شناسه خبر : 15003 لینک کوتاه

زیان‌های اقتصادی از دست رفتن نماد‌های فرهنگی

تصویر ایران در جهان رنگ می‌بازد؟

تصمیم اخیر یونسکو در اجلاس روز سه‌شنبه ۱۲ آذرماه در باکو پایتخت جمهوری آذربایجان به ثبت چوگان تحت عنوان «یک بازی سوارکاری سنتی در قره‌باغ در جمهوری آذربایجان» انجامیده است.

index:1|width:50|height:50|align:left علی دادپی/ استاد اقتصاد در دانشگاه کلایتون
تصمیم اخیر یونسکو در اجلاس روز سه‌شنبه ۱۲ آذرماه در باکو پایتخت جمهوری آذربایجان به ثبت چوگان تحت عنوان «یک بازی سوارکاری سنتی در قره‌باغ در جمهوری آذربایجان» انجامیده است. به این ترتیب رسماً و به وسیله یک سند بین‌المللی چوگان ورزشی آذربایجانی و قره‌‌باغی شناخته شده است و از این پس جمهوری آذربایجان می‌تواند از آن به عنوان نماد فرهنگی خود استفاده کند.
در دنیایی که تصویر فرهنگی ملت‌ها به اندازه ذخایر طبیعی و قدرت تولیدشان اهمیت دارد و درآمد ایجاد می‌کند این موفقیت بزرگی برای جمهوری آذربایجان است که البته جا دارد این موفقیت کشور همسایه را به پشت میزنشینان سرزمین‌مان تبریک بگوییم. چنین موفقیتی برای آذربایجان بدون همکاری صمیمانه و عدم تحرک از جان و دل برخاسته ایشان ممکن و میسر نبود. جایی که ما غایبیم بقیه حاضرند و بر طبل خود می‌کوبند. راستی چرا چنین رویدادهایی می‌توانند اثر اقتصادی داشته باشند و علاوه بر مفهوم فرهنگی‌شان زیان‌های اقتصادی هنگفتی برای بازندگانشان به همراه دارند؟ جواب این سوال در یک واژه خلاصه می‌شود: برند. برند(Brand) را ما به عنوان نشانه تجاری، سمبل و یا حتی طرح کالا می‌شناسیم. اما امروز برند مفهومی فراگیرتر و مهم‌تر از یک نشانه تجاری دارد. برای همین در این یادداشت از آن به عنوان برند استفاده می‌کنیم. برند در واقع تصویر ذهنی یک فرد از یک موضوع، مردم، کشور، کالا، تجربه و فصل است. این تصویر ذهنی نقش بسیار مهمی در تعیین تقاضای فرد برای محصول مورد نظر دارد. حالا این محصول می‌تواند یک بستنی باشد (چند نفر از شما خوانندگان گرامی به بستنی پاک یا کاله فکر کردید؟) یا تقاضای سفر به یک کشور. زمانی که درباره تصویر ذهنی افراد از کشورها صحبت می‌کنیم در واقع درباره اولین عامل موثر بر روابط اقتصادی بین جوامع دیگر و آن کشور صحبت می‌کنیم.
این تصویر ذهنی افراد است که آنها را تشویق به سرمایه‌گذاری، سفر و مصرف کالاهای آن کشور می‌کند. نکته‌ای که در برداشت بسیاری از ناظران روند توسعه کشورمان از موفقیت‌های کشور‌های همسایه مانند ترکیه، امارات، قطر و جمهوری آذربایجان غایب است. تقریباً کسی از میان ایشان از خود درباره تصویری که از ایران در ذهن جهانیان است، سوالی نمی‌کند. در واقع کسی در ایران متولی برند ایران در بازارهای جهانی نیست.
این تصویر ذهنی به حال خود رها شده است و همسایگان هرازگاهی با استفاده ازغفلت ما از اجزای آن می‌کاهند تا تصویر خود را در ذهن جهانیان غنی کنند.
فهرست این اقدامات منحصر به چوگان نیست. پیش از این نیز جمهوری آذربایجان ساز سنتی تار را در اجلاس سال گذشته یونسکو به ثبت رسانده بود و شبکه‌های خبری بسیاری در جهان برنامه‌های مستندی درباره ساخت تار در این سرزمین پخش کرده‌اند. امارات طرح بادگیرهای کویری، نماد شهر یزد را به نام خود ثبت کرده است و بر اساس آن شهرک‌های توریستی ساخته است تا جهانگردانش بتوانند کویر و معماری‌اش را در دوبی تجربه کنند. کشور ترکیه بعد از بر عهده گرفتن مالکیت معنوی کلیه آثار و نشانه‌های عرفانی مربوط به مولانا در حال اضافه کردن پسته به لیست میراث فرهنگی خود است. خانم تراون بریدج در کتابی که درباره تاریخ پسته و پرورش آن در سال 2010 منتشر کرد، نوشت «زادگاه و مبداء پسته در منطقه‌ای به نام قزل قلعه در آناتولیای شرقی در ترکیه است. من در باغ پسته یک باغدار ترک بودم و او به من گفت من بر روی زمینی ایستاده‌ام که برای اولین بار از آن پسته روییده است.»
البته اگر فکر می‌کنید دعوا فقط بر سر پسته است اشتباه می‌کنید. دکتر دوین یک گیاه‌شناس کالیفرنیایی انجمن حمایت از پرورش و حفظ نهال‌های انار را در کشور زادگاهش تاسیس کرده است. کشوری که از نظر او ترکمنستان است.
شاید بی‌توجهی ما به این رویدادها از این نکته بر‌می‌خیزد که باور داریم بقیه هم درباره ایران همانطور فکر می‌کنند که ما ایرانیان درباره آن فکر می‌کنیم. شهروند متوسط آمریکایی یا اروپایی که نمی‌داند ایران روی نقشه جهان کجاست، قرار است بداند که ایران مهد دو تمدن برجسته ایران باستان و اسلام بوده است. او قرار است بداند که انار و پسته و قالی محصولاتی ایرانی‌اند.
چوگان ورزش شاهزادگان صفوی و جنگاوران قزلباش بوده است و تار مدت‌هاست که همدم تنهایی دلسوختگان این گوشه از جهان است. او قرار است بداند که نظامی و مولانا جلال‌الدین بلخی آثار برجسته‌شان را به فارسی نوشته‌اند و در مدارس ایران اشعارشان تدریس می‌شود. قرار است که بداند ولی نمی‌داند. همین اخبار چند‌دقیقه‌ای از گوشه و کنار جهان است که تصویر ذهنی او را از این کشورها شکل می‌دهد. اینجاست که ترکیه می‌شود مهد عرفان مولوی و جمهوری آذربایجان می‌شود صاحب تار و سوار چوگان‌باز. باور کنیم مردم جهان ما را آن طور که ما خودمان را می‌بینیم، نمی‌بینند.
زمانی که از هجوم فرهنگی صحبت می‌کنیم، زمانی که نگران هویت‌مان هستیم باید از خودمان بپرسیم که متولیان این هویت و اجزای آن در دفاع از آن چه کرده‌اند؟ ایران کشور مادر فلات ایران بوده و هست. گرچه مرزهای زمینی ایران به عقب رانده شده‌اند و شهرهای ایرانی مانند هرات، باکو، بلخ، مرو و سمرقند دیگر ایرانی نیستند ولی ایران متولی هویت ایرانی، زبان فارسی و اجزای آن باقی‌مانده است.
با گسترش فناوری اطلاعات بااهمیت پیدا کردن اجزای هویت فرهنگی و تصویر ذهنی مردم جهان از جوامع امروز شاهد رقابتی گسترده بر سر اجزای هویت ایرانی هستیم. کشورهای دیگر قواعد بازی را یاد گرفته‌اند: آنها در مجامع بین‌المللی حاضرند، به سمبل‌های فرهنگی خود می‌بالند، با افراد موثر در این سازمان‌ها به رایزنی مشغولند تا با برقراری ارتباطات مناسب به سرمنزل مقصود برسند. بهانه جمهوری آذربایجان تصاویر باستانی و مینیاتورهای صفوی و اشعار نظامی است که همه ریشه‌های ایرانی دارند ولی هدف ارتقای برند‌ آذربایجان در صنعت جهانگردی و بازارهای بین‌المللی است. هد‌ف ایجاد تصویری است که مردم جهان را جذب کند و آنها را به سوی این کشور سوق دهد. جای ایرانیانی که در این عرصه‌ها حاضر باشند تا از تصویر ایران و برند ایران دفاع کنند خالی است.
البته که سازمان‌های عریض و طویل دولتی ما پر از کارشناسانی هستند که مقتدر به منصب دولتی‌شان چنین حقی را منحصر به خود می‌دانند. آنها پرونده تشکیل می‌دهند و برای این سازمان‌ها ارسال می‌کنند و بعد توقع دارند این مدارک ناقص در غیاب آنها تصمیم سازمانی مانند یونسکو را تغییر دهد. برای آنها نه تار مهم است و نه چوگان و نه انار. گاهی هم کم‌توجهی دولت‌ها بهانه لازم برای کم‌کاری این بزرگواران می‌شود. بگذاریم یادآور شویم آن درآمدی را که کشورهای همسایه با استفاده از اجزای هویت ایرانی تنها از جهانگردی به دست آورده‌اند و بعد بگذارید عزادار این شکست باشیم.
هیات ایرانی در ژنو با هزار زحمت هفت میلیارد دلار از درآمد نفت را به دست آورد، این هفته به همت متولیان میراث فرهنگی از دست رفتن میلیون‌ها دلار از درآمد بالقوه صنعت جهانگردی در ایران کلید خورد. خدا می‌داند شاید روزی ما هم برای دیدن یک بازی خوب چوگان به قره‌باغ برویم. بعید است آن روز حتی فرزندان‌مان هم باور کنند که چوگان ورزشی است ایرانی.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها