شناسه خبر : 20482 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

یادداشتی درباره وضعیت سرمایه اجتماعی در ایران

افول سرمایه اجتماعی و افزایش ناشادی در ایران

علی دینی‌ترکمانی، استادیار موسسه مطالعات و پژوهش‌های بازرگانی است. وی فارغ‌التحصیل رشته اقتصاد از دانشگاه تهران است.

علی دینی‌ترکمانی
علی دینی‌ترکمانی، استادیار موسسه مطالعات و پژوهش‌های بازرگانی است. وی فارغ‌التحصیل رشته اقتصاد از دانشگاه تهران است. او دارای بورس آموزش پیشرفته از دانشگاه کمبریج در زمینه اقتصاد توسعه است. همچنین تجربه یک سال فرصت مطالعاتی را در دانشگاه کالیفرنیا ریورساید دارد. او دارای سه عنوان کتاب، 9 مقاله علمی-پژوهشی، چهار مقاله علمی-ترویجی و 12 سخنرانی در همایش‌های مختلف است. حوزه‌های پژوهشی وی عبارتند از: اقتصاد توسعه، نقش دولت در فرآیند توسعه، نظام اقتصاد جهانی، فقر و توزیع درآمدها. او از جمله منتقدان سیاست‌های تعدیل اقتصادی و اقتصاد نئولیبرال است.
1- در اهمیت مفاهیم سرمایه اجتماعی و اقتصاد شادی
مفهوم و نظریه سرمایه اجتماعی همچون مفهوم جهانی شدن به یکی از مفاهیم بسیار مطرح در حوزه نظریه‌پردازی بین‌رشته‌ای طی دو دهه اخیر تبدیل شده است. صرف نظر از مدگرایی علمی که همیشه وجود دارد و موجب می‌شود تنور برخی از مباحث بیش از اندازه گرم و داغ شود، استقبال از این مفهوم چندان بی‌دلیل هم نیست. یکی از دلایل مهم آن را می‌توان در عنوان مقاله رابرت پاتنام (‌1995)، «بازی بولینگ در تنهایی: سقوط سرمایه اجتماعی در آمریکا» یافت. در اقتصادهای پیشرفته به‌ویژه آمریکا، تنهایی و تضعیف مناسبات اجتماعی، طی سال‌های اخیر، به صورت معضلی جدی درآمده که نه‌تنها ناشادی افراد را به دنبال داشته بلکه موجب کاهش مشارکت اجتماعی آنان در امور اجتماعی و سیاسی هم شده است. الخاندرو گونزالس در فیلم مطرح «بابل» (2006) این تنهایی را به تصویر کشیده و به خوبی نشان می‌دهد که به‌رغم کوچک‌تر شدن جهان و پیشرفت حیرت‌انگیز فناوری، فاصله میان آدم‌ها روز به روز بیشتر شده و هر کسی در کنج خلوت خود فرو رفته است. اخیراً، به این موضوع اقتصاددانان مطرحی چون جان هلی ول، ریچارد لیارد و جفری ساچز (2012)، در چارچوب مفهوم «اقتصاد شادی» پرداخته‌اند؛ بحث بر سر این است که چرا با وجود رشد زیاد درآمد‌ سرانه و رفاه مادی در دوران جدید، افراد ناشادتر از گذشته هستند. اگر به تعبیر چنین اقتصاددانانی شادی آدمی و رضایت خاطر وی از زندگی، هم تحت تاثیر عوامل بیرونی و محیطی (درآمد، کار، جامعه و حکمرانی، ارزش‌ها و دین) و هم تحت تاثیر عوامل شخصی و ژنتیک (سلامت ذهنی و جسمانی، روابط خانوادگی، تحصیلات، جنسیت و سن) باشد، در این صورت می‌توان تاثیر تضعیف مناسبات اجتماعی و محیطی و ارزش‌های اجتماعی‌گرایانه برگرفته از منابع دینی و غیر‌دینی بر کاهش میزان رضایت از زندگی را دریافت. این موضوعی است که نظریه‌پردازان پست‌مدرن توسعه‌ هم دغدغه آن را دارند: از نظر چنین اقتصاددانانی، در دوران مدرنیته، انسان با پروژه پیشرفت و ترقی از چاله درآمده و در چاه فرو رفته است؛ رابطه انسان با انسان و انسان با محیط بر اثر سیطره عقلانیت ابزاری از هم گسسته و نگاه ابزاری جای همدلی و تفاهم متقابل را گرفته است. بنابراین، از این منظر با بحثی جدی مواجه هستیم. مفهوم و نظریه سرمایه اجتماعی کمک می‌کند که این معضل، یعنی تنهایی و ناشادی آدمی، به رغم پیشبرد فرآیند توسعه اقتصادی، تا حدی ریشه‌یابی شود. تنهایی آدمی، به معنای تضعیف شبکه‌ها و مناسبات اجتماعی و کنار رفتن تدریجی تور ایمنی است که در دوران پیشا‌مدرن به صورت سنتی وجود داشت و به تدریج با تک‌سلولی شدن زندگی انسانی تضعیف شده است. البته، در دوران مدرن با ظهور نهادهایی چون سازمان‌های غیر‌دولتی و برنامه‌های رفاه اجتماعی‌گرای دولت‌ها تا حدی خلاء ناشی از مناسبات شبکه‌ای سنتی پر شده است. این مناسبات علاوه بر چنین کارکردی، وقتی در قالب شبکه‌هایی مانند اتحادیه‌های کارگری و سازمان‌های غیر‌دولتی طرفدار محیط زیست یا برابری جنسیتی قرار می‌گیرد نقش حامی جامعه مدنی را بازی می‌کند که موجب مشارکت بیشتر آحاد افراد جامعه در فرآیند توسعه اقتصادی و سیاسی می‌شود. بنابراین، از این منظر سیاسی نیز، سرمایه اجتماعی حائز اهمیت است. دلیل دیگر اقبال روز‌افزون به مفهوم و نظریه سرمایه اجتماعی، بین‌رشته‌ای بودن آن است که برای منتقدان تحلیل‌های تک‌رشته‌ای باریک‌بینانه، زمینه‌ مناسبی فراهم کرده تا با نگاهی جامع‌تر، علل تفاوت در تحولات توسعه‌ای میان مناطق یا کشورهای مختلف یا میان دوره‌های تاریخی مختلف در یک کشور خاص را بررسی کنند. سرمایه اجتماعی رشته‌های اقتصادی، سیاست، جامعه‌شناسی و مردم‌شناسی را به یکدیگر پیوند می‌زند و به این صورت گونه‌ای از دانش اجتماعی را خلق می‌کند که نمونه‌های آن را در قرائت‌های مختلف آثار اندیشمندان کلاسیکی چون، اسمیت، مارکس، دورکیم و وبر می‌توان یافت.
2- روند سرمایه اجتماعی در ایران
بالا رفتن ارتفاع دیوارهای منازل و استفاده از سیم‌های خاردار یا نرده‌های تیز بر روی دیوارها و همین‌طور نصب حفاظ‌های نرده‌ای بر پنجره‌ها در طبقه اول و آخر ساختمان‌ها، نشان از عمیق‌تر شدن بی‌اعتمادی روز‌افزون در جامعه ایران است. این موضوع خود با دیگر شاخص سرمایه اجتماعی یعنی رشد شدید جرائمی چون دزدی و سرقت و قتل رابطه دارد. اعتماد میان ایرانیان خارج از کشور در مقایسه با حتی چینی‌ها که به عنوان ملتی با سوء‌‌اعتماد شدید نسبت به هم شناخته شده هستند، بسیار ضعیف‌تر است. به همین دلیل، همکاری شبکه‌ای که میان اقلیت‌های دیگر وجود دارد، در جامعه ایرانی کمتر دیده می‌شود. ایرانیان خارج از کشور به جای حمایت از هم، از یکدیگر دوری می‌کنند تا حاشیه امنیت بیشتری داشته باشند. این ضعف در همکاری، خود را به شکلی دیگر در محیط‌های کاری، چه در بخش دولتی و چه در بخش خصوصی، نشان می‌دهد؛ کار گروهی در جامعه و اقتصاد ایران معنایی ندارد؛ و جای خود را به کار انفرادی داده است. نبود شایسته‌سالاری در نظام اداری موجب شکل‌گیری هرمی‌ شده که بیشتر موجب بروز تضاد میان نیروی کار و مدیرانی می‌شود که زبان یکدیگر را چندان نمی‌فهمند. نقض قوانین و مقررات به رغم افزایش قابل توجه جرائم پولی بیشتر شده است. فساد مالی به نحوی افزایش یافته که به صورت معضلی جدی درآمده است جامعه را تهدید می‌کند. استفاده روز‌افزون از سرعت‌گیر در خیابان‌ها، عدم رعایت حقوق عابران و رانندگی بد و خطرناک و استرس‌زا همگی دال بر عدم رعایت فراگیر قوانین و مقررات از سوی افراد و تبدیل ضد‌ارزش‌ها به ارزش‌هاست. درگیری‌های مختلف در حین رانندگی نیز دال بر افزایش میزان پرخاشجویی در جامعه ایران است. گاهی دیده می‌شود که با تصادفی کوچک افراد با زنجیر و جک و قفل فرمان به جان یکدیگر می‌افتند. این موارد نشانه‌هایی جدی از بی‌قراری و ناآرامی و افسردگی اجتماعی است که خود را در شاخص ناشادی بازتاب می‌دهد. اگر میان سرمایه اجتماعی و شادی رابطه‌ای مستقیم وجود داشته باشد، در این صورت، شادی پایین و کاملاً ملموس در جامعه‌ ما نیز شاخصی برای سرمایه اجتماعی پایین است. مطابق برآورد جان هلی ویل، ریچارد لیارد و جفری ساچز (2012) ایران بر مبنای شاخص شادی دارای رتبه 80 در میان 100 کشور جهان است. همین‌طور بر مبنای شاخص رفاهی لگاتوم (2011) ایران در گروه کشورهای با سرمایه اجتماعی پایین قرار دارد (رنگ قرمز در نقشه 1). بر مبنای این برآورد، از هر 10 نفر در ایران، تنها یک نفر به دیگران اعتماد دارند 36 درصد از افراد در امور خیریه مشارکت دارد که بالاتر از میانگین جهانی است؛ 39 درصد تمایل به کمک به افراد غریبه دارند (رتبه 87)؛ کمتر از 12 درصد تمایل به همکاری در امور داوطلبانه دارند (رتبه 81)؛ 63 درصد می‌توانند روی خانواده و دوستان هنگام نیاز به کمک حساب باز کنند (رتبه 105)؛ 57 درصد از متاهلان به شبکه اجتماعی دسترسی دارند (بالاتر از میانگین جهانی)؛ رتبه ایران بر مبنای شاخص‌های مختلف رفاهی این موسسه بین‌المللی به شرح جدول 1 است. بر مبنای این داده‌ها که تا حد زیادی مشابه داده‌های موجود در مطالعات دیگر است، ایران از نظر شاخص‌های سلامت و آموزش، درآمد سرانه، کارآفرینی و کسب و کار، تقریباً حول وحوش میانگین جهانی قرار می‌گیرد اما، از نظر احساس امنیت و آرامش، حریم شخصی، حکمرانی و سرمایه اجتماعی پایین‌تر از میانگین قرار دارد. یعنی، آنچه موجب ناشادی می‌شود امکانات اقتصادی نیست بلکه بی‌ثباتی‌های بیش از اندازه در نظام اداری، تغییرات پی در پی قوانین و مقررات، احساس تبعیت ناشی از نبود شایسته‌سالاری و احساس ناامنی از نبود حریم خصوصی است. موج‌های مهاجرت پی در پی بیش از آنکه تحت تاثیر هزینه فرصت اقتصادی از دست رفته (درآمد از دست رفته در خارج به دلیل زندگی در ایران) باشد، تحت تاثیر همین عوامل و در تحلیل نهایی ناشادی جامعه است. بخش قابل توجهی از خانواده‌های مهاجرت‌کرده که توانایی عبور از فیلترهای مهاجرتی کشورهایی چون کانادا و آمریکا و استرالیا را دارند، به لحاظ اقتصادی دارای موقعیت بسیار خوبی هستند و بنابراین انگیزه مهاجرت‌شان دسترسی به آرامش و شادی موجود در جوامع مقصد است.
3- روند سرمایه اجتماعی و شادی در آینده
پیش از نگاهی بر روند سرمایه اجتماعی و ناشادی در آینده، اشاره‌ روش‌شناختی به تبیین تطبیقی این موضوع در ایران و کشورهای پیشرفته سرمایه‌داری صنعتی لازم و ضروری است. هر چند افول سرمایه اجتماعی به دلیل از هم گسیختن شبکه‌های اجتماعی سنتی و افزایش ناشادی بحث عامی است که در سطح جهانی با هدف آسیب‌شناسی نظام سرمایه‌داری و راه‌کارهایی برای آن، مانند تقویت فرآیند دموکراسی مشارکتی دنبال می‌شود، در ایران این موضوع خاص‌تر و حادتر است. بنابراین، در چارچوب اصل «تحلیل مشخص از شرایط مشخص» باید به ریشه‌های ساختاری تفاوت در عملکرد سرمایه اجتماعی و شادی توجه کرد. اما در جامعه‌ ما هنوز پیوندهای سنتی شرقی در کار است و اگر هنوز زندگی تک‌سلولی و تنهایی ناشی از آن، به‌رغم شبه‌نوسازی اقتصادی که تاکنون پیش آمده، به دلیل آیین‌ها و سنن دینی و ملی سیطره کاملی پیدا نکرده و مناسبات اجتماعی را به طور کامل تضعیف نکرده است. اما، داده‌های موجود دال بر این واقعیت‌اند که در صورت عدم اصلاح عوامل مرتبط با حریم شخصی، سرمایه اجتماعی ضعیف خواهد شد و میزان ناشادی و افسردگی اجتماعی مرتبط با آن افزون. بنابراین، در چنین شرایطی، انتظار بر این است که گرایش به استفاده از مواد مخدر و سایر جرائم اجتماعی، تمایل به مهاجرت و پیدا کردن آشیانه‌ای ولو کوچک در آن سوی دریاها، تمایل به درگیر شدن در فساد مالی، تمایل به کار انفرادی، نقض قوانین و مقررات و... افزایش پیدا کند. همین‌طور انتظار بر این است که فضای کسب و کار و هزینه‌های معاملاتی مرتبط با آن، هر دو، در جهت منفی و با کارکرد ضد‌انباشت سرمایه تغییر کنند.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها