شناسه خبر : 44578 لینک کوتاه

سرمایه‌گذاری در محاق

تجارت در شبکه‌های اجتماعی از فیلترینگ چه صدمه‌ای خورد؟

 

افشین کلاهی / رئیس مجمع تشکل‌های دانش‌بنیان ایران 

تقریباً بر همگان مسجل است که در بین شبکه‌های اجتماعی مختلف موجود در فضای اینترنتی ما، اینستاگرام میزبان بیشترین کسب‌وکارهای اینترنتی است. رونق تجارت در شبکه‌های اجتماعی (Social Commerce) باعث شد حتی کسب‌وکارهای فضای واقعی هم برای توسعه شبکه بازاریابی خود به اینستاگرام بروند و آنجا هم شعبه‌ای دایر کنند و فعالیت داشته باشند. از تعداد کسب‌وکارهای موجود در اینستاگرام آمارها و تخمین‌های متفاوتی وجود دارد. مثلاً در تابستان گذشته گفته می‌شد بین 600 تا 800هزار فروشگاه اینستاگرامی وجود دارد یا اینکه با احتساب همه مشاغل خرد خانگی و صفحاتی که تولیدات دست‌ساز صاحبان صفحه را ارائه می‌کنند، برآورد می‌شد بیش از یک میلیون و 700هزار کسب‌وکار در اینستاگرام فعالیت دارند. اما در شهریورماه 1401 زمانی که فیلترینگ اتفاق افتاد همه این کسب‌وکارها دچار چالش جدی شدند و گفته می‌شود بین 70 تا 95 درصد آنها زیان جدی متحمل شدند. به‌طوری که متوسط میزان فروش این کسب‌وکارها در مقاطعی تا ارقام بسیار بالایی نزدیک به 95 درصد کاهش پیدا کرد.

اولین مواجهه کسب‌وکارهای آنلاین در برابر فیلترینگ این شبکه اجتماعی از نوع غافلگیری بود. صاحبان کسب‌وکار در ابتدای امر هیچ تصوری نداشتند که این شبکه ممکن است به‌طور کامل مسدود شود و در نتیجه دچار نوعی سردرگمی شدند و اغلب کسب‌وکارهای اینستاگرامی که جزو کسب‌وکارهای خرد هم محسوب می‌شوند، برنامه‌ای برای ادامه کار خود نداشتند. این اتفاق، بحرانی بود که یک‌شبه و ناگهانی رخ داد و هیچ راه‌حل فوری و مسیر جایگزینی هم برای آن نبود؛ مانند اینکه ناگهان در یک فروشگاه را پلمب کنند. بعد از مساله فیلترینگ، رکود عمیقی هم بر فضای کسب‌وکار کشور حاکم شد و در واقع مشکل این کسب‌وکارهای خرد مضاعف شد. چون نه خرید و فروشی انجام می‌شد و نه اینکه به صلاح کسب‌وکارها بود که روند خرید و فروش یا تبلیغات خود را در شبکه‌های اجتماعی انجام دهند چون فعالیت در این شبکه‌ها به شدت تحت نظر مردم و جامعه بود. حتی فعالیت‌های مرسوم بازاریابی و شبکه‌سازی در پلت‌فرم‌های اجتماعی در آن مقطع می‌توانست اثر منفی بر کسب‌وکار بگذارد و موجب زیان بیشتر شود.

برخی کسب‌وکارها هم مسیر دیگری را تجربه کردند و برای زنده ماندن به شبکه‌های اجتماعی داخلی مهاجرت کردند که بعد از مدتی اغلب آنها برگشتند و برخی هم البته ماندگار شدند یا حداقل اینکه سعی کردند در آن فضا هم فعال بمانند. به هر حال بعد از آن غافلگیری ناگهانی و سرگیجه شدید اولیه، تلاش کردند جایگاه خودشان را پیدا کنند، گرچه اغلب آنها از نظر فعالیت اقتصادی و فروش نتوانستند به جایگاهی که تا پیش از شهریور 1401 داشتند، برگردند. برمبنای آمار متفاوتی که اکنون در اختیار داریم، اگرچه تعدادی از کسب‌وکارها به میزان فروش خود در نیمه اول سال گذشته برگشته‌اند اما هنوز میانگین فعالیت اقتصادی همه کسب‌وکارهای اکوسیستم اقتصاد دیجیتال که در اینستاگرام فعال بودند، در سطحی پایین‌تر و نازل‌تر نسبت به دوران قبل از شهریور سال گذشته است و هنوز حداقل بین 20 تا 30 درصد با آن نرخ فاصله وجود دارد.

نکته مهم دیگر اینکه تمام این آمار و داده‌های متفاوتی که منتشر می‌شود مربوط به کسب‌وکارهاست اما هدف حاکمیت از فیلترینگ که محدودیت تماس‌ها و ارسال پیام و اطلاع‌رسانی بود، کاهش نیافته و اگر افزایش نیافته باشد، حداقل تغییر و تفاوت محسوسی نداشته است. یعنی حاکمیت تصمیمی گرفت که نه‌تنها اهداف مدنظرش را تامین نکرد بلکه نتیجه‌اش در فعالیت اقتصادی مردم و کسب‌وکارهای خرد فعال در شبکه‌های اجتماعی منعکس شد و به مشکلات اقتصادی دامن زد.

بعد از رفت و برگشت‌ها و ایجاد راه‌های دسترسی به شبکه‌های فیلترشده، اکنون شاید حدود 70درصد گردش مالی ماه‌های اول سال 1401 در فعالیت‌های اقتصادی کسب‌وکارهای مبتنی بر شبکه‌های اجتماعی اتفاق می‌افتد. افت نیمه دوم سال گذشته هنوز جبران نشده و البته روند رو به رشد حجم فعالیت‌های اقتصادی و تجارت در شبکه‌های اجتماعی ادامه دارد. این روند نشان می‌دهد که فیلترینگ این شبکه‌ها و به‌طور مشخص اینستاگرام هیچ دستاوردی نداشته و فقط شرایط را برای کسب‌وکارها و البته مشتریان و خریداران و مصرف‌کنندگان نهایی که مردم هستند، سخت‌تر و دشوارتر کرده است. فیلترینگ نتوانسته است در برابر مردم سد بکشد و مانع استفاده و بهره‌برداری آنها از این شبکه‌های اجتماعی شود و شاید مصادیق آن هم در استفاده از ابزارهایی که برای دور زدن فیلترینگ استفاده می‌شود، از سوی خود حاکمیت قابل رصد و مشاهده باشد.

اتفاق بسیار مهم دیگری که به آن کمتر پرداخته شده است، مساله جذب سرمایه برای توسعه کسب‌وکارها و البته سرمایه‌گذاری‌های جدید است. سرمایه‌گذار همیشه به دنبال فضای باثبات است؛ برای او بسیار مهم است که بتواند حداقل یک بازه زمانی میان‌مدت چندساله را تصویر کند. نتیجه اینکه متاسفانه میزان سرمایه‌گذاری جدید در این حوزه به شدت کاهش پیدا کرده است، چون ثباتی در آن وجود ندارد. سرمایه‌گذاران اینترنت را که بستر اصلی فعالیت کسب‌وکارهای دیجیتال است، به صورت یک خدمت دائم و باکیفیت نمی‌بینند که بتوانند روی آن حساب کنند. در صنایع دیگر سرمایه‌گذار باید روی امکاناتی مانند برق و گاز و جاده و وسایل حمل‌ونقل تمرکز کند که برایش فراهم باشد اما اینترنت و شبکه‌های اجتماعی دیگر آن اطمینان گذشته را به سرمایه‌گذار نمی‌دهد چون هر لحظه امکان قطع، کم شدن پهنای باند، کاهش سرعت و فیلترینگ وجود دارد و کسب‌وکارها و مشتریان به دردسر می‌افتند. طبیعی است که در این شرایط سرمایه‌گذاری به محاق می‌رود و افراد علاقه‌مندی که خارج از دایره اکوسیستم بودند، دیگر نمی‌توانند خود را برای حضور و فعالیت و سرمایه‌گذاری در حوزه فناوری و نوآوری قانع کنند.

با این حال نکته امیدبخش این است که حداقل بخشی از کسب‌وکارهای موجود در این فضا که از گذشته سرمایه‌گذاری کرده‌اند، ترجیح می‌دهند بمانند و فعالیت کنند و برای توسعه و رشد تلاش کنند. شاید چون راه‌حل دیگری ندارند و با تجربه قبلی که دارند و ابزارهایی که از آنها استفاده کرده‌اند، می‌دانند که در این فضا راحت‌تر و هدفمندتر می‌توان بازاریابی انجام داد، شبکه‌سازی کرد، با مردم به‌طور مستقیم ارتباط گرفت و هزینه بازاریابی و مارکتینگ در این فضا به نسبت دیگر حوزه‌های اقتصادی بسیار پایین‌تر و مقرون‌به‌صرفه‌تر است. در این فضا زمانی که فرد می‌خواهد با مشتری نهایی خود ارتباط بگیرد، به‌ویژه برای کسب‌وکارهایی که فعالیتشان به‌طور مستقیم با مشتری نهایی است و به اصطلاح B2C هستند، هزینه‌ها بسیار پایین‌تر است که کمک می‌کند تا روند احیا و رشد مجدد این کسب‌وکارها تداوم یابد و در آینده شاهد رشد و توسعه بیشتر آن باشیم.

براین باورم که هنوز هم با وجود همه مشکلاتی که رخ داده و اتفاق‌هایی که افتاده است، روند جذب سرمایه می‌تواند در آینده نزدیک بهبود یابد و به تدریج به سطوح گذشته برسد و حتی از آن هم فراتر رود. اگر سیاستگذار هم تلاش کند که فضای کسب‌وکار دیجیتال و آنلاین را تسهیل کند، می‌توان به یک جهش مجدد هم امیدوار بود. 

دراین پرونده بخوانید ...