تاریخ انتشار:
مهمترین چالش بخش تولید، کمبود سرمایهگذاری است
سر بیکلاه صنعت
دادههای مختلف اقتصادی نشان میدهد از میان بخشهای مختلف تولید(کشاورزی، معدن و صنعت)، دو بخش کشاورزی و معدن وضع نسبتاً خوبی دارند اما در بخش صنعت دچار رکود هستیم.
دادههای مختلف اقتصادی نشان میدهد از میان بخشهای مختلف تولید (کشاورزی، معدن و صنعت)، دو بخش کشاورزی و معدن وضع نسبتاً خوبی دارند اما در بخش صنعت دچار رکود هستیم. دلیل این اتفاق هم واضح است. صنعت کشور به شدت فرسوده شده و همین فرسودگی است که مشکلساز شده است. در سالهای گذشته که درآمدهای نفتی خوبی نصیب کشور شد صنعت باید به نوسازی تکنولوژیکی، بازسازی نظام مدیریتی در بنگاههای صنعتی و اصلاح ساختار مالی میپرداخت که متاسفانه هیچکدام از این الزامات به صورت برنامهریزیشده و جامع در واحدهای صنعتی انجام نشد. حاصل این فرصتسوزی بر جای ماندن صنعتی فرسوده بود که به طور همزمان با رقیب سرسختی مانند چین هم روبهرو شد. حضور کالاهای چینی در بازار ایران سبب شد مردم تمایل کمتری به خرید کالای ایرانی داشته باشند. کالاهای وارداتی چینی تمام بازارهای تولید داخلی را به علت ارزانفروشی و سودجویی تجار واردکننده (که هر نوع کالای بیکیفیتی را عرضه میکنند) به خطر انداخت. دلارهای نفتی به جای اینکه سمت نوسازی صنعت کشور هدایت شود در اختیار برخی تاجران علاقهمند به چین قرار گرفت. آنها هم تا توانستند از شیر مرغ تا جان آدمیزاد به
کشور وارد کردند تا در این وادی سر صنعت بیکلاه بماند. صنایع که نوسازی نشدند هیچ، تسهیلاتی هم در اختیار آنها قرار نگرفت و نقدینگی واحدها در کنار رقیب قدرتمند چینی کاهش یافت. کار به جایی رسید که برخی از کارخانهها چارهای جز تعطیلی نداشتند و برخی دیگر هم به ناچار به تعدیل نیرو روی آوردند. این وضع با تشدید تحریمها و نوسانات بازار ارز بخش صنعت را در گردابی سهمگین گرفتار کرد. پارهای از این گرداب جان سالم به در بردند و برخی دیگر هم تاب و توان آن را نداشتند. آنچه ماند وضعیتی است که امروز در صنعت میبینیم. صنعتی که به گفته ارباب صنعت در هدفمندی یارانهها سهمی از آن نگرفت و کسی نتوانست دولت را متقاعد کند که این سهم پرداخت نشده است. صنعت در نهایت گرفتار اختناق نقدینگی شد. این اختناق نقدینگی ناشی از این است که یکی از مهمترین مجاری تغذیه صنعت و بنگاههای صنعتی که نظام بانکی کشور است تقریباً کور شده است. بانکها پس از برملا شدن فساد سه هزار میلیارد تومانی درب خود را برای ارائه تسهیلات تولید به روی صنعتگران بستند و نیاز آنان را نتوانستند پاسخ بگویند. این در حالی است که نظام بانکی باید تسهیلات سرمایه در گردش ارائه
کند. در همه جای دنیا صنعت با تسهیلات بانکی کار میکند چون این به نفع بانک است که پولش در چرخش باشد و ارزش افزوده ایجاد کند. متاسفانه نظام بانکی ما به علت اینکه عمده منابع اعتباریاش به جاهای دیگر تخلیه شده چیزی برای ارائه به واحدهای صنعتی ندارد. شاید پرسیده شود منظور از جاهای دیگر چیست؟ منظور از جاهای دیگر مواردی هستند که نباید در اولویت قرار میگرفتند. باز هم ممکن است پرسیده شود کدام موارد در اولویت نبودند؟ کلیه مواردی که طبق دستور و خارج از تصمیم کارشناسی خود بانک بوده است و از تسهیلات بانکی استفاده شده است. دستاندرکاران پروژههای عمرانی معمولاً «برای گرفتن وام از نظام بانکی همیشه مشکل داشتند. بانک مجاز نبوده امکانات خود را در اختیار پروژههای دولتی قرار دهد. خاطرم هست هر زمان که قرار بود برای طرحی از بانک مرکزی وام بگیریم مستلزم این بود که مجلس تصویب کند. چون اگر وام گرفتن دولت از بانک مرکزی ضروری باشد و این به معنای کسری، بودجه و منبع تامین کسری باید در بودجه ذکر شود. یکی از راههای تامین کسری بودجه استقراض از بانک مرکزی است که اگر قانونگذار این را تصویب کرد امکان گرفتن وام وجود دارد. یکی از راههای
تامین کسری بودجه دولت استقراض از خارج است که قانون اساسی این اجازه را نمیدهد.» تنها راه باقیمانده برای تامین نیازهای ارزی و ریالی استقراض از بانک مرکزی است. اما آیا وامهایی که گرفته میشود مجوز مجلس دارد؟ نقش مجلس در این میان کجا رفته؟ آیا قانونگذار فراموش کرده باید بر اینگونه اقدامات دولت نظارت کند؟
البته برای پروژههای خارج از بودجه تنها از منابع بانکها استفاده نشده است. از حساب ذخیره ارزی و صندوق توسعه ملی هم به کرات استفاده شده و همه اینها یکسری نوآوری بوده که در نظام تدبیر اقتصادی کشور صورت گرفته و متاسفانه به یک نظام تدبیر ناشایست تبدیل شده است. حال در چنین وضعیتی صنعت چه راهحلی دارد تا از رکود بیرون بیاید؟ راهحل این مشکل تزریق خیلی کلان به نظام بانکی است. دولت که نمیتواند این منبع را تامین کند به خصوص در این شرایط که امکان ندارد. شاید اگر رونق درآمد نفتی بود و سالی60 میلیارد دلار درآمد را داشتیم، میتوانستیم بگوییم دولت افزایش سرمایه در بانکهای دولتی بدهد. این کمککننده بود اما الان این کار امکان ندارد و تنها راه باقیمانده این است که ما از حق و حقوقمان در مجامع بینالمللی استفاده کنیم. مثل صندوق بینالمللی پول، بانک جهانی، بانک توسعه آسیایی، بانک اسلامی و... و راه دیگری به جز استقراض از این مراکز نداریم. ما در این بانکها سهم و سرمایه داریم. همه کشورها از این حق استفاده میکنند اما ما به دلیل سیاسی این امکان را نداریم. ایالاتمتحده که بیشترین سهام را در این قبیل نهادهای بینالمللی دارد
مانع میشود.
به هر حال صنعت یا باید به همین صورت باشد و به تدریج از بین برود و یا اینکه راهحلی پیدا کنیم. البته هنوز از لحاظ صنعتی به جایی نرسیدهایم که بگوییم بخشی از آن هم تعطیل شود. ایالات متحده که بزرگترین تولیدکننده فولاد در دنیا بود الان دیگر این کار را نمیکند، ما در آن مرحله هم نیستیم که بگوییم دیگران تولید کنند چون خودمان احتیاج به تولید داریم. راه دیگر این است که صاحبان صنایع و آنهایی که توانایی دارند باید سرمایههای خانوادگی (داراییهای مرده) را وارد صنعت کنند که البته این سرمایهها به ارزش افزوده برای خودشان و کشور تبدیل میشود. چون این پولها وقتی وارد صنعت شود هم باعث ایجاد اشتغال میشود و هم سودآور است.
حال با چنین شرایطی برای سال1392 چه وضعیتی را میتوان پیشبینی کرد؟ پیشبینی خیلی آسان نیست چون اگر شرایط پولی و فضای کسبوکار ما همین باشد که در سالهای 1390 و 1391 بوده نباید انتظار داشته باشیم که در سال جدید اوضاع رو به بهبود برود. چون همین شرایط است که صنعت را به این روز انداخته. البته بحث من تا این لحظه در مورد واحدهای تولید موجود است، مهمترین کمبود ما الان سرمایهگذاری برای تولید جدید است که صورت نمیگیرد. سرمایهگذاریهای که از صداوسیما میبینیم در کارهای زیربنایی است که کاری دولتی است اما درطرحهای جدید تولیدی که اشتغال دائم ایجاد کند سرمایهگذاریمان خیلی کم است. نسل جوانی که اکثراً دانشآموخته مراکز آموزش عالی هستند باید در صنعت و کشاورزی مدرن کار کنند که اینها احتیاج به تشکیل سرمایه و سرمایهگذاریهای جدید دارند.
کمبود نقدینگی در صنعت
دلارهای نفتی به جای اینکه سمت نوسازی صنعت کشور هدایت شود در اختیار برخی تاجران علاقهمند به چین قرار گرفت. آنها هم تا توانستند از شیر مرغ تا جان آدمیزاد به کشور وارد کردند تا در این وادی سر صنعت بیکلاه بماند.
بانکها پس از برملا شدن فساد سه هزار میلیارد تومانی در خود را برای ارائه تسهیلات تولید به روی صنعتگران بستند و نیاز آنان را نتوانستند پاسخ بگویند. این در حالی است که نظام بانکی باید تسهیلات سرمایه در گردش ارائه کند. در همه جای دنیا صنعت با تسهیلات بانکی کار میکند چون این به نفع بانک است که پولش در چرخش باشد و ارزش افزوده ایجاد کند.
بایزید مردوخی، صاحب نظر اقتصادی
دیدگاه تان را بنویسید