شناسه خبر : 5441 لینک کوتاه

تحصیلات عالی

بلندپروازان

هنگامی که کریستین ارتیز دانشگاه آرمانی خود را تصور می‌‌کند او مکانی بدون سخنرانی، کلاس درس، رشته یا گروه درسی را می‌بیند.

هنگامی که کریستین ارتیز دانشگاه آرمانی خود را تصور می‌‌کند او مکانی بدون سخنرانی، کلاس درس، رشته یا گروه درسی را می‌بیند. دانشجویان در فضای بزرگ و باز بر روی مشکلات سخت عملی کار می‌کنند. اگر به مطالعه سخت نیاز باشد آنها به اینترنت مراجعه می‌کنند نه استاد. این تصور با الگوی سنتی تحصیلات عالی فاصله زیادی دارد اما به‌زودی یک واقعیت خواهد شد: او که شش سال رئیس واحد کارشناسی در دانشگاه ام‌آی‌‌تی بوده است از ماه جولای کار خود را رها می‌کند تا دانشگاهی جدید را بنیان گذارد. این دانشگاه ظرف پنج سال افتتاح خواهد شد. نمونه‌ای از تحول یادگیری در برخی دانشجویان است. جف مالگان از اندیشکده بریتانیایی نستا (Nesta) آن را «ظهور دانشگاه چالش‌محور» می‌نامد. در 15 سال گذشته ده‌ها نمونه از این موسسات از شیلی تا چین افتتاح شدند و تعداد بیشتری نیز در برنامه قرار دارند. هرچند حوزه آنها متفاوت است اما یک رویکرد یکسان دارند. آنها مخالف روش سنتی آموزش به بزرگسالان هستند: سخنرانی، کتاب درسی، کار سخت در کتابخانه، امتحانات و استادان دانشگاه. در عوض، دانشجویان به صورت تیمی روی پروژه‌ها کار می‌کنند و تلاش دارند معماهایی بدون پاسخ را حل کنند. شرکت‌ها اغلب حامیان مالی این پروژه‌ها هستند و استادان را فراهم می‌سازند. رشته‌هایی تحصیلی ترکیبی از هنر، علوم انسانی و علوم تجربی هستند. شعار دانشگاه زپلین که سال 2003 در آلمان تاسیس شد این بود: «مشکلات جامعه ما هیچ نظم و انضباطی ندارند، ما هم همین‌طور.» در گذشته هم تلاش‌هایی برای تحول آموزش عالی صورت گرفته بود. دانشکده تجربی ویسکانسین (Wisconsin) که در سال 1927 و بدون هیچ برنامه زمانی یا کلاس اجباری تاسیس شد توانست صدها دانشجوی دارای روحیه آزاد را جذب کند. روشنفکران پاریس که پس از اعتراضات سال 1968 دچار سرخوردگی شده بودند دانشگاه تجربی پاریس را تاسیس کردند. هر دو دانشگاه ظرف چند سال تعطیل شدند. پاریسی‌ها خیلی مشتاق بودند که حوزه دسترسی دانشگاه را وسیع‌تر سازند. یکی از استادان دانشگاه به فردی که در اتوبوس دیده بود مدرک داد. اما تجربه‌های مشابهی هنوز ادامه دارند.

فرزندان رنسانس
نگرانی درباره وضعیت فکری جوانان عامل دیگر بروز این تحولات است. طرفداران نظریه «یادگیری عمیق‌تر» که در بخش آموزش در آمریکا محبوبیت زیادی پیدا کرده است عقیده دارند که روش‌های آموزشی امروزی درک و فهم را سرکوب می‌کنند. تونی واگنر نویسنده کتاب «نوآوران خلاق» می‌گوید مدارس و دانشگاه‌ها نمی‌توانند کنجکاوی دانشجویان را برانگیزند. او به مطالعه انجام‌شده توسط ریچارد آروم از دانشگاه نیویورک و جاسپیا روکسا از دانشگاه ویرجینیا اشاره می‌کند که نتیجه گرفت به رغم چهار سال تحصیل، 36 درصد از فارغ‌التحصیلان آمریکایی در سال 2011 نتوانستند نمرات خود را در آزمون «یادگیری دانشگاهی» بهبود بخشند. این آزمون یک امتحان از یادگیری انتقادی است. همچنین طرفداران الگوی جدید به تحقیق کیونگ هی کیم از دانشگاه ویلیام و مری اشاره می‌کنند که می‌گوید به رغم افزایش میانگین نمرات آی‌کیو، از سال 1990 نمرات آمریکاییان در آزمون استاندارد خلاقیت کاهش داشته است. این آزمون‌ها تعریف محدودی از تفکر انتقادی و خلاقیت دارند. با وجود این برخی یادگیرندگان جوان مشتاقند به‌طور متفاوتی آموزش ببینند. با افزایش شهریه‌ها و هزینه‌ دوره‌های کارشناسی ‌ارشد با دانشجویان بیشتر شبیه مشتری رفتار می‌شود. حدود 96 درصد از 27 هزار دانشجویی که سال گذشته در نظرسنجی بنگاه پژوهشی زاگبی شرکت کرده بودند اظهار داشتند که علاقه‌مندند دانشگاه‌ها مشوق محیط کارآفرینی باشند. نیک هیلمن از اندیشکده سیاست‌های آموزش عالی در بریتانیا می‌گوید افزایش تقاضا برای مدرک دانشگاه‌ها را از خود راضی کرده است. دانشگاه‌ها سعی کردند انواع دوره‌های سه و چهارساله در هر رشته‌ای را برگزار کنند. فرانسوا تادی مدیرکل «مرکز پژوهش و بین‌‌رشته‌ای» که سال 2005 در پاریس تاسیس شد می‌گوید با وجود اینکه دانشجویان از نحوه تدریس شکایت دارند قبل از آنکه بتوانند تغییری ایجاد کنند فارغ‌التحصیل می‌شوند. همزمان مسوولان دانشگاهی ساکت می‌مانند. دولت‌ها نیز از وضعیت موجود محافظت می‌کنند و دانشگاه‌ها را تشویق می‌کنند تا رتبه خود در الگو‌های آموزشی استاندارد را بالا ببرند.
همه اینها باعث دلسرد شدن کارفرمایان می‌شود. حدود نیمی از کارفرمایان که سال گذشته در نظرسنجی کنفدراسیون صنایع بریتانیا شرکت کردند عقیده دارند که فارغ‌التحصیلان دانشگاهی برای مشاغل تجاری آماده نیستند. گزارش سال گذشته انجمن دانشکده‌ها و دانشگاه‌های آمریکایی به این نتیجه رسید که دانشجویان فاقد دانش کاربردی، تفکر انتقادی و مهارت‌های ارتباطی هستند. شکایت مدیران از نحوه آموزش تازگی ندارد. اما اکنون بیشتر به سرخوردگی و نومیدی آنها منجر شده است. برخی دوره‌های آموزشی بیشتر را توصیه می‌کنند. برخی دیگر مانند آکادمی مک‌کینزی قصد دارند نمونه دوره‌های آموزشی خود را به دیگران بفروشند. ولی پیشنهادهای جایگزین برای دانشگاه‌ها اندک است. بنگاه حسابداری پی‌دبلیو‌سی قصد دارد امسال 160 نفر از کسانی را که ترک‌ تحصیل کرده‌اند استخدام کند. کسانی که برنامه‌های خاص را با موفقیت به پایان برسانند می‌توانند با بدهی کمتری نسبت به دانشجویان دانشگاه‌ها در طرح‌های استخدامی شرکت کنند.
اگرچه مرز بین آموزش‌های شرکتی و تحصیلات عالی کمرنگ می‌شود جوانان جاه‌طلب مدرک دانشگاهی را به انتخاب یک شغل ترجیح می‌دهند. اما دانشگا‌ه‌های جدید و تعدادی از دانشگاه‌های قدیمی آینده‌نگر خود را با نیازهای متغیر دانشجویان و کارفرمایان سازگار می‌سازند.
یکی از این موسسات دانشگاه‌ مهندسی اُلین (Olin) در ماساچوست است. دانشجویان آن در طول چهار سال تحصیل 20 تا 25 پروژه‌ را تکمیل می‌کنند. به عنوان مثال آنها دستگاهی شبیه یک حشره می‌سازند که بالا و پایین می‌پرد. آنها حدود چهارپنجم زمان خود را در تیم‌ها می‌گذرانند و نظرات رشته‌های مختلف را با یکدیگر ترکیب می‌کنند. به عنوان مثال دوره‌ای با عنوان «شش میکروبی که جهان را تغییر دادند» ترکیبی از زیست‌شناسی و تاریخ است. ریچارد میلر رئیس دانشگاه عقیده دارد که پروژه‌ها یادگیری و مهارت‌های ارتباطی را تقویت می‌کنند. از زمان تشکیل اولین کلاس در سال 2002 اُلین شاهد حضور نمایندگان 658 دانشگاه از 45 کشور بوده است. کسانی که علاقه‌مندند با رویکرد آن آشنا شوند. دانشگاه طراحی و نوآوری در بمبئی هند، دانشگاه‌ فناوری و طراحی در سنگاپور و دانشگاه‌ پوهانگ در کره جنوبی از الگوی آموزشی مشابهی استفاده می‌کنند. دانشکده الگوی جدید فناوری و مهندسی (NMITE) در سال 2017 در انگلستان افتتاح می‌شود. همانند اُلین که مشاور این دانشگاه بوده است، NMITE استادان خود را بر اساس مهارت استخدام می‌کند نه تعداد آثار چاپ‌شده آنها. دانشجویان باید با موفقیت دوره را به پایان برسانند اما نیازی ندارند که ریاضی یا فیزیک بخوانند. آنها باید هنر و علوم اجتماعی را مطالعه کنند. کلاس‌ها کوچک (20 تا 30 نفر) هستند و دانشجویان در روز 5 /3 ساعت با معلمان دیدار دارند.
نمونه دیگر برنامه «کارخانه طراحی» در دانشگاه آلتو در هلسینکی است که دانشجویان مهندسی، هنر و تجارت را برای طراحی، ساخت و بازاریابی یک محصول گرد هم می‌آورد. کالوی اکمن بنیانگذار این برنامه می‌گوید تلاش می‌کند تا نظریه و عمل را به یکدیگر نزدیک‌تر سازد. الگوی او به 9 کشور از جمله آمریکا، استرالیا و کره جنوبی نفوذ کرده است.
این موسسات جدید از نظر فناوری زیرک و پیشرفته هستند. بسیاری از آ نها از روش «یادگیری فشرده» استفاده می‌کنند که در آن مفاهیم اصلی را از طریق دوره‌های آنلاین می‌‌‌‌آموزند و هنگام ورود به دانشگاه برای شروع عملی آماده هستند. استادان دانشگاه انگیزه زیادی برای تدریس به روش‌های جدید ندارند. وب‌سایت‌هایی که دانشجویان را رتبه‌بندی می‌کنند اغلب آبروی استادان را می‌برند. اما دولت‌ها می‌توانند بهتر کار کنند. به عنوان مثال بریتانیا در حال معرفی برنامه‌ای برای تشویق و پاداش‌دهی به آموزش مناسب است. این کار آقای اکمن را خوشحال می‌کند. به گفته او «تعداد افراد خودساخته‌ای مانند لئوناردو داوینچی بسیار اندک است. این ما هستیم که وظیفه داریم دانشجویان را برای آینده آماده کنیم».
منبع: اکونومیست

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها