شناسه خبر : 19782 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

بیشترین درآمد نفتی کشور در هشت سال گذشته به دست آمد

سال‌های وفور درآمد نفت

یکی از شاخص‌های اقتصادی که همواره در بررسی عملکرد اقتصادی دولت‌ها در کشورهای صادرکننده نفت مورد توجه قرار می‌گیرد، درآمدهای دولت حاصل از فروش نفت خام در بازارهای بین‌المللی است.

سعید لاریجانی

یکی از شاخص‌های اقتصادی که همواره در بررسی عملکرد اقتصادی دولت‌ها در کشورهای صادرکننده نفت مورد توجه قرار می‌گیرد، درآمدهای دولت حاصل از فروش نفت خام در بازارهای بین‌المللی است. گویی این موضوع برای همگان بدیهی است که دولتی که از درآمد نفتی بیشتری بهره می‌برد باید بتواند در مقایسه با همتایان خود عملکرد بهتری از خود بروز دهد و به نوعی کارکرد این دولت‌ها با نیم‌نگاهی به درآمدهای نفتی‌شان سنجیده می‌شود. یکی از دلایل این نوع نگاه متفاوت به درآمدهای نفتی، اختلاف زیاد بین هزینه‌های سرمایه‌گذاری و استخراج نفت با درآمدهای حاصل از فروش این محصول با‌ارزش است. توجه به این شاخص به خصوص در کشورهایی بیشتر است که درآمدهای نفتی درصد قابل توجهی از تولید ناخالص داخلی را شامل می‌شود و از این درآمدها برای هزینه‌های جاری کشورها استفاده می‌شود.

تعدیل درآمدها با تورم دلار
در مطالعه بر روی درآمدهای نفتی دولت‌ها باید توجه داشت که بخشی از افزایش رقم اسمی این درآمدها، افزایش سطح عمومی قیمت‌ها یا همان تورم است. به این مفهوم که یک دلاری که امروز از درآمد حاصل از فروش نفت به دست می‌آید قدرت خرید یک دلار در 20 سال پیش را ندارد. از این‌رو مقایسه اعداد درآمد نفتی بدون در نظر گرفتن این ملاحظات غیرعلمی به نظر می‌رسد. برای رفع این مشکل و برای اینکه اعداد قابلیت مقایسه داشته باشند، باید این درآمدها را بر اساس شاخص قیمت مصرف‌کننده آمریکا تعدیل کرد. در نتیجه این تعدیل ملاحظه می‌شود که در سال‌های پیش از سال پایه، درآمد حقیقی بیش از درآمد اسمی می‌شود و هر چه به سال‌های ابتدایی پس از انقلاب برمی‌گردیم این تغییر بیشتر است.
با این حساب، به ارقام درآمدی در دوره هشت‌ساله دفاع مقدس 119 درصد، در دوره سازندگی حدود 59 درصد، در دوره اصلاحات حدود 27 درصد و در دولت‌های نهم و دهم نیز حدود پنج درصد افزوده شد. با اعمال این تغییرات ملاحظه شد که دولت‌های نهم و دهم بیش از دولت‌های اصلاحات و سازندگی درآمد نفتی داشته است. در این بررسی دو نکته حائز اهمیت است. اول اینکه علت تغییر کم این ارقام در این بازه نسبتاً طولانی (حدود 30 سال) این است که تورم دلار رقم نسبتاً پایینی است و معمولاً عددی بین سه تا شش درصد را اختیار می‌کند. اما نکته بسیار مهم دیگری وجود دارد به این صورت که شاخص برابری قدرت خرید آمریکا برای یک سبد مصرفی برای مردم آمریکا محاسبه می‌شود و تغییرات آن با تقریب ضعیف‌تری تغییرات قدرت خرید دلار برای کشوری مانند ایران را منعکس می‌کند. برای این منظور بهتر است، سبدی از کالاهای وارداتی به ایران، اعم از سرمایه‌ای و مصرفی تعریف شود و تغییرات قیمت برای آن سبد محاسبه شود تا تغییرات قدرت خرید دلاری که از درآمدهای نفتی به دست می‌آید با تقریب بهتری محاسبه شود.

مقایسه درآمدها با قدرت خرید طلا
یکی از روش‌های دیگر تعدیل درآمدهای نفتی نسبت به قدرت خرید دلار، مقایسه آنها بر اساس قدرت خرید طلاست. اهمیت این روش را می‌توان در این موضوع جست‌وجو کرد که قیمت طلا در بازارهای جهانی رابطه مستقیمی با قیمت بسیاری از کالاهای اساسی و برخی فلزات پرکاربرد صنعتی دارد. در سال‌های اخیر و در پی افزایش ناگهانی قیمت نفت و همزمان بروز بحران اقتصادی غرب و در پی آن کاهش ارزش دلار نسبت به سایر دارایی‌ها، ارزش طلا رشد چشمگیری داشته است. در ادامه درآمدهای نفتی دولت‌های پس از انقلاب اسلامی به تفکیک آورده شده و محاسبه شده است که با درآمد نفتی در هر سال، چه میزان طلا بر اساس متوسط قیمت طلا در آن سال قابل خرید بوده است. مجموع درآمدهای نفتی در دولت دفاع مقدس برابر با 92 میلیارد دلار بود که با احتساب قیمت اونس جهانی در آن زمان معادل 6752 تن طلا می‌شود. این مقادیر برای دوره زمانی دولت سازندگی به ترتیب برابرند با 125 میلیارد دلار و 9064 تن طلا. در هشت سال دولت اصلاحات درآمدهای حاصل از فروش نفت برابر با 173 میلیارد دلار بود که این میزان درآمد نفتی معادل 15197 تن طلا در آن زمان بود. در دو دوره دولت محمود احمدی‌نژاد نیز مجموع درآمدهای نفتی 610 میلیارد دلار بود که با توجه به افزایش شدید قیمت طلا در چند سال اخیر معادل رقم 18844 تن طلا می‌شود.
طبق محاسبات انجام‌شده ملاحظه می‌شود که مجموع درآمدهای نفتی بر اساس معادل طلا در دولت‌های نهم و دهم بیش از سایر دولت‌ها بوده است، اما از این دیدگاه می‌توان گفت این اختلاف درآمد کمتر از آن چیزی است که تنها با مقایسه اعداد مطلق درآمدهای نفتی دولت‌ها ملاحظه می‌شود.

نسبت درآمد نفتی به تولید ناخالص داخلی
اگرچه تعدیل درآمدهای نفتی نسبت به قیمت اونس جهانی می‌تواند تصویر بهتری از این درآمدها در دولت‌های مختلف به دست دهد، اما باید توجه داشت که در روش‌های تعدیل درآمدها نسبت به یک دارایی خاص تنها یک قدم برداشته شده است. به این معنا که تا این جای کار به نوعی مشخص شده که این دولت‌ها در مقایسه با یکدیگر از چه میزان درآمد نفتی برخوردار بوده‌اند، اما برای مقایسه دقیق‌تر باید به این نکته توجه کرد که با وجود این درآمدها، هر کدام از دولت‌ها چه کارنامه اقتصادی از خود بر جای گذاشته‌اند. برای این منظور شاخص تعریف‌شده مشخصی وجود ندارد که معیار سنجش قرار گیرد، اما نسبت درآمد نفتی به تولید ناخالص داخلی معیار نسبتاً مناسبی برای مقایسه است.index:2|width:300|height:200|align:left
در نمودار نسبت مجموع درآمدهای نفتی به مجموع تولید ناخالص داخلی(1) برای هر کدام از دولت‌های پس از انقلاب محاسبه شده است. آن طور که از نمودار به دست می‌آید دولت سازندگی کمترین بهره را از درآمدهای نفتی برده است و پس از آن دولت‌های نهم و دهم قرار می‌گیرد. دولت اصلاحات از این منظر در مرتبه سوم و دولت دفاع مقدس در مرتبه آخر قرار می‌گیرند که نشان می‌دهد عملکرد بهتری داشته‌اند. البته ذکر این نکته ضروری است که این نسبت نمی‌تواند به تنهایی معیار قضاوت کارنامه اقتصادی قرار گیرد و ترکیب سرمایه‌گذاری‌های بلندمدت و کوتاه‌مدت و مخارج دولت در بخش زیرساخت‌ها در سال‌های گذشته از عواملی است که می‌تواند بر تولید ناخالص داخلی در سال‌های بعدی تاثیر بگذارد.

پی‌نوشت:
1- رقم دقیق تولید ناخالص داخلی در سال 1391 در دسترس نبود و با توجه به نرخ رشد تخمینی در این سال محاسبه و در نمودار وارد شد.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها