شناسه خبر : 24771 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

حرفه‌ای شدن خیریه‌ها

اصول کسب‌وکار

ابرفروشگاه اماس (Emmaus) در حومه شهر پرستون در شمال انگلستان با 3700 مترمربع فضای خرده‌فروشی، بزرگ‌ترین فروشگاه خیریه در بریتانیاست. مشتریان در میان ردیف‌هایی از مبلمان قدم می‌زنند،‌ کوسن‌ها را بررسی و از سایر اقلام از خرده‌ریزها گرفته تا دوچرخه بازدید می‌کنند. برخی از کارکنان داوطلب هستند. برخی دیگر در گذشته بی‌خانمان بوده‌‌اند و درآمد سالانه 250هزارپوندی فروشگاه برای مسکن، آموزش و غذای آنها هزینه می‌شود.

فروشگاه‌های خیریه روز‌به‌روز به سایر فروشگاه‌های خرده‌فروشی شبیه می‌شوند. چیدمان فروشگاه جذاب است، خدمات مشتریان به صورت حرفه‌ای ارائه می‌شود و مدیران آنها اغلب افرادی هستند که در فروشگاه‌های مهم مهارت کسب کرده‌اند. در واقع در طول چند دهه گذشته کلیه سازمان‌های غیرانتفاعی به بخش تجارت شباهت بیشتری پیدا کرده‌اند. لستر سالامون از مرکز مطالعات جامعه مدنی هاپکینز می‌گوید این تحول در سطح جهانی است اما پیشرفت آن در کشورهای ثروتمند بیشتر بوده است. در این کشورها بخش غیرانتفاعی (به استثنای بیمارستان‌ها، دانشگاه‌ها و گروه‌های مذهبی) بخش بزرگی از اقتصاد را تشکیل می‌دهد.

در دهه 1980 دولت‌ها تصمیم گرفتند کمک‌های مالی خود به خیریه‌ها را کاهش دهند و در عوض از طریق بستن قرارداد، منابع آنها را تامین سازند. این روند تغییر همچنان ادامه دارد. طبق گزارش شورای ملی سازمان‌های داوطلب (NCVO)، سهم کمک‌های مالی دولت به شکل قراردادها در خیریه‌های بریتانیا بین سال‌‌های 2001 تا 2015 از 49 به 81 درصد افزایش یافت. تحلیل نشریه اکونومیست نشان می‌دهد در همان دوره از 12 وزارتخانه دولت آمریکا که داده‌های فراوانی ارائه می‌دهند، 10 مورد سهم کمک‌های خود در قالب قرارداد به خیریه‌ها را بالا برده‌‌اند. کمیسیون اروپا نیز در سال 2010 چنین روندی را تایید کرد.

ارائه پیشنهادها در مزایده یا مناقصه، بنگاه‌های خیریه را وادار می‌سازد روش‌هایی برای حذف یا غلبه بر رقبا پیدا کنند. از طرف دیگر دریافت پول در ازای انجام قرارداد باعث تحقق اهداف عملکردی از جمله خلق شغل برای 100 نفر در ماه می‌شود. بنگاه‌های خیریه همچنین مجبور می‌شوند کارکنان ماهر و دارای صلاحیت را به کار گیرند. به عنوان مثال برای برنده شدن در یک قرارداد مراقبت از افراد معلول، بنگاه خیریه باید تعداد خاصی از کارکنان دارای مدارک مربوط به کارهای اجتماعی را در استخدام داشته باشد. 

طرح «کوپن» انگیزه بیشتری برای حرفه‌ای شدن خیریه‌ها ایجاد می‌کند. در این طرح دولت کوپن‌هایی می‌دهد که می‌توان آنها را با خدمات مبادله کرد. به این ترتیب مراجعان یک بنگاه خیریه به مشتریانی تبدیل می‌شوند که حق انتخاب دارند و بنگاه مجبور است برای جذب آنها خدماتش را جذاب سازد.

با کاهش کمک‌های مستقیم مالی، جریان درآمدی بنگاه‌های خیریه کمتر قابل پیش‌بینی خواهد شد. بسیاری از آنها تلاش کردند با فروش بیشتر کالا و خدمات درآمد خود را ثابت نگه دارند. در آمریکا در سال 1982 این نوع فروش 48 درصد از درآمد سازمان‌های غیرانتفاعی را تامین می‌کرد. این رقم تا سال 2013 (به علاوه قراردادهای دولتی) به 56 درصد رسید. رکود ناشی از بحران مالی این روند را سرعت بخشید. طبق گزارش NCVO در سال‌های 2008 تا 2015 درآمد حاصل از فروش کالاها و خدمات به عموم توسط بنگاه‌های خیریه بریتانیا از 18 به 23 درصد افزایش یافت. 

به گفته دیوید بورت، مدیر بخش خرده‌فروشی در بنگاه خیریه بریتانیایی رایدر مدیران کسب‌وکار خرده‌فروشی فضای تازه‌ای به فروشگاه‌های خیریه داده‌اند. بنگاه او فروشگاه‌های ارزان‌فروشی تاسیس کرده است و از طریق آن هزینه یک بنیاد نگهداری از بیماران لاعلاج را تامین می‌کند. دیوید بورت امکانات فناوری اطلاعات (IT) فروشگاه را به‌روزرسانی کرد و اکنون می‌تواند بفهمد کدام فروشگاه‌ها و محصولات فروش بیشتری دارند. علاوه بر این فروشگاه‌های خیریه به فروش اقدام جدید روی آورده‌اند که بین 20 تا 30 درصد از درآمد آنها را تشکیل می‌دهد. به عنوان مثال از آنجا که دستکش و کمربند کمتر از پیراهن و شلوار در میان اقلام اهدایی قرار می‌گیرند، فروشگاه آنها را می‌خرد تا بتواند یک بسته جامع برای فروش تهیه کند. کالاهایی مانند ابزارآلات موسیقی به شهرهای دارای جمعیت جوان ارسال می‌شوند چراکه در آنجا تقاضا بیشتر است. کالاهای گران‌تر که اغلب در قفسه‌ها آسیب می‌دیدند، اکنون به صورت آنلاین عرضه می‌شوند. 

خیریه‌ ئی‌بی (eBay for Charity) تاکنون 725 میلیون دلار از این طریق کسب کرده است. 

نمونه‌‌های خیریه

با حرفه‌ای‌تر شدن بخش غیرانتفاعی، جوانان بیشتری علاقه‌مند می‌شوند صلاحیت‌های مربوط به آن را کسب کنند. تعداد رشته‌های دانشگاهی آمریکا در حوزه مدیریت غیرانتفاعی و مطالعات انسان‌دوستانه از 284 رشته در 1986 به 651 رشته در 2016 افزایش یافت. 

همزمان اعمال خیریه در میان فارغ‌التحصیلان رشته‌های دیگر نیز طرفداران زیادی دارد. در سال 1980 هشت درصد از فارغ‌التحصیلان کارشناسی ارشد سیاست عمومی از دانشگاه هاروارد در بخش غیرانتفاعی مشغول کار شدند. این درصد در سال 2015 به 30 رسید. 

بسیاری از دارندگان مدرک مدیریت بازرگانی (MBA) به سمت مدیریت سازمان‌های خیریه روی آورده‌اند. مت فورتی و آندرو یان در دوران تحصیل دانشگاهی صندوقی را به نام «یک هکتار» طراحی کردند که در سال 2006 به راه افتاد. این صندوق به کشاورزان خرد آفریقایی وام می‌دهد تا بتوانند به آموزش‌های کشاورزی، تجهیزات و بذرهای پرمحصول دسترسی پیدا کنند. تکنیک‌های کلاس‌های آمار به این دو نفر کمک کرد بتوانند تشخیص دهند چه اقداماتی به بیشترین افزایش محصول منجر می‌شوند. افراد رابط در منطقه نیز بسیار مفید و موثر بودند. مت و آندرو توانستند 36 هزار دلار از هم‌کلاسی‌ها و استادان جمع کنند و برنامه آزمایشی به راه اندازند. آنها هنوز گاه‌گاهی برای گسترش فعالیت و ورود به کشورهای جدید از رهنمودها و مشاوره اساتید بهره می‌گیرند.

نظارت و اشراف بر کارها نیز پیشرفت کرده است. در دهه 1990 متخصصان فناوری به اعضای هیات مدیره بنیادهای خیریه در آمریکا پیوستند. برخی دیگر خود سازمان‌های غیرانتفاعی را بنا نهادند و از بنگاه‌های نوپایی که آنها را انسان‌دوستان راهبردی یا ماجراجو می‌نامیدند، حمایت کردند. این روند در همه جا گسترش یافت. انجمن انسان‌دوستی ماجراجویانه اروپا که در سال 2004 تاسیس شد، 210 عضو در 29 کشور دارد. یک بنگاه کاریابی برای مدیران بخش غیرانتفاعی در لندن گزارش می‌دهد که آنها هر هفته با 10 تامین‌کننده مالی گفت‌وگو می‌کنند؛ کسانی که قصد دارند در بخش خیریه فعال‌تر باشند.

جایی برای تحول؟

تقاضا برای اعانه جمع‌کنندگان حرفه‌ای به سرعت رو به افزایش است. ژن شانگ از دانشگاه پلیموث تاثیر رهنمودهای بازاریابی بر رضایت نیکوکاران و بخشش‌های آنها در آینده را بررسی می‌کند. او یافته‌هایش را با دانشجویانی در آمریکا، بریتانیا و چین به اشتراک می‌گذارد. او نشان می‌دهد که برای جذب یک نیکوکار جدید موسسه خیریه باید نشان دهد آن نیکوکار چه کار خوبی انجام می‌دهد. بنابراین لازم است کانون توجه به سمت فرد خیر باشد. به عنوان مثال نوشتن نامه تشکر با جمله «کمک شما جان کودکان را نجات می‌دهد» به جای جمله «ما جان کودکان را نجات می‌دهیم» می‌تواند احتمال اعطای کمک‌های آینده را تا 10 درصد بالا ببرد. 

تکنیک دیگر در جمع‌آوری کمک‌ها آن است که به فرد اعطاکننده کمک احساس خرید داده شود. یک سازمان خیریه که در گذشته از مردم برای روستاییان فقیر آفریقا پول نقد می‌گرفت، اکنون می‌تواند از آنها بخواهد بر‌ایشان گوسفند و بز بخرند. صندوق خیریه کانادایی‌ ورلد ویژن (World Vision) یک کاتالوگ آنلاین حاوی ده‌ها هدیه دارد که خریداری و به مناطق محروم فرستاده می‌شوند. پرطرفدارترین هدیه شتر آلپاکاست که 250 دلار کانادا ارزش دارد.

گردآورندگان اعانه در جلب توجه خیران بزرگ نیز بهتر عمل می‌کنند. بنگاه‌هایی در آمریکا و بریتانیا بین انسان‌دوستان و افراد معتمد بنگاه ارتباط برقرار می‌کنند تا اولین جلسه دیدار را که بسیار مهم است برگزار کنند. یک «مهماندار» که به نوعی کارمند روابط عمومی برای نیکوکاران بزرگ است، سفرهایی را ترتیب می‌دهد تا این خیرین اقدامات سازمان را از نزدیک ببینند و در جریان موفقیت‌های آن قرار گیرند.

از آنجا که بنگاه‌های خیریه بر نتیجه متمرکز شده‌اند، گاهی اوقات از حد خود فراتر می‌روند. زمانی که الیو کوک، داوطلب و نیکوکار پرتلاش و بخشنده در سال 2015 دست به خودکشی زد، اقدامات گردآورندگان اعانه زیر سوال رفت. اشتراک اطلاعات بین خیریه‌ها باعث شد خانم کوک با تعداد بسیاری از نامه‌های درخواست کمک مواجه شود. اگرچه این امر عامل خودکشی او نبود اما خانواده‌اش عقیده دارند نامه‌ها او را بسیار افسرده کرد. مرگ خانم کوک بنگاه‌های خیریه را متوجه این موضوع ساخت. در همان سال و پس از تحقیقات دولتی قانون جدیدی وضع شد که سازمان‌های خیریه را از انتشار داده‌های افراد نیکوکار بدون اجازه آنها منع می‌کرد. در سراسر اتحادیه اروپا بنگاه‌های خیریه از سال 2018 با چنین مقرراتی مواجه خواهند شد.

همچنین از سازمان‌های خیریه انتقاد می‌شود که دستمزد مدیران اجرایی آنها با مدیران اجرایی بخش تجارت برابری می‌کند. داده‌های مالیاتی نشان می‌دهد در سال‌های 1988 تا 2014 سرعت رشد دستمزد یک مدیر ارشد در سازمان‌های غیرانتفاعی آمریکا (از جمله بیمارستان‌ها و دانشگاه‌ها) دو برابر دستمزد دیگر کارکنان و دو برابر کل مخارج بوده است. طبق گزارش وال‌استریت‌ژورنال در سال 2014 حدود 2700 مدیر اجرایی در سازمان‌های غیرانتفاعی آمریکا بیش از یک میلیون دلار در سال درآمد داشتند. بسیاری از این مدیران گروه‌های بزرگ بیمارستانی یا دانشگاه‌ها را اداره می‌کردند. اگرچه یک مدیر موثر و کارآمد لایق دریافت دستمزد بالاست اما از نگاه برخی داوطلبان و خیرین این دستمزد بالا نوعی تضاد با اهداف خیرخواهانه به شمار می‌رود.

یکی از بزرگ‌ترین تفاوت‌ها بین بنگاه‌های خیریه و تجاری در چگونگی و میزان دسترسی آنها به سرمایه است. برخلاف کسب‌وکارها، سازمان‌های خیریه نمی‌توانند سهام بفروشند اما تعداد اندکی از آنها جریان درآمدی ثابت یا دارایی‌های ارزشمندی دارند که می‌توانند به پشتوانه آن وام بگیرند. انواع جدیدی از تامین مالی نیکوکارانه برای پر کردن شکاف‌ها به وجود آمده‌اند. به عنوان مثال «سرمایه‌گذاری تاثیری» (Impact Investing) که در آن بازگشت سرمایه یک کار انسان‌دوستانه است نه (و به علاوه) پاداش مالی، در سال‌های اخیر رونق زیادی داشته است. روش دیگر آن است که یک طرف ثالث وام بنگاه خیریه را ضمانت کند. در سال 2014 سازمان غیرانتفاعی روت کپیتال (Root Capital) که به کشاورزان وام می‌دهد، برای برنامه کمک به کشاورزان قهوه در آمریکای لاتین به پول نقد نیاز داشت. واحد توسعه بین‌المللی دولت آمریکا (USA ID) وام 15 میلیون‌دلاری این سازمان را ضمانت کرد. اگر این سازمان نتواند وام خود را پس دهد USA ID بخشی از آن را جبران خواهد کرد. سازمان روت کپیتال با این پشتوانه توانست 5 /12 میلیون دلار وام بگیرد.

همانند وام‌های اعطایی به افراد و بنگاه‌ها، وام‌های سازمان‌های خیریه را نیز می‌توان به چند ترانش (tranche) تقسیم کرد. بخشی که بزرگ‌ترین ریسک و کمترین بازده را دارد بر عهده سازمان یا نهادهای دولتی قرار می‌گیرد. این کار باعث می‌شود ترانش‌های باقی‌مانده برای وام‌دهندگان بخش خصوصی جذابیت بیشتری داشته باشند. البته این اقدامات نوآورانه هنوز نادر هستند.

سازمان‌های خیریه‌ای که به بخش‌های تجاری شبیه‌تر شده‌اند، باید برای بقا و شکوفایی به امکانات بیشتری مجهز شوند. بررسی مطالعات این حوزه در سال 2014 نشان داد که مدیران پرصلاحیت درآمد بیشتر و ثابت‌تری را برای سازمان ایجاد می‌کنند. همزمان بنگاه‌های خیریه با رقابت از جانب یک منبع باورنکردنی روبه‌رو شده‌اند؛ ظهور و گسترش کسب‌وکارهای خیریه.

بین سال‌های 1990 تا 2015 انسان‌دوستی شرکتی دو برابر شد و به ارزش 18 میلیارد دلار رسید. مطالعه 20 کشور اروپایی نشان داد در سال 2013 شرکت‌ها حدود 22 میلیارد پوند (26 میلیارد دلار) برای مقاصد نیکوکارانه اختصاص دادند که از کمک‌های بنیادهای خیریه بسیار بیشتر بود. اگرچه بسیاری از این کمک‌ها از طریق سازمان‌های خیریه جریان پیدا می‌کند اما از دیدگاه مشتریان، این شرکت‌ها اشخاصی هستند که اهداف و مقاصد نیکوکارانه دارند. پس از بخش‌های خصوصی، دولتی و داوطلبانه، بخش «چهارمی» پدیدار شده که شامل سازمان‌هایی است که رابط بین بخش تجارت و بخش خیریه هستند. این سازمان‌ها خود را با عناوین «شرکت‌های کم‌انتفاع با مسوولیت محدود» یا «شرکت‌های اجتماعی» و... نامگذاری کرده‌اند. دامنه آنها از شرکت‌های ساختمانی که از ساختن خانه برای محرومان سود کسب می‌کنند تا شرکت‌های مد که از افراد معلول برای طراحی و فروش کیف‌های دستی بهره می‌گیرند را در‌بر دارد. گزارش پارلمان اروپا نشان می‌دهد بیش از 200 هزار مورد از این قبیل سازمان‌ها در بریتانیا، فرانسه، اسپانیا، ایتالیا و لهستان فعال هستند. بیش از دو هزار شرکت تجاری با فروشگاه‌های انتفاعی در 50 کشور افتتاح شده‌اند که اهداف و استاندارد‌های نیکوکارانه را دنبال و رعایت می‌کنند.

انتفاع عمدی

بسیاری از فعالان خیریه از این روند استقبال می‌کنند. هر چه اذهان بیشتری در مورد چگونگی بهبود اوضاع جهان فکر کنند، نتیجه بهتری حاصل خواهد شد. اما برخی نگرانند که اگر مرز بین تجارت و خیریه از بین برود، ممکن است خیرین و داوطلبان اشتیاق خود را برای اعطای پول و زمان از دست بدهند. اما اگر یک بنگاه خیریه بتواند از بخش تجارت بیاموزد چگونه عملکرد خود را بهبود بخشد، آنگاه نیکوکاران بیشتر علاقه‌مند خواهند شد.

منبع: اکونومیست

دراین پرونده بخوانید ...