرفته است تا حسن نیت دولت را در خلال مذاکرات هسته‌ای نشان دهد.

حالا فرعیات یا اصول فرعی ما شامل چه موضوعاتی می‌شود؟
اینکه ما برای فعالیت‌های تحقیقاتی‌مان به 20 هزار سانتریفیوژ نیاز داشته باشیم یا 40 هزار تا. نباید چندان به سوژه جدل تبدیل شود.

اما خواست غرب رسیدن سانتریفیوژهای ایران به کمتر از هزار عدد است. ما در حال حاضر 19 هزار سانتریفیوژ داریم که از این تعداد 9 هزار عدد مشغول فعالیت هستند اما غرب معتقد است فعالیت‌های تحقیقاتی ایران با چند صد سانتریفیوژ هم قابل انجام است.
ما سقف و کفی برای تعداد سانتریفیوژهایمان داریم و این سقف و کف نقطه عطف برنامه‌های هسته‌ای و تحقیقاتی ماست که از سوی تیم هسته‌ای کشور با مقامات ارشد نظام مطرح شده است. اینکه چگونه بدون اعطای امتیاز در جهت نیل به اهداف‌مان گام برداریم و اگر مشکلی ایجاد شد با مانور روی چه مسائلی مذاکرات را در راستای خواسته‌هایمان هدایت کنیم. هرچند که اگر این مذاکرات هم به دستاورد خاصی منتهی نشود مشکلی به وجود نمی‌آید. تاکنون چند دوره مذاکرات را بدون هیچ دستاورد خاصی برگزار کرده‌ایم. آسمان که به زمین نرسیده است.

یعنی به نقطه میانی از خواسته‌های ما و 1+5 دست پیدا کنیم.
ما باید میزانی از سانتریفیوژها را برای فعالیت‌های تحقیقاتی‌مان حفظ کنیم. ایران به دنبال تولید سلاح هسته‌ای نیست و تنها هدف ما حفظ دانش بومی هسته‌ای کشور است. ایران به دنبال برخورداری از توان تولید برق هسته‌ای با عنوان منبعی برای تامین نیازهای خود در حوزه انرژی است. درست است که ما منابع عظیم نفتی و گازی داریم اما شعار امروز جهان استفاده از انرژی پاک است. اگر انرژی پاک خوب است باید برای همه خوب باشد و همه به یک اندازه از آن منتفع شوند. چطور است که ایالات متحده با دارا بودن بیشترین منابع نفتی و گازی جهان اجازه برخورداری از این انرژی (هسته‌ای) را دارد اما باقی کشورها از آن محروم هستند؟

اکنون اختلافات ما با 1+5 در تدوین توافق جامع هسته‌ای به زمان‌بندی اجرای توافق جامع، سطح غنی‌سازی، تعداد سانتریفیوژهای ایران و... بازمی‌گردد. این اختلافات در بازه زمانی 19 روزه وین 6 قابل حل‌وفصل شدن است؟
فکر نمی‌کنم در این شرایط گفت‌وگو در رابطه با مواردی که می‌تواند به خالی کردن پشت مذاکره‌کنندگان کشور منتهی شود کار درستی باشد. این امر به لحاظ تاکتیکی صحیح نیست. علاوه بر این ما نمی‌توانیم در اینجا بنشینیم و بگوییم فلان کار صحیح است و آن کار غیرصحیح.

شاید بهتر باشد سوال را به این شکل مطرح کنم که پذیرش خواسته‌های 1+5 در شش‌گانه‌های مورد اختلاف، برخلاف اصولی که شما به آنها اشاره کردید، هست یا خیر؟
اصولی که من به آن اشاره کرده‌ام بر عدم واگذاری حقوق حقه ملت ایران تاکید می‌کند و اینکه پذیرش پروتکل الحاقی تبدیل به ایجاد محدودیت برای کشور نشود. توافق هسته‌ای نباید منجر به تعطیلی لابراتوارهای تحقیقات هسته‌ای ما شود و بومی‌سازی دانش هسته‌ای کماکان در دستور کار محققان ایرانی قرار داشته باشد.

به نظر می‌رسد آمریکایی‌ها هم چندان بی‌میل به نتیجه‌گیری از مذاکرات وین 6 نباشند. دموکرات‌ها که انتخابات مجلس نمایندگان را به جمهوریخواهان واگذار کرده‌اند نمی‌خواهند در کنگره هم بازنده رقابت‌ها باشند. علاوه بر این با توجه به احتمال کاندیداتوری هیلاری کلینتون در رقابت‌های انتخاباتی سال 2016 دموکرات‌ها نمی‌خواهند به جمهوریخواهان ببازند.
سیاست‌های اوباما در پرونده هسته‌ای ایران تابعی از اتحاد با متحدان غربی آن است. این موضوع بدان معناست که اوباما نمی‌خواهد در مبانی جمعی با متحدان غربی خود با مشکلی مواجه شود. بنابراین نمی‌توان تفکیکی میان سیاست‌های اروپا و آمریکا قائل بود. اما در مورد اینکه می‌گویید ایالات متحده مایل به نتیجه‌گیری از پرونده هسته‌ای ایران است باید گفت با وجود آنکه آمریکایی‌ها در مذاکرات خصوصی با ما انعطاف‌هایی از خود نشان داده‌اند اما در عمل و در جلسات علنی هنوز حرکتی در راستای تحقق وعده‌های خود انجام نداده‌اند.

یعنی آمریکایی‌ها به تعهدات خود پایبند نیستند؟
هنوز به قول‌هایی که داده‌اند عمل نکرده‌اند. می‌پذیرم که در مذاکرات کنونی موضع آمریکایی‌ها منعطف‌تر از دیدگاه‌های اروپایی‌هاست اما با این همه، این انعطاف دیدگاه هنوز به حل‌وفصل ابهامات پرونده هسته‌ای ایران منجر نشده است. به باور من با توجه به عدم فیصله مناقشات عراق و لیبی و همچنین موضوع کره شمالی، غربی‌ها اعم از اروپا و آمریکا به دنبال آن هستند تا با خاتمه دادن به بحث هسته‌ای ایران موجودیت سیاسی برای خود دست و پا کنند.

اما برخی معتقدند آمریکایی‌ها با راهی کردن تیم 15‌نفره به مذاکرات وین نشان داده‌اند که در دستیابی به توافق جدی هستند. سفر جان کری نیز مزید علتی بر این ادعا شده است.
طبیعی است که معاونان نیازمند هم‌اندیشی با وزرا برای دستیابی به اهداف خود هستند. به طور کلی استراتژی آتی آمریکا این است که سفره خود را از خاورمیانه جمع کند و به سمت آسیای جنوب شرقی برود. اقتصادهای نوظهور جهانی موجب تغییر دیدگاه مقامات کاخ سفید شده است تا به جای منطقه خاورمیانه به سمت کنترل غول‌های اقتصاد جهانی چون چین، هند، کره جنوبی، ژاپن و مالزی حرکت کند. در این شرایط که آنها خواهان رفتن از منطقه ما هستند باید از این فرصت استفاده کرد. سیاست جدید آمریکا سرمایه‌گذاری بر مباحث اقتصادی است. با تغییر مفاهیم حاکم بر نظام بین‌الملل یعنی بحث‌هایی نظیر انرژی در سیاست‌های مقامات واشنگتن نیز تغییری صورت گرفته است. البته در این اثنی تنها سیاست‌های آمریکا نیست که ممکن است به عدم نتیجه‌گیری از توافق وین 6 بینجامد بلکه عملکرد برخی از کشورهای اروپایی است که موجبات نگرانی ما را فراهم آورده است.

پس سیاست‌های حمایتی آمریکا از اسرائیل چه سرانجامی پیدا می‌کند. به راستی سکوت تل‌آویو در مذاکرات وین 6 را اندکی وهم‌برانگیز نمی‌دانید؟
این سکوت به دلیل تغییر اولویت‌های مقامات تل‌آویو است. اینکه با ظهور پدیده‌های جدید منطقه خاورمیانه نظیر داعش در دیدگاه‌های اسرائیلی‌ها هم تغییراتی ایجاد شده است و این سکوت نیز بر همین اساس است.

از نگرانی نسبت به عملکرد برخی از کشورهای اروپایی گفتید. منظورتان عملکرد فرانسوی‌ها در زمان توافق ژنو بود؟
بله، فرانسوی‌ها و کشورهای دیگر. در همان زمان هم اختلافات اعضای 1+5 با عملکرد آمریکایی‌ها رفع و رجوع شد. در این زمینه جان کری، وزیر امور خارجه ایالات متحده عملکرد بسیار خوبی از خود نشان داد.

ممکن است در مذاکرات وین 6 این اتفاق مجدداً تکرار شود؟
در سیاست مثلی هست که می‌گوید همه چیز ممکن است و هیچ چیز غیرممکن نیست.

روزنامه واشنگتن‌پست هفته گذشته در تحلیلی به سیاست ایران از نشستن پای میز مذاکره اشاره کرده بود و این‌گونه آورده بود که ایرانی‌ها برای اقناع افکار عمومی خود نسبت به خاتمه تحریم‌ها حاضر به مصالحه هستند. این تحلیل تا چه اندازه درست است و آیا نشان‌دهنده موضع ضعیف ما در مذاکرات نیست؟
چندان نباید نسبت به فضاسازی رسانه‌های غربی واکنش نشان داد و آنچه در این رسانه‌ها به عنوان گمانه‌زنی مطرح می‌شود را پایه و اساس نظرخواهی قرار داد.آقای ظریف در پیام ویدئویی که پیش از راهی شدن به وین منتشر کردند به صراحت موضع جمهوری اسلامی ایران در خصوص دلایل مذاکره با غرب را برشمرده و تاکید کردند که اعمال فشار بر ایران و برنامه هسته‌ای ما در این سال‌ها جواب معکوس داده است و ملت و دولت ایران به دلیل آنچه که در رسانه‌های غربی از آن به عنوان به ثمر نشستن پاره‌ای از تحریم‌ها نام برده می‌شود‌، پای میز مذاکره ننشسته‌اند.مذاکره با گروه 1+5 تصمیم نظام است و تیم مذاکره‌کننده هم بر اساس این تصمیم‌گیری‌ها چه در مسائل اصلی و چه در مسائل فرعی در مذاکرات حاضر می‌شود.

این تلقی نیز وجود دارد که در صورت عدم نتیجه‌گیری از مذاکرات هسته‌ای و به نتیجه نرسیدن مذاکرات، دلواپسان مجدد به صحنه بیایند و به تکرار اقدامات گذشته خود همت گمارند؟
دولت مسوول حفظ امنیت کشور است و باید خواست اکثریت را دنبال کند. خواست اکثریت نیز در حال حاضر نشستن پای میز مذاکرات و نتیجه‌گیری از گفت‌وگوهاست. اما این به معنای نادیده گرفتن دیدگاه‌های اقلیت نیست. تکثر دیدگاه‌ها یکی از مهم‌ترین پدیده‌های عینی دموکراسی است. ما باید به این تکثر دیدگاه‌ها احترام بگذاریم. دیدگاه‌هایی که هر کدام دغدغه خاص خود را دارند. مفهوم دموکراسی این نیست که زبان‌ها را ببرند و قلم‌ها را بشکنند. تحت لوای اصلاح‌طلبی و اعتدال‌گرایی نمی‌توان با افراد برخورد کرد. دموکراسی یعنی قدرت اکثریت به دیدگاه اقلیت مشروعیت دهد. در این صورت است که ما می‌توانیم مدعی آن باشیم که زمامداری‌مان مبتنی بر رای مردم است.

اما با این وجود عدم نتیجه‌گیری از مذاکرات قطعاً به شماتت تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای می‌انجامد.
وظیفه دولت حمایت و حفظ امنیت اعضای تیم هسته‌ای است. مذاکره‌کنندگان ما فرزندان این آب و خاک هستند که با هدف احقاق حقوق ملت پای میز مذاکره حاضر شده‌اند.

احتمال نتیجه‌گیری از مذاکرات را چقدر محتمل می‌دانید؟
معتقدم در صورت اجماع اعضای گروه 1+5 و پایان دادن به برخی زیاده‌خواهی‌های این گروه، این مذاکرات به نتیجه می‌رسد چرا که در این سوی ماجرا ایران با عزم جدی پای میز مذاکره حاضر شده و خواهان دستیابی به توافق است.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید