شناسه خبر : 36086 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

تضعیف جایگاه ژئوپولتیک

ترامپ برای ایران زمین سوخته باقی می‌گذارد؟

 
 
سمیه مروتی/ پژوهشگر حوزه بین‌الملل

انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و تعیین رئیس‌جمهور آینده این کشور برای بازیگران مختلف جهانی دارای آثار و پیامدهای بسیاری است و از این‌رو، مناظرات دو کاندیدا بدون اغراق در سراسر جهان مخاطبان خاصی از میان لایه‌های سیاسی، پژوهشی و دانشگاهی دارد؛ ایران نه‌تنها از این قاعده مستثنی نیست بلکه به دلایل متعدد موفقیت /عدم موفقیت بسیاری از سیاست‌های داخلی و خارجی خود را منوط به گزینه نهایی این کارزار کرده است. ایران در سال‌های اخیر در مصاف با سیاست «فشار حداکثری» ایالات متحده قرار داشته و ناگفته پیداست ایران متحمل هزینه‌های هنگفتی در مقابله با آن و نیز تحت تاثیر آن شده است. با اینکه هیچ‌کس دونالد ترامپ را جدی نگرفت اما او سرسختانه در برخی از حوزه‌ها -فارغ از نتیجه آن- پیش رفت؛ یکی از این موارد توافق‌نامه هسته‌ای و کاهش سطح تنش با جمهوری اسلامی ایران بود. اکنون پس از چهار سال از ریاست جمهوری وی - اگرچه انتقادات بسیارند- نمی‌توان اتهام شکست سیاست وی در قبال ایران را پذیرفت؛ می‌توان گفت او در قبال ایران دستاورد ملموسی نداشته اما ناکام نیز نبوده است. برای پاسخ به این مدعا کافی است، به سطح همگرایی و همکاری بازیگران منطقه‌ای - و به نوعی دوستان و همسایگان ایران- رجوع کرد و آن را با چهار سال گذشته به سنجه قیاس گذاشت؛ به پروژه «مشروعیت‌بخشی» و «عادی‌سازی» روابط با رژیم‌صهیونیستی در دنیای اسلام اشاره کرد و راهبرد «انزوا»‌ی ایران و تبدیل ایران به تنها کشوری که مخل امنیت در خاورمیانه است، را مورد توجه قرار داد. تمامی موارد گفته‌شده را در کنار فشارهای سهمگین اقتصادی بر پیکره سامان سیاسی و اقتصادی کشور باید قرار داد تا پاسخ سوال مطرح‌شده را در قالبی دیگر و بدون نگاه ارزش‌گذارانه بیان کرد.

حیات و ممات بسیاری از برنامه‌ها و سیاست‌های کنونی در بیان مسوولان و مدیران رده‌های میانی و عالی کشور -که آثار مستقیمی نیز روی زندگی شهروندان دارد‌- وابسته به نتایج انتخابات آمریکا شده است؛ همین فهم باعث شده بسیاری بر این باور تاکید داشته باشند که سیاست فشار حداکثری دونالد ترامپ ایران را به سوی توافق با ایالات متحده پیش خواهد برد؛ اما نکته حائز اهمیت که از نگاه‌ها دور مانده، این است که رویکرد دیگر بازیگران -دوست /رقیب ایران- در این تصمیم بی‌تاثیر نبوده است. کافی است نگاهی به سیاست ترکیه، عراق، افغانستان، عربستان، پاکستان، روسیه، چین و حتی اتحادیه اروپا در سال‌های اخیر نسبت به ایران و برجام داشته باشیم. از یک‌سو از ایران خواسته می‌شد به توافقات برجام پایبند بماند و از سوی دیگر نه‌تنها هیچ اقدامی در جهت کاهش فشارهای ایالات متحده در قبال ایران به انجام نرساندند، بلکه در تهدید به تنبیه نیز گاهی پیش‌قدم شدند. بازیگران منطقه‌ای و پیرامونی ایران نیز نهایت بهره را از فشارهای ایالات متحده علیه ایران بردند و با کارت ایران بسیاری از امتیازات منطقه‌ای و بین‌المللی را کسب کردند؛ ترکیه، پاکستان و عربستان نمونه بارزی از این اتفاق هستند. اگر نبود خشم ترامپ از ایران و بازی عمران خان با کارت ایران به‌طور قطع وی در پاکستان این‌گونه اقبال نمی‌یافت و کمک‌های مالی عربستان، امارات و صندوق بین‌المللی پول به سمت پاکستان روانه نمی‌شد.

ازهمین‌رو، این گمانه بیش از پیش جدی شده است که «هنگامی ‌که تمامی بازیگران در سیاست یکجانبه‌گرایانه آمریکا هزینه‌های خود را از جیب ایران می‌پردازند و هزینه‌های ادامه کار را برای ایران به‌شدت بالا برده‌اند، چرا ایران باید هزینه موفقیت بازیگرانی نظیر اتحادیه اروپا، ترکیه، روسیه و پاکستان را بپردازد». آیا هزینه‌هایی که توافق و مذاکره با آمریکا عاید ایران خواهد کرد از هزینه‌هایی که مخالفت با آمریکا (و هزینه‌هایی که دیگر دولت‌ها در فضای تنش‌آلود روابط ایران و آمریکا عاید ایران می‌کنند) برای ایران خواهد داشت، بالاتر است؟

در سال‌های اخیر جایگاه ایران در بسیاری از حوزه‌های استراتژیک ضعیف بوده یا از بین رفته است -برای مثال تضعیف جایگاه ژئوپولتیک ایران- که سرریز پیامدهای این موضوع به طور قطع تا سال‌ها بر پیکره ایران خواهد ماند. موارد گفته‌شده در کنار شرایط داخلی بسیاری را بر آن داشته تا این سناریو را مطرح کنند که ناامیدی از دوستان و جفای آنان جمهوری اسلامی را به سمتی سوق خواهد داد که مذاکره با آمریکا را برای حصول توافق در دستور کار قرار دهد. اینکه این مذاکره به معنای موفقیت سیاست فشار حداکثری ترامپ در قبال ایران است، یا پذیرش کم شدن سطح آستانه تحمل اقتصادی مردم از سوی دولت ایران یا دلایلی از این دست وابسته به داشتن داده‌های بسیار است؛ که به نظر می‌رسد تمامی موارد در کنار هم موجبات پررنگ شدن این گمانه را فراهم آورده‌اند.

پررنگ شدن گزاره «توافق با آمریکا» نه تنها در ایران بلکه در بسیاری از کشورها مطرح است و آن‌گونه که از بررسی گزارش‌های اندیشکده‌های مطرح بین‌المللی برمی‌آید این موضوع در دستورکار بسیاری از نشست‌ها قرار گرفته و گمانه‌های متعدد مورد تدقیق و توجه قرار گرفته است: 1- اگر ترامپ پیروز شود و با ایران توافق کند، چه آثار و پیامدهایی برای کشورهای پیرامونی ایران (با تاکید بر ترکیه و عربستان) و مسائل اساسی منطقه (روند صلح افغانستان و صلح خاورمیانه) خواهد داشت؟ 2- اگر بایدن پیروز شود و با ایران توافق کند مسیر به کدام سمت پیش خواهد رفت؟ 3- ایرانی که تحت فشار آمریکا نیست چگونه بازیگری خواهد بود؟ آیا کشورهایی نظیر ترکیه و عربستان حاضر به پذیرش سطح جدید قدرت از سوی ایران هستند و آیا این موضوع سطح تنش در منطقه را از سوی دو بازیگر اخیرالذکر بالا نخواهد برد؟

توافق ایران با رئیس جمهور بعدی آمریکا -فارغ از نتیجه انتخابات- یکی از گزاره‌های پرشمار در تحلیل‌های کارشناسان بین‌المللی است؛ این موضوع نشان از توافق کارشناسانه در مورد به انتها رسیدن سقف ایستادگی دو طرف دارد. توافق ایران و آمریکا هماره از منظر ایران نگریسته شده اما به نظر می‌رسد وقت آن رسیده این سوال را مطرح کنیم که اگر نقش ایران برای آمریکا از دولت متخاصم به یک بازیگر منطقه‌ای -‌با سطح قابل تعریفی از همکاری- تغییر کند هزینه‌های امنیتی و سیاسی این کشور در خاورمیانه به چه میزان تغییر خواهد کرد و چه تغییری در چینش بازیگران دوست و همکار آمریکا در منطقه ایجاد خواهد شد. اگر ایرانی که از دید آمریکا تهدیدکننده صلح و امنیت خاورمیانه است در ادبیات سیاسی و رسمی این کشور تبدیل به بازیگری صلح‌آفرین شود، سطح همکاری آمریکا با ترکیه و عربستان به میزان قبل خواهد بود؟ موارد گفته‌شده در جهت پررنگ کردن این مدعاست که توافق احتمالی ایران و آمریکا که در هفته‌های اخیر در محافل بین‌المللی و کریدورهای سیاسی دو طرف به شدت مطرح است یک نیاز دوجانبه و برد دو بازیگر است.

موارد گفته‌شده در کنار روانشناسی دونالد ترامپ و خشم وی از ایران مسیر پیش‌روی ایران را به گونه‌ای ترسیم می‌کند که اگر ترامپ ظن شکست در انتخابات را داشته باشد به طور قطع انتقام آن را از ایران خواهد گرفت و زمین ناهمواری برای رئیس‌جمهور بعدی آمریکا برای توافق با ایران برجای خواهد گذاشت. ترامپ به این جمع‌بندی دست یافته است که ایران در ماه‌های آتی با آمریکا مذاکره خواهد کرد و این مذاکره قطعاً تاریخی خواهد بود و وی سرِ آن ندارد که این برد تاریخی نصیب فرد دیگری شود. همچنین، وی آمادگی و جاه‌طلبی آن را دارد که توافق با ایران را از یک سلسله مذاکرات طولانی به توافقی سریع با دستاوردهایی بالا تبدیل کند. از سوی دیگر، بازیگر رقیب یعنی جو بایدن با توجه به تجربه مذاکره اعضای حزب دموکرات -تجربه برجام- با ایرانی‌ها خود را فرد مناسب برای این مذاکره معرفی می‌کند و این باور را القا می‌کند که برای ایران پشت میزی که ترامپ مدیریت آن را برعهده دارد، نخواهند نشست؛ و ترامپ برای اثبات خلاف این مدعا از یک‌سو حاضر به بازی بهتر با ایران بوده و از سوی دیگر در صورت مشاهده نشانه‌های اثبات مدعای بایدن به طور قطع راه را برای هر دو بسیار سخت خواهد کرد.

دراین پرونده بخوانید ...