شناسه خبر : 20603 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

نگاهی به سه دهه حضور ایران در نمایشگاه‌های جهانی کتاب

شمعی در بیابانی تاریک

یکی از مهم‌ترین برنامه‌های فرهنگی سالانه تقویم نشر ایران در سال‌های اخیر، حضور در نمایشگاه‌های بین‌المللی کتاب بوده است.

حمید نورشمسی

یکی از مهم‌ترین برنامه‌های فرهنگی سالانه تقویم نشر ایران در سال‌های اخیر، حضور در نمایشگاه‌های بین‌المللی کتاب بوده است. نمایشگاه‌هایی که به دلیل ساختار متفاوت حضور ناشران و کتاب در آنها همواره برای ناشران و مدیران دولتی نشر در ایران به صورت فرصت و البته مایه حسرت دیده شده است و کمتر فرصت اقتصادی مطلوبی از دل آن با ساختار نشر ایران همخوانی کرده و استخراج شده است.
با وجود این برخی از ناشران کشور از سال‌ها قبل و نزدیک به سه دهه است که با وجود هزینه‌کردهای فراوان مترتب بر این مساله، به صورت انفرادی اقدام به حضور در این نمایشگاه‌ها و معرفی آثار و تولیدات خود می‌کنند. بسیاری از این ناشران در گفت‌وگوها و اظهارنظرهای خود هدف از این اقدام را تلاش برای کسب تجربه یا گشودن دریچه‌ای تازه در اقتصاد نشر ایران عنوان می‌کنند. به عبارت ساده‌تر هدفی که ناشران ایرانی برای حضور در این نمایشگاه‌ها انتخاب کرده‌اند بسیار ایده‌آل و مطلوب است اما آیا ابزار و شیوه صحیحی نیز برای این حضور انتخاب شده است؟
حضور مجموعه ناشران و حمایت دولت از رقم خوردن رویدادی که بتواند عصاره و چکیده حضور نشر ایران در جهان را معرفی کند، قدمتی بیش از یک دهه ندارد و درباره ماحصل و آورده آن در این مدت حرف و بحث‌های فراوانی وجود دارد. دولت سالانه مبالغ قابل توجهی از بودجه فرهنگی خود را در قالب موسسه نمایشگاه‌های فرهنگی ایران صرف این حضور اعم از سفر به نمایشگاه‌های خارجی و حمایت از ناشران برای حضور در آنها و نیز بازدید دیگر ناشران و مدیران نمایشگاه‌های خارجی از ایران می‌کند. با این همه سهم ایران از اقتصاد نشر در بازارهای جهانی تقریباً هیچ و صفر به شمار می‌رود و این سرمایه‌گذاری و هزینه‌کرد دولتی برای ایران تاکنون رهاورد ویژه‌ای نداشته است.

ایران و نمایشگاه‌های بین‌المللی کتاب
در سال‌های ابتدایی دهه 80 و با همت مرحوم محمد‌علی شعاعی مدیر وقت دفتر مجامع و تشکل‌های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی جمعی از فعالان نشر ایران در عرصه بین‌الملل به‌طور مشخص مدیران چند آژانس ادبی و نیز نمایندگانی از نهادهای فرهنگی دیگر فعال در حوزه نشر طی جلساتی تصمیم به تدوین سیاست‌هایی در زمینه حضور و معرفی نشر ایران در نمایشگاه‌های کتاب خارجی می‌گیرند. از همین رهگذر و با حمایت دولت نخستین کاروان از این فعالان در همان سال‌ها روانه نمایشگاه کتاب فرانکفورت و پس از آن برای آشنایی با صنعت نشر فرانسه راهی این کشور می‌شوند. در کنار این اتفاق ناشرانی چند از بخش خصوصی و نیز موسساتی با توانایی اقتصادی قابل توجه مانند کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نیز به صورت مستقل با حضور در این رویدادها سعی در کسب بازار اقتصادی ویژه‌ای برای خود داشتند. این اتفاق اما در بهترین حالت تنها در مواردی منجر به نتیجه شد که نه ناشر که صاحب اثر به صورت شخصی توانست با ناشر یا مترجم یا به‌طور کلی ذی‌نفع بین‌المللی برای انتشار اثر تماس بگیرد.
تجربه ترجمه آثاری از نویسندگانی مانند زویا پیرزاد یا مصطفی مستور یا محمود دولت‌آبادی و نیز حضور آثار چندین تصویرگر ایرانی در آثاری منتشر‌شده در خارج از ایران را می‌توان در این زمینه تقسیم‌بندی کرد. در اواخر دولت نهم، موضوع حضور سالانه ایران در نمایشگاه‌های مهم کتاب از جمله نمایشگاه کتاب فرانکفورت بیش از پیش خودش را جدی نشان می‌دهد و البته با حواشی زیادی نیز برای بهارستان‌نشینان مواجه شد. از سویی ساکنان طبقه سوم ساختمان سینمانی بهارستان سعی در ایجاد کانال ارتباطی دو‌طرفه میان ایران و نمایشگاه‌های بزرگ کتاب دنیا داشتند و با طرح موضوعی مانند تبادل غرفه و تخصیص رایگان بخشی از غرفه‌ها به یکدیگر سعی در پررنگ کردن حضور خود در این رویدادها داشتند و از سوی دیگر تصمیم‌های عجیب و خلق‌الساعه برخی مدیران به این موضوع لطمه زیادی وارد می‌کرد.
در دولت دهم با رایزنی‌های به عمل‌آمده با مدیران دو نمایشگاه بزرگ کتاب مسکو و فرانکفورت موضوع تبادل غرفه میان دو کشور در نمایشگاه‌ها به صورتی جدی مطرح شد و اقداماتی نیز در این زمینه انجام پذیرفت اما ماجرای حضور نیافتن ایران در نمایشگاه فرانکفورت در سال 2011 بنا بر تصمیم معاون وقت فرهنگی وزیر ارشاد که منجر به خسارت بالغ بر 55 هزار یورو در آن سال برای ایران شد باعث شده اختلال‌های جدی در این زمینه ایجاد و حضور بین‌المللی نشر ایران در نمایشگاه‌های خارجی کتاب با ابهامات زیادی مواجه شود.
با این همه روند و سیاستگذاری نشر ایران در دولت یازدهم بر رونق مراودات بین‌المللی در این عرصه قرار گرفت که نقطه ویژه آن میهمان ویژه بودن ایران در نمایشگاه مسکو در سال گذشته و حضور پررنگ ایران در نمایشگاه پکن و پاریس طی یک سال گذشته بوده است.
نکته دیگر در این زمینه را می‌توان حضور نهادهای فرهنگی مانند سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و نیز حوزه هنری در بازارهای جهانی کتاب جست‌وجو کرد. حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی در سال‌های دهه‌های 70 و 80 به دنبال نیاز برای ترجمه برخی از آثار ادبی ایران به زبان‌های دیگر به ویژه عربی، با حضور مترجمان قابل اعتنایی مانند مرتضی بیدج تلاش کرد بخشی از این فرآیند ترجمه شکل و سامان بگیرد اما اصرار این نهاد به حضور نداشتن در بازارهای جهانی به صورت مستقیم و وانهادن تمامی این مسیر برای پیموده شدن به مترجم عملاً این مسیر را ناپیموده باقی گذاشت.
در سال‌های اخیر نیز این سازمان با موجی از ترجمه‌هایی از آثار خود به زبان‌های عربی و اردو از سوی دانشجویان خارجی مقیم ایران و البته با همکاری رایزنی‌های فرهنگی ایران در سایر کشورها مواجه بوده است که در انتقاد به این مساله با تاسیس مرکزی با عنوان ترجمه سعی در مقابله با این کار کرد که البته تاکنون خروجی قابل توجهی نداشته است.
سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی نیز از دیرباز به عنوان نهادی که بزرگ‌ترین شبکه ارتباطی ایران در کشورهای مختلف جهان را به واسطه مدیریت رایزنی‌های فرهنگی کشور داشته تلاش زیادی برای انتشار ترجمه‌هایی از کتاب‌های ایرانی داشته است که در موارد بسیار به دلیل نگاه دولتی و نشناختن بازارهای هدف چیزی جز هدررفت سرمایه‌ها به همراه نداشته است. با این همه از این کانال کتاب‌های معدودی نیز مانند «من او» نوشته رضا امیرخانی و «مردگان باغ سبز» اثر محمد‌رضا بایرامی توانسته ناشر و مترجمی غیر‌ایرانی را به دست بیاورد.
با مرور این اتفاقات، کماکان سوالی که پیش رو باقی است این مساله است که آیا حضورهای بین‌المللی جدای از آشنایی و معارفه با فعالان نشر بین‌المللی در سطوح مدیریتی، آورده دیگری نیز برای نشر ایران داشته است؟

نگاه به ایران در بازار جهانی نشر
محسن مهرآبادی مدیر‌عامل مجمع ناشران دفاع مقدس که یکی از مهم‌ترین تشکل‌های فعال و حاضر در این دست نمایشگاه‌ها طی سال‌های اخیر بوده است در این زمینه می‌گوید: تجربه شخصی من نشان می‌دهد طی سال‌های دهه 80 گرایش به ادبیات ایران به ویژه ادبیات دفاع مقدس از سوی کشورهای غربی وجود نداشت؛ زیرا گمان می‌کردند این ادبیات سفارشی است و عده‌ای با دریافت پول حاضر به نوشتن شده‌اند. تجربه شخصی حضور من در برخی از نمایشگاه‌های بین‌المللی کتاب نشان می‌دهد غربی‌ها میدان و مجالی برای مطرح کردن ادبیات به ویژه در زمینه جنگ به ما نمی‌دهند و با ایجاد محدودیت مانع معرفی آن می‌شوند. اگر ناشرانی به تصادف به ما مراجعه می‌کردند، به هر دلیلی از مراجعه دوباره به ما منصرف می‌شدند. چون این تجربه را از قبل داشتم، معتقدم با این شرایط نمی‌تواند در نمایشگاهی مانند نمایشگاه کتاب فرانکفورت کاری از پیش ببرد، الان هم بر همین باور هستم.

جایگاه دولت در مراودات جهانی نشر
علی ناظری مدیر انتشارات فاتحان و مسوول برپایی نمایشگاه‌های ملی کتاب دفاع مقدس که چند دوره در نمایشگاه فرانکفورت حضور داشته، پاسخ این سوال را این‌گونه داد: به نظرم فرآیندی که در نمایشگاه مورد نظر برای برقراری ارتباط و بهره متقابل وجود دارد، یک فرآیند بسیار پیچیده است. طی چند مرتبه‌ای که در این نمایشگاه‌ها حضور داشته‌ام و همچنین براساس تجربیات دوستان دیگری که در فرانکفورت حضور داشته‌اند، می‌توانم بگویم چیزی که از حضور در فرانکفورت حاصل شده، عایدی کمی بوده؛ شاید حتی در حد صفر.
ناظری همچنین در ادامه می‌گوید یا ما فرآیند این نمایشگاه را درست نمی‌شناسیم که به نتیجه نمی‌رسیم یا شرایط برای ما به گونه‌ای چیده شده که حتماً باید شرایط خاصی داشته باشیم تا مورد استقبال قرار بگیریم. البته نه اینکه طی سال‌های گذشته در این نمایشگاه کاری صورت نداده‌ایم. کپی‌رایت‌هایی خریده و فروخته شده اما این کار هم اگر انجام شده، بیشتر در جهت منافع طرف دیگر بوده تا اینکه محصول ما به فروش برود و مطرح شود. فضای این نمایشگاه به ویژه برای ناشران و فعالانی که در کار آثار مربوط به انقلاب و ارزش‌های انقلاب هستند، فضایی بسته دارد.

ناشران برای خود فکری کنند
امین متولیان، معاون برنامه‌ریزی و نظارت راهبردی نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور و مدیر‌عامل سابق موسسه بین‌المللی نشر الهدی نیز در این زمینه می‌گوید: حضورمان در نمایشگاه‌های بین‌المللی کتاب وقتی توجیه‌پذیر است که بتوانیم حداقل به یکی از کارکردهای آن دست پیدا کنیم. به نظرم این نمایشگاه‌ها چند کارکرد اصلی دارد که اصلی‌ترینشان، اقتصاد نمایشگاه و رد و بدل کردن امتیاز نشر است. حضور در هر نمایشگاه کتاب دیگری هم، چه با حضور بخش دولتی و چه خصوصی، وقتی توجیه‌پذیر است که بتوانیم خودمان را با یکی از کارکردهای اصلی آن تطبیق بدهیم. شاید افرادی که به عنوان ناشر یا مولف و به‌طور حقیقی و شخصی در نمایشگاه‌های مذکور حضور داشته‌اند، بگویند بله، این نمایشگاه برای ما آورده‌هایی داشته است. اما در این باره باید همه دست‌اندرکاران حوزه نشر اظهار نظر کنند و بگویند آیا شرایط نسبت به زمانی که در این نمایشگاه‌ها حضور نداشتیم، فرقی کرده یا خیر؟ آیا این حضور به تعبیری به جهانی شدن نشر ما کمک می‌کند؟ اگر کمک نمی‌کند، مشکل از کجاست؟ به نظرم این مساله را باید جامعه فرهنگی بداند و درباره‌اش فکر کند.

کپی‌رایت اصل موضوع هست یا نه؟
محمود آموزگار رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان ایران نیز در این زمینه نظر قابل توجهی دارد. وی تاکید می‌کند یکی از مهم‌ترین نکات درباره حضور ایران در این بازار توجه به این مساله است که ورود به بازار بین‌المللی نشر مثل ورود به هر بازاری مستلزم رعایت قواعد آن بازار است. یعنی تا قواعد آن بازار رعایت نشود نمی‌تواند جایی برای خود باز کند، در بازار نشر مهم‌ترین شرطی که وجود دارد بحث کپی‌رایت و حقوق مولف است که خوشبختانه دو سه سالی است لایحه‌ای در دولت تدوین و در دست بررسی است. اما متاسفانه تا پایان دولت دهم به مجلس نرفت. اما در دست پیگیری است. فکر می‌کنم بسیاری از گره‌ها از این طریق باز می‌شود.
با این حال امین متولیان در این زمینه عنوان می‌کند مساله فقط کپی‌رایت نیست. باید از خودمان بپرسیم کارکرد اصلی نمایشگاه فرانکفورت چیست؟ آیا شرکت در جلسات سخنرانی است؟ آیا تبادل کپی‌رایت است یا هر کارکرد دیگر. به نظرم هویت اصلی این نمایشگاه، یک هویت اقتصادی است. عده‌ای می‌گویند هویت این نمایشگاه نمایش و تبلیغ کتاب است. خب اگر این نمایشگاه چنین رویکردی دارد، باید ببینیم، ما با چه رویکردی با آن روبه‌رو می‌شویم.
با وجود اینکه بحث در زمینه ابعاد و چگونگی حضور در نمایشگاه‌های بین‌المللی کتاب را می‌شود از زوایای مختلف دیگری نیز مورد توجه قرار داد، به نظر می‌رسد بدنه نشر ایران رفته‌رفته با وجود نزدیک شدن به واقعیت‌هایی در زمینه حضور در مجامع بین‌المللی، کماکان درک درستی نسبت به آنچه می‌تواند و آنچه نمی‌تواند عرضه کند را به دست نیاورده است. در این زمینه آژانس‌های ادبی فعال و تاثیرگذار نیز که بتوانند این راه را هموار کنند هنوز در ایران مورد توجه و رسمیت قرار نگرفته و در نتیجه فعالیت آنها حاصل ملموسی را به همراه نداشته است.
از سوی دیگر تنها مجرای توانای مالی و توام با امکانات برای سیاستگذاری در این زمینه که معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است کمتر عزمی برای تغییر رویکردهای خود به نفع بخش خصوصی دارد. در چنین فضایی آیا حضور فعلی ایران در بازارهای جهانی نشر تعبیری جز راه‌رفتن با یک شمع در ظلمات یک بیابان بی‌انتها می‌تواند داشته باشد؟

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها