شناسه خبر : 25173 لینک کوتاه

تعهد به صیانت از آب

انتقال آب مهم‌تر است یا تغییر انگاره؟

رویدادهای سال‌های اخیر در مورد آب، حاکی از بحرانی‌تر شدن شرایط موجود همچون خشک شدن دریاچه‌ها و تالاب‌ها، کاهش ذخایر منابع آبی، کاهش بارندگی و ادامه خشکسالی و به خطر افتادن حیات جانوری، گیاهی و انسانی است. در کنار آن پیامدهای مستقیم و غیرمستقیم کمبود آب به‌قدری عیان و آشکار شده که دیگر نیازی به هشدار و اعلام خطر نیست و تنها می‌توان امیدوار بود که سیاستگذاران و تصمیم‌سازان با به صدا درآمدن این زنگ خطر و هشدار چاره‌ای بیندیشند و جلوی وقایع نامطلوب را با درایت و تدبیر و مدیریت بهینه بگیرند.

فاطمه پاسبان/ عضو هیات علمی موسسه پژوهش و برنامه‌ریزی و اقتصاد کشاورزی 

رویدادهای سال‌های اخیر در مورد آب، حاکی از بحرانی‌تر شدن شرایط موجود همچون خشک شدن دریاچه‌ها و تالاب‌ها، کاهش ذخایر منابع آبی، کاهش بارندگی و ادامه خشکسالی و به خطر افتادن حیات جانوری، گیاهی و انسانی است. در کنار آن پیامدهای مستقیم و غیرمستقیم کمبود آب به‌قدری عیان و آشکار شده که دیگر نیازی به هشدار و اعلام خطر نیست و تنها می‌توان امیدوار بود که سیاستگذاران و تصمیم‌سازان با به صدا درآمدن این زنگ خطر و هشدار چاره‌ای بیندیشند و جلوی وقایع نامطلوب را با درایت و تدبیر و مدیریت بهینه بگیرند.

جای خالی «مدیریت پیشگیری»

آنچه مسلم است مدیریت ملی آب کشور باید بر اساس مدیریت توامان عرضه و تقاضا، جامع‌نگری در کل چرخه آب و اصول توسعه پایدار و آمایش سرزمین در حوضه‌های آبریز کشور و مشترک تقویت شده و به منظور تحقق مدیریت یکپارچه (جامع) منابع آب هماهنگی‌های متقابل بین بخش‌های مختلف اقتصادی، اجتماعی، زیر‌بنایی و خدماتی با بخش آب فراهم شود. در این میان مدیریت پیشگیری یعنی تهیه و اجرای برنامه‌های مدیریت خشکسالی و سیلاب با مشارکت کلیه دستگاه‌های ذی‌ربط از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. همواره این سوال مطرح می‌شود که چرا پیشگیری در نظام فکری و اندیشه‌ای سیاستگذاران کشور جایی ندارد یا هنوز نتوانسته است صدای خود را به گوش آنان برساند؟

  ایران در طول تاریخ به دلیل وضعیت جغرافیایی که در آن قرار گرفته، کمبود آب داشته است و همین کمبود آب سبب شد تا ایرانیان دست به ابتکاراتی برای مدیریت منابع آب بزنند که می‌توان به احداث قنات به عنوان یکی از موثرترین شیوه‌های انتقال و توزیع آب و در عین حال سازگار با محیط زیست که کمترین میزان تبخیر را داشته یا ایجاد بندها و سازه‌های آبی نظیر آنچه در شوشتر از گذشته‌های دور به جا مانده ‌است اشاره کرد. بنابراین کمی آب و کمبود آن پدیده‌ای تاریخی است و رخداد جدیدی نیست. چرا برای آن سیاست‌های پیشگیری برای مدیریت منابع محدود آب صورت نگرفته است؟ آیا واقعاً ما با پدیده جدید «بحران آب» روبه‌رو هستیم یا «بحران مدیریت منابع آب»؟

به نظر می‌رسد ما بیشتر با مشکل مدیریت منابع آب مواجه هستیم، چراکه علاوه بر وجود سابقه تاریخی کمبود آب در ایران، گزارش‌های متعددی به مشکل آب و کمبود آن و خشکسالی در ایران اشاره کرده است. ایران به خاطر قرار گرفتن در کمربند خشک جغرافیایی و نوار بیابانی که در 25 تا 40 درجه عرض شمالی واقع شده، از شرایط آب‌وهوایی برخوردار است که جزو مناطق کم‌باران جهان به‌شمار می‌آید. بنابراین این طبیعت اقلیم ایران است که با خشکسالی مواجه شود. تحلیل‌های هواشناسی انجام‌شده از سال 1347 تا 1392 در ایران نشان می‌دهد که ایران با دوره‌های خشکسالی مواجه بوده است:

1- خشکسالی 1363-1347 (سه مرحله و کاهش بارندگی 26‌درصد)

2- خشکسالی 1372-1363 (سه مرحله و کاهش بارندگی 44 درصد)

3- خشکسالی 1376-1372 (دو مرحله و کاهش بارندگی 5 /17 درصد)

4- خشکسالی 1380-1377 (34 درصد کاهش بارندگی نسبت به میانگین 30‌ساله)

5- خشکسالی 1383-1380 (ادامه خشکسالی در بعضی مناطق کشور نظیر مناطق جنوب و جنوب شرقی و تا حدودی جنوب غرب کشور)

6- خشکسالی که از ابتدای سال آبی 92-91 پایش و با توجه به وضعیت بارش کلاس‌بندی شده است. به نحوی که در این سال خشکسالی خفیف در حواشی ایران به صورت نواری بخش‌های مرکزی را در برگرفته است.

خشکسالی متوسط در تمام نقاط کشور به جز بخش مرکزی به صورت پراکنده دیده می‌شود، به‌ طوری که در کرانه‌های خلیج فارس، حاشیه غربی دریای خزر، شهرستان‌های زاهدان، خاش و ایرانشهر و همچنین دو نواری که از بجنورد به سمت قم و اراک و دیگری از بجنورد به سمت طبس کشیده شده، نمود پیدا کرده است. خشکسالی شدید شهرستان‌های زهک و کنگان جم را در برگرفته است. خشکسالی بسیار شدید با وسعت ناچیز در شهرستان‌های زابل و نهبندان به وقوع پیوسته است. مطالعات داخلی نشان می‌دهد که در بازه زمانی 93-92 بیشترین مقدار کاهش بارندگی مربوط به مناطق واقع در شمال شرق (استان خراسان شمالی و مرز بین سه استان خراسان شمالی، رضوی و استان سمنان)، شهرستان‌های شمالی استان فارس به خصوص شهرستان اقلید، مناطق واقع در مرز بین دو استان خوزستان و کهگیلویه و بویراحمد، دامنه‌های شمالی و جنوبی البرز مرکزی به خصوص استان‌های البرز، تهران و قزوین، استان کردستان و در نهایت منطقه آذربایجان است که این میزان کاهش در برخی نقاط مذکور به منفی 289 میلی‌متر رسیده است. بر اساس شاخص SPI (بارش استانداردشده) منتهی به خردادماه سال آبی 93-92 نیمی از کشور در وضعیت نرمال تا خشکسالی بسیار شدید به سر می‌برد. به طور کلی کانون‌های خشکسالی در این دوره را می‌توان به سه منطقه تقسیم‌بندی کرد:

الف) کانون خشکسالی شمال شرق که شامل استان‌های خراسان شمالی، رضوی، سمنان و گلستان است.

ب) کانون خشکسالی البرز مرکزی که شامل استان‌های تهران، البرز، قزوین و قم است.

ج) کانون خشکسالی منطقه آذربایجان  و غرب کشور که شامل تمامی منطقه آذربایجان و استان کردستان است.

این نتایج نشان از وقوع خشکسالی در قبل و دوره جدید در ایران دارد. بنابراین مدیریت بخش آب می‌دانست که وقوع خشکسالی در ایران احتمال وقوع دارد. بنابراین چرا هیچ اقدام بهینه پیشگیرانه صورت نگرفته است؟ از سوی دیگر در گزارش ناسا درباره شرایط جوی زمین در 30 سال آینده اشاره شده که 45 کشور جهان دچار خشکسالی شدید شده و در صورت عدم ذخیره منابع آبی دچار بحران در تولید کشاورزی و دامداری می‌شوند که در این گزارش ایران رتبه چهارم را در میان 45 کشور در معرض خطر دارد.

علاوه بر این در این گزارش پیش‌بینی شده است که بعید نیست بین 30 تا 40 سال آینده بخش‌های وسیعی از ایران به بیابان تبدیل شود. در حال حاضر 20 درصد مساحت ایران بیابان مطلق است. نیمی از مساحت ایران بیابان است و دوسوم مساحت ایران در شمار مناطق خشک و نیمه‌خشک قرار می‌گیرد که با پیش‌بینی ناسا بخش وسیعی از ایران به بیابان مطلق تبدیل شده یا غالب مناطق نیمه‌خشک کنونی نیز به بیابان تبدیل می‌شوند. چه مطالعات داخلی و چه گزارش ناسا وقوع خشکسالی در ایران را نشان داده و این پدیده اقلیمی رخ داده و هم‌اکنون آثار سوء آن دیده می‌شود.

با توجه به آثار زیانبار پیش‌بینی خشکسالی در آینده برای ایران، چرا این موضوع اهمیت نداشته و سیاست‌های بهینه برای مدیریت آن در نظر گرفته نمی‌شود؟ مساله آب وظیفه یک نهاد و سازمان نبوده و نیست و از این‌رو آثار و تبعات ناشی از عدم مدیریت صحیح در منابع آب نیز تنها متوجه یک نهاد و سازمان نیست. همه حیات انسانی و جانوری را تحت تاثیر خود قرار می‌دهد و چه‌بسا پیامدهای اقتصادی و اجتماعی و سیاسی فراوانی به همراه داشته باشد که در زمان اتفاق آن، با هیچ سیاستی قابل جبران و کنترل نباشد.

عواقب مدیریت نادرست آب

طبق گزارش‌های سازمان ملل در نیم قرن اخیر، بیش از 1830 مورد مناقشه در زمینه آب در جهان رخ داده که 37 مورد آن سبب بروز جنگ یا انفجار سدها شده است. در منطقه خاورمیانه و قاره آفریقا کشورهای مصر، سودان و اتیوپی بر سر تقسیم آب رود نیل و کشورهای عراق، سوریه و ترکیه بر سر رودهای دجله و فرات تنش‌های جدی دارند. میزان وابستگی ایران به منابع خارجی در سطح نسبتاً پایینی قرار داشته و حدود هفت درصد از منابع آب ایران از منابع خارجی تامین می‌شود. هرچند شاخص وابستگی کشور به منابع آب ورودی از کشورهای همسایه در سطح پایینی قرار دارد، اما محدودیت منابع آب در شرق کشور سبب شده که اختلافات جدی بین ایران و افغانستان در خصوص میزان بهره‌مندی از آب رودخانه هیرمند که از افغانستان سرچشمه می‌گیرد، وجود داشته باشد. بارها در خبرها شنیده‌ایم که تعدادی از روستاها خالی از سکنه شده‌اند یا برای تامین شرب جمعیت روستاهای کشور آب با تانکر توزیع می‌شود. تجربه چین نشان می‌دهد که در سال 2011 میلادی بحران کم‌آبی سبب شد تا 400 هزار نفر در هر سال اقدام به مهاجرت کنند. وقتی آب نباشد حیات هم نیست و افراد به‌رغم میل خودشان مجبور به مهاجرت می‌شوند. در اخبار کشور خودمان هم مرتب می‌خوانیم که روستاهای کشور که کانون تولید بخش کشاورزی هستند به خاطر خشکسالی تخلیه شده‌اند.

تخلیه روستا یعنی کاهش تولید بخش کشاورزی، یعنی تبدیل تولیدکننده به مصرف‌کننده، یعنی از بین رفتن خاک. در حال حاضر به دلیل بحران آب مرثیه مهاجرت اجباری و ترک وطن شکل گرفته است. بخشی از جمعیت کشورمان برای ادامه زندگی به اجبار مهاجرت کرده و این مهاجرت از شرق به غرب کشور به دلیل بحران آب شکل گرفته است. استان‌های شرقی کشور که شامل خراسان رضوی، سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی هستند در معرض خشکسالی و کم‌آبی بوده که بر اساس سرشماری سال 1395 حدود 10 میلیون از جمعیت کشور (حدود 5 /12 درصد سهم) را در خود جای داده‌اند. اینکه چه بخشی از این جمعیت مجبور به کوچ اجباری هستند نیازمند تحقیق و مطالعه است اما این احتمال وجود دارد که جابه‌جایی جمعیت به دلیل خشکسالی و کمبود آب اتفاق افتد.

 این تنها بخشی از آثار نامطلوب مدیریت آب است و به خاطر اهمیت آب و غفلت از آن دوم فروردین‌ماه (22 مارس) هر سال روز جهانی آب به‌منظور تحرک‌بخشیدن به عزم و اراده ملت‌ها در حل «بحران مدیریت منابع آب» است. این بحران به معنای فقدان قانونگذاری صحیح و عدم اراده سیاسی برای حل وضعیت نامطلوب منابع آب جهانی است. موضوع کم‌آبی و بحران آب جهانی است. به عبارتی سیاستگذاری مناسب و مطلوب در مدیریت آب را طلب می‌کند. به نظر می‌رسد در روی کاغذ این اهمیت برای آب نوشته شده اما در عمل اقدامات مناسب و مطلوب برای پیشگیری و مدیریت بهینه منابع آبی لحاظ نمی‌شود. نگاهی به سیاست‌های کلی اصلاح الگوی مصرف آب (14 /4 /1389) نشان می‌دهد که برای مدیریت مناسب آب در کشور تدابیری اندیشه شده است. سیاست‌های در نظر گرفته‌‌شده عبارتند از:

1- ارتقای بهره‌وری و نهادینه شدن مصرف بهینه آب در تمام بخش‌ها به‌ ویژه بخش کشاورزی در چارچوب سیاست‌های زیر:

 طراحی، تدوین و اجرای سند ملی الگوی مصرف آب در بخش‌های مختلف و بهنگام‌سازی آن.

 اعمال سیاست‌های تشویقی و حمایتی از طرح‌های بهینه‌سازی استحصال، نگهداری و مصرف آب.

 تدوین و اعمال استانداردها و ضوابط لازم برای کاهش ضایعات آب، پایش کیفیت منابع آب و جلوگیری از آلودگی آب‌ها.

 اصلاح الگوی کشت و اعمال شیوه‌های آبیاری کارآمدتر، ایجاد سامانه‌های بهینه تامین و توزیع آب شرب و بهینه‌سازی.

2- تخصیص و مصرف آب در بخش تولید بر اساس ارزش راهبردی و اقتصادی بیشتر.

3- برنامه‌ریزی برای استفاده مجدد و بازچرخانی آب.

4- تدوین و اجرای برنامه‌های عملیاتی مناسب برای ایجاد تعادل بین منابع و مصارف آب به‌ ویژه در سفره‌های زیرزمینی دارای تراز منفی و اعمال مدیریت خشکسالی و سیل، سازگار با شرایط اقلیمی.

اما سوال هنوز باقی است که چرا سیاست‌های اصلاح الگوی مصرف آب با توجه به وضعیت کمبود آب و خشکسالی در کشور اجرا نشده و عزم جدی برای آن وجود ندارد؟ آیا لازم نیست ابتدا مساله (کمبود آب و خشکسالی) شناسایی شده و دلایل ایجاد آن به تفکیک عوامل و سهم هر کدام تعیین و بر اساس عوامل تاثیر‌گذار بر ایجاد مساله، راه‌حل‌های مناسب اجرایی برای هر کدام ارائه شود؟ بدون تحقیق و مطالعه و انتخاب بهترین گزینه نه‌تنها مشکل موجود را کنترل و کاهش نداده حتی ممکن است مشکلات عدیده دیگری را به جامعه تحمیل کند.

سیاستگذاری مورد نیاز آبی

در ایران برای مدیریت بحران آب، راه‌حل‌های مختلفی مطرح می‌شود که برخی از آنان نیاز به تامل و دقت نظر بیشتری دارد. یکی از راه‌حل‌های ارائه‌شده که از سوی کارشناسان و جامعه مدنی مورد اعتراض قرار گرفته، انتقال آب از دریای خزر، خلیج فارس و عمان به استان‌های درگیر با خشکسالی شدید است. آیا این بهترین راه‌حل است؟ توجیه اقتصادی و زیست‌محیطی آن چیست؟ آیا راه‌حل‌های دیگری که منافع زیست‌محیطی و منافع اقتصادی و اجتماعی را به دنبال دارد، وجود ندارد؟ آیا با این نوع تصمیمات مشکل کمبود آب و خشکسالی حل می‌شود؟ آیا زمان آن فرا نرسیده است که تفکر و اندیشه و نگاه به مساله «آب» تغییر یابد؟

اداره کشور نیازمند سیاست‌هایی است که مدیران را در برآوردن نیازها و تامین اهداف خود یاری رساند. از این‌رو سیاستگذاری امری مهم و مرحله محوری فرآیند سیاسی تلقی می‌شود. منظور از سیاستگذاری برقراری و ایجاد سیاست یا تعیین، تدوین و ارائه ضوابط و موازینی است که در آن اراده کلی حاکمیت اعمال و مصالح جمعی ملت تامین شود. اگر سیاست را نوعی تصمیم‌گیری بدانیم، خط‌مشی‌گذاری از این دیدگاه معادل تصمیم‌گیری است. زیرا هنگامی که خط مشی تعیین می‌شود، در همان جایگاه تصمیم اتخاذ شده است. جامعه برای تداوم حیات، باید از موقعیت موجود به مطلوب برسد. برای دستیابی به وضعیت مطلوب نیازمند بررسی امکانات، توانایی‌ها، الزامات و سپس تدوین برنامه‌ها و اقدامات لازم است.

 هر جامعه‌ای می‌تواند تمامی مسائل اقتصادی و اجتماعی خود را تبدیل به یک سیاست کند اما برای تبدیل یک مساله به موضوع یک سیاست یا به اصطلاح راه‌یابی به تقویم سیاستگذاری سه اقدام باید صورت گیرد:

 1- نخبگان و شهروندانی کم‌وبیش منسجم، مساله‌ای را به عنوان یک پرسش اساسی مطرح کنند. زیرا آنها تمایز میان آنچه هست و آنچه باید باشد یا بود را به خوبی درک می‌کنند. به عبارت دیگر شهروندان منسجم (به صورت گروه و نهاد و انجمن و...) مطالبه‌گر آن موضوع باشند.

2- کشف مساله و نامگذاری آن.

3- دخالت جامعه سیاسی و ورود به مساله شناخته شده تا سیاستگذاری برای آن صورت گیرد.

در خصوص موضوع آب، به نظر می‌رسد مساله آب از دیدگاه کارشناسان و محققان مربوطه موضوعی کاملاً شناخته‌شده و معین است اما هنوز به عنوان مطالبه مردمی در قالب نهادهای غیرمردمی و تشکل‌ها درنیامده و به دلیل توجه ناکافی به عمق فاجعه و آثار مخرب آن هنوز یک مطالبه عمومی منسجم نشده است. از همین‌روست که موضوع آب به جدیت وارد جامعه سیاسی نشده و تنظیم، تدوین و اجرای سیاست‌های بهینه مدیریت آن در سطح ملی عملیاتی نشده است. در حال حاضر، مدیریت ناکافی آب به اولویت‌های ذهنی و اجرایی مردم، دست‌ا‌‌ندرکاران سه قوه نظام و همه سیاستگذاران کشور برمی‌گردد.

مدیریت مناسب آب نیازمند عزم ملی، مشارکت مردم، دولت و نظام است که در صورت حکمرانی خوب شاید بتوان از گسترش و ایجاد هزینه‌های بیشتر برای کشور جلوگیری کرد و هزینه دیگری بر کشور تحمیل نکرد. بسیاری از زیان‌های به وجود‌آمده از عدم توجه به نظرات کارشناسان حوزه آب در گذشته را نمی‌توان به این زودی جبران کرد و برخی جبران ناپذیرند اما می‌توان امیدوار بود با عقلانیت و تدبیر و به‌کارگیری نظرات کارشناسان و اختصاص بودجه‌های مناسب برای سرمایه‌گذاری در طرح‌های مناسب طرف تقاضا و عرضه آب، مدیریت بهینه آب را عملی کرد. مدیریتی که سال‌هاست مورد مطالبه محققان آب بوده است. مدیریتی که در آن به مصرف بهینه و افزایش کارایی و بهره‌وری آب در همه بخش‌های اقتصادی توجه داشته و به هدررفت و ذخیره‌سازی آب در بخش عرضه آب نیز توجه داشته باشد. به عبارت دیگر نیازمند رویکرد و نگاه نو و جدید به مساله آب هستیم تا در سایه آن «مساله آب» به یک موضوع سیاستی جدی و مهم سه ارکان حکمرانی خوب یعنی دولت، حاکمیت و مردم درآید تا هم ارگان‌های دولتی و هم سازمان‌های مردم‌مدار برای ایفای مسوولیت اجتماعی خود در قبال حفاظت و صیانت از «آب» برای حیات انسانی و جانوری فعلی و آینده بیش از هر زمان دیگری متعهد شوند. 

این نکته را همواره برای خود تکرار کنیم که پیش‌بینی می‌شود جمعیت ایران در سال 1400 حداقل به 85 میلیون نفر (طبق اعلام رئیس مرکز آمار ایران) برسد و این جمعیت برای حیات نیاز به آب دارد. 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها