روایت یک انگ
اقتصاد ایران و نئولیبرالیسم به هم میرسند؟
چسباندن تابلوی نئولیبرال بر اقتصاد ایران از آن بدسلیقگیهایی است که نشان میدهد این تریبونداران اساساً نگاهی گذرا هم به واقعیتهای اقتصاد ایران ندارند. آنها اقتصادی را نئولیبرالی میخوانند که در آن نه حق مالکیت رعایت میشود و نه قراردادها نفوذ دارد و نه از آزادی انتخاب خبری هست. به گفته دکتر موسی غنینژاد، اقتصاد ایران بهشدت تحت کنترل قدرت سیاسی است. یعنی نهادهای حاضر در نظام حکمرانی سیاسی، اساس تصمیمگیری و سیاستگذاری اقتصادی را در دست گرفتهاند، مالکیت و مدیریت بنگاههای بزرگ و پردرآمد مبتنی بر منابع زمینی و زیرزمینی را در اختیار دارند و برای بنگاههای کوچک هم تا میتوانند قوانین و مقررات میگذارند و اجازه بزرگ شدن به آنها نمیدهند. این اقتصاد با هیچ متر و معیاری لیبرال یا نئولیبرال نیست، حتی اگر در طول چند دهه اخیر خود برای مدت کوتاهی اجرای سیاستهای تعدیل اقتصادی، یکسانسازی نرخ ارز، هدفمندسازی یارانهها و خصوصیسازی را تجربه کرده باشد؛ سیاستهایی که همه ابتر مانده و هیچکدام نتوانسته است پایدار باشد. این برنامهها یا در نیمه راه توسط مجری متوقف شده یا بهواسطه شوکهای بیرونی اجازه پیادهسازی کامل نیافت.
نسبت اقتصاد ایران با نئولیبرالیسم به قول آن ضربالمثل معروف حکایت جن و بسمالله است. این مسئله البته بهخودیخود نه افتخار و امتیاز است و نه نگرانکننده. اقتصاد ایران اگر اولویتی داشته باشد، رهایی و خلاصی از تحریم است.