شناسه خبر : 26675 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

پذیرش پناهندگان

مزایای اجازه کار

دو سال پیش گروهی از بزرگان یک روستا در شمال غربی اوگاندا موافقت کردند که زمین‌هایشان را به مهاجران سودان جنوبی قرض دهند. اکنون حدود ۱۲۰ هزار نفر در آن منطقه زندگی می‌کنند. آنها در پناهگاه‌های برزنتی یا خشتی و در زمینی ساکن شده‌اند که قبلاً چراگاه گاوها بود. کمیس بوتله یکی از بزرگان منطقه می‌گوید پذیرش پناهندگان راهی برای مناطق دورافتاده و محروم از توجه دولت است تا نظرها را به خود جلب کند. او امیدوار است مدارس، درمانگاه‌ها و جاده‌های مناسب احداث شوند و فرزندان آنها بتوانند کار پیدا کنند.

دو سال پیش گروهی از بزرگان یک روستا در شمال غربی اوگاندا موافقت کردند که زمین‌هایشان را به مهاجران سودان جنوبی قرض دهند. اکنون حدود ۱۲۰ هزار نفر در آن منطقه زندگی می‌کنند. آنها در پناهگاه‌های برزنتی یا خشتی و در زمینی ساکن شده‌اند که قبلاً چراگاه گاوها بود. کمیس بوتله یکی از بزرگان منطقه می‌گوید پذیرش پناهندگان راهی برای مناطق دورافتاده و محروم از توجه دولت است تا نظرها را به خود جلب کند. او امیدوار است مدارس، درمانگاه‌ها و جاده‌های مناسب احداث شوند و فرزندان آنها بتوانند کار پیدا کنند.

امروزه بیش از ۲۰ میلیون آواره در جهان وجود دارد که از هر زمان دیگر پس از جنگ جهانی دوم بیشتر است. حدود ۹۰ درصد از آنها در کشورهای فقیر اقامت دارند، جایی که دولت‌ها برای حفظ اشتغال مردم بومی به‌کارگیری مهاجران در اقتصاد رسمی را ممنوع ساخته‌اند. اوگاندا ثابت کرد چگونه یک رویکرد متفاوت می‌تواند نتایج مثبتی به همراه آورد. دولت قطعات زمین را در اختیار مهاجران گذاشته و به آنها اجازه کار می‌دهد. در برخی مناطق این مهاجران کسب‌وکارهای محلی را تقویت می‌کنند و عاملی برای جذب کمک‌های خارجی می‌شوند. آقای بوتله و بسیاری از دیگر مردم اوگاندا همسایگان جدید را یک مزیت می‌بینند نه باری بر دوش. اما متاسفانه دیدگاه‌های این‌چنینی هنوز جزو موارد استثنایی هستند.

 اوگاندا پذیرای بیش از یک میلیون پناهنده از سودان جنوبی است که در صدها مایل مربع زمین بدون حصار در شمال کشور ساکن شده‌اند. بسیاری از این افراد پس از ناکامی پیمان صلح در جولای ۲۰۱۶ مهاجرت کردند. خانم هیلدا که با پسر چهارساله‌اش دو هفته پیاده‌روی کرده بود می‌گوید «اگر دینکاها (Dinka) ما را در مسیر می‌دیدند ما را به قتل می‌رساندند.» او به فرقه طرفدار رئیس‌جمهور اشاره می‌کرد. این بار سومی است که هیلدا به اوگاندا پناه آورده است.

بسیاری از مردم اوگاندا مهاجران را همچون برادران و خواهران خود می‌دانند. آقای بوتله خودش زمانی یک پناهجو بود. پذیرش مهاجران به شکل کاملاً عملی و قابل اجرا صورت می‌گیرد. شمال اوگاندا آنقدر فقیر است که برخی ساکنان محلی خود را پناهنده جلوه می‌دهند تا بتوانند کمک‌های غذایی دریافت کنند. از نظر برخی دیگر مهاجران خریداران غذای محلی هستند. سایر نقاط اوگاندا نیز از مزیت‌های مشابه بهره‌مند می‌شوند. مطالعه‌ای که در سال ۲۰۱۶ انجام گرفت نشان می‌دهد حضور مهاجران کنگویی در غرب اوگاندا مصرف خانوارها را بالا برده بود. مطالعه‌ای دیگر برآورد می‌کند که هر خانوار جدید مهاجر درآمد محلی (و درآمد خود مهاجران) را ۳۲۰ تا ۴۳۰ دلار علاوه بر کمکی که به خانوارها داده می‌شود افزایش می‌دهد. اگر به مهاجران به جای سبد غذایی پول نقد داده شود این افزایش درآمدی به ۵۶۰ تا ۶۷۰ دلار می‌رسد.

سیاست سخاوتمندانه اوگاندا در قبال مهاجران امکان تقلب و سوءاستفاده را فراهم می‌سازد. دولت در ماه فوریه مدیر ارشد اداره پناهندگان و سه همکار او را پس از انتشار گزارش تخلفات از سوی سازمان ملل معلق کرد. اتهام این افراد باج‌گیری، قاچاق زنان و دختران و بزرگنمایی آمار مهاجران برای جذب کمک‌های نقدی بود.

به گفته برخی اقتصاددانان، موفقیت‌ها و ناکامی‌های اوگاندا درس‌هایی را برای سایر کشورها به همراه دارد. پل کالیر و الکساندر بتس از دانشگاه آکسفورد عقیده دارند کشورهای ثروتمند باید به کشورهای مهاجرپذیر پول بدهند تا آنها همانند اوگاندا بازارهای کارشان را باز کنند. به گفته آنها این اقدام سه برنده دارد:  پناهندگان، اقتصادهای میزبان و کشورهای ثروتمندی که ممکن است مورد هجوم پناهجویان واقع شوند.

با این حال نگرانی‌های مربوط به امنیت و فرهنگ مزایای بالقوه اقتصادی را کمرنگ می‌کند. در اردن ۲۰ درصد جمعیت را پناهندگان تشکیل می‌دهند. دولت از سال ۲۰۱۶ در قبال دریافت کمک از بریتانیا، بانک جهانی و اتحادیه اروپا به آنها اجازه کار داده است. اقدام اردن نتایج چندگانه داشته است. دولت مجوزهای کار را فقط برای بخش‌های خاص صادر کرد. برخی پناهندگان توانستند در بخش ساخت‌وساز کار پیدا کنند اما بسیاری حاضر نشدند کار در کارخانه با دستمزد اندک را بپذیرند.

مهاجرت به راه‌های دور

 ارسال کمک به کشورهایی که مبدأ پناهندگان هستند ممکن است در عمل مهاجرت را تشویق کند چراکه پناهجویان پول کافی برای پرداخت به قاچاقچیان به دست می‌آورند و این به آن معناست که بهتر است کشورهای ثروتمند به جای ارسال کمک خود الگویی باشند و بازارهای کار خود را باز کنند. به استدلال آقایان کالیر و بتس، در کوتاه‌مدت شاید برای پناهندگان ساده‌تر باشد که در کشورهای نزدیک و مشابه کشورهای خود کار پیدا کنند. اما در درازمدت آنها می‌توانند در کشورهای ثروتمند پول بیشتری به دست آورند و به خانه‌های خود بفرستند.

مهاجرت پناهندگان برندگان و بازندگانی دارد. افزایش پناهندگان بروندی و رواندا در سال ۱۹۹۳ در تانزانیا باعث افزایش شدید بهای مواد غذایی شد که به نفع کشاورزان بومی و به ضرر شهرنشینان تمام شد. حتی در شمال اوگاندا معترضان سال گذشته جاده‌ها را مسدود کردند. آنها می‌گفتند امیدشان برای بهبود شرایط زندگی و فراوانی شغل به یأس تبدیل شده است.

در آخرین روند مهاجرت بسیاری از پناهندگان نیز با مشکل مواجه شدند. اردوگاه‌ها رستوران، سالن بیلیارد، داروخانه و میوه‌فروشی دارند اما کسب‌وکار راکد است. در یک اردوگاه، یکی از پناهندگان آرایشگاهی مردانه باز کرد و با ۱۵00 شیلینگ (41 /0 دلار) خدمات اصلاح ارائه می‌کرد. اما پناهندگان برای آرایش نمی‌آمدند. آنها پول نقد کافی برای این کار نداشتند. در اردوگاه کناری، زنان سهمیه غذایی اهدایی سازمان ملل را با نمک و صابون معاوضه می‌کردند.

یک مشکل آن است که امدادرسانان فقط یک‌سوم از منابع مالی مورد نیاز را در سال ۲۰۱۷ پرداخت کردند و ۴۴۳ میلیون دلار کسری وجود داشت. خدمات بهداشت و آموزش به کندی پیش می‌رود؛ به عنوان مثال یکی از مدارس ۴۲۰۰ دانش‌آموز و فقط ۱۶ معلم دارد. در گذشته پناهجویان یک قطعه زمین یک هکتاری دریافت می‌کردند. اکنون به تازه‌واردان قطعات کوچک زمین سنگلاخ داده می‌شود که فقط برای پرورش محصولات مورد نیاز یک خانوار کفایت می‌کند و مازاد محصول ندارد. در دوران کمبود غذا در سال گذشته برخی پناهندگان با به خطر انداختن جان خود به کشورشان بازگشتند تا محصولات رهاشده را جمع‌آوری کنند. عده‌ای از آنها جان خود را از دست دادند. برنامه غذایی جهان نیمی از سهمیه آنها را به صورت نقدی پرداخت کرد اما بازار عرضه سریع و کافی وجود نداشت و پناهندگان نیز از این موضوع آگاه بودند.

اگر به پناهندگان اجازه جابه‌جایی آزاد و کار کردن داده شود به احتمال بیشتری موفق و در جامعه ادغام می‌شوند. علاوه بر این، بهتر است آنها کمک‌های نقدی دریافت کنند تا غیرنقدی. اوگاندا اکنون با موج جدیدی از پناهندگان از کنگو مواجه شده است. این موج باعث شد اوگاندا دیگر همانند گذشته از پناهندگان استقبال نکند در حالی که جنگ و کشتار همچنان در سودان جنوبی ادامه دارد. هیلدا که قبلاً دو بار از کشور گریخته است دیگر امیدی ندارد و می‌گوید «من دیگر بازنمی‌گردم».

از پناهجو به مالیات‌دهنده

تنها آرزوی محمد صلحا کار کردن است اما از زمان ورود به هلند در سال ۲۰۱۴ فقط یک هفته شاغل بود. او همانند ۸۰ درصد از پناهندگان سوری در اروپا بیکار است. محمد در زمان فرار به اروپا در سال ۲۰۱۲ دانشجوی رشته فناوری اطلاعات و کارآموز برق در لبنان بود. به گفته او در لبنان فرد می‌تواند وارد خانه مردم شود و هر چیزی را تعمیر کند اما در هلند این‌گونه نیست. تکنسین برق در هلند نیازمند مدرک خاص و مهارت کامل در زبان هلندی است. این‌گونه مقررات که به منظور حمایت از کارگران داخلی تدوین شده‌اند مانع اشتغال پناهجویان می‌شود. پناهندگانی که شغل پیدا کنند نیز از دریافت مزایای دولتی محروم می‌شوند.

در هلند، پناهجویان در مراکز دولتی اسکان داده می‌شوند و تا شش ماه پس از زمان ورود حق کار کردن ندارند. اگر در آن زمان هم کار پیدا کنند دولت ۷۵ درصد درآمدشان را برای مسکن و غذا برمی‌دارد. بنابراین تعجبی ندارد که پناهجویان برای پیدا کردن شغل تلاش نمی‌کنند. همانند آقای صلحا، افرادی که پناهندگی بگیرند به مسکن یارانه‌ای منتقل می‌شوند. آقای صلحا برای یک کار موقت در آژانس کاریابی ثبت‌نام کرد اما دولت محلی به او گفت در صورت شاغل شدن مسکن و سایر یارانه‌ها را از دست خواهد داد.

آژانس کاریابی نمی‌توانست تضمین شغل بدهد بنابراین صلحا انصراف داد و اکنون مالیات‌دهندگان هلندی هزینه زندگی او را می‌پردازند. در سراسر اروپا نرخ بیکاری پناهندگان بسیار بالاتر از شهروندان است و بزرگ‌ترین شکاف اشتغال در هلند دیده می‌شود. حتی در میان پناهندگانی که در اواخر دهه ۱۹۹۰ به هلند آمدند فقط ۵۵ درصد توانستند ۱۵ سال بعد کار پیدا کنند در حالی که نرخ اشتغال شهروندان هلندی ۸۰ درصد بود. نرخ بیکاری در هلند کمتر از پنج درصد است و سال گذشته ۴۰ درصد از بنگاه‌های ساخت‌وساز می‌گفتند برای پیدا کردن نیروی کار مشکل دارند. به ویژه آنها به برق‌کار نیاز داشتند یعنی همان تخصص آقای صلحا.

شواهد مربوط به موج پناهندگان در گذشته و تجربه دیگر کشورها نشان می‌دهد که منافع درازمدت دادن اجازه کار به پناهندگان از هزینه‌های کوتاه‌مدت آن بسیار بیشتر است. این منافع هم برای خزانه عمومی و هم برای شغل و دستمزد شهروندان خواهد بود. در آمریکا ظرف شش سال نرخ اشتغال مهاجران از اشتغال شهروندان بالاتر می‌رود. یک پناهنده عادی هشت سال پس از ورود به یک مشارکت‌کننده در بودجه کشور تبدیل می‌شود. برعکس در اروپا قوانین سختگیرانه و توافق‌نامه‌های دستمزدی باعث می‌شود هزینه استخدام و اخراج کارگران دارای بهره‌وری پایین بسیار زیاد باشد. آمریکا به سادگی برای کارگران کم‌مهارت فرصت شغلی ایجاد می‌کند. علاوه بر این مزایای رفاهی آنقدر اندک است که پناهندگان وسوسه نمی‌شوند کار را رها کنند.

کشورهای اروپایی نشان داده‌اند این امکان وجود دارد که تعداد زیادی از کارگران کم‌مهارت را بپذیرند بدون آنکه مجبور باشند دستمزدهایشان را پایین آورند یا آنها را برای همیشه از نیروی کار خارج کنند. یک مطالعه که داده‌های اشتغال دو دهه در دانمارک را بررسی کرده بود نشان داد در شهرهای کوچکی که مهاجران (افغانی، عراقی، سومالیایی و بوسنیایی)  زیادی می‌پذیرند این مهاجران جای کارگران کم‌مهارت بومی را می‌گیرند. اما در نهایت این کارگران بومی به سمت مشاغل پرمهارت و با دستمزد بالا در بنگاه‌ها کشیده می‌شوند.

پاتریک جویس اقتصاددان سوئدی در پژوهشی میزان ادغام نیروی کار مهاجر را در دانمارک، آلمان، هلند، نروژ و سوئد با یکدیگر مقایسه کرد. آلمان در صدر جدول قرار گرفت. در این کشور ۷۰ درصد از پناهندگان پس از ۱۵ سال به نیروی کار پیوستند که با نرخ اشتغال ۷۴درصدی شهروندان آلمان فاصله اندکی داشت.

یکی از دلایل موفقیت آلمان آن است که اصلاحات بازار کار با عنوان هارتز (Hartz) که در سال ۲۰۰۳ آغاز شد به اقتصاد کشور امکان داد تا فرصت‌های کاری زیادی با دستمزد پایین برای مهاجران فراهم سازد. همچنین آلمان به شهرداری‌ها اجازه داد سیاست‌های مربوط به ادغام پناهندگان را با شرایط محلی سازگار کنند در حالی که در کشورهای اسکاندیناوی یک سیاست برای کل کشور اعمال می‌شود. برخلاف هلند، آلمان آن دسته از پناهجویانی را که امکان زیادی برای دریافت پناهندگی دارند تشویق می‌کند قبل از دریافت پناهندگی کار پیدا کنند. آلمان در پردازش درخواست‌های پناهندگی، مسکن، آموزش زبان و حرفه و پیدا کردن شغل هماهنگی و سرعت عمل بیشتری دارد.  سایر کشورهای اروپایی می‌توانند در این زمینه‌ها بهتر کار کنند تا شرایطی به وجود آورند که در آن نقش کارگران مهاجر مکمل نقش کارگران بومی باشد نه در رقابت با آن.

اما کشورهای ثروتمند که سهم کوچکی در پذیرش پناهجویان جهان دارند باید ابتدا خود به توصیه‌ای عمل کنند که به کشورهای فقیر مهاجرپذیر ارائه داده‌اند: «به پناهجویان اجازه کار بدهید.» آقای صلحا هم‌اکنون در یک دوره کارآموزی شرکت می‌کند که هزینه آن را شرکت برق الیاندر (Alliander) می‌پردازد. او در پایان دوره در شرکت مشغول به کار خواهد شد و گواهی توانایی نصب کابل‌های برقی را دریافت می‌کند.  این یک گام در مسیر درست است اما برداشتن آن سه سال به طول انجامید.

منبع: اکونومیست

دراین پرونده بخوانید ...