شناسه خبر : 13700 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

چه کسی رئیس مجلس دهم خواهد شد؟

عارف، لاریجانی یا…؟

به موازات نزدیک شدن به روزهای پایانی سال ۹۴ صدها سوال ذهن مردم کشور را درگیر خود می‌کند. بسیاری از آنها تلاش دارند تا دستاوردهای سال پایانی را مورد بررسی قرار دهند. در این میان، بسیاری از فعالان سیاسی و اجتماعی سعی می‌کنند تا اتفاقات سال را مورد تحلیل قرار داده و ارزیابی کنند. اما نگاه تمام کارشناسان تنها به گذشته نیست.

index:1|width:50|height:50|align:right غلامرضا انصاری/ عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت
به موازات نزدیک شدن به روزهای پایانی سال 94 صدها سوال ذهن مردم کشور را درگیر خود می‌کند. بسیاری از آنها تلاش دارند تا دستاوردهای سال پایانی را مورد بررسی قرار دهند. در این میان، بسیاری از فعالان سیاسی و اجتماعی سعی می‌کنند تا اتفاقات سال را مورد تحلیل قرار داده و ارزیابی کنند. اما نگاه تمام کارشناسان تنها به گذشته نیست. بسیاری از آنها نیم‌نگاهی به آینده داشته و می‌خواهند تا پیش‌بینی درستی از تحولات پیش‌روی کشور داشته باشند. کارشناسان به منظور پیش‌بینی درست، باید تحولات را به صورت همه‌جانبه بررسی کنند. به هر حال هنگام پایان سال و قرارگیری در آستانه سال جدید، صدها سوال مطرح می‌شود. سوالاتی همچون اینکه سال 95 آبستن چه تحولاتی در ایران خواهد بود؟ چه افرادی به عرصه سیاست پیوسته یا اینکه احتمالاً از آن خداحافظی می‌کنند؟ نمایندگانی که در دور دوم انتخابات به پارلمان راه پیدا می‌کنند چه افرادی هستند؟ این افراد چه گرایش‌های سیاسی دارند؟ حضور نمایندگان در مجلس، منشاء چه تغییراتی خواهد شد؟ آیا مجلس آینده همراه دولت خواهد بود یا اینکه در برابر دولت قرار می‌گیرد؟ آیا امکان دارد که مجلس نیز تغییراتی را در هیات رئیسه خود تجربه کند؟ آیا به موازات تغییرات صورت‌گرفته، رئیس مجلس نیز تغییر خواهد کرد؟ رئیس مجلس چه فردی خواهد شد؟ آیا رئیس جدید مجلس از رئیس پیشین مجلس فعال‌تر است؟ آیا رئیس جدید مجلس تعامل بهتری با دولت خواهد داشت یا اینکه رابطه بهارستان و پاستور تیره و تار می‌شود؟
این سوالات همواره پیش‌روی تحلیلگران سیاسی قرار گرفته است به‌خصوص اینکه انتخابات مجلس دهم به تازگی پایان یافته و تکلیف 220 کرسی مجلس مشخص شده است. به همین دلیل بسیاری این سوال را می‌پرسند که رئیس مجلس آینده ایران چه کسی خواهد بود و چه فردی بر ریاست قوه مقننه تکیه خواهد زد. البته بسیاری از کارشناسان بیان چنین سوالاتی را بسیار زودهنگام دانسته و بر این باور هستند که تا زمان برگزاری انتخابات دور دوم مجلس و مشخص شدن نتایج قطعی، نباید این سوالات را مطرح کرد. زیرا طرح زودهنگام این مسائل موجب می‌شود دغدغه‌های اصلی به حاشیه رانده شود و افکار عمومی این نکته را به فراموشی بسپارد که این مجلس باید چه اولویت‌هایی را مدنظر قرار دهد. به همین دلیل بسیاری از دوستان نسبت به طرح این مساله‌ ابراز نگرانی کرده و این نکته را موضوعی القایی از سوی مخالفان دولت می‌دانند که در انتخابات پیش‌رو شکست خورده و مجبور شدند تا صندلی‌های مجلس را تقدیم کنند.
به نظر من هم بهتر است تا نمایندگان در مجلس حضور یابند و بعد در مورد ریاست مجلس تصمیم‌گیری کنند. به هر حال ریاست مجلس برای دولت اهمیت بسیاری دارد. این نکته را باید بار دیگر متذکر شد که دولت در شرایط حساسی قرار دارد و مجلس باید دست دولت را فشرده و همه‌جانبه دولت را یاری برساند. اگر رئیس همسو و همگام در راس مجلس قرار داشته باشد گفتمان اعتدال بهتر می‌تواند به اهداف خود دست یابد در غیر این صورت شاهد خواهیم بود که بار دیگر رویکرد مانع‌تراشی برای دولت، تکرار می‌شود و دولت نمی‌تواند اهداف خود را پیش ببرد. شرط انصاف ایجاب می‌کند که حتماً به این نکته اشاره شود که آقای لاریجانی در راس مجلس نهم رابطه بسیار خوبی با دولت برقرار کرد و همه‌جانبه دولت را یاری رساند. گزافه نیست اگر گفته شود بخشی از اهداف دولت در حوزه برجام با یاری آقای لاریجانی به ثمر نشست. ایشان توانست جلوی بسیاری از تندروی‌ها را بگیرد. اگر تلاش و همیت ایشان نبود مشخص نبود که برجام در چه مرحله‌ای متوقف می‌شد؟ در این صورت این سوال مطرح می‌شود که آیا دولت می‌توانست این دستاورد عظیم را به ملت ایران ارائه کند؟
فارغ از آقای لاریجانی که دو دوره ریاست مجلس را بر عهده داشته و در این زمینه کارنامه قابل قبولی دارند، در حال حاضر در مجلس کاندیداهای بسیار خوبی برای ریاست مجلس وجود دارند که انتخاب آنان می‌تواند مجلس را در یاری رساندن به دولت کمک کند و اهداف عالیه مجلس را به عنوان قوه مقننه محقق کند. رئیس مجلس باید فردی باشد که رابطه بسیار خوبی با ریاست دولت داشته باشد و از تمام توان خود برای حل مشکلات بهره بگیرد. اگر روسای قوا در یک مسیر گام بردارند، زودتر موفق می‌شوند وگرنه بیم آن می‌رود که منابع و سرمایه‌های کشور هدر برود.
یک رئیس مجلس باید بتواند ظرفیت‌های تخصصی در کشور را به حالت بالفعل دربیاورد و بستری را فراهم کند تا تبدیل به قانون شود. از سوی دیگر باید عملکرد قابل قبولی داشته باشد. فرقی ندارد که مجلس یا رئیس مجلس اصولگرا یا اصلاح‌طلب باشد. نکته مهم دستاورد ریاست مجلس است به گونه‌ای که هر فردی هنگام مرور کارنامه آن رئیس مجلس، به این نکته اذعان کند. شما حتماً به خاطر دارید که آقای ناطق‌نوری ریاست مجلس پنجم را بر عهده داشتند. با این حال به گونه‌ای عمل کردند که مورد تایید تمام جناح‌های سیاسی اعم از راست و چپ بودند. فارغ از این آقای ناطق‌نوری ضمن حفظ استقلال قوه مقننه رابطه بسیار خوبی با دولت داشتند و در ضمن تلاش داشتند تا مجلس به وظایف قانونی خود عمل کند. در شرایط کنونی رئیس مجلس باید بسترهای همدلی بیشتر بین نمایندگان مجلس اعم از اصولگرا و اصلاح‌طلب را فراهم کرده و این موضوع جزو نیازهای ضروری کشور به شمار می‌رود تا آشتی ملی شکل بگیرد.
برخی از کارشناسان در حال حاضر با توجه به نتایج انتخابات مجلس در تهران این نظریه را ارائه می‌کنند که بهتر است تا آقای عارف به عنوان نفر اول تهران کاندیدای مجلس بشوند. به هر حال آقای روحانی و آقای عارف در سال 92 هر دو کاندیدای ریاست جمهموری بودند که در نهایت آقای عارف از ادامه رقابت صرف‌نظر کرده و همین موجب شد آقای روحانی بتواند به راحتی وارد پاستور شود و دولت را تشکیل دهد. در حالی که اگر این کار از سوی آقای عارف رخ نداده بود احتمال شکست اصلاح‌طلبان افزایش می‌یافت. به نظر می‌رسد که باید از گردش نخبگان در کشور استقبال کرد و اجازه داد تا نیروهای جدیدتر بتوانند قابلیت‌ها و توانمندی‌های خود را به منصه ظهور برسانند.
در حال حاضر رقابت پنهانی بین آقای لاریجانی و آقای عارف برای کسب ریاست مجلس ایجاد شده است. هرچند آقای لاریجانی در این مورد اظهار بی‌اطلاعی کرده‌اند. با این حال به نظر می‌رسد که برخی از افراد تندرو که موفقیتی در کسب کرسی‌های مجلس نداشته و خود را مغبون می‌بینند، می‌خواهند تلاش کنند تا ریاست مجلس به دست فردی تندرو و نه اعتدالگرا بیفتد. این افراد همان کسانی هستند که می‌خواهند آقای عارف یا لاریجانی در راس قوه مقننه قرار نگیرند. بدین منظور در حال رایزنی و ایجاد یک فراکسیون پنهان هستند تا در روز رای‌گیری کاندیدای خود را رو کرده و به قولی آقای عارف یا لاریجانی را آچمز کنند تا در برابر کار انجام‌شده قرار بگیرند و حال که نتوانسته‌اند ریاست قوه مجریه را به دست بگیرند حداقل رئیس قوه مقننه شوند.
این نظریه در حالی مطرح می‌شود که مردم تکلیف افراد تندرو را در این انتخابات مشخص و تاکید کردند که میانه‌ای با تندروی ندارند. این نکته مهم‌ترین پیامی است که انتخابات اسفندماه به همراه داشت. مردم در این انتخابات تاکید کردند که مخالف تندروی و رادیکالیسم هستند. در حال حاضر که برخی از اصولگرایان به دلیل نزدیک شدن به افراد تندرو امکان حضور در مجلس را پیدا نکردند، باید از این مساله‌ عبرت گرفته و نسبت خود را با افراد تندرو مشخص کنند. ذکر این نکته بسیار ضروری است که جریان اصولگرا به عنوان یک جریان اصیل سیاسی و با ریشه باید تکلیف خود را با این افراد تندرو مشخص کند تا همچنان مورد اقبال مردم قرار بگیرد. درس از گذشته می‌تواند راه آینده را مشخص کند. به همین دلیل هر جریان سیاسی چه اصولگرا و چه اصلاح‌طلب به دنبال رای نیاوردن در انتخابات باید رویکرد خود را مورد تجزیه و تحلیل قرار بدهد تا متوجه شود کجای کارش اشتباه بوده است. وقت آن فرا رسیده که اصولگرایان کارنامه سه دوره حضور در مجلس را به خوبی رصد کنند و از اشتباهات خود درس بگیرند.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها